سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که کرده وى به جایى‏اش نرساند ، نسب او را پیش نراند . [ و در روایت دیگرى است : ] آن که گوهر خویشش از دست شود ، بزرگى تبار وى را سود ندهد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :43
کل بازدید :331909
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/1/10
1:5 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کریم در توصیف قدرتمندان ِ مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه‌ی نماز را نام برده است: الذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة...
این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن.
کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.
و ترویج نماز، هر حرکت و تلاشی است که در راه همگانی کردن آن، و تبیین اهمیت آن، و آسان کردن دسترسی به آن، بتوان صورت داد.
صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنری؛ مسئولان دستگاهها هر یک متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه‌ی بزرگ را ادا کنند.
کمبود مسجد در شهر و شهرک و روستا؛ نبود جایگاه نماز در مراکز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ایستگاه و مانند آن؛ مراعات نشدن وقت نماز در وسائل مسافرتهای دور دست؛ نپرداختن شایسته به نماز در کتابهای درسی؛ نپرداختن به پاکیزگی و بهداشت در مساجد؛ نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین؛ و هر کمبود دیگری از این قبیل‌ ها، نقاط ضعفی است که باید همتهای بلند بر زدودن آن برانگیخته شود و نشانه‌ی ایمان صاحبان تمکّن یعنی اقامه‌ی نماز، در جامعه‌ی اسلامی ما روز بروز نمایان‌تر گردد.

انشاءالله
والسلام علیکم و رحمة‌الله
سیّد علی خامنه‌ای
11 شهریور 1392


  
  

پاسخ اول:
مىدانیم یکى از صفات خداوند متعال، حکیم است; یعنى هیچ کارى را بدون حکمت انجام نمىدهد. اینکه خداوند نماز را واجب کرده است ـ با اینکه مىتوانست به صرف راز و نیاز اکتفا کند ـ حتماً دلیلى و حکمتى داشته که او با علم و تدبیر بىنهایتش از آن اطلاع دارد; چون اگر این گونه نباشد باید ـ نعوذ باللّه ـ بگوییم خداوند در واجب کردن نماز، کار عبث و بیهودهاى انجام داده است. پس، از حکیم بودن خداوند مىفهمیم که در وجوب و اقامه نماز فایدهها و آثار بسیار زیادى وجود دارد که چیزى جاى آن را نمىگیرد.
پاسخ دوم:
یکى از علتهاى تشریع احکام از طرف خداوند بر بندگانش، امتحان کردن آنهاست. خداوند از بین بندگان، آنان را که روحیه اطاعت کامل دارند بر مىگزیند و آنان که بىچون و چرا به فرمانهاى خدایشان عمل مىکنند در امتحان اطاعت از خدا نمره قبولى مىگیرند. پس یکى از علل واجب شدن نماز این است که خداوند قصد داشته است که با این دستور بندگانش را بیازماید تا معلوم شود چه کسى راز و نیاز خود با خدا را به همان صورت که خداوند فرموده انجام مىدهد و چه کسى سرپیچى مىکند; تا هر دو به پاداش و جزاى عملشان برسند.
پاسخ سوم:
مىپرسیم: پاکى دل یعنى چه؟ اگر بگویید: به معناى این است که انسان در دل خود نسبت به همه کس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیتهاى پلید و زشت نباشد; مىگوییم: پاکى دل به این معنا ـ یا به هر معناى دیگرى ـ وقتى مىتواند جاى نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بىنیاز کند که تمام فایدهها و آثار و حکمتهایى را که در نماز وجود دارد دارا باشد; آیا پاکى دل چنین جامعیتى دارد؟ اینک با ذکر فایدهها و آثار و فلسفه وجوب نماز پاسخ این پرسش را به خود شما وامىگذاریم.
آثار و فواید نماز [1]
نماز، آثار و فواید زیادى دارد که در اینجا به اهم آنها اشاره مىکنیم:
1ـ از بین بردن گناهان
قرآن کریم مىفرماید:
( و أقِم الصلوة طَرَفَى النّهار و زُلَفاً من اللّیل انّ الحسنات یُذهِبْنَ السیئات ذلک ذکرى للذّاکرین ) [2]
«در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بپادار، چه آنکه حسنات، سیئات را از بین مىبرد. این تذکرى است براى آنان که اهل تذکرند.»
در روایتى پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«کسى که طبق دستور خداوند وضو بگیرد و نماز بخواند تمام گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود.» [3]
2ـ طهارت روح
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«مَثَل نماز در بین شما مَثَل نهرى است که در نزد هر یک از شماست که در شبانه روز پنج بار خود را در آن مىشویید و با این شست و شو دیگر چرک و آلودگى در شما باقى نمىماند; گناهان نیز با نمازهاى پنج گانه شست و شو مىشوند.» [4]
3ـ راندن شیطان
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز، شیطان را روسیاه مىکند.» [5]
4ـ بازدارى از فحشاء و منکر
قرآن کریم مىفرماید:
( انّ الصلاة تَنهى عن الفحشاء و المنکر ) [6]
«نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مىدارد.»
5ـ استقامت و پایدارى
قرآن کریم مىفرماید:
( یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة ) [7]
«اى ایمان آورندگان! از صبر (روزه) و نماز یارى بجویید.»
از حذیفه روایت شده است که پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ هرگاه به اندوه یا مشکلى برخورد مىکرد نماز مىخواند. [8]
6ـ نزول رحمت الهى
امیرمؤمنان على ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«هنگامى که مؤمن به نماز مىایستد، شیطان به طرف او مىآید و به سبب رحمتى که آن مؤمن را از جانب خداوند در برگرفته، به او از روى حسد مىنگرد.» [9]
7ـ استجابت دعا
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«براى کسى که نماز واجبى را بخواند، در نزد خدا یک دعاى مستجاب وجود دارد.»
8ـ رسیدن به تمام خیرات
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز کلید هر خیرى است.» [10]
9ـ تقرب به خداوند متعال
نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: «نماز، مایه تقرب مؤمن است.» [11]
10ـ وارد شدن به بهشت برین
رسول خدا ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز، کلید بهشت است.» [12]
آن حضرت در روایتى زیبا براى نماز ده ویژگى ذکر کرده است:
«نماز ستون دین است; و در آن ده ویژگى وجود دارد: نورانى شدن صورت، نورانى شدن قلب، آرامش دهنده جسم، انیس قبر، محل فرود رحمت، چراغ آسمان، باعث سنگینى کفه ترازوى اعمال صالح، باعث کسب خشنودى خداوند، بهاى بهشت، سپر آتش; آن گاه فرمود: هر کس نماز را به پا دارد، به راستى دین خود را به پا داشته است و هر کس آن را ترک کند پس بىگمان دین خود را نابود کرده است.» [13]
در تفسیر نمونه نیز آثارى براى اقامه نماز ذکر شده است:
1ـ نماز سدى در برابر گناهان آینده است; چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مىکند و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانیم «ایمان» و «تقوى» نیرومندترین سد در برابر گناه هستند;
2ـ نماز غفلت زداست; نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىدهد، هشدار مىدهد، هدف آفرینش و موقعیت او را در جهان به او گوشزد مىکند;
3ـ نماز، خودبینى و کبر را درهم مىشکند; چه آنکه انسان وقتى در هر شبانه روز 17 رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانى بر خاک مىگذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مىبیند و پردههاى غرور و خودخواهى را از خود کنار مىزند;
4ـ نماز وسیله پرورش فضائل اخلاقى و تکامل معنوى انسان است; چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مىبرد و به ملکوت آسمانها دعوت مىکند; با فرشتگان هم صدا مىشود و خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مىبیند. تکرار این عمل در شبانه روز، آن هم با تکیه بر صفات خداوند، اثر قابل ملاحظهاى در پرورش فضایل اخلاقى در وجود انسان دارد;
5ـ نماز قطع نظر از محتواى خود، با توجه به شرایط صحت، به پاکى در زندگى دعوت مىکند; چرا که مىدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، آبى که با آن وضو یا غسل را انجام مىدهد باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج وقت، خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران;
6ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت مىکند; چرا که دقیقاً باید در اوقات معینى انجام گیرد و تأخیر و تقدیم آن، هر دو، موجب بطلان نماز است. [14]
فلسفه واجب شدن نماز
1ـ هشام بن حکم مىگوید: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسیدم چرا نماز واجب شده است با آنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان باز مىدارد و باعث زحمت و رنج جسمى آنها مىشود؟ حضرت در پاسخ فرمود:
«اگر به مردم به غیر از آمدن دین و وجود قرآن در بین آنها تذکرى داده نمىشد و بدون یاد و خاطره پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ رها مىشدند، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار مىشدند; آنها براى خود دینى و کتابى داشتند و عدهاى را به سوى آیین خود فرا خواندند و در راه آن، جنگیدند. اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خداى تبارک و تعالى چنین خواست که مسلمانان نام و یاد پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ و دین او را از یاد نبرند. از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزى پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را بر زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.» [15]
2ـ در روایتى از حضرت على ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود:
«خداوند براى پاک شدن بندگان از شرک ایمان را و براى دور ماندن آنان از غرور و کبر نماز را واجب کرد.» [16]
3ـ در روایتى امام رضا ـ علیهالسلام ـ در بیان علت وجوب نماز فرمود:
«نماز، طاعتى است که خداوند، بندگان را به آن امر کرده است; در نماز تعظیم و بزرگداشت خداوند است و هنگامى که بنده سجده مىکند، در واقع به آستان حق تعالى خضوع کرده است; نیز در نماز، اقرار کردن بنده به این است که بالاتر از او خداوندى وجود دارد که این بنده او را عبادت و سجده مىکند.» [17]
با توجه به آثار و فوایدى که تنها از نماز حاصل مىشود و با توجه به حکیم بودن خداوند و لزوم داشتن روحیه اطاعت بىچون وچرا از او و با نظر به این که وجوب نماز عللى داشته است، نتیجه مىگیریم که هیچ گونه مناجات و راز و نیازى غیر از نماز، فواید و آثار نماز را نخواهد داشت و صرف پاکى دل نیز ـ به فرض اینکه بدون نماز بتوان به آن رسید ـ براى انسان فایدهاى نخواهد داشت.

[1] - الصلاة ، محمد محمدى رىشهرى، ص 139.
[2] - سوره هود (11) آیه 114.
[3] - سنن ابن ماجه ، ج 1، ص 447.
[4] - امالى مفید ، ص 189.
[5] - الفردوس ، ج 2، ص 405.
[6] - سوره عنکبوت (29) آیه 45.
[7] - سوره بقره (2) آیه 153.
[8] - مجمع البیان ، ج 1، ص 217.
[9] - خصال ، ص 632.
[10] - تنبیه الخواطر ، ج 2، ص 76.
[11] - الجامع الصغیر ، ج 1، ص 314.
[12] - عوالى اللآلى ، ج 1، ص 322.
[13] - الاثنا عشریة ، ص 327.
[14] - تفسیر نمونه ، ج 16، ص 291 ـ 294.
[15] - علل الشرایع ، ص 317.
[16] - نهجالبلاغه ، حکمت 252.
[17] - الصلاة ، رى شهرى، ص 24.

93/4/24::: 6:55 ع
نظر()
  
  

نماز عامل سازنده ای است که پایداری و مقاومت انسان را در برابر فراز و نشیب های زندگی حفظ می کند و نمازگزار در برابر هر خیر و شر، خوبی و بدی خویش را حفظ نموده و با هر بادی نمی لرزد.

نماز از جمله عباداتی است که اثرات مادی و معنوی بسیار زیادی در زندگی بشر دارد. مقدمات نماز از هنگام وضو تا پایان نماز هر کدام جزء به جزء فواید و آثاری دارد که در این جا قادر به بیان همه آن ها نیستیم و تنها به نکاتی چند اشاره می کنیم.

آثار بهداشتی نماز از جمله پاک نگه داشتن بدن، لباس و جای نماز و پرهیز از نجاست ها که موجب زدودن میکروب ها و آلودگی ها از محیط زندگی و حفظ بهداشت جسمانی است. وضو سمبل طهارت عمومی بدن و موجب نشاط و سلامت است و مانند غسل، دارای آثار روحی و معنوی است و در پیشگیری و درمان بیماری های جسمی و روانی، اثر دارد. البته نباید اعمال عبادی را به خاطر این فواید اجرا کرد که موجب بطلان آن خواهد شد، زیرا اگر کسی غسل و وضو کند. تا ضمن آن خنک شود یا از فواید بهداشتی آن بهره مند شود و یا قیام و رکوع و سجود کند تا ضمن آن حرکات ورزش و نرمش اجرا کند نماز شرک آلود خوانده است.

نماز بزرگ ترین و محکم ترین پناهگاه معنوی است

نماز که مشتمل بر عقل، علم، اختیار حس مسئولیت، اتکا به حضرت حق و قدرت بی انتهای او و قطع امید از اغیار است. بزرگ ترین و محکم ترین سنگر اطمینان و آرامش و استنقای روح انسان است. از جمله آثار اخلاقی و تربیتی نماز پیام پرورشی پروردگار است. نماز بازدارنده از بدیها، معراج هر مومن پاکیزه، مایه نزدیکی هر انسان پرهیزگار به خدا، پاک کننده گناهان، شستشو دهنده جسم و جان، خاموش کننده آتش دوزخ، بن اسلام، پایه دین، نردبان رسیدن به اوج کمال و انسانیت، مهمترین نماد دین، بهترین کارها و معیار سنجش اعمال است. اگر نماز قبول شود کارهای دیگر هم پذیرفته می شود و اگر نماز رد شود کارهای دیگر نیز مردود است.
وقت شناسی و زمان سنجی از مهمترین عوامل پیشرفت جوامع بشری است برنامه ریزی های شخصی و اجتماعی بدون سنجیدن زمان و اوقات مناسب هر کار ممکن نیست و می توان گفت نماز وقت شناسی و زمان سنجی است.

نماز خواندن دارای خاصیت خودتاثیری و خودالقایی است

همانطور که از طریق تلقین می توانیم بر دیگران اثر بگذاریم. گاهی می توانیم خود را نیز تحت تاثیر تلقین های خود قرار دهیم. اسلام که واقع بینی خاص خود را دارد با وضع نماز و تنظیم برنامه آن، بهترین دستور علمی و عملی را برای تلقین حقایق و خوبی ها به نمازگزار تدارک دیده است و با مقررکردن آن مسلمانان را موظف کرده است که در هر شبانه روز پنج بار به خود تاثیری بپردازند و تلقین کننده آن حقایق و خوبیها و وظیفه ها به نفس خود باشند.
امام علی علیه السلام فرمود: خدا، ایمان را برای پاک کردن از نجاست شرک و نماز را برای پاکیزه کردن از پلیدی کبر واجب کرد.

رسول خدا صل الله علیه وآله فرمود: شیطان پیوسته تا وقتی که فرزند آدم بر نمازهای پنجگانه محافظت و مواظبت دارد از وی ترسان است و چون نمازها را ضایع کند بر او دلیر می شود و او را در گناهان بزرگ می اندازد. نماز عامل سازنده ای است که پایداری و مقاومت انسان را در برابر فراز و نشیب های زندگی حفظ می کند و نمازگزار در برابر هر خیر و شر، خوبی بدی، خویش را حفظ نموده و با هر بادی نمی لرزد.

 نماز حسّ مسئولیت و تقوا و پرهیزکاری و خداترسی و حق شناسی را در انسان زنده می کند. نماز انسان را به یاد خدا و یاد دادگاه عدل او می اندازد. و گرد غبار خودپسندی و خودپرستی را از صفحه دل او می شوید و او را از جهان محدود بیرون آورده و به جهان ماورای طبیعت و به عالم پاکی ها متوجه می سازد.

 نماز؛ وسیله ای برای  رفع مشکلات و دفع شرّ

نماز وسیله ای است که انبیاء و اولیای الهی در رفع هر مشکلی و دفع هر شرّی و دور ماندن از هر دشمنی از آن استمداد می نمودند. نماز انسان را به قدرت لایزالی پیوند می دهد که همه مشکلات برای او سهل و آسان می شود، همین احساس سبب می شود که انسان در برابر حوادث نیرومند و خونسرد باشد. نماز یک نهر روان و یک چشمه کوثر است هم آتش های گذشته را خاموش می کند و هم نمی گذارد انسان بعداً گرفتار آتش شود هم جلوی بدی ها را می گیرد و هم آن بدی های گذشته را از بین می برد.

یکی از بارزترین ذکر خداوند نماز است، عشق و محبت به خداست که علاقه به امور دنیوی را از دل خارج می کند و شوق لقای حق تعالی را در دل زنده تر می سازد. رسول خدا صل الله علیه و اله فرمودند: نماز اسلحه ای است در برابر کافر.
نماز باعث برکت و رحمت الهی است خداوند سبحان در سوره انفال آیه 2و 3، پنج صفت برای مومنان بیان می کند که یکی از آن اوصاف اقامه نماز است یعنی نه تنها خود نماز می خواند بلکه دیگران را هم وادار به نماز می کند بعد برای آن ها چهار پاداش ذکر می کند که یکی از آن پاداش ها رزق کریم است لذا می فرماید: «رزق کریم»

آثار نماز در عالم برزخ (قبر):

رسول خدا صل الله علیه وآله فرمودند: «نماز بین نمازگزاران و عزرائیل (سلام ا لله علیه) فرشته مرگ، شفاعت می کند. (تا نمازگزار راحت تر جان بدهد) نماز در قبر مونس و همدم نمازگزار است، نماز فرش نمازگزار در قبر می شود.
رسول خداصل الله علیه وآله فرمود: نماز واقعی و با حضور قلب در روز قیامت تاجی بر سر نمازگزاران است، نماز واقعی و با حضور قلب (در روز قیامت) نور چهره نمازگزاران است، نماز با حضور دل، روز قیامت پوشش و مانعی بین نمازگزار و آتش دوزخ می گردد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی موسسه جهانی سبطین


93/4/24::: 6:52 ع
نظر()
  
  

بارالها، ما را از خواب غفلت بیدار کرده، به سوى خود متوجه نما و قلب و دل ما را نسبت به خود خاشع گردان و نمازهاى ما را «نماز خاشعان» قرار ده.

مادر همه ارزشها و کمالات انسانى «ایمان به خدا» است. در روایات ما آمده است که: نماز معراج مؤمن است(1)؛ پس چرا ما سالها نماز مى‌خوانیم و حتى یک بار نیز احساس نمى‌کنیم به معراج رفته باشیم؟!

قرآن مى‌فرماید: همانا نماز از کار زشت و ناپسند باز مى‌دارد(2)؛ پس چرا ما عمرى است نماز مى‌خوانیم، اما هنوز این همه مرتکب گناه و اعمال زشت مى‌شویم؟! و ده‌ها اثر دیگر که در آیات و روایات ذکر شده، ولى ما آن را در خود نمى‌بینیم.

آنچه ما به جا مى‌آوریم صورت ظاهرش شبیه نماز است و ما تنها اداى نماز را در مى‌آوریم! کسى که وقتى «السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته» مى‌گوید، تازه یادش مى‌آید که نماز مى‌گزارده است، آیا به راستى «نماز» خوانده است؟! بسیارى از ما مسایلى را که در فرصتهاى دیگر نمى‌توانیم به آنها فکر کنیم به وقت نماز موکول مى‌کنیم تا در حین نماز به تحلیل و بررسى آنها بپردازیم! نمازهایى که ما مى‌خوانیم نه تنها موجب تکامل ما نمى‌شود، که ما باید از آنها توبه کنیم!


عوامل حواس پرتی در نماز

1) دلبستگی به دنیا: از مهمترین عوامل حواس پرتی در نماز، دلبستگی به دنیا و اسارت و فریفتگی در برابر آن است. به هنگام نماز، ما باید به طور کل خود را از دنیا جدا کرده و دنیا را با تمام زشتیها و زیباییهایش، خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش، به حال خود رها کرده و با تمام وجود خود را در محضر خداوند بی‌همتا دیده و صفحه قلب خود را در اختیار آن معشوق واقعی قرار داده و تنها به او دل بسته و با او باشیم.
 
ششمین اختر تابناک آسمان ولایت امام صادق(ع) در کلامی زیبا و دلنشین در این باره می‌فرماید: «هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آن است، مأیوس شو و تمام هدف و توجه ات به خدا باشد و یاد روزی باش که در برابر عدل الهی قرار می‌گیری.» (3)
 
خداوند مهربان در کلام نورانی خود دنیا را به عنوان بازیچه معرفی کرده و به زیبای می فرماید: «همانا زندگی دنیا، بازیچه و سرگرمی است.» (4)
 
پیامبر اکرم(ص) در یکی از وصایای نورانی خویش به امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: ای علی، اگر دنیا، به اندازه بال پشه ای نزد خداوند متعال ارزش داشت، جرعه ای از آب دنیا را به کافر نمی داد. (5) بنابراین دنیایی که به اندازه یک بال پشه در درگاه الهی ارزش ندارد، نباید صفحه قلب ما را از عشق و محبت خود پر کند، به گونه ای که در آن جایی برای عشق و محبّت خداوند بی‌مثال باقی نماند.

2) آلودگی به گناهان: یکی دیگر از عوامل مهمّ حواس پرتی در نماز، آلودگی به گناه است؛ در روایتی زیبا امام صادق(ع) می فرماید: «پدرم می‌فرمود: هیچ چیزی مانند گناه قلب را تباه نمی‌کند، زیرا قلب پیوسته به گناه تن در می‌دهد تا جایی که گناه بر قلب چیره می‌شود و قلب را وارونه می سازد.» (6)
 
این روایت زیبا بیانگر این مطلب است که انسان گنهکار در اثر وارونه شدن قلبش از دریای رحمت الهی بی نصیب گشته که نتیجه آن چیزی نیست جز محرومیت از لذّت عبادت.
نماز یعنى اینکه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى کند و دست نیاز به سوى او داشته باشد. کسى که به نماز مى‌ایستد باید محضر خدا را درک کند و بداند در برابرچه مقامى ایستاده است ودر نتیجه، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد.


گام اول: توجه، به آنچه می کنیم

اولین گام براى نایل شدن به حقیقت و روح نماز این است که توجه داشته باشیم که چه مى‌کنیم . از همان ابتدا که براى تکبیره الاحرام مى‌ایستیم و قبل از آن ‌که «ا... اکبر» بگوییم، باید توجه کنیم که براى چه این جا ایستاده‌ایم و مى‌خواهیم چه بکنیم. حتى جلوتر از آن، از همان اولین کلمه و جمله‌اى که شروع به اذان و اقامه مى‌کنیم، توجه داشته باشیم که این جملات براى چیست.


گام دوم: توجه به آنچه می گوییم

گام دوم براى خواندن نمازى که بتوانیم از آن بهره ببریم، این است که هر جمله و ذکرى را که مى‌گوییم، به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این چیزى است که حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یک نماز، موفق به این کار نشدیم، در نماز بعدى حتماً سعى کنیم که این کار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى کنیم، و خلاصه، این امرى است که حتماً باید به آن دست پیدا کنیم. براى این کار مى‌توانیم به این صورت عمل کنیم که قبل از اداى هر جمله‌اى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر کنیم و سپس آن جمله را ادا کنیم.
 
گاهى لطف و عنایت تا بدان حد است که در هنگام سخن گفتن با او در حالى که ما غافلیم و توجهمان به چیزهاى دیگر است، خداى متعال خود دست ما را مى‌گیرد و قلب ما را متوجه خود کرده و مى‌فرماید: «بنده من کجایى؟! من با تو و به یاد تو هستم، تو در کجا سیر مى‌کنى؟! بیا و روى دلت را به من بنما و با من نجوا کن!»

اگر کسى در حالى که با شما سخن مى‌گوید، رویش را به سویى دیگر کرده و مرتب بالا و پایین و چپ و راست را نگاه کند، آیا آن را بزرگترین اهانت و بى احترامى به خود تلقى نمى‌کنید؟! به راستى عبادتها و نمازهاى ما «اهانت» است یا «عبادت»؟! در روایتى از پیامبر اکرم(صلى ا... علیه وآله) نقل شده است که حضرت مى‌فرمایند: آیا کسى که چنین نمازى مى‌خواند، نمى‌ترسد از اینکه خداى متعال او را به صورت الاغى مسخ نماید؟!


گام سوم: تناسب باور قلبى مان با اذکار نماز

مرحله سوم در این مسیر آن است که سعى کنیم حال و باور قلبى ما نیز متناسب با همان چیزى باشد که به زبان مى‌آوریم. اگر در نماز مى‌گوییم: «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ»، باید حالمان نیز به گونه‌اى باشد که واقعاً جز خدا از هیچ کس دیگرى یارى نخواهیم و امید و اعتمادمان به کسى جز او نباشد. وقتى تکبیره الاحرام و «ا... اکبر» مى‌گوییم، باید باور قلبى مان نیز این باشد که خدا را «بزرگترین» بدانیم.

در هر حال، راه‌هاى متعددى براى خروج از غفلت و توجه به خداى متعال وجود دارد. همه این راه‌ها متوقف بر نوعى معرفت و شناخت است. اگر بخواهیم در حال نماز خشوع داشته باشیم و متوجه ذات اقدس متعال گردیم، باید از پیش، این معرفتها را کسب کنیم و آنها را پیوسته وجهه نظر خود قرار دهیم. بویژه باید دقایقى قبل از نماز، به معارفى که از پیش کسب کرده‌ایم توجهى خاص بنماییم؛ این کار در ایجاد خشوع در حین نماز، بسیار مؤثر است.
 
بارالها، ما را از خواب غفلت بیدار کرده، به سوى خود متوجه نما و قلب و دل ما را نسبت به خود خاشع گردان و نمازهاى ما را «نماز خاشعان» قرار ده؛ آمین.

پی نوشتها:
1. ارشاد القلوب، ج 2، ص 217.
2. سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45.
3- محجه البیضاء، ج 1، ص 382
4- سوره حدید، آیه 20
5- کتاب وصایا الرسول لزوج البتول، وصیت 178، ص 63
6- وسائل الشیعه، کتاب جهاد النفس، حدیث 362

منبع: تبیان


93/4/24::: 6:50 ع
نظر()
  
  

بیانات سراسر حکمت وعرفان آیة الله بهجت(ره) در باب نماز که از لابلای سخنرانی ها،کتاب ها و فیلم های موجود جمع آوری و به حضورتان تقدیم می گردد.

- نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است... نماز برای خضوع و خشوع جعل(قرار داده) شده است با همه مراتب خضوع و خشوع.(1)

- نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش‎ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست!(2)

- نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می‎شود.(3)

- تمام لذت‎ها روحی است؛ و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است.(4)

- قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است.(5)

- نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است... مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.(6)

- ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می‎ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه می‎کنیم؛ و بعد به سجده و خاک برمی‎گردیم.(7)

- شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینه‎ساز نماز بعدی باشد.(8)

- قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.(9)

- سؤال: اجمالاً بفرمایید حضور قلب، چگونه حاصل می‎شود؟

جواب: بسمه تعالی، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبّه تحصیل می‎شود و از آن جمله، تبدیل فرادا به جماعت است. تحصیل حضور قلب به این می‎شود که در اوقات غفلت به خود فشار نیاورد؛ و در اوقات حضور، اختیاراً آن را از دست ندهد.(10)

- سؤال: برای حضور قلب در نماز و تمرکز فکر، دستورالعملی بفرمایید؟

جواب: بسمه تعالی، در آنی که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید!(11) - اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریّه و باطنیّه است. و از راه‎های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر(عج) است.(12)

- گوی سبقت را نماز شب‎خوان‎ها ربودند مخفیانه!(13)

- سؤال: برای توفیق نماز شب چه کنیم؟

جواب: با قرائت آیه آخر کهف و اهتمام به این امر اگر علاج نشد، تقدیم بر نصف می‎شود [قبل از نیمه شب به جا آورده می‎شود.](14)

- سؤال: در نماز شب و سحرخیزی، قدری کسل هستم، لطفاً راهنمایی فرمایید؟

جواب: بسمه تعالی، کسالت در نماز شب به این رفع می‎شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق (به خواندن آن نشدید)، قضای آن را به جا آورید.(15)

- از آیِه شریفه «اِنَّ الصَّلاةَ تَنهَی عَن الفَحشآءِ وَالمُنکَرِ (عنکبوت/45) نماز، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می‎دارد.» استفاده می‎شود که (لا صَلاةَ لِمَن لایَنتَناهی عَن الفَحشاءِ وَالمُنکَر؛ کسی که از کارهای زشت و ناپسند خودداری نمی‎کند، واقعاً نمازش نماز نیست!)(16)

- این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند.

معصیت، روح را مکدّر می‎کند و نورانیّت دل را می‎برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.(17)

- یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ (باصره، سامعه و ...) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم!(18)

- اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقّق می‎شود، کار تمام است!(19)

- همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می‎دهیم، آقایان [اولیاء] می‎فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است!(20)

- همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می‎رساند، و برای عده‎ای هیچ خبری نیست! برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین!(21)

- سؤال: می‎خواهم در نماز، تمام اذکار را درک کنم و بفهمم، و آن نور را درک کنم و ببینم تا با آن نور حرکت کنم.

جواب: بسمه تعالی، با شرایط حضور قلب، اعمالتان را انجام بدهید؛ در پاداش چه خواهند کرد، به ما مربوط نیست!(22)

- سجده، غایت خضوع است؛ یعنی ما هیچ و در پیش تو خاک هستیم.(23)

- سؤال: برای این که در انجام فرمان الهی مخصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟

جواب: در اول نماز، توسل حقیقی به امام زمان(عج) کردن که عمل را با تمامیّت مطلقه [به طور کامل] انجام بدهید.(24)

- سؤال: مستدعی است جمله کوتاه و رسایی درباره نماز، مرقوم فرمایید که نصبُ العین ما قرار گیرد.

جواب: بسمه تعالی، از بیانات عالیه در فضیلت نماز در مرتبه عُلیا، کلام معروف از معصوم (علیهم‎السلام) است: (الصَّلاةُ مِعراجُ المُؤمِن؛ نماز، معراج مؤمن است.) برای کسانی که یقین به صدق این بیان نمایند و ادامه دهند طلب این مقام عالی را ...(25)

- اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهره‎مند نشود، در عقل او خلل است... نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمی‎شوند.(26)

- در کلمات امیرالمؤمنین علی(علیه‎السلام) نیز آمده است: (وَاعلَم اَنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ بدان که تمام اعمالت، تابع نماز می‎باشد.) مشاهده کرده‎ایم که علمای بزرگ در حال نماز، عجیب و غریب بودند، به گونه‎ای که گویا آن انسانِ خارج از نماز نیستند!(27)

- از حدیث «تَنَعَّمُوا بِعِبادَتی فی الدُّنیا فَاِنَّکُم تَتَنَعَّمُونَ بها فی الآخِرَة: در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید بود.» بر می‎آید که عبادات، قابلیّت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه‎ای به جا می‎آوریم که گویا شلاّق بالای سرِ ما است... گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می‎خوریم.(28)

- سؤال: گاهی اوقات در عبادات، ریا می‎کنم و بعداً سخت رنج می‎برم؛ علاج آن چیست؟

جواب: بسمه تعالی، علاج، این است که ریا بکند؛ ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ «فَافهَم اِن کُنتَ مِن اَهلِه؛ این نکته را دریاب، اگر اهلش هستی!»(29) - معیار اصلی، نماز است. این نماز، بالاترین ذکر است، شیرین‎ترین ذکر است، برترین چیز است... همه چیز تابع نماز است؛ باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم... وقتی نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محک، نماز است!(30)

- وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حق باز می‎گردد، اولین چیزی را که سوغات می‎آورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَ یَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو باز می‎گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی!(31)

- چقدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن! ... در تکبیر، اکبر مناسب است... یعنی تمام امور دنیا و همه بزرگ‎ها را کنار بگذارید، چون خداوند متعال اکبر است... نمازگزار، با تکبیر، در حرم الهی وارد می‎شود؛ ولی ما چه می‎دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که: «لَو عَلِمَ المُصَلِّی مایَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه؛ اگر نمازگزار می‎دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی برنمی‎گرداند!»(32)

- ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزله کعبه است؛ و نمازگزار در کعبه و حرم امن الهی داخل شده و بنا گذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود.(33)

- در جایی دارد که: خدا منّت گذاشته که امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت کند و این منافاتی ندارد که در مرآی مردم باشد. کانّه وقتی بنده با خدا خلوت می‎کند، خالق هم با او خلوت کرده است!(34)

- بلی می‎شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگویید: «اَللهُمََّ ارزُقنِی زَوجَةً صالِحَةً؛ خداوندا، زن شایسته‎ای را روزی من کن!» یا بگوید: «اَللهُمََّ ارزُقنِی وَلَداً باراً؛ خداوندا، فرزند نیکوکاری را روزی من کن!»(35)

منبع : گروه دین و اندیشه تبیان

پی‎نوشت‎ها:

1- در محضر بهجت، ج1، ص222 . 2- در محضر بهجت، ج1، ص222 .

3- در محضر بهجت، ج2، ص 377. 4- در محضر بهجت،ج2، ص392.

5- نکته‎های ناب، ص 78. 6- نکته‎های ناب، ص82 .

7- نکته‎های ناب، ص83 . 8- نکته‎های ناب،ص81 .

9- نکته‎های ناب، ص83 . 10- به سوی محبوب، ص62 .


11- به سوی محبوب، ص63 . 12- به سوی محبوب، ص64 .


13- به سوی محبوب، ص68 . 14- به سوی محبوب، ص77 .


15- به سوی محبوب، ص77 . 16- در محضر بهجت،ج2، ص83 .


17- برگی از دفتر آفتاب، ص133 . 18- برگی از دفتر آفتاب، ص133.


19- برگی از دفتر آفتاب، ص139. 20- در محضر بهجت، ج1، ص122 .


21- در محضر بهجت، ج1، ص283 . 22- به سوی محبوب، ص62 .


23- فیضی از ورای سکوت، ص77 . 24- به سوی محبوب، ص63 .


25- به سوی محبوب، ص64 . 26- نکته‎های ناب، ص82 .


27- در محضر بهجت، ج1، ص92 . 28- در محضر بهجت، ج1، ص350.


29- به سوی محبوب، ص70 . 30- در خلوت عارفان، ص103 .


31- نکته‎های ناب، ص83 . 32- نکته‎های ناب، ص84 .


33- نکته‎های ناب، ص84 . 34- نکته‎های ناب، ص88 .


35- فریادگر توحید، ص 213 .

منبع: به همت پایگاه خبری پلیس


93/4/24::: 6:47 ع
نظر()
  
  

سوال – پدرم می گوید که انسان نباید کورکورانه نماز بخواند یعنی اول باید خدا را بشناسد و بعد نماز بخواند. آیا این حرف درست است ؟

پاسخ – این سوال مثل این است که محصلی بگوید :من اول باید معلم و درس را بشناسم بعد آنرا بخوانم . این گریز از درس خواندن است .بعضی ها می گویند که دروس مختلف به چه درد ما می خورد؟ ما باید هم نماز را بخوانیم و خدا را هم بشناسیم . خداشناسی و نماز می تواند با هم باشد .خداشناسی وسعت زیادی دارد پس ما عملا هیچ وقت نمی توانیم نماز بخوانیم. مقدمه ی خداشناسی، نماز است. وقتی ما به مدرسه برویم و کم کم درس بخوانیم هم با معلم آشنایی پیدا می کنیم و هم درس مان را یاد می گیریم. یک شناگر نمی تواند بگوید که تا من تمام قواعد شنا را یاد نگیرم به داخل آب نمی روم. انسان باید قواعد شناگری را یاد بگیرد و همزمان هم به داخل آب برود و آنرا اجرا کند. این گریزی از مسئولیت است .در قرآن داریم: بعضی ها می خواهند گناه کنند و می پرسند که قیامت چه زمانی است ؟ بعضی ها می گفتند که اگر قرآن مثل تورات بود ما به آن ایمان می آوریم. چرا قرآن مثل تورات و انجیل نیست؟ قرآن می فرماید که شما به تورات هم ایمان نیاوردید. مثلا کسی بگوید که من تا قواعد کامل رانندگی و جاده ها را یاد نگیرم پشت ماشین نمی نشینم ،این اشتباه است .معرفت خدا در راس کارهاست .معرفت خدا نظری است و ما آنرا مطالعه می کنیم و معرفت عملی نماز است .انسان تا چند سال می تواند معرفت نظری داشته باشد؟ پس چه زمانی می خواهد آنرا عملی کند؟ فردی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت که چگونه خدا را بشناسم ؟ امام تخم مرغی را نشان داد و فرمود اگر به این دقت کنی خدا را می شناسی. اگر کسی خداشناس باشد یک تخم مرغ هم برای شناخت خدا کافی است. معرفت خدا کار پیچیده ای نیست . تردیدی نیست که معرفت خدا بر همه چیز مقدم است ولی باید همزمان نماز خواند و کسب معرفت کرد. البته معرفت هم درجاتی دارد. کسی نمی تواند بگوید که هر وقت معرفت من به معرفت امام حسین(ع) رسید من نماز می خوانم. بی نمازی ،حجابی برای معرفت است. نماز می تواند مقدمه ی شناخت باشد.

سوال – منظور از سبک شمردن نماز چیست ؟

پاسخ – تکریم ها با هم فرق می کند. پیامبر فرموده است که فرزندتان را تکریم کنید. تکریم فرزند یعنی اینکه نام نیک روی فرزند بگذارید و آنها را تحقیر نکنید. تکریم پدر این است که پدر را با احترام صدا بزنید و فرمانش را اجرا کنید. هر تکریمی نسبی است. سبک شمردن اولاد این است که اسم بد روی او بگذارید. نماز عبادت انبیاء و نور چشم پیامبر است . مصادیق سبک شمردن نماز عبارت است از: سبک شمردن در گفتار( بگوییم نمازِ را خواندیم یا نماز را بخوانیم تا راحت بشویم) ، سبک شمردن نماز در وقت (وقتی شما با فردی قرار دارید نباید لحظات آخر به دیدن فرد بروید. ما می توانیم در طی شش ساعت نماز بخوانیم ولی وقتی نماز را به تاخیر می اندازیم یعنی به تعبیر امام رضا (ع) آنرا سبک می شماریم .)سبک شمردن در انجام نماز(همانطور که باید کارهای را بطور دقیق انجام داد در مورد نماز هم همین طور است. باید آنرا کامل و درست انجام داد. پیامبر درمورد دفن کردن مرده هم می فرمود که خدا دوست دارد ما کار را محکم و درست انجام بدهیم .)

اگر ما این موارد را انجام بدهیم یک نماز درست را خوانده ایم. در امتحان هم مشخص است که بعضی از دانش آموزان امتحان را سبک شمرده اند یعنی جواب را کامل نداده اند یا تمیز ننوشته اند. وقتی شما آخر هر جلسه ای می رویید یعنی آن جلسه را سبک شمرده اید.

سوال – در مورد قبولی نماز توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – شرایط صحت نماز با شرایط قبولی نماز فرق دارد. برای ساخت خانه نیاز به پروانه ساخت است یعنی شرط صحت آن پروانه ساخت است .شرط قبولی ساختمان لوازمی خوبی است که درآن بکار می برند و اگر بخواهند ساختمان تکامل پیدا کند داخل آنرا تزیین می کنند یا آسانسور می گذارند .شرایط صحت نماز این است که لباس شما باید پاک باشد و محل نماز نباید غصبی باشد و باید با وضو باشید و ... شرایط قبولی این است که مثلا اگر کسی نماز بخواند و غیبت کند نمازش قبول نیست. زنی که با شوهرش بداخلاقی کند نمازش قبول نیست. کسی که نماز بخواند و ولایت اهل بیت را نداشته باشد نمازش قبول نیست .پس صحت نماز با قبولی نماز فرق می کند. گاهی منت گذاشتن قبولی، صدقه را از بین می برد.  شرط دیگر شرط کمال است .مثلا هنگام نماز لباس سفید بپوشید یا اذان و اقامه بگویید، اینها نماز را کامل می کند. حضورقلب در مراحل قبولی نماز است یعنی فرد نمازش صحیح است ولی حواسش به نماز نبوده است. یکی از شرایط قبولی نماز تقوا است.

سوال - اگر نماز صحیح ما قبول نمی شود، آیا بهتر نیست که نماز را نخوانیم ؟

پاسخ – نمی شود کسی برگه ی امتحانی را تحویل ندهد بخاطر اینکه ممکن است که قبول نشود. انشاءالله نماز ما قبول می شود. ما باید نماز را صحیح بخوانیم و سعی کنیم که شرایط قبولی نماز را هم فراهم کنیم . نشانه ی قبولی نماز این است که فحشا و منکر در زندگی کمتر می شود. فردی که نماز می خواند باید حق الناس را هم رعایت کند. نمازی که ما را به سمت خدا ببرد و ما را رشد بدهد، مورد قبول است .

سوال – مگر پیامبر چند جور وضو می گرفت یا نماز می خواند که الان بین مذاهب مختلف اختلاف وجود دارد؟

پاسخ – ما برای همه مذاهب احترام قائل هستیم .گاهی در جلسه ی پنج نفره ، پنج گزارش مختلف داده می شود. برداشت ها با هم متفاوت است .پیامبر بیست وسه سال به تبلیغ دین اسلام پرداختند و از همان ابتدا نماز می خواندند. هیچ کس از وضو گرفتن و نماز خواندن پیامبر فیلم برداری نکرده است .گزارش سیره ی پیامبر از اصحاب و فرزندان ایشان است. همه ی افرادی که اطراف پیامبر بوده اند در مورد نماز پیامبر گزارش کرده اند که البته همه ی آنها انسان های درستی نبوده اند ولی افراد مورد اعتمادی بوده اند که وضو گرفتن و نماز خواندن پیامبر را این طور گزارش کرده اند. حتی غذا خوردن و کارهای جزئی پیامبر گزارش شده است . گزارش هایی از خود فرزندان پیامبر رسیده است .گزارش هایی هم از اصحاب پیامبر یا تابعین رسیده است .مذاهب بر اساس این گزارش ها کار می کند. چون ما امامان را حجت خدا می دانیم و آنها را صادق می دانیم بر اساس گزارش های آنها عمل می کنیم. امام صادق (ع) جلوی یکی از اصحابش نماز خواند و گفت که این  نماز را تماشا کن . این گزارش دقیق است .پیامبر هم نماز ظهر وعصر را با هم خوانده است و هم جدا از هم خوانده است .امام صادق (ع) نماز ظهر و عصر را باهم خوانده است. امام صادق(ع) بر خاک کربلا سجده کردند پس ما بخاطر این عمل امام ،بر مهر سجده می کنیم. آنچه ائمه برای ما فرموده اند برای ما یقین آور است .در زمان بعد از پیامبر بعضی از صحابه گزارش کارهای پیامبر را به سلیقه ی خودشان گزارش کردند. پس پیامبر یک جور نماز خوانده است. الان دو جور نماز خوانده می شود. فخر رازی از علمای بزرگ اهل سنت است ،در تفسیر کبیر دارد که بسم الله نماز را باید بلند بگوییم یا آهسته ؟ فخر رازی تمام نقل ها را در این مورد می گوید و وقتی به حضرت علی (ع) می رسد می نویسد که ایشان همه ی بسم الله ها را بلند می گفتند. من معتقد هستم که هر کس روش حضرت علی(ع) را عمل کند درست است.

پس وقتی ما گزارش نماز امام صادق(ع) را داریم، در واقع گزارش نماز پیامبر را داریم . و طبق آن عمل می کنیم.

سوال – صفحه ی 114 قرآن را توضیح بفرمایید.

پاسخ – خدا در این آیات می فرماید: کسی توبه اش قبول است که بعد از ظلم توبه کند و رفتارش را اصلاح کند، آنگاه خدا توبه اش را قبول می کند و خدا غفور و رحیم است .

پس توبه بدون اصلاح فایده ای ندارد.

سوال – چکار کنیم که در زندگی دچار کاهل نمازی نشویم ؟ وقتی ناملایمات زندگی به من فشار می آورد نمازم را کنار می گذارم، راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – این کار درست نیست . مثلا من با پدرم یا مادرم درگیر می شوم بعد بگویم که من به مدرسه نمی روم ، در این صورت خودم دچار مشکل می شوم  و لطمه می بینم .انسان با خدا قهر نمی کند. ما می توانیم از طریق تجربه ،آثار نماز را بدست بیاوریم . اولین و آخرین سفارش انبیاء و اولیاء نماز است. توصیه ی آیت الله بهجت نماز اول وقت است. حتما در نماز آثاری هست که همه به آن سفارش کرده اند. به هیچ وجه نماز را ترک نکنید زیرا ضرر می کنید. نماز گنج نهفته ای است که اگر انسان آنرا ترک کند متضرر می شود. حتی اگر شما آثار نماز را نمی بینید، آنرا ترک نکنید.


  
  

شرایط قبولى اعمال عبارت است از:
الف) نیت خالص،
ب ) تقوا در امور و پرهیز از گناهان،
ج ) همراهى عمل با علم و یقین،
د ) عمل را صحیح انجام دادن،
ه ) محبت و ولایت اهل بیت(ع) .
نشانه‏هاى قبولى عمل نیز عبارت است از:
الف) شامل شدن توفیق الهى بر اعمال خیر،
ب ) داشتن حالت توجه و انابه در عبادات و... .
قبولی نماز:
گفتنی است؛ برگزاری نماز همراه با شرایط آن، مجموعه ای از آموزه ها و رفتارهای اسلامی و انسانی را تشکیل می دهد. به طور مثال از شرایط نماز، طهارت است که مجموعه بهداشت بدن و لباس و مکان را شامل می شود و یا از شرایط نماز، غصبی نبودن لباس و مکان و آب وضو است و یا از شرایط قبولی نماز عدم آزار به دیگران و رسیدگی به مستمندان و پرداخت زکات است و یا برگزاری نماز به صورت جماعت، نمادی از وحدت اجتماعی را به نمایش می گذارد و... لذا درباره اینکه شرط قبولی سایر اعمال انسان، قبولی نماز است، اخبار و روایتهای زیادی رسیده است از جمله امیرمؤمنان در نامه 27 نهج البلاغه می فرمایند: } «... و اعلم ان کل شی من عملک تبع لصلاتک» { و بدان که محور قبولی تمام کارهای تو نماز است» چون نماز از ارکان اسلام و دارای آثار تربیتی بسیاری است. انسان اگر در هر زمینه زندگی قصور و کوتاهی داشته باشد، اهتمام به نماز آن را جبران می کند. حتی نماز بعنوان یک عامل «گناه زدا» بر شمرده شده است چنانکه امیر مؤمنان می فرماید: }«و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق؛ { نماز گناهان را مثل برگ درختان می ریزد و گردن انسان را از ریسمان گناه آزاد می کند. آنگاه در ادامه تشبیهی جالب از پیامبر اکرم(ص) نقل می فرماید که: «رسول خدا(ص) نماز را به چشمه آب گرم تشبیه فرموده که بر در خانه انسانی باشد و شبانه روزی پنج مرتبه در آن شستشو کند، پس (معلوم است) دیگر بر چنین کسی چرک باقی نخواهد ماند». (نهج البلاغه، خ 199)
هدف این روایات یادآوری اهمیت و ارزش و تأثیر عمیق نماز در روح و جان آدمی و ایجاد توفیق برای انجام کارهای خیر دیگر است نه کم ارزش جلوه دادن کارهای خیر دیگر، مانند خانه ای که اگر سقف نداشته باشد هر چقدر درونش نیز زیبا باشد باران آن را خراب می کند هر چند چیزهای درون آن ارزنده باشد.
پس نماز که از ارکان اسلام است، تا زمانی که با دقت و سر وقت خوانده شود؛ کوتاهی در سایر کارهای انسانرا جبران می کند ولی اگر نماز ضایع شود (مثلاً شخص مسائل نماز را نداند یا گاهی آنرا ترک کند یا بطور عادت آنرا در آخر وقت بجا آورد) هیچ عمل دیگری نمی تواند نماز را جبران بکند.
بهتر است که ما این دستورالعمل خداوند را سرمشق خود قرار دهیم. «واستعینوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الا علی الخاشعین»از صبر و نماز در برخورد با مشکلات نیرو بگیرید؛ همانا نماز سنگین است مگر برای خاشعان (سوره بقره، آیه 45)
خلاصه این که از روایات فهمیده می شود که اگر نماز کسی قبول شود کارهای نیک دیگرش قبول می شود و اگر قبول نشود کارهای دیگر او قبول نمی گردد و توضیح این نکته ضروری است که این مسأله موجب نمی شود که اگر کسی نماز مقبول نداشت یا اصلا نماز نخواند دست از سایر تکالیف خود بردارد زیرا روایت می فرماید اعمال دیگر او قبول نمی شود نه این که صحیح نمی باشد. پس ممکن است اعمال دیگر انسان صحیح باشد گرچه مقبول نباشد یعنی در روز قیامت او را به جهت نپرداختن خمس و انجام ندادن حج و امر به معروف یا روزه مجازات نمی کنند زیرا این اعمال را به شکل صحیح انجام داده و تکلیف او ساقط گشته گرچه به خاطر کوتاهی در نماز مزد یک عمل مورد قبول را به او نمی دهند.
در منابع اسلامی برای قبولی عبادات و به ویژه نماز که نمونه بارز عبادت و تجسم عبادت و بندگی است، شرایطی بیان شده است که رعایت آنها شرط پذیرفته شدن و قبولی عبادت و نماز است. به برخی از این شرایط در ذیل اشاره می شود:
1. داشتن تقوا و ورع: این شرط مهم ترین شرط قبولی عبادت و نماز است. تقوا و ورع معنای وسیعی دارد که دوری از گناهان و محرمات و انجام واجبات الهی شاخه ای از درخت تنومند و شعبه ای از شعبه های آن است. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) چنین آمده است: اگر به قدری نماز بخوانید تا چون تار باریک و لاغر شوید و به اندازه ای روزه بگیرید که تا چون کمان خم و منحنی شوید خداوند آن را از شما نمی پذیرد مگر آن که تقوا و ورع داشته باشید.(میزان الحکمه، ج5، ح10322، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی)
2. حقی از مردم به گردن نداشتن: در روایتی آمده است که رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: « خداوند به من وحی کرد که ای برادر پیامبران و ای برادر انذار دهندگان! قومت را انذار کن و بیم ده که وارد خانه ای از خانه های من برای عبادت داخل نشوند در حالی که حق و مظلمه ای از بندگانم برعهده و گردن آنها است، چون اگر با برگردن داشتن حقی از بندگانم مشغول عبادت گردد. تا وقتی که مشغول نماز است او را لعنت می کنم مگر آن که حق مردم را اداء کند.(همان، ح10324)
3. حلال بودن لباس نمازگزار و محل نماز او: در روایتی آمده است: نگاه کن در چه لباسی و بر چه چیزی نماز می خوانی، اگر این دو مباح و حلال نباشد، نمازت پذیرفته نیست.
4. داشتن ولایت اهل بیت(ع) و برائت و بیزاری از دشمنان آنان: در روایتی وقتی از حضرت سجاد(ع) درباره سبب قبول نماز پرسیده شد، حضرت(ع) فرمود: «ولایتنا و البراءه من اعدائنا»؛ یعنی ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما، عامل قبول نماز است.(همان، ح 10326)
5. تواضع در برابر عظمت خداوند و خودداری از خواهش های نفس و به یاد خدابودن در طول روز و تکبر نورزیدن با خلق خدا و گرسنه را سیر کردن و برهنه را پوشاندن و مهربانی و دلسوزی با گرفتاران و غریبان را پناه دادن، این عوامل در روایات از عوامل قبولی نماز شمرده شده است.(همان، ح10327)
در روایاتی برخی امور، مانع قبولی نماز شمرده شده است که به آنها اشاره می شود:
1. مخالفت با پدر و مادر
2. غیبت کردن
3. سبک شمردن نماز و مواظبت نکردن بر آن
4. شرابخواری(رجوع کنید به میزان الحکمه، باب موانع قبول الصلاه، ج5، ص387، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی)
5. اقبال نداشتن و حضور نداشتن در نماز: در روایتی آمده است: «لایقبل الله صلاه عبد لایحضر قلبه مع بدنه»؛ خداوند نماز کسی را که قلبش در کنار بدنش حضور ندارد، نمی پذیرد.(همان، ح10335)
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
- نماز، محسن قرائتی
- حضور قلب در نماز، علی اصغر عزیزی تهرانی
- صلاه الخاشعین، شهید دستغیب شیرازی.


93/3/5::: 5:50 ع
نظر()
  
  



پیامبر (ص ) :لا یقبل الله صلاة خمسة نفر. الابق من سیده و امرأة لا یرضی عنها زوجها و مدمن الخمر و العاق و اکل الربا

خداوندنماز پنج گروه را نمی پذیرد:1- بنده ای که از نزد مولای خود فرارکرده است .2- زنی که شوهرش از وی راضی نیست .3- شرابخوار و دائم الخمر.4- کسی که عاق والدین شده است .5- رباخوار.

( مستدرک الوسائل ، ج ,13 ص 332 )


93/3/5::: 5:47 ع
نظر()
  
  

 

سوال – چرا بعضی ها نماز نمی خوانند ؟

پاسخ – من در سایه ی گفتن کلمات قرآن ، امیدوارم که این کلمات در خودم هم اثر کند. ما نباید مثل لوله ی سیمانی باشیم زیرا لوله ی سیمانی آب را رد می کند ولی آب در آن نفوذ نمی کند. اگر حرفهای من در خودم اثر نکرد من مثل لوله ی سیمانی هستم . خوب است که اگر انسان حرفی می زند خودش هم عامل باشد. فردی به سخنرانی گفت که آیا شما به تمام حرفهایی که می زنید عمل می کنید ؟ سخنران پرسید که شما چکاره هستید ؟ فرد گفت : کفاش . سخنران پرسید : آیا شما تمام کفش هایی که می دوزید خودتان به پا می کنید؟ اگر ما به تمام حرفهای مان عمل نکنیم دوست داریم که به مقداری از آنها عمل کنیم . دوست داشتن نعمت است .در قرآن داریم : دوست دارند که پاکیزه بشوند. به فردی گفتند که شما خودت را عادل می دانی ؟ آن فرد گفت: من دوست دارم که عادل باشم. اگر شما از پیشنماز گناه کبیره نبینید می توانید پشت سر او نماز بخوانید و لازم نیست که پیش نماز خودش را عادل بداند.
همه ی نمازخوان ها سهمی در مورد نخواندن نماز دیگران دارند. فردی می گفت که من دوستی داشتم که نماز می خواند و فحش هم می داد، از آن موقع به بعد از نماز بدم آمد. اگر روحانی بد رانندگی کند، همه از روحانی بودن او بدشان می آید .یعنی بد رانندگی کردن یک روحانی باعث می شود که ما دیگر به حرفهای او گوش ندهیم .اگر در سوپرمارکتی فقط دو تا از اجناس آنها خراب باشد شما دیگر به آن سوپر مارکت نمی روید. گاهی اوقات بعضی از نماز خوان های ما بد رفتار می کنند. در قرآن داریم که نمازگزارها باید چطور باشند. در سوره ی مومنون داریم که مومنان باید خاشع باشند، به فقرا کمک می کنند و از لغو دوری می کنند. بعضی از افراد در صف اول نماز هستند ولی هیچ کمکی به کسی نمی کنند. وقتی جوانی این فرد را می بیند، با خودش می گوید که من نمی خواهم اینگونه باشم و نماز بخوانم . البته این فکر غلط است و تعمیم دادن کار اشتباهی است .اگر کسی جلوی مردم شراب می خورد، می گویند که فلانی شراب خوار است ولی نمی توان گفت که فلانی دزد هم هست. شما می توانید گناه علنی را که دیده اید، بگویید. پدری نماز می خواند ولی بداخلاق است و پسرش سرلج می افتد و می گوید: حالا که پدرم بداخلاق است من نماز نمی خوانم. اگر شما بدی از فرد نماز خوان دیدید ، آنرا بحساب نماز خواندنش نگذارید. اگر یک فرد ایرانی خطایی کرد نباید آنرا بحساب کشورش بگذارند و به آن توهین کنند. زمانی گفتند که آخوندی دزدی کرده است و آقا فرمودند که بگویید :دزدی، لباس آخوندی به تن کرده است .
نمازخوان ها معصوم نیستند، بدی نمازگزار را نباید پای نماز گذاشت بلکه باید پای خود نمازگزار گذاشت .من از طرف امام خمینی نماینده ی نهضت سواد آموزی شدم ، در منزلی میهمان بودم و به آنها گفتم که برای نماز صبح مرا بیدار کنید . آنها گفتند که شما نماینده ی امام هستید ،آیا ما باید شما را برای نماز بیدار کنیم ؟ من گفتم که من خودم نماینده امام هستم ولی خوابم نماینده امام نیست .مردم چنین توقعی دارند. گاهی وقتی به نظام جمهوری اسلامی ایراد می گیرند می
گویند که فلانی چرا اینکار را کرد یا ... ؟ وقتی شما می خواهید سوار اتوبوسی بشوید باید راننده اتوبوس خوب باشد و اتوبوس سالم باشد، نباید از مسافرها ایراد گرفت و اِلا نمی توانید ماشین پیدا کنید. در انقلاب اسلامی، ماشین (انقلاب) و راننده (امام) سالم است. اگر کسی پارتی بازی کرد یا احتکار کرد یا کلاهبرداری کرد، ربطی به انقلاب و امام ندارد . در طب تخصص داریم ولی در نماز این طور نیست که بگوییم ما متخصص در نماز هستیم بلکه باید تمام کارهای ما اعم از زن داری ،بچه داری ،شوهرداری و ... درست باشد .اگر کسی تمام داروهایی که دکتر برایش تجویز کرده است را نخورد، خوب نمی شود و نمی تواند بگوید که من فلان دارو را می خورم و فلان دارو را نمی خورم .این برای کسانی است که یک درمیان نماز می خوانند.

سوال – در قرآن داریم که نماز انسان را از بدی ها باز می دارد، پس چرا نماز ما را از بدی ها باز نمی دارد ؟

پاسخ – منظور این نیست که نماز مانع فحشا است و انسان نماز خوان نمی تواند فحشا کند یا دروغ بگوید. وجود پلیس به انسان می رساند که نباید خلاف کرد ولی معنایش این نیست که با وجود پلیس نمی توان خلاف کرد .ممکن است که فردی در چراغ قرمز با وجود پلیس ، باز خلاف کند. ممکن است که فردی نماز بخواند ولی باز خلاف کند. این آیه می فرماید که نماز هشدار می دهد که خلاف نکن و اگر خلاف کردی دوباره برگرد و توبه کن. در واقع این یک تلنگر است .نماز مانع خلاف نیست بلکه هشدار دهنده است. اذان دعوت به نماز است ولی انسان را مجبور به نماز نمی کند. در روز قیامت جهنمیان به شیطان می گویند که تقصیر توست که ما به جهنم می رویم زیرا تو ما را وسوسه کردی .شیطان می گوید :تقصیر خودتان است زیرا من فقط شما را دعوت کردم و شما آنرا پذیرفتید. پس نماز گزارها با بدی هایشان، مردم را از نماز دور می کنند. پس انسانی که نماز می خواند باید کارهایش درست باشد. کسی که نماز می خواند الگوی تمام عیار نیست. ما درس را از استاد می گیریم ولی ممکن است که عقاید او را قبول نداشته باشیم. اخلاق نمازگزار و عمل او خیلی مهم است. فردی تعریف می کرد که من پنج ریال به فرزندم دادم .او این پول را به فقیر داد و من طبق آیه قرآن ،ده برابر پول را به فرزندم برگرداندم و این آیه را به او نشان دادم . این بچه با این روش می تواند تفسیر قرآن را یاد بگیرد. اگر عمل ما خوب باشد می توانیم بچه ها را جذب کنیم. یکی از روحانیون تهران می گفت که هنگام خروج از مسجد دیدم که بچه ای گریه می کند وعلت را پرسیدم و بچه گفت که کفشم در مسجد گم شده است و اگر بدون کفش به خانه بروم مادرم مرا دعوا می کند. من برای او کفشی خریدم و او را به خانه فرستادم. این بچه حتما نمازخوان می شود. در شیراز مزارعی وجود دارد که بادام و گردوی آن وقف بچه هایی است که به مسجد می آیند. اینها کارهای عملی و ملموس است .اگر نماز خوانی عصبانی شد و به فرزند و خانمش حرفی زد باید عذرخواهی کند تا این در بچه اش اثر نگذارد. تشویق مادی و معنوی خیلی خوب است . پیامبر به مسجد آمد و دید که عده ای عبادت می کنند وعده ای گفتگوی علمی می کنند، حضرت فرمود که کار هر دو گروه درست است ولی من داخل گروهی می روم که گفتگوی علمی می کنند. در یکی از جنگ ها امیرالمومنین خیلی خوب جنگید و پیامبر عمامه اش را به ایشان داد. خوب است که به بچه بگوییم که در راه مسجد برای تو یک گوشواره می خرم .باید به بچه ها احترام گذاشت. آیت الله خامنه ای می فرمودند که در مشهد جوانی با لباس رنگی وارد نماز جماعت شد. یکی از پیرمردها گفت که تو خجالت نمی کشی که با این لباس به مسجد آمده ای؟ ایشان به پیر مرد گفتند که چرا شما اسلام را این طور معرفی می کنید؟ برخوردها خیلی مهم است . اگر ما وسیله ای برای بچه مان می خریم آنرا به دین وصل کنیم. امام رضا(ع) در عید غدیر، انگشتر می دادند. خوب است که مسجد نزدیک منزل باشد. یکی از مشکلات ما مسجدهای بزرگ سلطنتی است. مسجد کوچک آجری خوب است که هر دو تا کوچه، یک مسجد داشته باشد. خطبه های نماز باید کوتاه باشد. گاهی آنقدر خطبه ی نماز جمعه طولانی است که مردم ناراضی می شوند. روایت داریم که یکی از زمان هایی که نماز قبول نمی شود زمانی است که مردم پشت سر آقایی نماز بخوانند که از او ناراضی باشند. اسلام می خواهد که مردم راحت باشند. اسلام در نماز واجب به ما آزادی داده است که در بین نماز جماعت قصد فرادا کنیم. پس بهتر است که ما دو نماز را با هم بخوانیم و بعد از آن دعا بخوانیم .ما باید مردم را آزاد بگذاریم .گاهی ما مردم را در فشار و رودربایستی قرار می دهیم .قرائت خوب امام جماعت خیلی تاثیر دارد .شرکت مسئولین هم مهم است .مسئولین رتبه بالا هم باید در نماز جماعت شرکت کنند. نباید نماز را طول داد. در نماز جماعت نظم و سر وقت آمدن امام مهم است. امام جماعت باید برای مسجد وقت بگذارد .پس حرف اول را اخلاق نمازگزار، امام جماعت ،هیئت امناء و خادم می زنند. گاهی ما چهار سال در مورد دین صحبت می کنیم و کسی را جذب نمی کنیم ولی فرد دیگری با یک عمل و اخلاق خوب آنها را جذب می کند. در آموزش نماز به بچه ، باید واجبات را گفت تا بچه خسته نشود. گاهی بچه را به اردو می برند و در آنجا برایش دعای عارفانه می خوانند بجای اینکه با او توپ بازی کنند و تخمه بشکنند. اگر رفتار مسلمانان و خرافات را از اسلام جدا کنیم، اسلام پیش می رود. مردم دین را می خواهند ولی چیزهایی که به دین اضافه می شود، آنها را زده می کند. دین قانون خداست .انسان بی دین وجود ندارد. هر راهی که انسان می رود دین اوست. انسان نمی تواند بی قانون باشد و بهترین قانون، قانون خداست. زیرا خدا سازنده ی من است و دفترچه ی من دست خداست.

سوال- آیا اینکه می گویند: مبلغین دینی، خوب دین را برای ما توضیح نداده اند درست است ؟

پاسخ – تا مقداری این حرف درست است. ممکن است که یک پیش نماز جواب شما را نمی دهد ولی شما می توانید به مسجد دیگری بروید. اگر شما از یک روحانی خوشتان نیامد دنبال روحانی دیگری بروید. همه مقصر هستند. تلویزیون باید یک دوره ی آموزش نماز بگذارد. البته این آموزش نباید بصورت مصنوعی باشد و باید در سریال ها آنرا نشان بدهند.
آیا تمام شاعرها در مورد نماز شعر گفته اند ؟آیا ما یک مترمسجد ساخته ایم ؟ کسی که می نشیند و می گوید که برای ما مسجد بسازید، مسجدی نیست. زیرا هر کاری تلاش می خواهد. قرآن می فرماید که آدم اراده نداشت که گندم را خورد.

سوال – می گویند که خدا از حق خودش می گذرد .اگر خدا از حق خودش می گذرد چرا شما این قدر در مورد نماز اصرار می کنید ؟

پاسخ – خدا از حق خودش نمی گذرد .امام صادق (ع) در لحظه شهادت همه اقوام را جمع کرد و فرمود :به خدا قسم ،من شفاعت نمی کنم کسی را که حق نماز را ضایع کند. اگر ما برای امام حسین (ع) سینه بزنیم و نماز نخوانیم، امام ما را شفاعت نمی کند. در قرآن داریم کسانی که به جهنم می روند به خاطر چند چیز است : نماز نخواندن، کمک نکردن به فقرا و ...
کسی که همه ی نعمت های خدا را نادیده می گیرد و نماز نمی خواند ، خدا خلاف او را جدی می گیرد. راه ما راه دعوت و اخلاق است .در قرآن داریم که اگر می خواهید مردم را از ظلمات به نور برسانید راه آن تشویق است ولی در اسلام ،تنبیه هم داریم .

سوال – صفحه 68 قرآن را توضیح بفرمایید.

پاسخ – درجنگ فردی فریاد زد که محمد کشته شد. عده ای از مسلمانان فرار کردند و این آیه نازل شد که اگر پیامبر زخمی یا کشته شد،آیا شما باید فرار کنید ؟ این آیه می گوید که تشکیلات جامعه ی اسلامی باید به گونه ای باشد که حتی اگر رهبر جامعه از دنیا رفت، نظام آن از هم نپاشد . این آیه جهت تشکیلات نظام است .


  
  

چگونه نماز بخوانیم؟

حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض کردم : چگونه نمی توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم که چگونه می خوانی .

حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم . تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جای آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی . واقعا چقدر زشت است برای مردی که شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنکه نمی تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند. من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم .

عرض کردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالی که ایستاده بودند گفتند: اللّه اکبر و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد که قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت . گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده.

بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده . اعضای بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد.

بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است : و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یکتا کسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اکبر و به ران چپ نشسته ، پشت پای راست را بر کف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی که نشسته بودند. گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضای بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان.

 منبع: چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران؛ یدالله بهتاش


92/8/6::: 4:2 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3      >