سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زنده کننده جان و روشنی بخش خرد و کشنده نادانی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :102
کل بازدید :334844
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/2/19
4:39 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

زمان دلربایی کرد سحر خندید و فروزان شبنمی در آغوش چمن آرمید و آن گاه نسیم هستی چه بی پروا بر چهره عروس عشق وزید می گویند سکوت گویاست و چیزی را ناگفته نمی گذارد حتی اگر خطوط لحظه ها گنجایش حرف ها را نداشته باشند.

روح عشق من به شما در سکوت شبانه ام پرسه می زند و این قلم و کاغذ در اسارتم تا بتوانم به حقایق ، رنگ حاشا بزنم .

صاحبخانه وجود خویش بودم و تا آن جا که ممکن بود سعی کردم در پیچ و خم طوفان حوادث ، دیوار هستی ام از هم نپاشد هر کجا راهی بود پیمودم ، هر کجا عشقی بود آن جا بودم هزاران بار افتادم ، برخاستم ، گر چه خرد بودم ، لیک تنها از خود خویش بزرگی خواستم .

کنار حوض نشسته ام گل های اطلسی ، دوست دارم برای شما درد دل کنم همچون حبس کردن عشق پشت یک دیدار ، مثل یک بغض سرد و پنهان ، می خواهم سازها را با سوزها کوک کنم و بگویم چرا اکثر مردم روح خودشان را در بازار هیچستان به دنبال کالای آرامش هستند و طالب خریداری آن . مثل این می ماند که به جای در ، دنبال پنجره بگردیم . ما آمدیم که جای پایمان باقی بماند ما آمدیم گمنام نباشیم ، گم را برداریم و فقط نام باشیم ، نامی که روی همه چیز و همه کس اثر بگذارد .

به چهره دیگران که نگاه می کنم نوعی رنج و بی قراری در صورت تک تک آن ها می بینم شاید هر کدام از آن ها با مساله یا مشکل خاصی در زندگی روبرو هستند ای کاش می توانستم با صدای بلند به آن ها بگویم همگی با علم و آگاهی و پذیرش درونی آن چه که هست آغازی را برای هماهنگی دوباره تمامیت زندگی داشته باشیم .بیاییم درک کنیم که هر یک رویداد به ظاهر بی معنی نظیر رنج شما در این لحظه می تواند چه نقشی در تمامیت هستی داشته باشد خوشحالی واقعی یعنی زندگی کردن به گونه ای که ما قبول کنیم آن چه که در این لحظه تجربه می کنیم به طور کامل انتخاب خودمان است .

اصولا جریان حیات چیزی نیست مگر ارتباط متقابل و هماهنگ همه عناصر و نیروهایی که به صورت قانون تضادها در جریان هستند و انتخاب ما در هر لحظه تعیین کننده ایفاگری نقش تضادها برای ماست آیا به این واقعیت پی برده اید که پذیرفتن وضعیت های ناپذیرفتنی بالاترین منبع خیر در جهان است ؟ و نتیجه آگاهی داشتن به این موضوع که شعور والاتر که ما را وسیله عمل قرار داده در قلب ما قرار دارد و اسمش عشق است . در طی تاریخ زنان و مردانی بوده اند که در رویارویی با زیان های بزرگ مثل بیماری ، مرگ قریب الوقوع ، فقر و . هزاران وضعیت به ظاهر ناپذیرفتنی را پذیرفته اند و در نتیجه به آرامشی دست یافتند که از همه درک ها بالاتر است وقتی که ما متوجه طبیعت ناپایدار تمامی تجربه های تلخ می شویم به این نکته پی می بریم که جهان نمی تواند هیچ چیزی به ما بدهد که تا ابد ارزشمند باشد و یا باقی بماند بیاییم طبیعت گذرا و ناقص همه پدیده ها را فقط نظاره کنیم آن وقت است که شعور عظیم طبیعت می تواند خودش را از طریق ما ابراز کند و هم از درون ، هم از بیرون به ما یاری بدهد .

آن غم و دردی که بعدی عمیق از درون ما را در چهره و رفتارمان آشکار می کند نه به شرایط بیرونی بستگی دارد و نه به وضعیت درونی . این ها همه افکار و عواطفی هستند که پیوسته در تغییرند که ما با دامن زدن و تکرار دایمی ، به آن ها عادت کردیم ای کاش بدانیم خوشحالی ، دادنی و گرفتنی نیست ، خوشحالی یعنی میزان درک تضادها در کل امور زندگی ، آگاهی ، از طریق چشمان ما به دنیای پر اشکال نگاه می کند و ما اگر به آن نقطه از هماهنگی دست پیدا کنیم آن گاه خودمان را در همه چیز پیدا خواهیم کرد و از مسایل مختلف زندگی نه تنها رنجیده خاطر نمی شویم بلکه با خود می گوییم موضوع پیش آمده زمینه ای است برای کسب تجربه ای که درک در آن رخ خواهد داد من یک قدم به جلو رانده خواهم شد .با این دید ما خود را موضوع رنج یا شادی نخواهیم خواند چرا که ما خود می توانیم موضوع خود باشیم و آن گاه شروع به برقراری ارتباط مهر انگیز با پیچیده ترین نوع رنج خواهیم نمود و آن را به عنوان فرصتی برای تغییر و پیشرفت خواهیم پذیرفت .

اصولا شادی وقتی میسر است که ما از رنج آگاه باشیم در آن صورت است که کیفیت رنج دگرگون می شود و ما تبدیل به    گنجینه ای از هوشیاری خواهیم شد و در آن هنگام کشف خواهیم کرد که تاریکی هم زیبایی و عمق و بیکرانی عجیبی دارد .