سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترین همدم، دانش است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :72
بازدید دیروز :89
کل بازدید :334798
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/2/18
4:34 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

شیوانا با عده ای از شاگردان از راهی عبور می کردند در کنار جوی آب و زیر درخت جوانی را دیدند که با شوق و جدیت فراوان مشغول مطالعه بود طوری که اصلا متوجه حضور شیوانا و جمع همراه او نشد شیوانا لختی توقف کرد و از جوان پرسید : یرای چه این قدر غرق مطالعه شده ای و با این جدیت درس می خوانی ؟ جوان لبخندی زد و گفت : به سه دلیل اول اینکه پدر و مادرم از من قول گرفته اند سخت درس بخوانم و در آزمون ورودی ارتش امپراتور قبول شوم و به شغل آبرومندی برسم که آبروی خاندان را حفظ کنم دلیل دوم این است که پدرم مرا ترسانده که اگر در آزمون ورودی قبول نشوم مرا به شلاق خواهد بست و درد وشکنجه بسیاری نصیبم خواهد شد و دلیل سوم هم این است که اگر در آزمون پذیرفته نشوم مجبورم به کارهایی روی آورم که در شان من نیست و با کسانی همکار شوم که خودم را هم رده آن ها نمی دانم و از این بابت مسلما رنج زیادی خواهم کشید ! .

یکی از شاگردان شیوانا سری تکان داد و گفت : جوان بیچاره هیچ راهی جز درس خواندن جدی و قبول شدن حتمی در آزمون را ندارد وقتی این همه ترس وجود دارد او چگونه می تواند با این شوق و اشتیاق درس بخواند ؟

شیوانا سری تکان داد و گفت : همه این دلایل را که این پسر گفت نمی توانند این شوق و جدیتی که می بینم در او زنده کنند ؟ عامل محرک او چیزی بسیار قوی تر از ترس و و حشت و محرومیت و از این قبیل قصه هاست تنها یک هدف زیبا و پاک و مقدس می تواند تلاشی زیبا و تحسین برانگیز و کامل را شکل دهد .

سپس شیوانا رو به پسر کرد و گفت : اگر هر سه عاملی که گفتی از بین بروند یعنی برای خانواده ات دیگر راه یافتن تو به درگاه امپراطور اهمیتی نداشته باشد و شکنجه و شلاقی هم در بین نباشد و فرصت کافی به تو داده شود تا بدون این که وارد بازار کار شوی باز سال دیگر در آزمون شرکت کنی آیا باز هم با این جدیت درس را دنبال می کنی ؟ پسرک لبخندی زد و گفت : حق با شماست یک دلیل دیگر هم هست که معمولا به کسی نمی گویم آن هم این است که دل به دختری سپرده ام که شرط ازدواج با او یافتن شغلی آبرومندانه در درگاه امپراتور است من بیشتر به دلیل اوست که این زحمت را به خودم هموار می کنم .

شیوانا برای او آرزوی موفقیت کرد و از پسرک دور شد سپس رو به شاگردانش کرد و گفت هروقت در جایی شوق و هیجان بیش از حد را دیدید شک نکنید که در ورای این شوق عشقی بزرگ نهفته است ترس و هراس و ابهام و و حشت هرگز نمی توانند شور و اشتیاق ایجاد کنند !