سلام و درود بر شما ، که می خواهید غبار غفلت و نسیان ، از چهره ی (( امر به معروف و نهی از منکر )) بزدایید و این عظیم ترین فریضه ی الهی را از غربت در آورید .در سایه ی احیای این فریضه ، فرایض دیگر هم حیات می یابد و جان می گیرد .خوبان و پاکان در خوبی و پاکی تشویق می شوند و خطا کاران و بدان ، عرصه را بر خویش تنگ می بینند .
مجرمان و گنهکاران ، فضای جامعه را بر پاکان تنگ و آلوده می سازند و آنان را از حق داشتن محیطی دور از مفاسد محروم می کنند امر به معروف و نهی از منکر ، حق همه ی کسانی است که می خواهند در محیط و فضایی سالم و دور از بدی ها و گناهان زندگی کنند ، هم حق آنان و هم وظیفه ی آنان است . اگر جلو جرقه های فساد گرفته نشود ، جامعه را آتش فساد فرا می گیرد .اگر به تبهکاران و مفسدان اعتراض نشود ، در تباهی و فساد ، گستاخ تر می شوند . جامعه ای زنده است که این نظارت و امر و نهی و حساسیت ، در آن زنده باشد . بی تفاوتی و بی مسئولیتی در برابر ناهنجاریها و بی بندو باری ها و فساد گستری ها ، نشانه ی بی حسی و رخوت در عصبهای ایمان و وجدان است .
مگر می شود کسی به سلامت خود و خانواده اش حساس و علاقمند باشد ، ولی نسبت به مفاسد اجتماعی و افراد خطاکار و رواج گناهان بی تفاوت باشد ؟
هر کس نسبت به خوبی ها و بدی ها و مصالح و مفاسد ، حساس تر و مسئول تر باشد به همان اندازه زنده تر است .
جلوگیری و برخورد عملی نسبت به جرائم و مفاسد و مفسدان کار حکومت و نظام است .
اما … نفرت و بیزاری قلبی و (( تذکر لسانی )) وظیفه همه است مهم آن است که این موضوع ، در میان افراد جامعه به یک فرهنگ تبدیل شود فرهنگ عمومی !!کار ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر ، نه اقدام عملی ، بلکه احیای این فریضه و جریان سازی در جامعه است تا هر کس خود را مسئول بشناسد و بی تفاوت نباشد و فرهنگ (( به من چه )) رخت بربندد.
برادران و خواهران عزیز و با ایمانی که در این مسیر و برای این هدف مقدس می کوشند به تعبیر مقام معظم رهبری ، در محدوده ی (( تذکر لسانی )) وظیفه دارند و باید بکوشند تا این مرحله را به سطح جامعه و عموم افراد بکشانند و از غربت و انزوا در آورند . رهبر عزیز و بزرگوارمان ، بارها و بارها ، در جلسات و دیدارهای خصوصی یا سخنرانیهای عمومی بر این مسئله تاکید فرموده اند و به جد ، از ما خواسته اند که این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر را که وظیفه همگانی است و بر همه ، هم لازم است و هم ممکن ، رواج دهند و به فرهنگ عمومی تبدیل کنند و از برخورد فیزیکی و حتی درگیری لفظی هم بپرهیزند فقط تذکر دهند و بگذرند .
آنچه می خوانید ، گلچین و گزیده هایی از توصیه های مقام ولایت است تا نسبت به این وظیفه ی شرعی و انقلابی جدی تر بنگریم و با حضور کارساز و اثر گذار در این میدان ، به تکلیف خود عمل کنیم .
در جامعه ی اسلامی ، تکلیف عامه ی مردم امر به معروف و نهی از منکر با زبان است 000 چیزی که جامعه را اصلاح می کند همین نهی از منکر زبانی است . اگر مردم به آدم بدکار ، خلافکار ، کسی که اشاعه ی فحشا می کند و می خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد بگویند و ده ، صد یا هزار نفر و به طور کلی افکار عمومی جامعه روی وجود و ذهن او سنگینی کند این برای او شکننده ترین چیزهاست .
من می گویم مردم باید این روحیه را پیدا کنند مردم همانطور که نماز را واجب می دانند باید امر به معروف را واجب بدانند .فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر در مرحله ی زبانی آن ، وظیفه ی عموم مسلمین است و اختصاص به گروه و سازمان خاص ندارد . ائمه محترم جماعات و نمازگزاران مساجد نیز می توانند و موظفند به هر اندازه در وسع آن هاست در انجام این وظیفه ی بزرگ اقدام نمایند .
خدای متعال در زبان این اثر را قرار داده است در امر و نهی این اثر را قرار داده است ما چرا این حکمت الهی را درک نمی کنیم و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم الهی استفاده کنیم ؟
حرف بزنید ، بگوئید ، یک کلمه بیشتر هم نمی خواهد ، لازم نیست سخنرانی کنید کسی که می بیند خلافی را مرتکب می شود دروغی را ، غیبتی را ، تهمتی را ، کینه ورزی نسبت به برادر مومن را ، بی اعتنایی به محرمات دین را ، بی اعتنایی به مقدسات را ، اهانت به پذیرفته های ایمانی مردم را ، پوشش نامناسب را ، هرکدام از این کارها را کسی انجام داد یک کلمه ، لازم نیست با خشم باشد یک کلمه ی آسان بگویید (( این کار شما خلاف است نکنید )) شما بگوئید ، دیگری بگوید ، دیگری بگوید ، گناه در جامعه می خشکد . تاثیر امر و نهی زبانی اگر انجام بگیرد از تاثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است .
شما به غیر از زبان ، هیچ تکلیف دیگری ندارید نهی از منکر برای مردم ، فقط زبانی است البته برای حکومت اینطور نیست 000 البته منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر شما بعضی منکر بیاید در حالی که منکر نباشد باید معروف و منکر را بشناسید .آنچه مسئولیت شماست مسئله زبانی است یعنی شما باید کاری کنید که مردم امر و نهی زبانی را که مهمترین عامل و حتی از جهاد بالاتر است .
یعنی تاثیر از جهادی که توپ و تفنگ و بمب اتم است بیشتر است .انجام بگیرد و تحقق پیدا کند منتهی مردم که امتحان نمی کنند . یک بار امتحان کنند تا ببینند اگر نشد !000 جوانهای ما دلشان می خواهد که وقتی ما گفتیم امر به معروف کنید یک خنجر به دستشان بدهیم بگوییم اگر نشد بزن ! در حالی که این زدن یک کار دیگری است من اصلا این کار را از تو نخواسته ام من مرحله دوم را که زبانی است از تو می خواهم اگر همین کار انجام بگیرد و شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند بگویند : آقا نکن و بروند ده نفر بگویند نکن و بروند اگر کسی طاقت پیدا کرد این خلاف رادوباره انجام دهد نمی تواند بکند اینکه می بینید وقتی شما دوبار یا سه بار گفتید ( نکن ) او عصبانی می شود و می آید یقه ی شما را می گیرد پیداست این ضربه شکننده است اگر شکننده نبود عصبانیت نداشت .ناهی از منکر بگوید نکن و برود چرا می ایستد و می گوید نکن و دست به یقه می شود آن دست به یقه مرحله ی سوم است ما آن را از اینها نخواستیم .
شما ستاد امر به معروف و نهی از منکر نباید باشید ستاد ( احیاء ) امر به معروف و نهی از منکر باید باشید 000 امر به معروف متعلق به همه مردم است مگرمی شود یک ستاد ده نفره بنشینند سازماندهی ستادی امر به معروف در سطح کشور را بکنند ؟ شما بخواهید امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه احیا کنید این ، آن است که من خواستم بارها به طور مکرر گفته ام و متاسفانه به گوش افراد هم این حرف نمی رود 000 شما احیاء امر به معروف و نهی از منکر باشید تا سازماندهی امر به معروف و نهی از منکر .
این سه مرحله را که وجود دارد ( قلبی ، زبانی ، عملی ) شما باید اینها را احیاء کنید و عمده و اساس قضیه و از همه مهمتر مرحله ی دوم است که می تواند همه ی اوضاع و احوال را به کل منقلب کند .
باید نگاه کنید ببینید کدام منکر باید نهی شود کدام منکر حالا باید نهی شود ؟ کدام منکر واقعا منکر خطرناکی برای ماست ؟ 000 ما باید ببینیم که چه چیز هست که در مقابل سلطه ی اشرار است ؟ آن امر به معروف و نهی از منکر برای ما لازم است مصداقش را شما باید پیدا کنید مواردش را شما باید پیدا کنید بینش سیاسی لازم است 000 شما در این قضیه آن درک سیاسی را به کار بگیرید ( نه اینکه ) چشم را ببندید و فقط یک شعار نهی از منکر بدهید !
اگر کلام از زبان شخص خاصی اثر دارد نه دیگران . امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن شخص واجب عینی است
اگر با اشاره ، خلافکار دست از خلاف برمی دارد برخورد شدید و بیش از این که توهین به او باشد جایز نیست .
اگر نهی ما از حجم گناه می کاهد ولی گناه را ریشه کن نمی کند باز هم واجب است در امر به معروف و نهی از منکر ، لازم نیست که صد در صد به نتیجه برسیم حتی اگر یک درصد اثر داشت واجب است .
اگر به خاطر نهی ما ، دست از گناه بزرگ بر می دارد ولی گناه کوچک انجام می دهد باز هم واجب است .
اگر نهی مکرر موثر است تکرار واجب است .
اگر امر و نهی دسته جمعی موثر است به صورت دسته جمعی واجب است .
اگر سکوت ما سبب جرات بیشتر گناهکاران می شود سکوت حرام است .
اگر امر و نهی ما در خلافکار اثری ندارد ولی در دیگران موثر است امر و نهی واجب است .
اگر سکوت ما سبب وهن اسلام ، یا ضعف عقاید مسلمانان شود سکوت حرام است .
اگر رفت و آمد با گناهکار ، از مقدار گناه می کاهد این رفت و آمد واجب است .
اگر رفت و آمد با گناهکار ، بر بعضی افراد خانه اثر موقت می گذارد این رفت و آمد واجب است .
اگر قطع رابطه با گناهکار ، او را از گناه باز می دارد این قطع رابطه واجب است .
اگر رفت و آمد با کسی ، او را در گناه جسورتر می کند این رفت و آمد حرام است .
منابع :
1) سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اعضای ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر13/8/70 و پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران 22/2/77
2) نظرات حضرت امام خمینی (ره ) در تحریر الوسیله
التماس دعا
سوال – امر به معروف و نهی از منکر در خانواده تا چه حدی باید پیش برود ؟
پاسخ – فرض کنیم کسی به خانمش می گوید که نماز بخوان و خانم می گوید که من نمی خوانم یا به بچه ام گفتم که نماز بخوان احترام کرد ولی نماز نخواند ، در این جور موارد ما می توانیم از اهرم های دیگری استفاده کنیم . گاهی اهرم تشویق ، تنبیه یا همسالان . مثلا برویم روی دوستانش کار کنیم . می بینم من به او امر کردم و نماز نخواند ، خوب ببینم آیا می توانم از طریق همسالانش وارد بشوم . ممکن است از طریق تشویق یعنی هدیه ای برایش بخرم یا از طریق بی مهری کردن . مثلا دختری نماز نمی خواند و پدر از طریق بی مهری کردن به او می فهماند که نمازش را بخواند . رگ خوابها متفاوت است . باید آنرا پیدا کنیم . کتاب پرسمان نماز از پژوهش های صدا و سیما است . 75 پرسش در مورد نماز می باشد . در این کتاب نوشته که چطور می توان جوانان را به نماز جذب کرد . در مدارس با فرهنگ سازی نماز و تبیین آثار نماز می توان این کار را کرد . من به مدیران توصیه می کنم که سالی یک روز نشست نماز داشته باشید . چند تا مقاله و یک مسابقه در مورد نمازخوانی داشته باشند . درست است که اینها نماد ظاهری است ولی یک موج ایجاد می کند ، وقتی موج ایجاد کند فرهنگ سازی می کند. نماز خانه تمیز و معطر داشته باشند و حتی پذیرایی های خوبی در میان نماز داشته باشند . اینها باعث جذب به نماز می شود . اصل دیگر اصل عدم تکلف است . تکلف یعنی چه ؟ ما یک تکلیف و یک تکلف داریم . نماز تکلیف است . اگر انسان نماز نخواند راحت تر است یا روز ه تکلیف است و در روز چندین ساعت چیزی نخوردن سخت است .این تکالیف غیر ممکن نیست ، زحمت دارد ولی در رشد و تعالی انسان اثر دارد . مثل محصلی که می خواهد درس بخواند تکلیف دارد . کسی که می خواهد آزمون رانندگی بدهد برایش زحمت دارد ولی نتیجه اش خوب است . تکلیف از نظر دین خوب است . ما می گوییم که بچه مان به تکلیف رسید یعنی آماده شد برای اجرای احکام دین . تکلف یعنی خود را به مشقت انداختن ، تصنع ، ریا ، ظاهر سازی . پیامبر می فرمود : ما از متکلفین نیستیم . روایت داریم : پیامبران و انسانهای خوب در زندگی شان تکلف ندارند . تکلف یعنی انسان آن چیزی که نیست جلوه کند . مثلا یک انسان بی سواد بخواهد با سواد جلوه کند ، یک فردی که هیچ اطلاعاتی از پزشکی ندارد بخواهد نظریه ی پزشکی بدهد .و تکلف یعنی چیزی که انسان ندارد به زور ، تصنع و ریا می خواهد خودش را جلوه آن جور جلوه بدهد . اصل این است که انسان در زندگی تکلف به خرج ندهد . و سعی کند آن چیزی که هست جلوه کند . مثلا الان ما میهمانی داریم . درآمد صاحبخانه مشخص است . اگر صاحبخانه خودش را به تکلف انداخت و خرج زیادی کرد و میهمانی سنگینی گرفت ، بعدا باید قسط این را بدهد و دیگر نمی تواند این میهمانی را تکرار کند . مثلا یک خانواده با درآمدشان می توانند یک جهیزیه ساده تهیه کنند ، حالا اگر با قرض و زحمت جهیزیه ای تهیه کرد که خودش را به زور به یک سطح بالاتری برساند ، این تکلف می شود . پس اصل عدم تکلف می گوید همان چیزی که هستی باش . اگر بخواهد تصنع به خرج بدهد و ریاکاری بکند این تکلف است . این نفاق است . تکلف در مسائل علمی هم هست . فردی چیزی بلد نیست خودش را طوری جلوه بدهد که بلد است . حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح ، کتابی بنام سفینةالبحار دارد که البته کتاب روایی و تخصصی است . ایشان در اول کتاب می گوید که کسی بعنوان سخنران و عالم در جایی نشسته بود و فردی معنی کلمه ای سخت را پرسید و او گفت که نمی دانم و خودش گفت که پیامبر گفته خودتان را به تکلف نیندازید و در جایی که نمی دانید در آنجا ننشینید . حضرت علی (ع) فرمود : هر کس هر سوالی دارد از من بپرسد ، من جواب می دهم . البته هر کس جزء من این حرف را بزند گیر می افتد و همین طور هم شد و هر کس که این حرف را زد گیر افتاد . تکلف در قدرت ، کسی از مدیریتی برنمی آید و آنرا قبول کند . آن کار را خراب می کند و آبرویش می رود . تکلف در تعاملات خانوادگی ، پدر استعداد بچه اش را می بیند و می داند که این بچه استعداد یک مدرسه ی عادی را دارد ولی پدر با زحمت و زوری و با کلاس های پشت سر هم می خواهد او را دانش آموز مدرسه ی تیزهوشان قرار بدهد . یا می خواهد بچه را در رشته ی بالاتر از استعدادش بگنجاند . این اصل دقیق و قاب لتوجهی است . امام رضا (ع) می فرمود : ما برای میهمان خودمان را به تکلف نمی اندازیم . امام حسن مجتبی (ع) از جایی رد می شدند و دو پسر نوجوان به امام گفتند که می شود پیش ما غذا بخوری و امام قبول کردند . بعضی ها برای خودشان کلاس می گذارند و می گویند که من حتما باید دعوت رسمی بشوم . پیامبر فرمود که من چند ویژگی دارم که می خواهم بعد از سنت بشود . یکی اینکه با فقرا غذا می خورم ، یکی اینکه روی خاک می نشینم ، یکی اینکه به بچه ها سلام می کنم . افراد متکلف نمی توانند خودشان را راحت وفق بدهند . گاهی بعضی ها می گویند که اگر فلانی منزل ما آمد مبل ما باید مطابق مبل آنها باشد یا ماشین ما باید مطابق ماشین آنها باشد یا لباسی من در میهمانی قبلی پوشیدم الان نباید بپوشم . اینها تکلف است . چه اشکالی دارد که در این میهمانی این لباس را پوشیدی در میهمانی بعدی هم بپوشی ؟ در عزا هم طرف سعی می کند که طوری جلوه بدهد که آبروی پدرش نرود . اصل عدم تکلف خیلی مهم است . اصل بعدی اصل تکریم است . تکریم یعنی بزرگداشت و احترام همدیگر را داشتن . می گویند که حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد . حرمت خانم را باید آقا نگه دارد ، حرمت آقا را خانم باید نگه دارد ، حرمت بچه ها را باید پدر و مادر نگه دارند . ما یک کرامت ذاتی داریم که خدا به همه داده است . و کرمنا بنی آدم . خدا به همه عقل فهم شعور وجدان داده است ، اینها کرامت است . یک کرامت هم داریم که اکتسابی است . یعنی اگر ما آن را بخواهیم باید بدست بیاوریم . ان اکرمکم عندالله اتقکم . کرامت صفت خداست . اقرا و ربک الاکرم . روایت داریم که مومن اختیار ندارد که خودش را خوار کند . چرا گفته اند که در موضع تهمت نروید ؟ چرا گفته اند که مکان هایی نروید که برای شما حرف در می آورند ؟ ما باید در خانواده خودمان اصل تکریم را رعایت کنیم . ما باید با همسر و فرزندان طوری برخورد کنیم که آنها را تحقیر نکنیم . امام باقر (ع) فرمود : اگر بچه ها در صف اول نماز آمدند ، آنها را به صف های عقب نفرستید بلکه بین آنها فاصله بیندازید تا نماز درست بشود . حالا اگر شما به بچه بگویید که برو عقب بایست ، این برای بچه زدگی ایجاد می کند . پیامبر دید که عده ای بچه دارند با خاک بازی می کنند ، بعضی از اصحاب گفتند که این کار را نکنید ، چرا خاک بازی می کنید ؟ پیامبر فرمود : خاک بهار بچه است بگذارید بازی کنید . من در خارج از ایران به یک مهد کودکی رفتم . دیدم که یک کامیون خاک تمیز به آنجا آوردند . بچه ها هم با سطل آنها را می آوردند و خوشحال بودند . خوب حالا بچه را در زیرزمین محدود بکنی و آموزش قرآن بدهی ، این چقدر با قبلی فرق دارد . روایت داریم که کسی که با بچه برخورد می کند باید اخلاق بچه را داشته باشد . وقتی پیامبر به دیدن اصحاب در قبایل می رفت اول به بچه هایشان سلام می کرد و دست سر بچه ها می کشید .اصل تکریم به این معناست که ما خودمان را تحقیر نکنیم . بعضی خانم ها در پیش مردم شوهرش را حسابی تکریم و تجلیل می کند ولی در خانه او را تحقیر می کند . این کار باعث می شود که یک موقع این کار را در جلوی مردم هم انجام بدهند و دیگر اینکه این تضاد است . دیگر اینکه این تصنع است
سرهنگ از جرأت و اهانت ایشان عصبانی شده؛ کشیده ای به صورت شیخ زد و گفت به تو چه من ریشم را می تراشم؟ شیخ با کمال خونسردی مانند یک پدر دلسوز که فرزندش را نصیحت کند؛ طرف دیگر صورتش را به سمت او گرفت و فرمود: یک کشیده هم به این طرف صورتم بزن؛ ولی خواهش می کنم ریشت را نتراش.
سرهنگ از مشاهده این حلم و موعظه خیرخواهانه از عمل خود پشیمان شده از سلمانی حمام، سؤال کرد؛ این آقا کیست؟ سلمانی گفت: این آقا شیخ محمد تقی بافقی است. سرهنگ چون شیخ را شناخت؛ بیشتر ناراحت شد. آمد و دست آقا را بوسید و عذر خواهی کرد و بعد به دست ایشان توبه کرد. بالاخره از نفس پاک شیخ عاقبت به خیر شد. مرحوم شیخ محمد تقی بافقی در تمام شهر قم، ریش تراشی را قدغن کرد و از سلمانی های قم تعهد گرفته بود که ریش نتراشند.
در ایام سلطنت رضاخان، دستگاه سلطنتی، تعمد داشتند که فحشا و منکرات را آشکار سازند؛ این مرحوم با همکاری سایر علمای قم با شدت با منکرات مبارزه می کرد. این جریان به گوش حکومت جابر رسید و از طرف دولت آگاهی منتشر شد که کسی حق نهی از منکر ندارد و باید مردم در اعمال وکارهای خود آزاد باشند. این اطلاعیه را به دیوارهای شهر نصب کردند. مردم متدین مخصوصا علماء قم از این اقدام دولت بسیار ناراحت شدند. ولی از ترس حکومت دیکتاتوری رضاخان، جرأت مخالفت نداشتند. در این هنگام بود که باز از طرف علما و حوزه علمیه، صدا بلند شد.
مخصوصا وقتی که ایام عید رسید و مردم از هر طرف برای تحویل سال در حرم و صحن حضرت معصومه سلام الله علیها اجتماع کردند از طرفی خانواده سلطنتی با آن وضع بی حجابی و بزک کرده در جلو حجرات بالای صحن در انظار مردم، خود نمایی می کردند؛ مرحوم بافقی که طاقت تحمل این فحشا و منکرات را نداشت به خانواده سلطنتی پیام داد؛ اگر شما مسلمانید چرا با این وضع در حضور حضرت معصومه حاضر شده اید و اگر مسلمان نیستید اینجا چرا آمده اید؟!