سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس نیکو بپرسد، بداند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :54
بازدید دیروز :67
کل بازدید :333327
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/2/6
2:24 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 


پاسخ – یکی دیگر از ویژگی آن حضرت این بود که نگاه هایش را میان اصحابش تقسیم می کرد . اعتدال در همه امور خوب است حتی در نگاه کردن . همه را بصورت مساوی نگاه می کرد . این را برای خانواده هایی که بین فرزندانشان فرق میگذارند می گویم . بعضی ها بین عروس بزرگ و کوچک فرق می گذارند . اگر پدر شوهر و مادر شوهری صدای ما را می شنوند می گوییم که عروس ها و پسرها باهم فرقی ندارند. نباید عروس اول را رها کنید و عروس آخر را تکریم کنند . بین خواهر و برادران هم نباید تفاوت بگذارند . دیگر اینکه حضرت هیچ گاه در برابر اصحابش پایش را دراز نکرد . یعنی پیامبر ادب می کرد . حالا اگر کسی پایش درد می کند ، عذرخواهی بکند و پایش دراز کند . و اگر دست می داد دستش را رها نمی کرد . و وقتی اصحاب این را متوجه شده بودند ، خودشان دستشان را رها میکردند زیرا می دانستند که پیامبر این کار را نمی کند . نکته ی مهم دیگر این است که رسول خدا شوخی می کرد ولی جز حق نمی گفت. در قول دیگری دارد که من شوخی می کنم ولی دروغ نمی گویم .پس شوخی و مزاح یک نوع تفریح در زندگی است . در زندگی لازم و ضروری هم هست . انسان نمی شود که در خانه یا جامعه همیشه اخم هایش درهم باشد . شوخی باعث خنده می شود و خنده یک نوع ورزش برای روان و روح انسان است . شوخی غیر از دروغ و سرکار گذاشتن و تمسخر است. اگر من یکی را مسخره کنم و همه بخندند ، این شوخی نیست . پیامبر شوخی می کرد که در آن تحقیر و ناسزا نبود . شخصی می گوید از امام رضا (ع) پرسیدم که فردی میان کسانی زندگی می کند که اهل شوخی هستند . آیا این درست است ؟ امام فرمود :اشکال ندارد اگر نباشد. فهمیدم که منظور امام این است که در آن فحش و ناسزا نباشد . دیگر اینکه هرگز بخاطر خود انتقام نگرفت . بخاطر خدا از کسانی که توطئه می کردند انتقام می گرفت اما بخاطر خودش هرگز انتقام نگرفت بلکه همیشه می بخشید . و خطاکار را عفو می کرد . وقتی مکه را فتح کرد در مقابل موج مخالفین ، همه را آزاد کرد . عده ای خدمت ایشان رسیده بودند که       جرم های بزرگی داشتند و قاتل بعضی اصحاب بودند ولی پیامبر آنها را عفو می کرد . در آستان میلاد پیامبر و امام صادق (ع) هستیم . سیره ی ایشان هم چنین بود . فردی پیش امام صادق (ع) رسید و گفت که پسر عموی شما پشت سر شما چنین و چنان گفته است  . امام وضو گرفت و نماز خواند . و فرمود : خدایا یک حقی من داشتم گذشتم و یک حقی هم توداری ، تو هم بگذر . در اینجا می توانیم نتیجه بگیریم که گذشت را در زندگی خودمان زیاد کنیم . شما به این خانم زندگی می کنی و همسر شماست . حالا متوجه  شد و چیزی گفت . یا آقا اشتباهی در مورد خانواده ی شما انجام داد ، دیگر به رُخش نکش . قهر نکنید . چقدر خانواده ها بخاطر مسائل جزئی و پیش پا افتاده قهر هستند . خدا بهانه جویی را دوست ندارد . بعضی  خانواده ها بهانه جو هستند . یعنی دنبال عاملی می گردد که یک ماه با شما قهر کند و رفت و آمد نکند . می گویند که بره ای در برف راه می رفت و گرگ دنبال بهانه ای می گشت که آن را بخورد . به بره گفت که گرد و خاک نکن . بره گفت که اینجا که خاک نیست که من گرد و غبار نکنم . اگر می خواهی ما را بخوری بخور . بعضی ها می خواهند خانه ی طرف نروند می گویند که چرا این طور شد ؟ چرا فلانی را دعوت کرد ؟ چرا من را دیر گفت ؟ آقایی می گفت که ما فامیلی داریم که اگر به کارت دعوت بدهیم ، می گوید که ما را غریبه حساب کردید . اگر تلفن بزنیم ، می گوید که ما را آدم حساب نکردی که کارت بدهید . ما نمی دانیم به کدام ساز او بسازیم . انسان های بهانه جو هم خودشان را اذیت می کنند و خانواده هایشان را اذیت می کنند . دوستی می گفت که یک نفر با ما قهر است .می گوید که شب عروسی همه با سواری رفتند و ما با مینی بوس رفتیم و شما به ما تعارف نکردی . آن شب این بنده ی خدا باید حواسش به چهارصد نفر میهمان باشد . شما یکی که نیستی . بعضی ها به ما سلام می کنند و ما متوجه سلام آنها نمی شویم و گله می کنند و من می گوید که اصلا شما را ندیدم . آنهایی که دنبال بهانه می گردند برای اختلاف قضیه ی گرگ و بره است . اینها ویژگی اجتماعی پیامبر بود . حالا اشاره ای به ویژگی عبادی پیامبر بکنیم . همسر پیامبر می گفت که پیامبر با ما حرف می زند و همین که صدای اذان بلند می شد، با ما بیگانه می شد . همین پیامبر مهربان موقع نماز کسی را نمی شناخت . بینندگان ، صدای اذان که بلند می شود با همه چیز بیگانه بشوید . با غذا دوست تلفن بیگانه بشوید . گاهی موقع اذان است و با تلفن صحبت   می کنید . از طرف عذر خواهی کنید و بعد از نماز با او صحبت کنید . اینها آثار تربیتی دارد . همسر پیامبر می گفت که دیدم پیامبر به خاک افتاده و دارد دعا        می کند. می فرمود : خدایا من را مورد شماتت دشمنان قرار نده ، خدایا نعمت هایی که به من دادی ، از من نگیز ، خدایا گناهانی را که مرتکب نشده ام باز هم توفیق بده که مرتکب آنها نشوم ، خدایا یک لحظه من پیامبر را به خودم واگذار نکن . همسرش به پیامبر گفت که مگر شما هم به خودت واگذار می شوی ؟ تو که معصوم هستی . فرمود : برادرم یونس یک لحظه به خودش واگذار شد و در شکم ماهی افتاد. قرآن می فرماید : یونس در تاریکی آن قدر فریاد زد : لا اله الا انت سبحانک کنت من الظالمین. همه می توانند در زندگی دچار این آفت بشوند . می فرماید : پیامبر اسوه شماست . بعضی ها می گویند پیامبر کجا و ما کجا ؟ اخلاق پیامبر را خیلی عرشی نکنید که نتوانیم فرشی به آن عمل کنیم . وقتی خدا می فرماید که او الگوه ی شماست. پس ما نیم خواهیم صددرصد مثل پیامبر نماز بخوانیم ولی خیلی هم سبک نماز نخوانیم . هرچه قدر می توانیم خودمان را در آن مسیر قرار بدهیم .