سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشی را زنده کرد، نمی میرد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :89
کل بازدید :334755
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/2/18
10:38 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[103]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

عالی ترین اتفاق زندگی
افسانه فرپور afsoonfpr@yahoo.com
همه چیز از آن لحظه باشکوهی آغاز شد که ترس را به فراموشی سپردم با تردید وداع کردم و در نهایت آرامش به زندگی لبخند زدم هیچ اتفاقی تکانم نداد .کسانی بودند که به من گفتند خوش باوری ، کسانی آمدند و مرا به انتظاری عبث متهم کردند کسانی آمدند تا به من بقبولانند رویاهای من مثل یک خواب به بار نرسیده از دست رفته است اما من حرف هیچ یک را باور نکردم و تنها یک چیز را باور داشتم . من باور کردم هر چند ظاهر امور مخالف و سخت باشد اما آن چه در نتیجه مورد نظرم حرف اول و آخر را می زند باور و اندیشه من است من هیچ اوضاع سختی را باور نکردم تنها باور من کامیابی بود و تنها اندیشه ام این بود که موفق می شوم .وقتی چیزی را می خواستم دیگر نگران نرسیدن به آن نبودم بلکه با ایمان و یقین فقط در انتظار کامیابی بودم به وضوح می دیدم که لحظات را با موفقیت طی می کنم مقصد در دو قدمی من و بسیار نزدیک به من بود هر چند در واقعیت بسیار دور می نمود اما من پیشاپیش حس لحظه دریافت آن مواهب را در رویاهایم درک می کردم و حتی آن لحظات را جشن می گرفتم و این تنها باور من بود که فاصله این رویا تا واقعیت را برایم کوتاه میکرد .اگر می خواهی محال ترین اتفاق زندگی ات رخ بدهد محال بودنش را عوض کن با ایمانی محکم و یک دنیا امید در انتظار وقوعش باش . آن وقت وقایع شگفت زده ات می کنند اگر می خواهی ، این مساله یک راه حل ساده دارد یک فرمول موثر می دانی این راه حل را بارها خودم امتحان کردم جواب می دهد می گویی نه امتحان کن .می دانی محال ترین اتفاق زندگی ام وقتی رخ داد که با ایمان ناگسستنی گفتم : باور نمی کنم محاله همه چیز از یک اتفاق ساده شروع شد از یک باور قدرتمند که معجزه زندگی ام شد .از جسارت ایمان داشتن به یک خواسته قلبی ، از یک اعتقاد ناگسستنی ، از رسیدن به آرامشی ژرف با یقین صد در صد باور کردم آن اتفاق می افتد از همان زمان که دیگر به هیچ اندیشه ای در خلاف جهت خواسته ام راه ندادم به نقطه شکوهمند کامیابی خیره شدم و از آن چشم برنداشتم و دیگر تصویر هیچ چیزی را جز کامیابی در ذهنم بازسازی نکردم .هر چه ظواهر امور مخالف تر می نمود من حتی یک گام عقب ننشستم ایستادم و با اعتقاد قلبی به رویایی که به تحققش ایمان داشتم وفادار ماندم و به کمتر از آن قانع نشدم اتفاقات در خلاف جهت خواسته های من رخ می داد اما من هیچ کدام را قلبا نپذیرفتم و به آن ها مثل رویدادی گذرا نگریستم باور کردم آن ها تنها اتفاقاتی گذرا هستند که آمده اند تا تنها ، ثبات من را برای درخواست و دریافت رویایم بسنجند باور کردم وقایع و شرایط تنها وسیله هایی هستند تا من خود و خواسته قلبی ام را محک بزنم و دریابم چه قدر آن را می خواهم .هیچ اتفاقی ایمان مرا به خواسته ام سست نکرد نیروی ژرفی که تحت عنوان خواستن در قلبم طوفان به پا کرده بود آن قدر قدرتمند بود که هر مقاومتی در کائنات را بشکند و محو و نابود سازد و ایمان نیروی کوچکی نبود که به سادگی از آن بگذرم