نمازهای مقبول و مردود
یک نمازهایی است که خدا گفته این چه نمازی است؟ده رقم نماز قبول میشود. و از آن تجلیل شده است، ده رقم نمازی است که از آن انتقاد شده است. عنوانش این است که مردم و نماز، نمازهای مقبول، نمازهای مردود. خوب مردم و نماز.
اما نمازهای مثبت. قرآن میفرماید که: «یُقیمُونَ الصَّلاة» در نماز دائم کلمهی «اَقام» را گفته است. یعنی به پاداشتن. نمیگوید: خواندن. نمیگوید: «یَتْلُون الصلاة» نماز را تلاوت میکنند. نمیگوید: «یَقْرَؤُن الصلاة» نماز میخوانند. میگوید: «یُقیمون» اقامه. اقامه یعنی به پا داشتن. به پا داشتن معنایش این است که نماز را با شرایط خواندن. نماز سه رقم شرایط دارد.
1- شرایط صحّت، قبولی و کمال نماز
شرایط نماز: یک شرایط صحت است. یک شرایط قبولی است. یک شرایط کمال است. بعضی شرط صحت است. یعنی اگر نباشد نماز صحیح نیست. مثلاً نماز بیوضو صحیح نیست. وضو شرط صحت است. نماز رو به قبله نباشد. صحیح نیست. قبله شرط صحت است. با لباس دزدی، نماز صحیح نیست. با آب دزدی، در مکان غصبی، یک سری از شرایط شرط صحت است. اینها را بلد هستید. بعضی شرایط، شرایط قبولی است. یعنی نماز صحیح است اما قبول نیست. بعضی وقتها یک خانه سقف ندارد، بعضی نه خانه سقف دارد، شما نمیخری. خانه خانه است. نمیخواهم!
نماز سه شرط دارد، شرط صحّت. بعضیها شرط قبولی است. یکوقت کسی مرده است که هیچ! یکوقت نه زنده است. میگوید: من این را نمیخواهم. برای انتخاب همسر میگویی: زنده است ولی او را نمیخواهم. او را نمیخواهم. قبول نمیشود. مثل نماز بیزکات. نماز بیزکات قبول نمیشود. کسی که ادرارش را نگه میدارد، میگوید: حالا وضو دارم تا وضو دارم نماز بخوانم. در حال نگهداشتن ادرار نماز میخواند. نمازش درست است ولی قبول نیست. حتی اگر جماعت از دستت میرود، غصهی جماعت را نخور. دستشویی برو و دوباره وضو بگیر. نماز را فرادی بخوان. بهتر از این است که در جماعت بیایی و در حال نگهداشتن بول باشی.
اگر یک کسی یک جایی پیش نماز است. این مردم پیش نماز را دوست ندارند، این با زور ایستاده است. نماز آن پیشنماز هم قبول نیست. مردم باید پیشنماز را دوست داشته باشند.
بعضی وقتها نماز هم صحیح است و هم قبول است. کامل نیست. مثل اینکه میگویند: اگر همسایهی مسجد نمازش را در خانه نخواند، «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی الْمَسْجِد» (بحارالانوار/ج80/ص379) تو که همسایهی مسجد هستی چرا نمازت را در خانه میخوانی؟ خوب برو مسجد بخوان. شرط کمالش است. اگر میخواهی نمازت کامل شود مسجد برو. میخواهی نمازت کامل شود خوب لباس خوب بپوش. چرا با این لباس آمدی؟ تو حاضر هستی با این لباس در کوچه بروی؟ حاضر هستی با این لباس در اداره بروی؟ چرا وقت نماز پستترین لباس، بدترین حالات، نماز کامل این است که انسان با مستحباتش باشد. عطر بزند.
امروز حدیثی را شنیدم. امام صادق (ع) ظاهراً به حمادبن عیسی گفت: بلند شو نماز بخوان ببینم. گفت: خجالت میکشم. گفت: خجالت ندارد. خوب بلند شو بخوان. ایشان هم بلند شد نمازی خواند. امام صادق فرمود: آخر از تو این نماز زشت است. میدانی سن تو چقدر است؟ این نماز در شأن تو نیست. بعد امام فرمود: بایست من نماز بخوانم. آنوقت نماز خواند،
2- قصد قربت، شرط اولیه نماز
آداب نماز از اول قصد قربت باشد. یکجای نماز قصد قربت نباشد نماز قیچی میشود. مثلاً آدم مکانش برای خدا نیست. مثلاً میرود یک جایی میایستد که مردم او را ببینند. یا دوربین او را نشان بدهد. ولو برای خدا نماز بخواند. اما مکانش برای خدا نیست. نماز باطل است. یک کسی نماز میخواند، یک مرتبه در قنوتش دید دوربین جلوی او است. وسط قنوتش چنین کرد. (خنده حضار) اگر کسی مکانش برای خداست، زمانش برای خدا نباشد، مثلاً اول وقت نماز میخواند تا بگوید: من آدم خوبی هستم. باز نمازش باطل است. اگر قیافهای که میگیرد برای خدا نباشد. گردنش را کج میکند. عبا روی دوش میگیرد. باز نمازش باطل است. اگر یکی از واجبات برای غیر خدا باشد. باز نماز باطل است. اگر یکی از مستحبات برای غیر خدا باشد. باز نماز باطل است. یعنی چطور توپ فوتبال و والیبال را هرجایش را یک سوزن بزنی، بازی لغو است. نمیشود گفت: حالا ما یک سوزن به زیرش زدیم. حالا یا به زیرش بزنیم،یا به رویش، یا به سمت راستش، یا به سمت چپش، به هرجایش سوزن بزنی این بادش در برود نماز باطل است. حالا واجبات است. یک واجب، یک مستحب، یک قیافه، حالا مکانش غیر خدا بود. زمانش غیر خدا بود. این قصد قربت است. بعد امام صادق در برابر حماد بن عیسی، یک نمازی خواند.
حدیث داریم کسی آمد نماز خواند، حضرت فرمود: این مثل کلاغ به زمین نوک زد. سجده بود؟ «نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرَاب» (بحارالانوار/ج81/ص234) قشنگ نماز بخوان. خوب این اقامه نماز. در قرآن غیر اقامه نماز چیزهای دیگر هم داریم، چهار تا اقامه در قرآن است. یعنی باید به پا داشت. یکی عدالت، «وَ أَقیمُوا الْوَزْن» (الرحمن/9) عدالت را باید به پا داشت. یکی کتاب آسمانی، «أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِل» (مائده/66) تورات و انجیل و «وَ ما أُنْزِل» که قرآن است. کتاب آسمانی را باید «أَقامُوا» یعنی به پا داشت. یکی «أَقیمُوا الدِّین» (شوری/13) در قرآن داریم. یکی هم «أَقامُوا الصَّلاةَ» دین، نماز، عدالت، اینها به پا داشتنی است. «یُقیمُونَ الصَّلاة» اینها از مثبتها.
3- رعایت خشوع و ادب در نماز
دوّم، مسئلهی دوم که نماز مثبت است، «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون» (مومنون/2) در نماز خشوع دارند. یک کسی نماز میخواند، ضمناً با ریشهایش هم ور میرفت. میگفت: «مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/5) «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» (فاتحه/6) «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم...» یا مثلاً با سیبیلش ور میرفت. امام نگاه کرد، فرمود: اگر این خشوع داشت این رقمی نماز نمیخواند. ما نماز میخوانیم میگوییم: الله اکبر! بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله ... «غَیرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّین» خودمان را ماساژ میدهیم. عطسه میکنیم. دست در گوش و بینی میکنیم. ساعت میبینیم. اصلاً سر نماز حرف میزنیم. هر حرکتی که با ادب نمیسازد خشوع نیست. خشوع! «عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» (معارج/34)
در قرآن دو چیز را گفتند باید حفظ کرد. یکی نماز، یکی شهوت. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» یعنی شهوتشان را حفظ میکنند. نمازشان را حفظ میکنند. این شهوت و نماز چند جا با هم آمده است. مثلاً حدیث داریم پیغمبر فرمود: من دو چیز را دوست دارم. یکی همسر را دوست دارم، یکی نماز را. همسر را دوست دارد و نماز را. اینها چه ربطی دارند؟ هر دو آدم را از فحشا و منکر باز میدارد. کسی که همسر دارد، خیلی گناهها را نمیکند. «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِه» (بحارالانوار/ج100/ص219) اگر آدمهای عادی ازدواج کنند، 50 درصد دینشان را حفظ کردند. اگر جوان، دختر جوان، پسر جوان، زود ازدواج کند، دو سوم دینش را حفظ کرده است. نه نصف دین. بیشتر از دو نصف است. «فقد احرز ثلثی دینه» «تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّه» (بحارالانوار/ج100/ص221) یعنی نو نو است. دختر مثلاً سیزده ساله، چهارده ساله، خواستگار آمده او را شوهر بده. اِ...! دختر عموهایش ازدواج نکردند. دختر خالههایش، چه کار به دختر عموهایش و دختر خالههایش داری؟ در مدرسهی من هیچکس ازدواج نکرده است. آقا چه کار داری؟ آن کسی که شما را خلق کرده است، دستور داده اگر کسی در سن سی، چهل سالگی ازدواج بکند، نصف دینش را حفظ کرده است. اما اگر زود ازدواج کند، دو سوم دینش را حفظ کرده است.
4- سرچشمه گناهان، غفلت و شهوت
گناهانی که گرفتارش میشویم از دو تا سوراخ است. از دو منبع است. یکی غفلت، یکی شهوت. غفلت را از راه نماز درمان کنید. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری» (طه/14) نماز بخوان تا غافل نباشی. شهوت را از راه ازدواج، غفلت، شهوت، داروی غفلت نماز است. داروی شهوت ازدواج است. پیغمبر فرمود: من زن و نماز را دوست دارم. چون هردو دو تا، سدسازی میکند. هر دو را هم باید حفظ کرد. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» شهوت را حفظ میکنند. شهوتشان را حفظ میکنند. «صَلاتِهِمْ یُحافِظُون» (معارج/34) نمازشان را حفظ میکنند. یعنی هر دو حفاظت میخواهد. «عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُون» (انعام/92) داریم. «عَلى صَلَواتِهِم» (مومنون/9) داریم. «عَلى صَلاتِهِم» داریم. یعنی هم جمع آمده و هم مفرد. این سه بار در قرآن تکرار شده است. بر نمازشان حفاظت میکنند. یعنی وقتی بخواهد مسافرت برود، میگوید: به نمازمان میخورد یا نمیخورد؟ این سفر نمازمان را کجا بخوانیم. آقا این قطار حرکت میکند، این پرواز حرکت میکند، نمازمان چه میشود؟ مسئلهی نماز باید محور باشد. کشور اسلامی کشوری است که مردم آن با اذان از خواب بیدار شوند. بازار اسلامی بازاری است که وقت نماز بازار را ببندند. یا لا اقل چراغ را خاموش کنند، یک پرده بکشند. همانجا در مغازه نماز بخوانند. در همین شهر شما امروز به من خبر دادند، یک جوانی است کنار خیابان اول اذان در همان مغازهاش نماز میخواند. گفتیم: جلوی راهمان است؟ گفتند: بله! رفتیم و دیدیم بله یک جوانی است خیلی هم جوان! گفتم: شما؟ گفت: بله مسجد دور است، یا نمیتواند مغازهاش را ببندد در مغازهاش...
بعضیها نسبت به نماز، از نماز کمک میگیرند. «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» یعنی وقتی گیر میکنند، بوعلی سینا هروقت در یک مسئلهی علمی فکر میکرد به جایی نمیرسید بلند میشد وصل به خدا میشد. حدیث داریم شخص پیغمبر حضرت محمد (ص) (صلوات حضار) و شخص امیرالمومنین (صلوات الله علیه) هروقت این دو عزیز بزرگوار خسته میشدند، به اینها فشار میآمد، نماز اهرم است. بار نیست اهرم است. اهرم است یعنی چطور یک چیزی را جرثقیل و یک چیزی را میخواهی بلند کنی با اهرم بلند میکنی. قرآن میگوید: فشار که روی شما آمد از نماز کمک بگیرید.
افرادی نزد من آمدند که آقا مشکلات فکری مرا اذیّت میکند. چه و چه و چه؟ من پهلوی چند مشاور رفتم. پهلوی چند تا پزشک روانشناس رفتم. خوب که حرفهایش را گوش دادم. گفتم: آقا تو نماز هم میخوانی؟ آدمی که مضطرب است، یعنی یک بچه که میترسد، یک زن در خانه میترسد. اگر همسرش بیاید. یک بچه در کوچه میترسد. اگر دستش را در دست پدرش گذاشت، جگر پیدا میکند. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» (رعد/28) من دیگر خدا دارم. «إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدین» (شعرا/62) به موسی گفتند: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: خدا دارم. خدا دارم. کسی که خدا دارد چه ندارد؟امام حسین (ع) روز عرفه یک دعا دارد، یک جملهاش این است. «ماذا فَقَدَ من وَجَدَک» هرکس خدا دارد چه ندارد؟ بعد میفرماید: «و ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَک» هرکس خدا ندارد کسی که خدا ندارد چه چیزی دارد؟«وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (بقره/256) «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» کسی که دستش به طناب است «فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» «عُروه» یعنی طناب. «وثقی» یعنی محکم. «لاَ انْفِصامَ لَها» (بقره/256) طناب محکمی که دیگر جدا نمیشود. کسی که دستش به یک طناب است هرچه هم موج بیاید دستش به طناب باشد خیالش راحت است. خوب مثل را ولو تکراری است بشنوید.
5- تمسّک به قرآن و عترت در برابر خطرات و انحرافات
یکی از دوستان میگفت، پدر و مادرها و بچهشان به پارک برای تاب بازی بروند. این بچه را روی تاب مینشانند. به بچه میگوید: محکم این زنجیرها و این طناب را بگیر. اگر دو تا طناب را محکم بگیرد، هرچه هم خود پدر تکان بدهد، خود بچه، دیگران هرکس بیاید این تاب را تکان بدهد حرکت بدهد.اگر بچه دستش به این طناب باشد خیال پدر راحت است. اما اگر دستش را از هر دو بردارد، یا از یکی بردارد خطر پیش میآید. ولذا پیغمبر فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» (بحارالانوار/ج2/ص103) بعد میگوید: «إن تمسکتم بهما» محکم بگیرید. قرآن و اهل بیت، اگر محکم بگیرید «لَن تَضِلُّوا» اگر محکم بگیرید، «لَن تَضِلُّوا» ضلالت و گمراهی نیست. شما در نماز میگویی: «غَیرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّین»، «وَ لَا الضَّالِّین» یعنی خدایا من جزء ضالین، منحرفین نباشم. «لا» یعنی گمراه نمیشوی. «لَن تَضِلُّوا» یعنی هرگز گمراه نمیشوید. ضلالت همان ضالیّن است. «تَضِلُّوا» ضلالت یعنی گمراهی، «فی ضَلالٍ مُبین» (آلعمران/164) میگوید: اگر میخواهید هیچوقت گمراه نشوید، قرآن و حدیث. ببخشید! قرآن و عترت، اگر قرآن و سنت را بگیرید، قرآن و عترت را بگیرید، هرگز گمراه نمیشوید. پس در نماز میگویی: خدایا! ما را جزء ضالیّن قرار نده. یعنی جزء آنهایی نباشم که یا «کتاب الله» را گرفتند، به عترت بیاعتنا هستند. یا نه اهل بیت را گرفتند، به قرآن بیاعتنا هستند. و تا طناب، «کتاب الله و عترتی» اگر دستمان به اینها بود دیگر پدر دلواپس نیست.
روایت زیادی داریم که پیغمبر فرمود: من نگران شما هستم. «إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُم» (بحارالانوار/ج3/ص248) «إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُم» یعنی من نگران شما هستم. ولی اگر دستمان به این دو تا طناب باشد دیگر پدر نگران نیست. بعضیها از نماز کمک میگیرند. نماز به قدری است که انسان را وادار میکند که یک امدادهای غیبی شود. حضرت مریم وقت نماز برایش مائدهی آسمانی میآمد. حضرت زکریا پیر شده بود بچهدار نمیشد. زنش هم نازا بود. خودش هم پیر بود. ولی سر نماز به او بشارت دادند که خدا به تو یک اولاد میدهد. یعنی نماز مثل آنتنی است که به سمت جهت، جهتگیری میشود. آنوقت یک امواجی را میگیرد. اگر این آنتن نباشد و آن جهت تنظیم نشود، یک امدادهای غیبی در سایهی نماز است. داریم بعد از نماز واجب دعا مستجاب میشود. بعضیها میگویند: «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» میدود. حدیث داریم آنهایی که تا نماز میخوانند میدوند، خدا به فرشتهها میگوید: ببین این دارد میدود. کجا میروی؟! کجا میروی؟ یک دقیقه با من حرف نمیزنی. 5 دقیقه پشت چراغ قرمز میایستی. در صف جماعت نیستی، باید بروی در صف حلیم و عدسی بایستی. در صف تخم مرغ و شیر بایستی. «هل جزا الصف الا الصف»، «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) حدیث داریم کسانی که خمس و زکات ندهند امام کاظم فرمود: خدا چنان زندگیشان را تاب میدهد، که دو برابر آن مبلغ را در راه باطل خرج کنند. یعنی یک میلیون در راه حق خرج نمیکند. خدا یک خرج دو میلیونی در سفرهاش میگذارد. حدیث داریم و حدیث داریم امام جواد فرمود: من امام جواد هستم. ضامن هستم اگر خمس بدهید مالتان کم نشود. در جلسهی قبل گفتم. روایات داریم هرجا حادثهای بر مال شما وارد شد، حوادث غیر مترقّبه، به خاطر این است که زکات ندادید. بعد از نماز دعا کنید. دعا بعد از نماز مستجاب میشود. این خیلی مهم است.
6- وظیفه خانواده در دعوت فرزندان به نماز
نماز مثبت؛ «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاة» (مریم/55) قرآن میگوید: پیغمبرها بچههایشان را به نماز دستور میدادند. داریم بچه را سه سالش که شد اول بگو: لا اله الا الله. برایش بس است. هفت ماه و بیست روز صبر کن. حالا این هفت ماه و بیست روز چه نقشی دارد، این را باید یک تحقیق علمی، پژوهش علمی باید بکنند. چرا هفت ماه و بیست روز؟ خیلی خوب، هفت ماه و بیست روز... بعد دومین کلمه میگوید: محمداً رسول الله! (صلوات حضار) بعد او را بنشان، نماز که میخوانی او را بنشان نماز خواندن تو را ببیند. همینطور به نماز نگاه کند. با چشمهایش فیلمبرداری میکند این اثر دارد. نماز خیلی مهم است.نماز یک سرش زایشگاه است، یک سرش قبرستان است. در زایشگاه بچه متولد میشود در گوش راست او اذان، در گوش چپ او اقامه، «حی علی الصلاة» در قبرستان هم که میخواهند او را خاک کنند، نماز به او بخوان و خاکش کن. نماز مرده.
از امام سؤال میکنند مردهها را 5 بار الله اکبر میگویند. نماز مرده 5 تا الله اکبر دارد. چرا؟ امام میفرماید: چون اسلام بر 5 پایه است. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْس» (کافی/ج2/ص18) یعنی بنای اسلام روی 5 چیز است. نماز، زکات، حج، روزه، ولایت. چون بنای اسلام روی 5 چیز است، ما 5 تا الله اکبر میگوییم. بیان دیگر این است که چون 5 نماز واجب داریم صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشا، 5 تا الله اکبر هر الله اکبر اشاره به یکی از آنها باشد. اینها کد آنها است. مثل اینکه میگوییم: شما میگویی: هما، اینکه میگویی: هُما، «ه» برای هواپیمایی است. «م» برای ملی است. «الف» برای ایران است. «هواپیمایی ملی ایران» این هما شده است. یا کلماتی مثلاً مثل ناجا، نمیدانم ساجا، چیزها هست. نیروهای انتظامی، ناجا میگویند دیگر؟ ناجا، «ن» برای نیروی، «الف» برای انتظامی، «ج» برای جمهوری اسلامی ایران، برای اینکه بگویند: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، میگویند: ناجا. حالا ما هم همینطور ناجا میگوییم. الله اکبر! این الله اکبر یعنی ناجای ما این است. سؤال میکنند.
7- نماز شکر، نماز رشد، نماز انس، نماز قرب
چهار رقم نماز داریم. انواع نمازها. یک نماز داریم نماز شکر. یک نماز داریم نماز رشد. یک نماز داریم نماز انس. یک نماز داریم نماز قرب. این برای کلاس اول، این برای کلاس بعد است. این برای مرحلهی بعد است. این برای مرحلهی نهایی است. نماز شکر چیست؟ چرا نماز میخوانیم؟ خدا به ما چشم داده، گوش داده، اکسیژن داده، هوا داده، درخت داده، خورشید داده، ماه داده، اصلاً خودمان، هستی ما، عمر ما، روح ما، فکر ما، حافظهی ما، هرچه داریم از اوست. پس شکر کنیم. قرآن بخوانم. قرآن میگوید: «فَلْیَعْبُدُوا» (قریش/3) چرا عبادت کنیم؟ «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» (قریش/4) نانت داد. آبت داد. این نماز تشکر است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» چرا؟ «الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» (بقره/21) پس یک نماز، نماز تشکر از خداست. نماز تشکر از خداست. خدا به نماز و تشکر ما نیاز دارد؟ نه! اگر این محصّل، خوب درس بخواند، خوب درس خواندن تشکر از زحمات استاد است. اما فایدهی تشکر، به نفع خود شاگرد است. شاگرد خوب درس بخواند یا خوب درس نخواند معلّم حقوقش را میگیرد. منتهی تو اگر خوب درس بخوانی تشکر از زحمات من کردی و این سود تشکر به نفع خودت است. این نماز کلاس اول.
نماز کلاس دوم نماز رشد است. میگوید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/45) نماز شما را از فحشا و منکر باز میدارد. یعنی من که عمامه سرم هست در خیابان نمیدوم. میگویم: تو آقا هستی. «ان العمامه تنهی از دویدن» یعنی همین که عمامه سر گرفتم دیگر خودم در خیابان نمیدوم. یک استاد دانشگاه هیچوقت حاضر نیست سوار موتور گازی شود چرخ موتور هم در خیابان بالا کند. بابا تو استاد دانشگاه هستی. یک امیر و تیمسار و سرلشگر حاضر نیست تخمه بشکند. ولو غیر ماه رمضان. یعنی خود... لباس سفید بپوشی خودت دیگر در زمین سیاه نمینشینی. خود لباس سفید تو را حفظ میکند. دیگر روی زمین کثیف نمینشینی. میگویی: با این لباسها دیگر روی زمین نمینشینم. یعنی خود نماز آدم را حفظ میکند. «تنهی» معنایش این نیست که آدم نماز خوان هیچ وقت گناه نمیکند. ممکن است جوانی نماز بخواند گناه بکند، ولی وقتی گناه کرد دائم «تنهی» تنهی یعنی هی، هی میزند. تو نباید این کار را بکنی. این حرف را نباید بزنی. این حرف تو مورد رضای خدا نبود. این عمل تو مورد رضای خدا نبود. این «تنهی» یعنی هی، هی میزند. چرا این کار را کردی؟ بالاخره آنقدر هی میزند تا این را وادار به استغفار کند. خدایا یک غلطی کردیم ما را ببخش. نمیگوید: «ان الصلاة تمنع عن الفحشا» اگر میگفت: «ان الصلاة تمنع عن الفحشا و المنکر» یعنی نماز مانع فحشا و منکر است. نماز، ممکن است آدم نماز بخواند خلاف هم بکند، منتهی خلاف که کرد چون ایمان به خدا دارد و رابطه با خدا دارد، آن نماز هی هی به این میزند. یک سری عبادات را مانع است، اصلاً مثلاً با لباس دزدی نماز نمیخواند. میگوید: خوب تومیخواهی نماز بخوانی که با اسب و خر دزدی که نمیشود مکه رفت. با الاغ دزدی، هم نماز آدم را از فحشا باز میدارد. و هم اگر دسته گلی آب داد این نماز هی به او هی میزند. که این کار را نباید بکنی. خوب این نماز رشد است.
یک نماز هم داریم نماز انس است. خدا به موسی میگوید: موسی «أَقِمِ الصَّلاة»َ بلند شو نماز بخوان. بعد میگوید: «لِذِکْری» میخواهم یاد من باشی. نمیگوید: موسی نماز بخوان «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» موسی نماز بخوان، نان به تو دادم. آب به تو دادم. زشت است خدا به موسی بگوید: نانت دادم. آبت دادم. آدم به پسر 25 سالهاش نمیگوید: ببین! نانت دادم. آبت دادم. پدر به پسر هم چنین حرفی نمیزند. به پسر برمیخورد. به موسی نمیگوید: نانت دادم. آبت دادم. به موسی نمیگوید: نماز بخوان برای اینکه «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» حضرت موسی میگوید: بارک الله! مگر ما اهل فحشا و منکر هستیم؟ موسی اهل فحشا و منکر نیست. که بگویی: موسی نماز بخوان تا فحشا و منکر را انجام ندهی. به موسی میگوید: «أَقِمِ الصَّلاة» برای نان و آب نه! «أَقِمِ الصَّلاة»َ برای اینکه... به موسی میگوید: «أَقِمِ الصَّلاة لِذِکْری» تو پیغمبر هستی نماز بخوان تا ذکر، یاد من باشی. ذکر چه فایده دارد؟ «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» اطمینان چه فایدهای دارد؟ «یَأَیَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ» (فجر/27و28) یعنی سه تا پله است. پلهی اول میگوید: «اقم الصلاة» این پلهی اول است. نماز اقامه کن. برای چه؟ «لذِکِری» یاد من باشی. خوب «لذِکِری» چه فایدهای دارد؟ میگوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ» ... چه؟ «تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» یاد تو آرامش میدهد. اطمینان چه فایدهای دارد؟ «یَأَیَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ» (فجر/27) «ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة» (فجر/28) یعنی سه تا پله است. «أَقِمِ الصَّلاة لذِکِری»، «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ» به اطمینان، «اِرجِعی»
یک نماز داریم نماز کلاس آخر، آخرین نماز است. آن دیگر نمازش از نماز موسی و عیسی بالاتر است. برای شخص پیغمبر است. به پیغمبر... این را نمیتوانم بخوانم. اگر آیهاش را بخوانم همه باید سجده کنید. سورهی اقراء آیهی آخر سجدهی واجب دارد. من نمیتوانم بخوانم برای اینکه هرکس بشنود باید سجده کند. فقط اشاره میکنم. به پیغمبر میگوید: وسیلهی قرب به من اگر میخواهی به من نزدیک شوی، راه قرب به من سجده است. سجده کن تا قرب به من پیدا کنی. این ترجمهی آن آیه است. پس چهار تا نماز داریم. نماز شکر، خدا به من چیزی داده است. به شکرانهی او میخواهم نماز بخوانم. سگ را یک لقمه نان میدهی، تکان میدهد. اگر یک خرده در خانه سگ یک چیزی بخورد، یک دزد در خانه بیاید جلوی دزد را میگیرد. از خانه حفاظت میکند. سگ را نان میدهی دم تکان میدهد. درخت را آب میدهی میوه میدهد. میوه ندهد سایه و چوب میدهد. ماشین را بنزین میزنی برایت راه میرود. یعنی من این همه نعمت بگیرم هیچی! باید دبیرستانیهای ما نمازشان بهتر از راهنماییها باشد. دانشجوهای ما باید نمازشان بهتر از دبیرستانیها باشد. چون هرچه دریافت نعمتها بیشتر است، شکرش هم بیشتر است. خدا به پیغمبر میگوید: به تو کوثر دادم، «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1) کوثر نمیگوید کثیر. کوثر یعنی خیر زیاد. کسی که به او خیر زیاد دادم، نمیگوید: «فصل لربک فذبح» ذبح نه، گوسفند را میشکافی نه، «وانحر» نحر، شتر، کسی که خیر زیاد دادیم، هرکه برف... هرکه بامش بیش برفش بیشتر. کسی که به او فاطمه دادیم، باید شتر بکشد گوشتش را بین مردم تقسیم کند. دانشجو فرهیخته است. استاد دانشگاه فرهیخته است. افراد فرهیخته افرادی که مال بیشتر، فکر بیشتر، توان بیشتر، مغز بیشتر، عقل بیشتر، اعتبار بیشتر، آبروی بیشتر دارند، اینها باید حضورشان در مسجد بیشتر باشد. اینها نمازهای مثبت. میخواستم منفیها را هم بگویم وقت تمام شد.
خوب منفیها را جلسهی بعد میگوییم. خدایا اگر کسی کسی را دوست داشته باشد، با او حرف میزند. اینهایی که نماز نمیخوانند، راستش را میخواهی خدا را دوست ندارند. شما به عروس میگویی: عروس سلام! من تو را دوست دارم ولی با من حرف نزنی. (خنده حضار) اگر او را دوست داری باید با او حرف بزنی. چطور میتوانی بگویی: خدا را دوست داری، نعمتهای ما از اوست ولی نمیخواهم با تو حرف بزنم؟ کسی که خدا را دوست دارد، باید با خدا حرف بزند. ماه رمضان وقت خوبی برای بازنگری به نمازهایمان است. نماز ما چه نمازی است؟ در مسجدها برویم. بعضیها نمازشان دو تا غلط دارد. آدم تحصیلکرده در 5 دقیقه الی ده دقیقه نمازش را درست میکند. زشت است یک عمری آدم نماز بخواند بعد بفهمد غلط است. هم نماز، در هر خانهای یک کتابی راجع به فایده و اسرار و آثار نماز باشد. رابطهمان را با نماز گرم کنیم.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد مزهی نماز را در دعاها داریم، «حلاوت» حلاوت یعنی شیرینی، ببین یک دانشمند وقتی یک چیزی را میفهمد لذت میبرد. لذت میبرد. بوعلی سینا باشد اصلاً لذت می برد کنار بوعلی سینا بنشیند. اصلاً در جوار بوعلی سینا لذت دارد. چون میفهمد بوعلی سینا یک وجود برتری است. همین که کنار یک وجود برتر نشست، افتخار میکند. ارتباط با خدا. خدای بوعلی سینا، خدای ملاصدرا، خدای همهی زیباییها، در فیلم زلیخا میگفت: والله این پرستیدنی است، ولی این دارد یک کس دیگری را میپرستد. او دیگر چه کسی است؟ زلیخا میگفت. میگفت: او چه کسی است که این دارد به او سجده میکند؟ هرچه زیبایی هست خالق زیبایی چه کسی است! به چه گلی! به چه طاووسی! به چه خانهای! به چه ماشینی! به چه تفکری! به چه پیشنهادی! به! هرچه میخواهی بگویی: به!به این که به میگفتی بگو، اما بگو: این به از یک کس دیگر است. خالقش را فراموش نکن. نگو: ماشاءالله، ماشین لباسشویی چه قشنگ، لباسها را تمیز کرد. به به! بابا این برقش از کجاست؟آن کسی که این را ساخت، مخترعش چه؟ انرژی هستهای کشفی بود؟ اختراعی بود؟الحمدلله! چه کسی این انرژی را در هستی گذاشت؟چه کسی این جوان را هدایت به این کرد؟ نکند ما سرگرم مخلوق باشیم، از خالق غافل باشیم. خدایا شیرینی عبادت و معرفت را به همهی ما و نسل ما بچشان. غفلتهای گذشته را ببخش و بیامرز.
ملاک ارزیابی اعمال انسان، نماز است
حجتالاسلام علی بهجت افزود: انسانیت فقط به تحصیل علوم نیست. علوم ابزار است و با آن باید پرواز کنید. مراتب ترقی روحی را نیز باید پله پله بالا بروید. نشانه حرکت شما و اینکه به جایی رسیده اید، نماز شماست. نماز همان نمودار و تابلوی کارخانه شماست که اگر در جایی مشکل دارید آن را نشان میدهد. اگر نماز این ماه شما با ماه گذشته فرق کرد یعنی در حرکت هستید والا یا درجا زدهاید و یا پایین آمدهاید.
آیتالله بهجت با همه اهمیت دادن به نماز، وصیت کرد یک دور کامل نماز و روزه برایش بجا بیاورند
وی تأکید کرد: پدرم در نماز چنان بود که واقعا بیجان میشد. حتی در زمستان در هنگام نماز لباس ایشان خیس عرق میشد. نمازی که ایشان با این حالت میخواند و احساس میشد که اینقدر سختی و بی حالی به ایشان وارد میشود، آن وقت ببینیم حرفشان راجع به نماز چه بود. آیت الله بهجت میگفت: نماز لذیذترین لذایذ عالم هستی است.
وی گفت: خداوند در عالم هستی از نماز لذیذتر نیافریده است. اگر سلاطین عالم لذت نماز را چشیده بودند، به دنبال لذایذ دیگر و عشرتکدهها و شب نشینیها و ... نمیرفتند. ایشان بعد از نماز تا چند دقیقهای بی حال بود و کمی مینشست تا دوباره جان بگیرد. با وجود این نمازی که میخواند و درک میکرد، باز در وصیت خود گفت در کنار مراسم روضهای که مداومت آن باید حفظ شود، یک دور کامل برای ایشان نماز و روزه بدهیم. اینقدر برای نماز اهمیت قائل بودند.