سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان بر چهار پایه استوار است ، بر شکیبایى ، و یقین و داد و جهاد . و شکیبایى را چهار شاخه است : آرزومند بودن ، و ترسیدن ، و پارسایى و چشم امید داشتن . پس آن که مشتاق بهشت بود ، شهوتها را از دل زدود ، و آن که از دوزخ ترسید ، از آنچه حرام است دورى گزید ، و آن که ناخواهان دنیا بود ، مصیبتها بر وى آسان نمود ، و آن که مرگ را چشم داشت ، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت . و یقین بر چهار شعبه است : بر بینایى زیرکانه ، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان . پس آن که زیرکانه دید حکمت بر وى آشکار گردید ، و آن را که حکمت آشکار گردید عبرت آموخت ، و آن که عبرت آموخت چنان است که با پیشینیان زندگى را در نوردید . و عدل بر چهار شعبه است : بر فهمى ژرف نگرنده ، و دانشى پى به حقیقت برنده ، و نیکو داورى فرمودن ، و در بردبارى استوار بودن . پس آن که فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنکه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید ، و آن که بردبار بود ، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامى زندگى نمود . و جهاد بر چهار شعبه است : به کار نیک وادار نمودن ، و از کار زشت منع فرمودن . و پایدارى در پیکار با دشمنان ، و دشمنى با فاسقان . پس آن که به کار نیک واداشت ، پشت مؤمنان را استوار داشت ، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود ، و آن که در پیکار با دشمنان پایدار بود ، حقى را که بر گردن دارد ادا نمود ، و آن که با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید ، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید . و کفر بر چهار ستون پایدار است : پى وهم رفتن و خصومت کردن و از راه حق به دیگر سو گردیدن و دشمنى ورزیدن . پس آن که پى وهم گرفت به حق بازنگشت ، و آن که از نادانى فراوان ، خصومت ورزید ، از دیدن حق کور گشت ، و آن که از راه حق به دیگر سو شد ، نیکویى را زشت و زشتى را نیکویى دید و مست گمراهى گردید ، و آن که دشمنى ورزید راهها برایش دشوار شد و کارش سخت و برون شو کار ناپایدار . و شک بر چهار شعبه است : در گفتار جدال نمودن و ترسیدن و دو دل بودن ، و تسلیم حادثه‏هاى روزگار گردیدن . پس آن که جدال را عادت خود کرد ، خویش را از تاریکى شبهت برون نیاورد ، و آن که از هر چیز که پیش رویش آمد ترسید ، پیوسته واپس خزید ، و آن که دو دل بود پى شیطان او را بسود ، و آن که به تباهى دنیا و آخرت گردن نهاد هر دو جهانش را به باد داد . [ و پس از این سخن گفتارى بود که از بیم درازى و برون شدن از روش کارى که در این کتاب مقصود است نیاوردیم . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :23
بازدید دیروز :24
کل بازدید :332946
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/1/28
8:49 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

اعمال حجّ

1 ـ محل احرام حج، شهر مکّه است. بسیارى از فقها; مانند امام خمینى(قدس سره) تمام شهر مکّه فعلى را براى احرام کافى مى دانند و برخى دیگر مى فرمایند: به احتیاط واجب احرام حج باید در مکّه قدیم انجام شود. در این مورد با هماهنگى مدیر کاروان، مقلّدان آن مراجع، در صورت تمایل، مى توانند کمى زودتر به مسجد الحرام بروند و در آنجا محرم شوند تا مشکلى پیش نیاید، چون اگر در روز هشتم ذى حجّه، حتى پیش از آن هم محرم شوند، اشکال ندارد. بنابراین، در صورت لزوم مى توان آن ها را در وقت خلوت به مسجد الحرام برد تا محرم شوند، هر چند در احتیاط واجب عمل به فتواى فالأعلم نیز ممکن است.

2 ـ کسانى که باید اعمال مکّه را پیش از وقوف به جاى آورند، لازم است شناسایى شوند و تا وقت تنگ نشده، اقدام کنند و
چنانچه تا رفتن به عرفات فاصله اى نیست، حتماً به آنان یادآورى شود که در این فاصله محرم هستید و باید از محرّمات احرام پرهیز کنید.

3 ـ پس از محرم شدنِ زائران به احرام حجّ، به جاى آوردن طواف مستحب خلاف احتیاط است و چون گاهى بین احرام حجّ و حرکت به سوى عرفات ـ مخصوصاً براى کسانى که اعمال را جلو مى اندازند ـ فاصله اى وجود دارد ممکن است زائران، طواف مستحب به جاى آورند، تذکر این نکته نیز مناسب است.

گفتنى است در موارد زیر، به جاى آوردن طواف مستحب خلاف احتیاط است:

الف) پس از احرام عمره، پیش از طواف.

ب) پس از احرام حجّ، پیش از رفتن به عرفات.

ج) پس از اعمال منا و پیش از طواف زیارت.

د) بین طواف و نماز طواف و در این مورد، خواندن نماز دیگر غیر از نماز طواف نیز خلاف احتیاط است.

4 ـ وقوف به عرفات از ظهر روز نهم آغاز مى شود. بنابراین، زمان حرکت به سوى عرفات، به گونه اى باید تنظیم شود که حجّاج قبل از ظهر در عرفات حاضر باشند و رفتن شب عرفه و استفاده از خنکى هوا و نبود مشکل استظلال وقت مناسبى است.

5 ـ چون در وقت وقوف (از ظهر تا مغرب) حاجیان باید در صحراى عرفات باشند و از حدود آن خارج نشوند، بنابراین، نسبت به حدود عرفات، که امروزه با تابلوهاى بزرگ زرد رنگ مشخص شده است، توجیه شوند و حتى المقدور از تردد در جاهاى مختلف عرفات نیز بپرهیزند که احتمال گم شدن آن ها زیاد است و در صورت گم شدن، ممکن است از اعمال باز بمانند.

لازم به یادآورى است، تابلوهاى مشاعر مقدس به رنگ هاى زیر است:

عرفات رنگ زرد 

مشعر الحرام (مزدلفه) رنگ بنفش

منا رنگ آبى

6 ـ هر چند مستحب است نماز مغرب و عشا در مشعر الحرام خوانده شود، ولى به جهت آن که امروزه بر اثر ازدحام جمعیت و حرکت کُندِ اتوبوس ها ممکن است دیر وقت به مشعر الحرام برسید، توصیه مى شود نماز مغرب و عشا را در عرفات بخوانید و سپس حرکت کنید.

7 ـ از لحظات حساس در مدت فعالیت روحانیون کاروان ها، حرکت از عرفات تا منا است.

در سال هاى اخیر به سبب وجود راه هاى متعدد، نرسیدنِ به موقع تا مشعر الحرام بسیار بعید است، لیکن به جهت عدم تدبیر برخى از مدیران و روحانیون، گاهى اتفاق افتاده است که برخى از کاروان ها پس از اتمام وقتِ وقوف به مشعر رسیده اند.

باید دانست که فاصله عرفات تا مشعر الحرام در طرق متعدد از چهار تا شش کیلومتر است، بنابراین، اگر از دورترین راه هم به سمت مشعر بروید، فاصله آن بیش از شش کیلومتر نیست. پس، اگر در میان راه، دچار مشکلى شدید و نتوانستید با ماشین حرکت کنید، مى توانید پیاده به راه خود ادامه دهید تا از وقوف در مشعر باز نمانید و براى رسیدن به مشعر نیز حتماً باید تابلوهاى به رنگ بنفش که بر آن ها جمله «بدایة مزدلفه» نوشته شده پشت سر بگذارید.

8 ـ براى نیّتِ وقوف در مشعر الحرام، لازم نیست زائران هنگام طلوع فجر بیدار باشند، بلکه اگر از سر شب قصد این را داشته باشند که از طلوع فجر تا طلوع آفتاب را به قصد وقوف و به عنوان یکى از اعمال حجّ در آنجا باشند کفایت مى کند، لذا بهتر است در آغاز ورود به مشعر الحرام و استقرار حجّاج، این نکته را به آن ها توجه دهید و یادآورى کنید که از این لحظه تصمیم داشته باشید که از طلوع فجر به نیت وقوف در اینجا باشید.

پى‏نوشتها:‌


1 . پیام حج سال 1416 هـ . ق.
2 . به فتواى آیت الله بهجت، عبور حائض از قسمت هاى توسعه یافته مسجدالحرام و مسجد جایز است.
3 . به نظر برخى از دوستان روحانى، مسجد شجره خارج از حد ترخّص مدینه است. 

 


  
  

در مدینه منوره

1 ـ بهترین وقت برگزارى جلسات آموزشى کاروان، عصرها از ساعت 5 تا 6 و شب ها می ن نماز مغرب و عشا است، هرچند به مقتضاى زمان و مکانِ جلساتِ دیگر کاروان ها و نظر زائران، ممکن است اوقات دیگرى نیز مناسب باشد.

2 ـ حتى المقدور جلسات آموزشى از 40 تا 50 دقیقه تجاوز نکند و بهتر است مطالب هر جلسه در بردارنده سه بخشِ تاریخ اماکن، مناسک، اسرار و معارف باشد.

3 ـ در اوّ لین جلسه، مدت اقامت و کیفیت نماز (قصر یا اتمام) یادآورى شود و این نکته قابل توجه است که رفتن به اُحُد و قُبا و دیگر اماکن مقدس مدینه، که زائران را به زیارت آن ها مى برند ضررى به قصد اقامه ده روز نمى زند.

4 ـ درباره اماکن تخییر و تمام خواندن نماز، هنگام شرکت در نماز جماعت ظهر، عصر، عشا توضیح داده شود.

اماکن تخییر جاهایى است که مسافر مى تواند نمازهاى چهار رکعتى را به صورت تمام یا شکسته بخواند و آن اماکن عبارتاند از:

1 ـ مسجد الحرام، 2 ـ مسجد النبى(صلى الله علیه وآله)   ، 3 ـ مسجد جامع کوفه، 4 ـ حرم امام حسین(علیه السلام)

فتاواى فقها نسبت به اماکن تخییر در مکّه و مدینه، چنین است:

* تمام شهر مکّه و مدینه

* تمام مسجد الحرام و مسجد النبى(صلى الله علیه وآله)

* محدوده قدیم مسجد الحرام و مسجد النبى(صلى الله علیه وآله)

* مسافر باید نماز را شکسته بخواند حتّى در مسجد الحرام و مسجد النبى(صلى الله علیه وآله)

5 ـ مجدداً کیفیت اقتدا در نماز جماعت اهل سنت و نکات آن یادآورى شود.

6 ـ تذکر داده شود که مسجد النبى (صلى الله علیه وآله) تنها قسمت مسقف آن است و محوطه اطراف آن، که با نرده هاى آهنى محصور شده، حکم  مسجد ندارد.

7 ـ به بانوان یادآورى شود که ورود شان به مسجد النبى (صلى الله علیه وآله) و مسجد الحرام و توقّف در سایر مساجد در ایام عادت جایز (2) نیست.

8 ـ مناسب است اوقات نمازهاى یومیّه و نماز شب به زائران یادآورى شود تا برنامه ریزى بهترى براى شرکت در نمازهاى جماعت و رسیدن به فضیلت نماز اول وقت داشته باشند.

9 ـ خواندن نماز تحیّت در مساجد مستحب است ولى مى توان زائران را راهنمایى کرد چنانچه نماز قضا داشته باشند مى توانند نماز قضا بخوانند و نیز اگر نماز واجب ادایى بخوانند، کفایت از نماز تحیت مى کند.

10 ـ از آنجا که نماز خواندن در قبرستان، به فتواى برخى از اهل سنّت حرام است، زائران را از خواندن نماز در کنار بقیع و داخل آن، برحذر دارید.

11 ـ براى پرکردن اوقات فراغت زائران و استفاده معنوى بهتر از آن، زائران را براى خواندن نماز قضا راهنمایى کنید و نکات ذیل را نیز به آنان تذکر دهید:

الف) نماز قضا را باید هر چه زودتر خواند و نباید مسامحه شود.

ب) نماز قضا وقت معینى ندارد، بلکه در هر وقت از شبانه روز مى توان آن را به جا آورد.

ج) نماز قضا را به جماعت مى توان خواند و هماهنگى میان نمازِ امام جماعت و مأموم در نوع نماز، تعداد رکعات و قصر و اتمام لازم نیست.

د) مسافر مى تواند نمازهاى قضاى غیر سفر را به جا آورد و باید تمام بخواند.

هـ ) نماز قضا را باید به همان شیوه ادا به جا آورد; یعنى اگر وظیفه قصر بوده، به صورت قصر و اگر تمام بوده به صورت تمام و پسرها و مردها باید حمد و سوره نماز قضاى صبح، مغرب و عشا را بلند بخوانند.

و) کسى که براى میت نماز قضا مى خواند باید مطابق وظیفه خودش عمل کند; مثلا اگر نمازگزار مرد است و براى میتى که زن است نماز مى خواند، باید حمد و سوره نمازهاى جهرى را بلند بخواند.

12 ـ چگونه خواندن برخى از نمازهاى مستحب که از اهمیت بیشترى برخوردار است به زائران آموزش داده شود; مثل نافله هاى یومیه، نماز شب، نماز غفیله، نماز حضرت جعفر، نماز زیارت، نماز حضرت ولى عصر(عج) و نماز حاجت.

13 ـ چنانچه زائر در مدینه منوره، قصد عشره و ده روز ماندن داشته باشد، مى تواند روزه قضا بگیرد و اگر روزه قضا ندارد، مى تواند سه روز روزه مستحب براى برآمدن حاجت به جا آورد و اگر روزه قضا دارد روزه مستحب او صحیح نیست ولى چنانچه مسافر است (که روزه قضا صحیح نیست)، چون مکلّف به قضا نیست، این سه روز روزه مستحب را مى تواند به جا آورد ولى روزه دیگرى صحیح نیست و این روزه از موارد استثناى عدم صحت روزه در سفر است و به نظر برخى از فقها، احتیاط آن است که روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه باشد.

14 ـ به زائران تذکر داده شود که اعمال عمره و حج دقیق است ولى دشوار نیست و با ذکر این مطلب و چهار نکته اى که گفته خواهد شد اضطراب و دلهره در انجام اعمال را از آنان برطرف نمایند که اضطراب وترس درانجام اعمال، موجب مشکلات زیاد خواهد شد.

* نکته اول: از نظر احکام فقهى، وظیفه همه افراد مشخص شده و همه مى توانند به راحتى به وظیفه خود عمل کنند و هیچ کس با اعمال ناقص یا باطل (به خواست خداوند) از این دیار نخواهد رفت.

* نکته دوم: اگر سؤال، شبهه یا مشکلى برایتان پیش آمد، مى توانید بپرسید و مطابق وظیفه عمل کنید.

* نکته سوم: همیشه ما (روحانى گروه) در خدمت شما هستیم و اعمال را به اتفاق و با هم به جا مى آوریم.

* نکته چهارم: اگر در موردى خاص سؤال یا مشکلى برایتان پیش آمد و به ما دسترسى پیدا نکردید، مى توانید از روحانیون دیگر بپرسید که الحمد  لله همیشه روحانیون کاروان ها در مسجد الحرام و مشاعر مقدس، حضور دارند. این نکته ها به زائران مدینه بعد، باید در ایران گفته شود.

15 ـ به کسانى که با تلاش هم نتوانستند نماز خود را تصحیح کنند گوشزد شود: نماز طواف را به یکى از افرادى که مى شناسند و همراه ایشان است نیابت دهند، در ضمن خودشان هم باید نماز را بخوانند. و حتّى المقدور روزهاى آخر، پیش از رفتن به میقات، این امر کنترل شود که نایب هایشان مشخص شده باشد، این عمل در مورد کاروان هاى مدینه بعد، در ایران صورت گیرد.

16 ـ خانم هایى که در ایام عادت هستند، پیش از رفتن به میقات، باید وظیفه خود در مورد احرام را بدانند، لذا پیشنهاد مى شود جلسه جداگانه اى براى خانم ها گذاشته شود و یادآورى شود که خواهران معذور، حتماً پیش از حضور در میقات اطلاع دهند تا با نذر در مدینه محرم شوند و چون این مسأله اختصاص به میقات شجره دارد، براى کاروان هاى مدینه بعد نیز یادآورى شود که اگر در حال عادت هستند، هرچند در میقات مشکلى ندارند ولى براى بقیه اعمال باید صبر کنند تا پاک شوند.

17 ـ موارد احتیاط وجوبىِ مراجع تقلید را بشناسند و زائران را براى رجوع به فتواى مساوى یا فالاعلم راهنمایى کنند، ضمن این که اجبارى در این مسأله نباشد، مثل:

ـ احرام در قسمت قدیم مسجد شجره

ـ استظلال در شب

ـ استظلال در شهر مکّه و عرفات و من

ـ احرام از مکّه قدیم

ـ و...

18 ـ به زائران گوشزد شود که پیش از رفتن به میقات، لباس احرام خود را وارسى کنند که معطر نباشد، حاشیه آن دوخته نباشد (به فتواى برخى از فقها لباس احرامى که حاشیه اش دوخته است، اشکال دارد)، پاک و تمیز باشد، چون ممکن است در میقات به این مشکلات برخورد کنند و در آنجا فرصت تعویض آن نباشد.

19 ـ زیارت و نماز آن را مى توانند به نیابت از دیگران به جا آورند.

20 ـ چنانچه در روضة النّبى یا دیگر اماکن مقدس ازدحام بود یا امکان توقف نبود مى توانند نمازهاى مستحب را در حال ایستاده یا نشسته یا با رکوع و سجودِ اشاره اى و حتى در حال راه رفتن بخوانند.

21 ـ خواندن نماز قضا به نیابت از کسانى که از دنیا رفته اند یا خواندن نماز مستحب براى آن ها و نیز براى افرادى که زنده هستند و اهداى ثواب به ایشان یادآورى شود.

از میقات تا حرم

1 ـ در صورت امکان، به ویژه خانم ها در هتل غسل احرام کنند و لباس احرام بپوشند; چون ممکن است در میقات فرصت این اعمال را نیابند، البته زائران ضمن این که راهنمایى مى شوند، مجبور به این کار نشوند، لیکن چون به فتواى برخى از فقها، پس از غسل تا احرام نباید در میقات بخوابند یا مبطلات وضو از آن ها سر بزند و مردان نباید لباس دوخته بپوشند، لذا یادآورى این مطلب نیز مناسب است. هرچند به فتواى برخى از فقها، تنها خوابیدن ناقض است و سایر نواقض وضو ناقض این غسل نیست.

2 ـ در روزهایى از سال که هوا گرم است، به خصوص در ایام عمره، که میقات خلوت است و فرصت بیشترى هم وجود دارد و غسل در میقات براى زائران ممکن است، لذا مى توان آن ها را راهنمایى کرد که چنانچه بخواهید مى توانید در میقات غسل کنید.

3 ـ در برخى از موارد و براى برخى از زائران، پیشنهاد یک غسل مافى الذمه مناسب است; چون در برخى موارد پیش آمده که غسل واجب; مانند جنابت یا غسل مسّ میّت بر عهده زائر بوده و از آن خبر نداشته و پس از اعمال متوجّه شده است.

4 ـ پیش از رفتن به مسجد شجره، زائران را نسبت به جغرافیاى مسجد، محل وضو و غسل توجیه نمایید که به راحتى بتوانند اعمال را انجام دهند و زائرى گم نشود و کسى در محوطه میان وضوخانه و مسجد مُحرم نشود.

5 ـ به زائران یاد آورى شود که هنگام پاسخ دادن به لبیک ها، آن ها را با صداى بلند نگویند; چون ضرورتى ندارد و مزاحمت به دیگران است.

6 ـ اگر وقت احرام مصادف با نماز جماعتِ مسجد شجره شد، لازم است زائران را به شرکت در نماز جماعت راهنمایى کنید تا از تکرار لبیک به صورت دسته جمعى و با صداى بلند بپرهیزند.

7 ـ مسائلى که درباره احرام در مسجد گفته شد، مخصوص مسجد شجره است و در سایر مواقیت، مسجد خصوصیت ندارد، و احرام در میقات، صحیح است و بردن زائران به داخل مسجد لازم نیست، هرچند از جهاتى بهتر است که افراد غیر معذور در داخل مسجد محرم شوند.

8 ـ در سفر عمره، پیش از رفتن به میقات، چنانچه زائران، کودک یا کودکان خود را همراه دارند، در مورد احرام آن ها و کیفیت اعمالشان توضیح داده شود و نسبت به احرام کودکان توصیه و تشویق نشوند، چون احرام آن ها مشکلاتى به همراه دارد. گفتنى است که:

الف) کودکِ پسر باید ختنه شده باشد.

ب) هر کدام از اعمال را مى تواند باید خودش به جا آورد و بقیه را کمکش کنند یا از طرف او انجام دهند.

ج) لباس احرامش تا پایان اعمال باید پاک باشد.

د) در حال طواف باید با طهارت باشد.

ه) در حال طواف و سعى باید بیدار باشد.

و) در حال طواف شانه چپ کودک باید به طرف کعبه باشد.

9 ـ کسانى که نیاز به تلقین لبیک دارند شناسایى شوند تا در میقات جداى از جمع براى آن ها لبیک ها گفته شود.

10 ـ چنانچه زائران نماز واجب را در مسجد مى خوانند; مثلا نماز مغرب و عشا را و پس از آن محرم مى شوند، به استحباب احرام پس از نماز عمل شده، بلکه محرم شدن پس از نماز واجب ادا یا قضا از نماز مستحب افضل است.

11 ـ چون مشهور فتواى فقها لزوم احرام در داخل مسجد شجره است، بجز بانوان معذور همه را به داخل مسجد ببرید تا محرم شوند و احتیاط احرام در مسجد قدیم نیز قابل ارجاع به فالاعلم است.

12 ـ هر چند به زبان آوردن نیّت احرام و سایر اعمال واجب نیست ولى برخى از فقها مستحب دانسته اند و نیز قصد ترک محرّمات را نیز عده اى لازم شمرده اند، اگر براى احرام عمره تمتع این گونه گفته شود مناسب است:

«به قصد شروع اعمال عمره تمتّع و انجام آن ها و ترک محرّمات احرام، محرم مى شوم به احرام عمره تمتّع... قربةً اِلى الله»

13 ـ براى گفتن لبیک، چون برخى از فقها «وصل به سکون» و «وقف به حرکت» را خلاف احتیاط مى دانند و بعضى نیز گفتن لبیک پنجم را لازم نمى دانند، اگر لبیک به سه صورت گفته شود و زائران جواب بدهند و به همین سه بار نیز اکتفا شود، کافى است:

الف) بار اول جمله به جمله، هر چند با وقف به حرکت و وصل به سکون و همراه با لبیک پنجم.

ب) بار دوم به همین شیوه بدون لبیک پنجم.

ج) بار سوم با مراعات وقف به سکون و وصل به حرکت.

14 ـ چون با توسعه اخیر مدینه منورّه و نزدیک شدن شهر به مسجد شجره، خارج بودن مسجد شجره از حد ترخص مشکوک است، لذا کسانى که در مدینه منوّره با قصد عشره نماز را تمام مى خوانند، در آنجا نیز نمازشان تمام است و مى توانند براى عمل به احتیاط ، به صورت جمع بخوانند.(3) ولى کسانى که قصد عشره نداشتند، نمازشان شکسته است.

15 ـ چون به فتوا یا احتیاط برخى از فقها، در شب سوار ماشین مسقف شدن جایز نیست. وجه جمع میان فتاوا به این است که مقلّدان مراجعى که عدم جواز را مبنى بر احتیاط مى دانند، به فتواى جواز سایر مراجع عمل کنند و مقلّدان مراجعى که فتوا به عدم جواز

مى دهند; چنانچه ناچار به استفاده از ماشین مسقف هستند، کفاره بدهند.

و چنانچه مقلّدى بخواهد به احتیاط مرجع خود عمل کند و چاره اى جز سوار شدن به ماشین مسقف نداشته باشد، باید بنابر احتیاط کفاره بدهد.

16 ـ کسانى که نسبت به استطاعت خود براى حج به یقین نرسیده اند، هر چند وظیفه آن ها حجّ واجب نیست ولى مى توان آن ها را راهنمایى کرد که به نیّت وظیفه فعلیّه مُحرم شوند تا اگر بعداً معلوم شد که مستطیع بوده اند، اعمال انجام شده کافى باشد.

17 ـ پیش از حرکت از میقات، در داخل اتوبوس ها از زائران پرسیده شود که آیا همه آن ها در داخل مسجد شجره، به نیت احرامِ عمره، لبیک گفته اند یا نه و اگر کسى نگفته یا شک دارد که گفته است یا نه، همانجا بتواند به مسجد برود و مُحرم شود.

در میقات جُحفه نیز در مورد احرام سؤال شود تا پیش از حرکت و بیرون رفتن از میقات، نسبت به احرام تمام زائران اطمینان حاصل شود.

برخى از محرمات احرام نیز تذکر داده شود; مانند نگاه در آینه، زدودن مو از بدن و استفاده از عطر و صابون و اشیاى خوشبو و پوشاندن سر براى مردان و صورت براى بانوان و حرام بودن زن و مرد بر یکدیگر. و نیز استحباب تکرار تلبیه تا نزدیک مکّه، عدم لزوم بیدار بودن در میان راه، چون برخى از زائران تصوّر مى کنند که نباید بخوابند.

18 ـ گاهى یاد آورى در مورد نگاه به آینه در اتومبیل ضرر بیشترى دارد، چون معمولا حرکت زائران در شب است و توجهى به آینه ندارند و اگر بى توجه نگاهشان به آینه بیفتد اشکال ندارد و یادآورى آن گاهى سبب نگاه کردن مى شود. ولى نسبت به محل اسکان و هتل، چون غالباً در سالن انتظار، راهروها، و دستشویى ها آینه وجود دارد، بهتر است در بدو ورود به محل اسکان، تذکر داده شود.

19 ـ بهتر است آقایان بر صندلى هاى جلوى اتوبوس و خانم ها بر صندلى هاى عقب آن بنشینند و همسران کنار یکدیگر نباشند.

20 ـ در میقات یا در میان راه و در بدو ورود به مکّه، زمان رفتن براى اعمال تعیین و اعلان شود.

21 ـ بسیار مناسب است زمان رسیدن به مسجد تنعیم و لحظات ورود به محدوده حرم، به زائران یادآورى گردیده و دعاى کوتاه ورود به حرم خوانده شود. همچنین بهتر است مسجد تنعیم و منطقه شهداى فخ به آن ها نشان داده شود.

22 ـ از آنجا که تعداد لباس احرام آقایان حداقل دو تکه است و بیشتر از آن در صورتى که شرایط لباس احرام را داشته باشد بى اشکال است، در فصل سرما به آنان یادآورى شود که پوشیدن بیش از دو جامه احرام اشکال ندارد.

و نیز کشیدن پتو بر روى خود براى جلوگیرى از سرما، اشکال ندارد، ولى آقایان آن را بر سر و خانم ها بر صورت نیندازند.

البته اگر دوخته باشد، آقایان نباید بر دوش خود بیندازند و دوخته بودن حواشى آن، به فتواى برخى از فقها، بى اشکال است.

23 ـ کسى که براى عمره تمتع محرم شده، وقتى خانه هاى مکّه را ببیند، نباید لبیک بگوید، لذا این مسأله، هنگام رفتن به مکّه تذکر داده شود که پس از آن تلبیه نگویند.

24 ـ هنگام ورود به منطقه حرم ها; مثلا تنعیم به زائران توجّه داده شود و دعاى آن نیز براى زائران خوانده شود.

اعمال عمره تمتّع

1 ـ اگر زمان ورود به مکّه پس از نیمه شب است، زائران را براى انجام اعمال نبرید، مگر کسانى که سرحال و جوان اند و آمادگى کامل دارند; چون با حالت خستگى و خواب آلودگى; اولا ممکن است در بین طواف یا سعى خوابشان ببرد، افزودن بر این که انجام دادن این اعمال با حالت خستگى، حلاوت آن را از بین مى برد و حال توجه و دعا را نیز از آن ها مى گیرد و بهتر است افراد توانمند را پس از صرف صبحانه حدود ساعت شش و نیم یا هفت، (آنهم با لحاظ مسأله استظلال در شهر مکّه) براى اعمال به مسجد الحرام ببرید.

2 ـ سعى کنید زائران را در فرصتى براى اعمال به مسجد الحرام ببرید که در اثناى عمل به نماز جماعت و شستشوى مسجد برخورد نکنند. یادآورى مى شود که فرصت نماز مغرب تا عشا و ظهر تا عصر و عصر تا مغرب کوتاه است ولى فرصت نماز صبح تا نماز ظهر و نماز عشا تا صبح زیاد است و شستشوى مسجد نیز بیشتر در وقت خلوت مطاف، مثل ساعت یک بامداد صورت مى گیرد.

3 ـ چنانچه در اثناى طواف یا سعى، نماز جماعت برگزار شده تا آخرین فرصت امکان به طواف یا سعى خود ادامه دهند تا اگر ممکن شد طواف یا سعى را به پایان برسانند که براى پس از نماز نماند.

4 ـ در جلسه اول مکّه، مطالب زیر به زائران گفته شود:

الف) هر کس نسبت به اعمالى که انجام داده، سؤال یا شبهه اى دارد، بپرسد تا وظیفه اش مشخص شده و مطابق آن عمل کند.

ب) وضع نماز قصر یا تمام در مکّه و کیفیت جمع بین فتاوا، همان طور که در بخش مدینه گذشت، یادآورى شود.

ج) چنانچه در عمره کمتر از ده روز در مکّه مى مانند مسافر هستند و در حج، چنانچه پیش از اعمال حجّ و رفتن به عرفات حداقل ده روز در مکّه اقامت دارند نمازشان تمام است و بالتبع در عرفات، مشعر الحرام و منا و پس از بازگشت به مکّه نیز تمام است و چنانچه پیش از رفتن به عرفات کمتر از ده روز در مکّه اقامت دارند، مسافر هستند و معلوم است که در مشاعر مقدس نیز نماز شکسته است و پس از اعمال و بازگشت به مکّه اگر حداقل ده روز در مکّه اقامت دارند نماز تمام و گرنه مسافر هستند.

د) اعمال مستحب مکّه، مثل تلاوت و ختم قرآن، طواف مستحب، نماز در مسجد الحرام و البته تلاوت (با حکم خاص نه مطلق تلاوت) اختصاص به مکه دارد نه مشاعر.

هـ ) کارهاى حرام بین دو احرام، پس از تقصیر عمره تمتع تا احرام حج، که عبارت اند از:

* تراشیدن سر (به فتواى برخى از مراجع).

* بیرون رفتن از شهر مکّه (به فتواى برخى از مراجع).

* به جاى آوردن عمره مفرده.

* صید در حرم.

* کندن و بریدن گیاه و درخت حرم.

5 ـ استظلال در شهر مکّه و نیز عرفات و منا، به جز مراجعى که جایز مى دانند و آیت الله زنجانى که جایز نمى دانند، بقیه آقایان; مانند حضرات آیات بهجت، تبریزى، خامنه اى، خویى و سیستانى احتیاط واجب دارند.

6 ـ چنانچه پس از طواف اذان گفته شد یا وقت اذان نزدیک بود، سعى را شروع نکنید و اعمال مکّه و عمره مفرده، اگر پس از سعى اذان گفته شد، نزدیک وقت نماز بود که فرصت براى اتمام آن باقى نیست، طواف نساء را شروع نکنید و چنانچه در بین اعمال به نماز برخورد کردید، باید زائران را توجیه کرد که در نقطه اى مشخص طواف و سعى خود را قطع کنند و جاى آن را به خاطر بسپارند و از همان نقطه اى که طواف یا سعى را رها مى کنند در نماز جماعت شرکت کنند و سپس ادامه دهند و آن را به اتمام برسانند و چنانچه فاصله زیاد نشود طواف و سعى صحیح است ولى با فاصله زیاد نسبت به اکتفا به آن، تفصیل میان تمام شدن نصف طواف، نظر مرجع باید لحاظ شود.

7 ـ جزئیات مسائل شک در تعداد دورهاى طواف و سعى کمتر گفته شود چون همین امر سبب شک بیشتر خواهد شد و به طور کلى گفته شود که اگر شک و شبهه یا سؤالى پیش آمد، با تردید ادامه ندهید و حتماً حکم مسأله را بپرسید و سپس مطابق وظیفه عمل کنید و تنها این مسأله تذکر داده شود که اگر شک در تعداد دورهاى طواف یا سعى پیش آید و پاى نقیصه در میان باشد، مبطل طواف و سعى است.

8 ـ این مسأله نیز یادآورى شود، چنانچه در عملى اشکالى به نظرتان رسید یا مشکل پیش آمد، با اعاده کل اعمال عمره مشکل حل نشده و وظیفه تمام نخواهد شد، بلکه باید مورد اشکال مشخص و چنانچه نیاز به اصلاح، تکمیل یا اعاده بود، عمل شود.

9 ـ مسجد الحرام حیاط وسط (که کعبه در آن قرار دارد) و شبستان هاى اطراف است، مسعى و محوطه اطراف مسجد که سنگفرش شده و با دیوارهاى نرده اى محصور است جزو مسجد نیست و احکام مسجد را ندارد.

10 ـ هروله براى زنان مستحب نیست و چنانچه سهواً انجام دادند مبطل سعى نیست و برنگردند و نیز مردان اگر هروله را فراموش کردند، براى به جا آوردن آن بر نگردند.

11 ـ تقصیر مکانِ معینى ندارد ولى مرسوم است که بر فراز مروه تقصیر مى کنند. یاد آورى این نکته لازم است که سمت چپ مروه قسمتى افزوده شده و مى توانید زائران را به آن قسمت هدایت کنید تا مزاحمتى براى دیگران نباشد و بانوان بتوانند به دور از چشم نامحرمان تقصیر کنند.

12 ـ وظیفه حائض در عمره تمتع و عمره مفرده متفاوت است:

الف) در عمره تمتع اگر تا پیش از رفتن به عرفات پاک نمى شود وظیفه او به حجّ اِفراد تبدیل مى شود و با همان احرام باید به عرفات برود و نمى تواند براى طواف و نماز نایب بگیرد.

ب) در عمره مفرده اگر نمى تواند تا زمان پاک شدن در مکّه بماند، باید براى طواف و نماز نایب بگیرد و سعى و تقصیر را خودش به جا آورد.

13 ـ کسانى که براى نماز طواف عمره یا طواف زیارت نایب مى گیرند، اولا باید خودشان نماز طواف را بخوانند، ثانیاً باید پس از نماز، خود و نایب به سعى برود، به لحاظ آن که ترتیب مراعات شود ولى همزمان بودن یا تقدم و تأخر نماز او با نایب اشکالى ندارد.

14 ـ کسانى که با ویلچر در طبقه دوم طواف داده مى شوند و باید نایب نیز بگیرند، لازم است ترتیب را مراعات کنند و در صورتى که خود فرد بتواند نماز را در صحن مسجد بخواند، قابل نیابت نیست و در این صورت نماز طواف باید پس از هر دو طواف باشد.

استفتاى طواف معذورین

س) افراد ناتوان که قبلا با صندلى چرخدار (ویلچر) یا سبد (تخت روان) طواف داده مى شدند، در سال جارى از طواف در صحن مسجد الحرام منع شده اند و حتى ممکن است کسى نباشد تا فرد ناتوان را بر دوش خود حمل کند و طواف بدهد یا همین کار نیز ممنوع شود و چنین افرادى باید در طبقه دوم یا پشت بام مسجد الحرام طواف داده شوند. آیا چنین طوافى کفایت مى کند یا نه، وظیفه آنان چیست؟

* آیت الله بهجت: در صورت عدم امکان، با رعایتِ الأقرب فالأقرب، کفایت مى کند.

* آیت الله تبریزى: احتیاط واجب آن است که آن ها را از طبقه دوم طواف دهند و نایب هم برایشان یگیرند.

* آیت الله خامنه اى: طواف باید دور کعبه معظمه، ولو در فضاى مابین زمین تا محاذى پشت بام کعبه باشد و کف طبقه دوم مسجد الحرام اگر به قدر قامت طواف کننده پایین تر از نقطه محاذى پشت بام کعبه نباشد، طواف از طبقه دوم صحیح و مجزى نیست، و کسانى که نمى توانند در صحن مسجد الحرام، ولو بهوسیله حمل توسط شخص دیگر طواف کنند وظیفه شان نایب گرفتن در طواف است و احوط آن است که خودش هم در همان طبقه دوم طواف نماید.

* آیت الله سیستانى: چنانچه احراز شود که طبقه دوم بالاتر از کعبه است، طواف از بالا کفایت نمى کند و باید براى طواف از پایین نایب بگیرند و لازم نیست احتیاط کنند و چنانچه مطلب مشکوک باشد، باید احتیاطاً بین طواف از بالا و نایب گرفتن از پایین جمع نمایند.

* آیت الله شبیرى زنجانى: در مورد سؤال اگر ممکن باشد کسى فرد ناتوان را بر دوش حمل کند، طواف در محدوده بین مقام ابراهیم و کعبه لازم است و در غیر این صورت باید نایب بگیرند تا در محدوده طواف کند و بنابر احتیاط مستحب نیز خود شخص در طبقه دوم طواف داده شود و چنانچه نیابت نیز ممکن نباشد طواف دادن شخص در طبقه دوم کفایت مى کند.

* آیت الله صافى گلپایگانى: در فرض مذکور این افراد باید در طبقه دوم طواف داده شوند و بنابر احتیاط واجب نایب هم گرفته تا براى آنان در صحن مسجد الحرام طواف نماید.

* آیت الله فاضل: در فرض سؤال، چنانچه کعبه مقدسه از طبقه دوم پایین تر نباشد، احتیاط واجب آن است که علاوه بر این که در طبقه دوم طواف داده مى شوند، استنابه هم بنماید; و الله العالم.

* آیت الله مکارم شیرازى: در این گونه موارد که راهى جز این نیست، طواف در طبقه بالا کفایت مى کند.

* آیت الله نورى همدانى: طواف در طبقه فوقانى صحیح نیست و این قبیل افراد باید بهوسیله کول گرفتن طواف خود را انجام بدهند و اگر ممکن نشد، لازم است براى طواف خود نایب بگیرند.

* آیت الله وحید خراسانى: در مفروض سؤال باید نایب بگیرد که در صحن مسجد الحرام طواف نماید و در صورتى که متمکّن مى باشد و بر او حرجى نیست، احتیاط واجب آن است که خودش هم از طبقه دوم طواف نماید.

15 ـ نماز جماعت استداره اى در مسجد الحرام به فتواى برخى از فقها اشکال دارد، باید مأمومین در جهتى بایستند که پشت سر امام جماعت باشد یا روبه روى امام جماعت نباشد، لذا توجه داشته باشید که امام جماعت مسجد الحرام در نماز صبح، مغرب و عشا نزدیک مقام ابراهیم یا نزدیک در کعبه به نماز مى ایستد و در نماز ظهر و عصر، در فصل گرما (بجز در نماز جمعه) در نقطه مقابل، روبه روى مستجار، داخل شبستان کنار اتاقِ مؤذنان به نماز مى ایستد.

16 ـ کسانى که از مکّه به مسجد تنعیم، براى احرام عمره مفرده مى روند، پس از بازگشت از تنعیم به مسجد الحرام، نسبت به استظلال در شب و در شهر مکّه، سه دسته اند:

الف) مقلّدان فقیهى هستند که استظلال در شب و در شهر مکّه (هر دو) را جایز نمى داند; اینان نمى توانند حتى در شب، با ماشین سقف دار از تنعیم بیایند.

ب) مقلدان فقیهى هستند که استظلال در شهر مکّه را جایز مى داند; این دسته مى توانند شب یا روز ماشین مسقف سوار شوند و فرقى بین این که استظلال در شب را جایز بدانند یا ندانند نیست.

ج) مقلدان فقیهى مى باشند که استظلال در شهر مکّه را جایز نمى داند ولى استظلال در شب را قائل نیست; اینان مى توانند در شب، از تنعیم با ماشین مسقف به مسجد الحرام بروند.

یادآورى مى شود، اکثر مراجع تقلید که استظلال در شب و در شهر مکّه را جایز نمى دانند، فتواى صریح ندارد، بلکه احتیاط فرموده اند.

17 ـ باید توجه داشت که به فتواى برخى از فقها، اگر عمره در ماه قبل انجام شده باشد و در ماه جدید و لو با یک روز فاصله از حرم خارج شود; مثلا به عرفات برود، چون عرفات خارج حرم است، باید براى آمدن به مکّه مجدداً محرم شود.

18 ـ سعى میان صفا و مروه باید بین الجبلین باشد و به شهادت اهل اطلاع، ستون هاى گنبد صفا روى کوه است و قسمت شیب دار روى مروه و آخرین در خروجى آن در سمت راست روى کوه است. بنابراین، امروزه مردم سعى را از کوه تا کوه انجام مى دهند و زدن پاشنه پا به روى صخره ضرورتى ندارد و این مسأله مربوط به زمانى بوده که از پایین کوه حرکت مى کردند، بدین معنى که در کنار صفا اگر رو به مروه مى ایستادند، همین که پاشنه پایشان به صفا متصل مى شد و در نهایت همین که نوک انگشت پایشان به مروه مى رسید کفایت مى کرد و ضرورتى نداشت که از کوه بالا بروند، ولى امروزه به طور طبیعى بخشى از کوه را بالا مى روند.

19 ـ روبه روى حجرالأسود براى پوشاندن خط تیره مقابل حجرالأسود، روى زمین را چسب زده اند که این قسمت چسب خورده، به عرض حدود چهار متر تا آخر مسجد امتداد دارد که خواندن نماز بر این ها سجده بر سنگ نخواهد بود که باید زائران را به این نکته توجه داد.

20 ـ با توجه به محو شدن خط تیره مقابل حجرالأسود، براى نیّت آغازِ طواف، اگر به زائران گفته شود که از چند متر جلوتر قصدشان این باشد که از مقابل حجرالأسود طواف را شروع و به همان جا ختم شود، اشکال ندارد و لازم نیست متوجه باشند که کدام نقطه به طور دقیق مقابل حجرالأسود است.

21 ـ براى آغاز طواف، هرگز زائران را از مقابل حجرالأسود یا نزدیک آن، به داخل صف طواف کنندگان نبرید که موحب اذیّت و مزاحمت براى طواف کنندگان است بلکه در هر نقطه اى از مطاف مى توانید وارد جمعیت شوید و بدون نیّت طواف به راه خود ادامه دهید تا به نقطه آغاز آن برسید و نیز در پایان طواف براى رفتن به محل نماز طواف (پشت مقام ابراهیم) آرام آرام بدون نیّت طواف، همراه جمعیت به راه خود ادامه دهید تا به راحتى بتوانید از صف طواف کنندگان خارج شوید.

22 ـ در حال سعى، برخى از زائران ایرانى به خصوص جوان ها هنگام ازدحام جمعیت براى آن که سریع تر مسیر را بپیمایند، از کنار جمعیت و نرده هاى وسط حرکت مى کنند و گاهى براى عبور دادن خود از فشار جمعیت متمایل به راست یا چپ مى شوند و به صورت کج به راه خود ادامه مى دهند، این مقدار از سعى به نظر بسیارى از فقها اشکال دارد.

23 ـ ممکن است هنگام ازدحام، افراد ناتوان را، که با ویلچر سعى مى کنند، در طبقه همکف راه ندهند و آن ها را به طبقه دوم یا پشت بام مسجد الحرام راهنمایى کنند، باید توجه داشت چون طبقه دوم و پشت بام بالاتر از صفا و مروه است، سعى در آنجا کافى نیست، بلکه این افراد باید براى سعى نایب بگیرند.

24 ـ برخى از زائران تا پاسى از بامداد (پس از نصف شب) در مسجد الحرام مى مانند و به جهت خستگى و دیر خوابیدن، براى نماز صبح بیدار نمى شوند، تذکر این مسأله لازم است که چنانچه این امور مستحب سبب ترکواجب شود، هیچ گونه ثوابى نخواهد داشت.

25 ـ اوقات اذان هاى شش گانه یومیه مکّه به زائران گفته شود، تا در انجام فرایض دچار مشکل و اشتباه نشوند. اگر فاصله اذان تا اقامه براى هر نماز هم گفته شود مناسب است. گفتنى است، اذان صبح و ظهر که گفته مى شود، مطابق وقت شرعى است ولى اذان مغرب، هنگام غروب آفتاب است نه ذهاب حمره مشرقیه. و اذان اول صبح، که حدود یک ساعت پیش از طلوع فجر گفته مى شود براى نماز شب است.

26 ـ چگونگى به جاى آوردن طواف مستحب براى خود و دیگران را به زائران تعلیم دهید و نیز بر تلاوت قرآن و عبادت در مکّه بهویژه در مسجدالحرام و استفاده بهتر از اوقات فراغت تأکید کنید.

27 ـ هرچند تلاوت قرآن در هر حال و در هر جا مستحب است ولى تأکید بر ختم قرآن در مکّه مربوط به شهر مکّه است و شامل عرفات، مشعر و منا نمى شود. پس اگر شخصى مقیّد باشد به این استحباب عمل کند، باید تمام تلاوت را در مکّه ـ هرچند در هتل انجام دهد.

28 ـ چون جهت قبله در شهر مکّه، در هر سوى آن تفاوت دارد، حتى گاهى در یک هتل، در بخش هاى مختلف آن نیز متفاوت است و بدین سبب تشخیص قبله براى زائران مشکل مى شود، مناسب است جهت قبله یادآورى شود و چنانچه در هتل علامت مشخص وجود ندارد، علامت هایى جهت قبله نصب شود.

29 ـ در برخى از هتل ها سنگ توالت ها رو به قبله یا پشت به آن است که با کمى انحراف در نشستن مشکل حل مى شود. هرچند اگر زائران متوجه نباشند مرتکب گناهى نخواهند شد.

 


  
  

احکام فقهی اجرایی حج

محمد حسین فلاح زاده


پیشگفتار

اهمیّت مسائل فقهىِ عمره و حج، بر کسى پوشیده نیست و بى شک درستى و نادرستى اعمال زائران بیت الله الحرام بستگى به انطباق و عدم انطباق آن ها با احکام و مناسک عمره و حج دارد، هرچند صحّت اعمال، مقدمه رسیدن به روح حجّ و مراتب معنوى آن است ولى به تعبیر حضرت امام خمینى (قدس سره) «مراتب معنوى حجّ جز با عمل مو به مو به مناسک حاصل نخواهد شد.»(1)

بى شک عوامل اجرایى کاروان هاى عمره و حج و مسؤولان فرهنگى آن ها نقش به سزایى در این زمینه دارند و کمک و هدایت و راهنمایى آنان تأثیر عمیقى در حسن عمل زائران خواهد داشت، لذا آشنایى این عزیزان با احکام فقهى عمره و حج، ضرورى تر و مسائل مربوط به چگونگى عملکرد آنان، از ظرافت بیشترى برخوردار است که باید مورد توجه و عنایت ویژه قرار گیرد.

نوشته حاضر، که تقدیم شما عزیزان مى شود، با این انگیزه آماده شده و در چهار بخش سامان یافته است:

* بخش نخست: راهنماى فقهى ـ اجرایى عمره و حجّ (ویژه روحانیان کاروان ها)

* بخش دوم: راهنماى فقهى اجرایى (ویژه عوامل اجرایى کاروان).

* بخش سوم: نکات فقهى عمره و حج.

* بخش چهارم: احکام کلّى عمره و حج.

گفتنى است بخشى از این نوشته، چند سال پیش در جمع مدیران و معاونان کاروان هاى حج استان قم ارائه و در فصلنامه «میقات حج» (شماره 12) چاپ و منتشر شده و بخش دیگرى نیز سال گذشته، در نشریه «آزموده ها»، شماره ششم، که معاونت امور روحانیون بعثه مقام معظّم رهبرى تهیه و منتشر مى کند، آمده است.

امید است این مجموعه براى حضرات آقایان روحانیون محترم کاروان ها و در جهت هدایت بهتر زائران، مفید باشد و از ارائه نظریه ها و پیشنهادهاى اصلاحى و تکمیلى دریغ نفرمایند.

{  ...رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ } .

حوزه علمیه قم ـ تابستان 1385

محمّدحسین فلاح زاده

بخش اوّل: راهنماى فقهى، اجرایى عمره و حج (ویژه روحانیان کاروان ها)

توجه و عنایت به فراگیرى احکام و مناسک عمره و حج و دقّت در امر آموزشِ آن به زائران و نظارت بر صحّت اعمال آنان، از وظایف اصلى و مهم روحانیون کاروان ها است و بدیهى است براى رسیدن به این هدف و عمل به این وظیفه، شناخت مسائل جدید و شیوه هاى درست انتقال آن ها به زائران و راهنمایى آنان هنگام انجام اعمال، کارى ضرورى است.

در این بخش، برخى از تجربیات آموزشى ـ فقهى عمره و حج، براى استفاده و بهره مندى روحانیون کاروان ها تقدیم مى شود:

یاد آورى نکته هاى پیش از سفر

در جلساتى که پیش از سفر برگزار مى شد، یادآورى نکات زیر ضرورى است:

1 ـ زائران، نماز خود را بر روحانى کاروان و عالمِ آشنا به مسائل حج در محل، عرضه کنند تا اگر اشکالى دارند، برطرف شود.

2 ـ براى حسابرسى خمس و پرداخت وجوه شرعى، به دفتر مرجع تقلیدِ خود، یا نماینده او مراجعه کنند و در این باره اقدام نمایند و تنها کسانى که باقى مى مانند یا شخصاً تمایل به حسابرسى نزد شما دارند، اقدام فرمایید.

مردم در حسابرسى خمس، سه دسته هستند:

1 . کسانى که تا کنون حسابرسى نداشته اند.

2 . کسانى که مدتى حسابرسى داشته اند ولى رها کرده اند.

3 . کسانى که حساب سال مرتب دارند.

گروه نخست; باید تمام اموال و طلب ها و بدهى هاى آن ها محاسبه شود و پس از کسر بدهى ها، اموال باقى مانده به سه دسته تقسیم گردد:

الف) اموالى که خمس آن را باید بپردازند، مانند: پول نقد، مواد مصرفى، (مثل برنج، روغن، چاى و...) و به فتواى برخى از فقها، سرمایه کسب.

ب) اموالى که خمس ندارد، مانند: ارث، دیه و به فتواى برخى از فقها، هبه و جهیزیه.

ج) اموالى که باید مصالحه شود، مانند: اجناس مورد نیاز زندگى، که از سال هاى گذشته در گروه اموال مؤونه قرار گرفته و وضع آن از لحاظ تعلّق خمس معلوم نیست که از درآمد سال بوده یا نه.

گروه دوم; باید براى مدتى که حسابرسى نکرده و خمس نپرداخته اند، مانند گروه اول عمل شود.

گروه سوم; اگر در میان سال خمسى مشرّف مى شوند و چیزى از خمس سال گذشته بر عهده آن ها نیست و نپرداخته اند، چیزى از بابت خمس بر آن ها واجب نمى شود، لیکن اگر پولى براى خرید سوغاتى دارند و در اثناى سفر، به سال خمسى مى رسد، سوغاتىِ خریدارى شده، که تحویل افراد نشده و نیز باقیمانده پول خمس دارد.

حکم خمس پول ثبت نام

س) هم اکنون کسانى که قصد تشرف به حج یا عمره را دارند، باید براى حفظ نوبت، مبلغ مقرّرى را به بانک بسپارند که این مبلغ مطابق قرارداد مضاربه است و سودى نیز به آن تعلّق مى گیرد و زمانى که پس از حدود سه سال، نوبت تشرّف آن ها فرا مى رسد، اصل پول و سود آن را دریافت مى کنند و به سازمان حجّ و زیارت مى سپارند و به عمره یا حجّ مشرف مى شوند.

حال با توجه به این که سپردن پول به بانک، مقدمه رفتن به حج یا عمره است و چنانچه کسى این پول را به بانک نسپارد نوبتى را براى رفتن به عمره یا حجّ نخواهد داشت و اکنون طریق رفتن به حج نیز همین است، آیا به اصل پول و سود آن خمس تعلّق مى گیرد یا نه؟

ج) * آیت الله تبریزى: در فرض سؤال چنانچه بر اصل پول، سال بگذرد; یعنى از وقت به دست آوردن پولى که به بانک سپرده اند، سال گذشته، باید خمس آن را بپردازد و نسبت به مقدارى که زیادتر از اصل پول به آن ها مى دهند، اگر در همان سال به حج یا عمره بروند، چیزى بر آن ها نیست. والله العالم.

* آیت الله خامنه اى: در فرض مرقوم، اکر در همان سال خمسى سپرده گذارى به حج مى رود، خمس ندارد، ولى اگر نوبت حج از پس از آن سال خمسى است، مبلغ سپرده اگر از درآمد کسب غیر مخمّس بوده، خمس دارد و سود حاصله اگر پیش از سال عزیمت به سفر حج قابل وصول نبوده، جزو درآمد سال وصول محسوب است که اگر در همان سال به حساب هزینه سفر حجّ محسوب شود خمس ندارد.

* آیت الله سیستانى: به اصل پول خمس تعلق مى گیرد و نیز به سود آن، اگر از طریق معامله شرعیه ملک صاحب پول شده است، بلى اگر حج بر او مستقر شده و راه دیگرى براى رفتن به حج در سالِ ثبت نام نداشته باشد، خمس به آن تعلق نمى گیرد.

* آیت الله شبیرى زنجانى: در حجّ واجب و یا عمره، اگر به وسیله اى واجب گردد، خمس پول مورد سؤال واجب نیست و در حج و عمره مستحب واجب است.

* آیت الله صافى گلپایگانى: در فرض سؤال، اصل پول خمس دارد ولى سود آن، اگر با آن پول معاملات شرعى، با رعایت شرایطش انجام شود و پرداخت سود، طبق قرارداد باید در موقع تحویل اصل پول پرداخت شود، سود مذکور از منافع سال وصول است که اگر در همان سال صرف مؤونه شود خمس ندارد و اگر باقى بماند آن هم خمس دارد. و الله العالم.

* آیت الله فاضل: افرادى که براى تشرف به حج یاعمره ثبت نام مى کنند ودر همان سال توفیق تشرّف پیدا نمى کنند، باید خمس اصل پول و سود متعلّقه مربوط به سنوات سابق را بپردازند، مگر براى افرادى که حج بر آنها مستقر شده و تمکّن از خرید فیش را ندارند.

* آیت الله مکارم شیرازى: هرگاه این پول از درآمد همان سالى باشد که نام نویسى کرده است، نه به خودِ آن خمس تعلّق مى گیرد و نه به سود آن.

* آیت الله نورى همدانى: اگر همان سالى که مستطیع شده است، آن پول را براى انجام حجّ در نوبت خود به حساب ریخته است. آن پول جزو مؤونه و مخارج آن سال محسوب مى شود و خمس ندارد، ولى اگر در سال قبل یا سال هاى قبل مستطیع بوده و تأخیر انداخته و به حساب نریخته است، باید خمس آن را بدهد.

و در عمره نیز اگر به طور متعارف یک مرتبه یا در چند سال یک مرتبه باشد، پولى که به حساب ریخته است خمس ندارد امّا سودى که مى گیرد، از ارباح آن سالى است که آن را تحویل مى گیرد و اگر تا آخر سال خمسى خود آن را در مخارج لازم زندگى خود خرج کرد، خمس ندارد و اگر بماند و سال بر آن بگذرد خمس دارد.

3 ـ چگونگى وصیت نامه نوشتن را به زائران آموزش دهید، به ویژه در مورد شرایط وصى و وصیت مالى، که بیش از ثلث نباشد و نوشتن نماز و روزه هاى قضا در وصیت نامه.

4 ـ استحباب کوتاه نکردن موى سر و صورت در عمره مفرده از یک ماه پیش از سفر و در عمره تمتّ ع از اوّل ذى قعده و اگر نشد از اوّل ذى حجه.

5 ـ کاروان هاى مدینه بعد، چون در آغاز ورود به جدّ ه عازم جُ حفه مى شوند و باید لباس احرام بپوشند، به زائران خود; اعم از مرد و زن، یادآورى کنند که لباس هاى احرام خود را پیش از سفر وارسى کنند که معطر نباشد و آن را جدا از اشیاى خوشبو بگذارند، چون در میقات، اگر با چنین لباسى مواجه شدند، نمى توانند آن را بپوشند.

6 ـ در مورد لباس احرامِ بانوان، یاد آورى مى شود که نازک و بدن نما نباشد، حتى به قدرى ضخیم باشد که در فصل گرما که بر اثر عرق کردن، لباس به بدن مى چسبد، بدن نما نشود.

7 ـ خانم ها مى توانند براى جلوگیرى از عادت ماهیانه، قرصهاى مخصوص استفاده کنند، به شرط آن که براى آن ها ضررى نداشته باشد.

8 ـ به خانم هایى که ممکن است لازم شود پیش از میقات با نذر محرم شوند و شوهرهایشان همسفر آن ها نیستند، گفته شود که اجازه نذر را از شوهر بگیرند; چون برخى از فقها اجازه را به طور مطلق شرط مى دانند.

9 ـ شرایط نیابت، به طور واضح و صریح براى زائران گفته شود و افرادى که نایب هستند، حتى المقدور شناسایى و وجود شرایط آن ها لحاظ شود تا پس از سفر و هنگام اعمال، به مشکل برخورد نکنند; به خصوص کسانى که از نماز صحیح معذورند، یا نایب ند و خود مستطیع هستند، چون در برخى موارد نیابتشان صحیح نیست و به فتواى برخى از فقها وقتى که به میقات رسیدند و استطاعت طریقى نیز حاصل شد، باید براى خودشان حج به جا آورند و نیز خدمه کاروان ها که گاهى ممکن است در هنگام اعمال عمره یا حج، مشکلى براى کاروان پیش آید که ناگزیر باید اعمال معذور را انجام دهند و به فتواى برخى از فقها، عذر طارى هم مُخلّ نیابت است.

10 ـ چون احتمال دارد هواپیما نزدیک نماز و یا در هنگام نماز باشد ، یادآورى چند نکته به زائران ضرورى است:

الف) حتى المقدور هنگام ورود به سالن انتظار، با طهارت باشند تا اگر فرصتى به دست آمد، نماز را بتوانند سریع بخوانند و سوار هواپیما شوند.

ب) چنانچه نماز را باید در اثناى سفر و در هواپیما بخوانند، پیش از سوار شدن، تحصیل طهارت کنند تا در هواپیما به راحتى بتوانند به وظیفه خود، که خواندن نماز است، عمل کنند.

ج) چگونگى خواندن نماز در هواپیما نیز توضیح داده شود، و آن بدین گونه است که: در صورت امکان باید به حالت ایستاده، با مراعات قبله و سایر شرایط خوانده شود و چنانچه به حالت ایستاده ممکن نبود، به حالت نشسته و در صورت امکان رو به قبله نماز خوانده شود و هر مقدار از شرایط نماز که ممکن بود باید مراعات کنند و چنانچه نماز در هواپیما با مراعات شرایطى که گفته شد خوانده شود نماز صحیح است.

11 ـ چگونگى نماز با اهل سنّت در مکّه و مدینه، به زائران آموزش داده شود; چون در بدو ورود به مدینه یا مکّه، در نماز جماعت شرکت مى کنند و آشنا به مسائل نیستند و گاهى دچار سر  درگمى مى شوند و نکات قابل ذکر در این خصوص عبارت اند از:

الف) اذان صبح و ظهر آن ها با اذان ما تفاوت دارد و تنها اذان مغرب کمى زودتر گفته مى شود.

ب) صبح ها پیش از اذان صبح اذانى براى نماز شب گفته مى شود.

ج) در هر شبانه روز یازده اذان و اقامه گفته مى شود که یک اذان براى نماز شب و پنج اذان و پنج اقامه نیز براى نمازهاى واجب یومیه گفته مى شود.

د) بین اذان و اقامه معمولا چند دقیقه فاصله است که زائران مى توانند نافله یا قرآن بخوانند.

هـ ) در قرائت سوره حمد «بسم الله...» را آهسته مى گویند.

و) پس از حمد، بخشى از قرآن را مى خوانند که گاه سوره کامل است و گاه نیست.

ز) معمولا در نماز صبح روز جمعه، امام جماعت پس از حمد، سوره سجده دار مى خواند و پس از آن همگى به سجده رفته سپس بر مى خیزند و قرائت را ادامه مى دهند که در این صورت زائران سعى کنند پیش از نماز صبح، نماز خودشان را به صورت فرادى بخوانند.

ح) در برخى مواقع، قنوت را پس از رکوع انجام مى دهند، که به جاى آوردن قنوت به همراه آنان پس از رکوع، مشکلى پیش نمى آورد.

ط) در حال قرائت، بیشتر اهل سنّت، دست بسته نماز مى خوانند که پیروان مکتب اهل بیت نباید مانند آنان دست بسته به نماز بایستند.

ى) نمازگزاران پس از اتمام حمدِ امام جماعت، همگى «آمین» مى گویند که نباید گفته شود; مى توانند «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» .

ک) پس از رکوع توقّف طولانى دارند که نمازگزارن نیز باید مراعات کنند و با عجله به سجده نروند، بلکه منتظر تکبیر مکبّر باشند.

ل) پس از دو سجده، بدون جلسه استراحت مى ایستند که باید جلسه استراحت به جاى آورند، هرچند بسیار کوتاه.

م) برخى از اهل سنّت هنگام خواندن تشهّد، انگشت سبابه را تکان مى دهند که این کار لزومى ندارد.

ن) پس از قرائت رکعت دوم، پیش از رکوع، قنوت نمى گیرند، که زائران نیز قنوت نخوانند، چون مستحب است و در هر حال ترک آن اشکال ندارد.

ص) برخى از مذاهب اهل سنّت، بعد از نماز صبح و نماز عصر، خواندن نماز مستحب را جایز نمى دانند، هرچند در فقه شیعه نیز کراهت دارد (بجز نمازهاى خاص) لذا تذکّر داده شود که در آن وقت نافله نخوانند و چنانچه نماز صبح نخوانده اند یا به فتواى مرجعشان باید مجدداً بخوانند، پیش از نماز جماعت بخوانند.

ع) پس از نماز جماعت مسجد النّبى و مسجد الحرام، کمى صبر کنند، تا اگر اعلان شد که نماز میّت خوانده مى شود، نماز میّت بخوانند و بلافاصله پس از نماز جماعت مشغول نماز دیگر نشوند و محلّ خود را ترک نکنند.

12 ـ در نماز میّت چهار تکبیر مى گویند و تکبیر پنجم را هنگام گفتن «السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» مى گویند، مى توان گفت. در ضمن نماز میت مختصر را به زائران آموزش دهید.

13 ـ لزوم سجده بر ما یصحّ السّجود (چیزهایى که سجده بر آن ها صحیح است) و در هتل ها، مشاعر و جاهاى دیگر موجود است (بجز در نماز جماعت یا در جاهایى که امکان ندارد) یادآورى شود. چون برخى از زائران تصوّر مى کنند در طول سفر، مهر گذاشتن جایز نیست یا مجازند بر فرش و امثال آن سجده کنند.

14 ـ هرگز زائرى را به تصحیح نماز یا حسابرسى خمس یا پرداخت آن وادار نکنید که اثر نامطلوب دارد، افزون بر این که وظیفه شرعى روحانى، بیان مسائل نماز و خمس و دعوت آن ها به عمل به واجبات است نه اجبار آنان به این امور.

15 ـ چنانچه حسابرسى خمس زائرى انجام شد، براى پرداخت آن بهتر است او را به دفتر یا بعثه مرجع تقلیدش راهنمایى کنید تا خودش بپردازد. چنانچه درخواست کرد که شما این زحمت را متقبل شوید در آن صورت قبول آن ثواب خواهد داشت.

16 ـ کسانى که مدینه قبل هستند، در جلسات ایران، تنها فهرستى از اعمال عمره بگویند و از بیان مسائل جزئى و اختلاف فتاوا ب پرهیزند .


93/2/2::: 4:30 ع
نظر()
  
  

اسرار عرفانی حجّ         

اما اسرار عرفانی آن که صورت همه عبادات دینیه الطاف و نمودار مقامات غیبیه و مراتب باطنیه انسان است به خصوص که جامعترین عبادات است پس باید دانست که انسان با آن که یکی است، چندین هزارست بلکه بی شمار است ولی منقسم به دو قسم ظاهر و باطن است.

ظاهرش که مقامات نباتی و حیوانی است به منزله سایر بلاد است که شرعا حل گویند و باطنش که اطوار سبعه قلبیه نامیده می شود و در طول یکدیگرند و متدرج و مترغبند به منزله حرمست که عموما حرم نامند مقابل حل و خصوصا به سه اسم نامند.

1. کعبه که خصوص خانه معظمه است که بر کنج دیوار حجر اسود منصوب است. 2. مسجد که فضای اطراف این خانه است منتهی می شود به طاق نماها و درهای خروج که 7 در است یکی باب السلام است که حجاج ایرانی غالبا از آن در داخل می شوند..

 3. حرم که بیرون مسجد است تا چند میل مسافت و همه خانه های مکه و زمین های بیرون مکه و منی و مشعر و عرفات داخل حرم است یعنی شکار و کشتار در آن زمین ها حرام است مگر چند ساعتی که برای پیغمبر خاتم حلال شد در روز فتح مکه و بعد از آن تا قیامت به حرمت باقی است و حضرت حسین (ع) برای همین در موسم حج ترک حج نموده از مکه عازم کربلا شد که مبتلا به قتال در آنجا نشود.

و اول مقام باطن انسان که نفس گویند و بشر نامند و صدر نیز خوانند و وصل به مقام حیوانی است اگر منشرح به اسلام شده باشد و قبول دین الهی کرده باشد به منزله حرم خواهد بود و طرف بالای همین نفس و صدر منشرح که وصل به دل می شود

 که مرتبه دوم باطن انسان باشد به منزله مسجد است و خود دل به منزله کعبه است که بیت الله حقیقی نامند « ما وسعنی ارضی و سمایی و لکن وسعنی قلب عبدی المومن » و احرام اشاره به آنست که هر کسی استطاعت علمی دارد و امر دین را بداند باید منضجر از ظاهر حیوانیت و عازم به باطن انسانیت گردد.

 و محرمات احرام 24 چیز است و احتیاطا 30 چیز است همه مشتهیات نفس است که اشتغال به آنها مانع اصل وصول به باطن است یا مانع تکمیل باطن است به اختلاف اشخاص و تکبیرات در راه که در ضمن لبیک گفته می شود اشاره به آنست که شخص مادام که بمقام باطنی نرسیده باید خود را به تکلیف وادارد به اظهار و اقرار عظمت و کبریاء حق تعالی و وقتی که به باطن رسید عظمت حق تعالی او را فرو می گیرد حاجت به اظهار و اقرار نیست بلکه ممکن نیست.

زیرا فرو گرفتن عظمت به غناء انانیت است و التفات بخود کاشف از فرو نگرفتن عظمت است پس تکبیر گویی هشیار باقی نمانده و طواف اشاره به آنست که به حقیقت دل رسیدن دشوار است اول باید مدتها در دل گردش نمود بلکه باز بمقام نفس بازگشت که صفا به منزله طرف اعلای نفس است و مروه طرف ادون و هفت بار که عدد کامل است باید میان آن دو طرف تردد نمود و آخر در مروه محل شد.

 یعنی عمل عمره را که به منزله مقدمات موقته است ختم نمود و به مقام حیوانیت بازگشت و نفس حیوانی را طعمه ای از مشتهیات داد که به کلی بی قوه نشود و از کار نیفتد چون که وجودش لازم است و جان کاملا پیدا نمی شود مگر به قوه حیوانی بنابر آن که جان انسان جسمانی الحدوث باشد

 پس باید آن قدر قوه حیوانی باقی بماند تا تمام جان از قشر آن بر آید مانند بیرون آمدن میوه از درخت که اگر میوه تمام رس نشده درخت بخشکد میوه ناقص خواهد ماند و دیگر از آن میوه درخت سیر نمی شود.

 پس از چندی تمتع باز مجددا از مکه احرام بندد که یک منزل ترقی کرده کامل شده که از حل به حرم رسیده احرام عمره را از حل بست و داخل حرم شد حالا اهل حرم است باید در حرم سیر کامل نماید مانند سفر سیم نفس که بالحق فی الحق است.

 و فاصله شدن تمتع از لذائذ حیوانی میانه عمره و حج وجه تسمیه حج تمتع است و خلیفه ثانی تن به این تمتع نمی داد گویا از غلبه تقیه به دیانت و عبادت جرات نمی نمود که بین الاحرامین اظهار محل بودن نماید و می گفت

 مرا شرم می آید از این جسارت پس غرضش انکار حکم الهی نبود بلکه اظهار شرم طبیعی بود و بهتر آن که در مسجد سر چاه زمزم احرام حج بندد و از آب زمزم غسل احرام نماید تا اشاره به آن باشد که به سبب اعمال عمره از حل گذشته باشد به درجه متوسطه حرم که مسجد است رسیده ام.

و حالا می خواهم سیر تفصیلی در همه زوایای با مزایای حرم نمایم تا اهل دل بودن من کامل شود و آن زوایا منی و عرفات و مشعر است که اشاره به علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین است و توقف مدتی در هر یک از این سه موقف اشاره به تکمیل تحقق است که محض عبور و حال نیست بلکه به درجه اقامت و مقام رسیده و اهل آن مقامات گردیده و بعض کاملین نفس آن مقامات می گردند پس آنها را منی و مشعر توان نامید.

 مانند قبول امام سجاد (ع) در خطبه در مسجد شام (انا ابن مکه و منی بی) آن که تاویل شود (بمن تشرفت به عنی) زیرا هر یک از این امکنه شریفه روحی دارند مکلوتی و ممکن است که انسان در ترقی خود به ملکوت با آن روح متحد یا مساوق شود یا احاطه به آن روح یا ارواح دیگر پیدا کند

 مانند احاطه نفس ناطقه بر قوای دماغیه که نفس ناطقه بی آن که مقام تجرد خود را باخته باشد تنزل نموده و قوای دماغیه گشته و خود را برای اعضاء بدن و کثرات خارج از بدن نمودار کرده با آن که در مقام تجرد هم کاملا نمودار است برای همدمان مجرد خود. و این دو نموداری مخل و رقیب یکدیگر نیستند.

 و این احاطه را احاطه ذاتیه گویند که عین محیط بسط به خود داده و محاط پیدا شده پس بسط او که فعل اوست ذات محاط گشته و محاط سابقا ذاتی نداشت و هیچ نبود و حالا هم ذاتش همان فعل محیط است که بسط و تنزل او باشد مانند سایه افتادن از شاخص و تا محیط ترک بسط و تنزل نماید محاط فورا معدوم است

 دیگر نه ذات از او باقی ماند نه اثر (لاتبقی و لاتذر) - ای لا تبقی عینا و لا تذرا ثرا - مانند رو برگرداندن شاخص از نمایشگاه سایه و اینست حقیقت دوزخ چنان که حقیقت بهشت بودن شاخص است در نمایشگاه سایه ها تماما اهل بهشتند به تفاوت درجات قرب و بعد و همین تقریر را در احاطه ذاتیه حق تعالی بر اشیاء توان نمود با ترس از قصور و ترس از وقوع در تشبیه اما بیانی نزدیکتر و بی آلایشتر از این پیدا نمی شود.

 پس وقوف در منی و عرفات و مشعر را نماینده همین بسط و تنزل و احاطه ذاتیه توان دانست و چون که افعال واقعه در زمان مجتمع الوجود نیست مانند اجزاء زمان پس در یک زمان توقف در هر سه مکان نیست باید متعاقب و انصرامات متوالیه باشد و از این جهت تشبیه اش به احاطه ذاتیه ناقص است زیرا محیط در هر آن از همه اجزاء محاط نمودار و در همه آنها وقوف و اقامت دارد زیرا آن وقت محتاج به زمان نیست و وقوف در امکنه محتاج به زمانست.

 و این سه مکان از اعضاء رییسه حرمند بعد از مرتبه کعبه و مسجد که آنها به منزله قلب و دماغند و این سه به منزله کبد و ریه و طحالند و صفا و مروه به منزله ریه و کلیه اند و اعضاء رییسه در بدن هر حیوان همین هفت عضو است

 اما به ترتیب و تفاوت مرتبه مگر میان قلب و دماغ که معلوم الترتیب نیست بعضی قلب را اول دانند و بعضی دماغ را اما در کعبه و مسجد معلوم است که کعبه اولست و مسجد دوم و درون کعبه همه را راه نیست و اگر کسی رفت دیگر آنجا قبله شرط نیست.

 زیرا آنجا همه قبله است اما درون مسجد همه را راه است و همه محتاج به قبله اند که باید محاذی یک طرف کعبه باشند زیرا اجزاء مسجد هیچ کدام قبله نیست و اشاره بدینست آن که آخر اعمال حج طواف کعبه است که رسیدن به مقام دل و ختم شدن امر است به خلاف اعمال عمره که در مروه به تقصیر ختم می شود چون که عمره مقدمه است نه مقصود اصلی و حج مقصود اصلی است پس فعلیت اخیره حاج عموما طواف کعبه است.

 و خصوصا برای کاملین دخول در جوف کعبه است و بالاتر از این مقامی نیست و تا کسی استحقاق دخول کعبه نداشته باشد اگر داخل شود بی ثمر است و خطاست و مانند ارتماس صائم است که حرام و مبطل صوم است تا صوم کاملا به انتها نرسد جای ارتماس نیست و اگر از روی استبداد و پندار اتمام صوم ارتماس نماید ضرر کرده نه نفع مانند طفل شیرخوار که کباب زیاد بخورانندش به قصد تقویت که زود بزرگ شود.

پس دخول کعبه برای کسی است که به مقام دل خود رسیده باشد و متمکن گشته باشد بی بیم زوال و چون دل کعبه صغیر است برای تطبیق عالم صغیر با عالم کبیر رواست که داخل کعبه شود تا منکشف و ظاهر شود که صاحبدل بوده است نه آن که دخول کعبه او را صاحبدل خواهد کرد.

و همچنین است در همه اشارات عبادتی که صورت آن عبادت را بجا آوردن او را به حقیقت نمی رساند زیرا صورت اشاره به حقیقت است و اشاره به غیر وصول است بلکه رهنماست (غرض از کعبه نشانی است که ره گم نشود) و همین اشاره بودن را لطف نامند و گویند لطف بر خدا لازم است یعنی عبادت های صوری را چنان مقرر و مرتب فرماید که هوشمندان از آنها پی به حقایق وجودیه خود برند و درصدد تحصیل حقایق بر آیند (العبادت الطاف فی الحقایق) شریعت آینه حقیقت است.

 و برای حاج پس از تکمیل حج مستحب است که مدتی در مکه بماند و همه را به طواف و قرآن مشغول باشد که بهترین عمل است برای مقیم در حرم و افضل از نماز مندوب است برای آن که طواف مکه شود و شخص متمکن در مقام دل گردد و هم زوال نباشد و بهتر آن که 366 طواف کامل بجا آرد با نماز و محاذات حجر و اگر توانست اقلا 366 شوط بجا آرد که هر هفت شوط یک طواف کامل است و این عدد هفت شوط اشاره به 7 مرتبه غیب و باطن انسان است که صدر و قلب و روح و عقل و سر و خفی و اخفی باشند.

 و نیز مستحب است که در آن روزها که پس از اتمام حج در مکه مانده چند بار و اقلا یکبار عمره مفرده بجا آرد به این که از شهر مکه بیرون نرود تا به آخر حرم و اول حل برسد و از زمین حل احرام بسته با غسل و نماز و دعا برگردد به مکه و اعمال عمره بجا آورده محل شود تا اشاره باشد به این که من بعد از تکمیل باز اعمال ابتدائیه را از دست نمی دهم و خود را مبتدی می شمارم (که دراز است ره مقصد و من نو سفرم).

 و نیز به فقراء مجاورین مکه تا تواند احسان نماید و منت نگذارد و خود را محتاج به آنها داند نه آنها را محتاج به خود چنان که غیب و مراتب غیبیه محتاج به شهود و عوارض شهودیه نیستند و شهود محتاج به غیب است که اگر غیب نباشد شهود وجود ندارد و اگر شهود نباشد غیب ظهور ندارد

 اما وجود دارد و وجود اعم از ظهور است پس محتاج به ظهور نیست بلی مشتاق به ظهور است که (پری رو تاب مستوری ندارد) و خیلی فرق است میان احتیاج و اشتیاق (ظهور تو به من است و وجود من از تو فلست تظهر لولای اکن لولاک) و قول خواجه حافظ:

 سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد      ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

 را دلیل بر مساوات احتیاج و اشتیاق نباید گرفت بلکه اشاره به یک مطلب دقیق عالی باید دانست که فقط احتیاج ما کافی و موثر در افتادن سایه نیست و اگر اشتیاق او موثر نمی شد تا شام ابد سایه بامدادان از دل بر ما نمی افتد و لونا له محتاجانه ما به فلک بر می شد.

 پس واجب رو به ممکن آمده به وجه تنزل نه آن که ممکن رو به واجب رفته باشد به نحو ترقی بلی همان تنزل واجب عین ذات ممکن و ترقی ممکن است و اعیان ثابته و مهیات مقرونه و فیض اقدس همین تنزل است. پس ترقی ممکن فعل واجب است نه فعل خود ممکن زیرا ممکنی نبود و خودی نداشت تا ترقی کند و حالا هم بعد از ترقی نه بود نه خودی و هر چه هست مال واجب است و شئون ذاتیه اوست.

 اما مردد است میان دو احتمال و دو تعبیر که چون می خواست تنزل کند این را ترقی داد یا چون می خواست این را ترقی دهد خود را تنزل داد و تعبیر اول اولی است زیرا ثانی ثابت می کند یک عین ثابته ای را برای ممکن قبل از تنزل و اراد? واجب و این خطاست زیرا اعمال ثابته قائم بخود نیستند بلکه قائم به فیض اقدسند که ظهور به نفسه لنفسه و تجلی حقیقت وجود بر خودش باشد.

 و نتیج? این تجلی پیدا شدن اسماء و صفات است برای حقیقت وجود و از پیدا شدن اسماء پیدا می شود ماهیات ممکنه به نحو ثابت و تقرر و امتیار علمی نه به نحو وجود و امتیاز مقداری تا چه رسد به امتیاز عینی و تعیین تام چنان که اعیان موجوده قائم به فیض مقدسند که ظهور به نفسه لغیره و تجلی وجود بر مهیت باشد و نتیج? این تجلی و این فیض پیدا شدن افعال و صفات فعلیه است.

 از ثبوتیه و سلبیه برای حقیقت وجود و پائینتر از فعل دیگر مقامی نیست و بعد از فعل باید تجلی ها برگردند و عود و صعود نمایند که فعل مبدل شود به علیت غائیه و این عود و صعود و علت غائیه نامش انسان است که عرفا حضرت الانسان نامند که ششم یا پنجم حضرات خمسه شهودیه است

 و جزء مراتب تنزلات وجودیه نیست بلکه بازگشت تنزل است به مبدأ تنزل و نتیجه تنزل است و این نتیجه در غیر انسان یافت نمی شود زیرا غیر انسان هر چه هست مراتب تنزل وجود است یا درجات صعودیه است اما هنوز وصل به مبدأ نمی شود که علت غائیه نمایان شود مگر به وجود انسان.

 پس اگر انسان نبود عالم هستی که مراتب وجود باشد ناقص بود و خدای کامل فعل ناقص نمی کند پس اگر انسان نبود هیچ نبود نه اعیان ثابته و نه اعیان موجوده و نه حضرات خمسه بلکه حقیقت وجود کنز مخفی بود. پس انسان سلسله جنبان ظهور شد و حلقه بر در زد تا در امکان بروی ماهیات باز شد.

 پس همه طفیل و زنده شده انسانند حتی اسما و صفات الله و اعیان ثابته و عقول طولیه و عرضیه و افلاک شامخه و جنان عریضه و دوزخ تنگنا و همین کعبه و حرم که اکنون مطاف و مسعای انسان گشته و سبب تکمیل او و تقرب او به حق تعالی شده اند و همین تکمیل و تقرب خدمتی است که آنها به انسان می نمایند چنان که انسان مسبب وجود اشیاء شده اشیاء نیز سبب کمال و ظهور حقایق انسان می شوند.

 اما آن انسان که سبب است نوع انسانیت و مرتبه عالیه و فعلیت اخیره انسان است و این انسان که مستکمل به اشیاء است اشخاص بشریه و مراتب دانیه و قوه استعداد انسان است چنان که نفس ناطقه در این نشاه مستکمل به آلات بدنیه و قوای دماغیه است

 با این که آلات و قوای تنزلات و سایه های نفسند و چون حیثیت و نشا? مختلف است پس استکمال به نفس لازم نمی آید و عالم اسباب تشکیل نمی شود مگر به سبب همین اختلاف حیثیات که اگر نظرها همه فقط به حقایق باشد نظم این عالم از هم می پاشد و سلسله از جریان می افتد.

 و عالم اسباب در مقام تکوین به منزله شرایع و صور ادیان است در تکلیف (لو ظهرات الحقایق لبطلت الشرایع) و چیزی که خیلی مهم و نافع است برای حاج آنست که چند ختم قرآن در مکه و اقلا یک ختم نماید که خود بخواند به دقت و تدبر نه آن که نائب بگیرد

 و این اشاره به سیر تفضیلی در زوایا و مزایای دل است بعد از رسیدن به دل و استقصاء همه زوایا و اینجا جای تاویل و تدبیر نیست که بگوید 3 اخلاص حکم ختم قرآن دارد یا 3 جزء قرآن بخواند و بگوید که ثواب سی جزء دارد به حکم « من جاء بالحسنه فله عشر امثالها » که حسنات چون در مقام صعودند آحاد عشرات می شوند و قبائح چون در مقام نزولند ترقی نمی نمایند آحاد همان آحاد است.

 و نائب گرفتن هم از جهت دیگر نافع و ضروری است که از چند نفر خواهش نموده پول قابلی هم به آنها بدهد که در عرض سالی هر یک یک ختم قرآن به نیابت او بجا آرند که سبب تذکر او و بقاء صورت خیالیه او در مکه باشد و نیز بدین وسیله خودش در هر جا باشد توجهی به مکه خواهد نمود و صورت خیالیه مکه در ذهن او خواهد آمد.

 و نیز خدمات ظاهر? مسجد و حرم را از قبیل جاروب کردن مباشر شود و بعد از خود هم نائب گیرد و خادمی را اجیر کند که هر روز از جانب او جاروب کند تا یاد او در ذهن خادم در آید در آن مکان بلکه یک دانه جاروب بخرد و بدهد به خادمی و با وجه نیابت کامل که با عین همان جاروب بروبد که این هم اثر دیگری دارد و هر که ثروتی دارد در مکه خانه ای بخرد و فقرا و زهاد در آن سکنی دهد که بهتر یاد آوری خواهد بود گر چه بعض فقهاء در خرید و مالک شدن خانه های مکه اشکال می نمایند.

 اما به این قصد بخرد که رایگان سکنی دهد اشکالی ندارد و نیز تا در مکه هست به لذائذ طبیعیه نپردازد مگر به قدر ضرورت و التذاذ معنوی و سیر روحانی را مهمتر شمارد و جویا شود که در هر گوشه مکان متبرکی یابد برود و چند ساعت آنجا اقامت نماید با توجه تام به روحانیت آن مکان مثل مقابر قریش و مزار ابوطالب و مولد النبی و زوایایی که محل ریاضت عباد و زهاد بوده تا آنکه نقشه شهر مکه را در صفحه ذهن خود جا دهد با تذکر معانی و حقائق آن نقشه.

 وقت بازگشت حاج از مکه باید ملتفت باشند که تن از شهر مکه خارج شود نه دل از روحانیت مکه و نیز به جسم رو به وطن خود رود و به روح رو به کعبه باشد و در هر قدم عازم عود به مکه باشد و اخذ توفیق حج مکرر بخواهد که هر سال نائل شود. این بود مجملی از اسرار عرفانی حج به فکر و سلیق? نگارنده و هر کس را فکری و سلیقه ای است « قل کل یعمل علی شاکلته » و غرض نگارنده نشان دادن راه فکر بود نه دعوت اذهان و دعوی انحصار به همین فکر.

منبع : www.iranayin.com