سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :72
بازدید دیروز :96
کل بازدید :333823
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/2/10
10:15 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 استعانت پیامبران از صلوات
1.
زنده شدن جوان مقتول

در میان بنى اسراییل ،شخصى کشته شد که قاتل او معلوم نبود. خداوند وحى فرستاد که گاوى را با صفات مخصوصى
کشته ،یکى از اعضاى او را بر بدن مقتول بزنند تا او قاتل خود دهد. آن گاه و نزد جوانى از بنى اسراییل بود که خداوند به این جوان عنایت کرد و صلوات را تعلیم داده بود.

آن جوان در خواب دید که به او امر شد که گاوش را نفروشد،مگر به امر مادرش . آن جوان از خواب برخاست ،بنى
اسراییل نزد او آمدند تا گاو را از او بخرند،مادر جوان گفت : باید پوست این گاو را پر از طلا کنید تا آن را به شما
بفروشیم . آن ها راضى شده ،گاو را خریدند،سپس او را کشته و یکى از عضوهاى بدنش را بر پیکر مرده زدند. آن مرده زنده شد و خبر داد که قاتل او پسر عمویش است .

بنى اسراییل گفتند: نمى دانیم که کدام عجیب تر است : زنده شدن این جوان یا ثروتمند شدن این مرد.

خداوند به حضرت موسى (ع )وحى کرد که : به بنى اسراییل بگو که اگر مى خواهند زندگى دنیایى آنها نیکو گردد و در
آخرت نیز بهشت نصیب آن ها گردد، ذکرى را بگویند که این جوان بدان تمسک جست و آن صلوات بر محمد و آل محمد علیه السلام مى باشد.

آن جوان به موسى (ع )گفت : من چگونه این اموال را از شر حسودانم و دشمنانم حفظ نمایم ؟
موسى گفت : بر اموالت صلوات بر محمد و اهل بیت طاهرینش بفرست تا خداوند ضرر هر دشمن را از تو دفع نماید.

بنى اسراییل نزد موسى آمدند و گفتند: ما همه اموال خود را به این جوان بخشیدیم ،دعایى کن که خداوند نیز به ما روزى گسترده عنایت فرماید.

موسى گفت : شمانیز به انوار مقدس اهل بیت توسل جویید و بر محمد و اهل بیت او صلوات بفرستید. آن ها نیز چنین
کردند،سپس حق تعالى وحى فرستاد به موسى (ع )که : در فلان خرابه هزاران دینار طلا وجود دارد،آن را میان خود قسمت نمایید.
این فراوانى مال ،به سبب برکت صلوات بر محمد و اهل بیت او حاصل شد.

2. سه بار بر محمد (ص ) صلوات بفرست

وقتى حضرت آدم (ع )وارد بهشت شد،در بهشت حوران پاکیزه سرشت بسیار بودند؛اما حضرت آدم با آن ها الفتى نداشت . وقتى حضرت حوا آفریده شد و آدم بر او نگریست از او پرسید: تو چه کسى هستى ؟


حوا شرمگین شد و چیزى نگفت ،جبرییل به آدم گفت : این حواست ،او را براى آفریده اند و او محرم و همدم توست .
حضرت آدم وقتى فهمید که حوا متعلق به اوست خواست به سوى او دست دراز کند جبریل گفت : اى آدم !اگر او را مى خواهى ، باید او را عقد
کرده و برایش مهریه تعیین کنى ؟
آدم فرمود: اى برادر! تو مى دانى که من پولى و نقدى ندارم چگونه او را عقد کنم ؟
جبرییل گفت : سه بار حبیب خدا محمد مصطفى (ص ) صلوات بفروشى تا حوا بر تو حلال شود.***