سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم زخم راست است و افسون راست ، و جادوگرى حق است و فال نیک درست و فال بد نه راست ، و بیمارى از یکى به دیگرى نرسد و بوى خوش بیمارى را بهبود دهد ، و عسل درمان بود . و سوارى و نگریستن به سبزه درمان بیمارى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :31
بازدید دیروز :26
کل بازدید :342144
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/9/1
4:10 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[102]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

حاج آقا ماندگاری: چون روزهای پایانی سال است مردم یک سنت قشنگی دارند انصافا مخصوصا پنج شنبه‌ی آخر سال را می‌روند به زیارت اموات می‌خواهم یک اصطلاحی برای اموات به کار ببرم می‌روند به زیارت مسافرانی که یک کم از دسترس ما دور شدند و قابل بازگشت هم نیستند طبیعی است منطقی است عقلانی و وجدانی است تا موقعی که یک عزیزی اطراف ما است پسر ما دختر عروس داماد خواهر برادر ما بالاترین احساسی که نسبت به هم دیگر داریم این است که با هم هستیم دور هم هستیم فرزندان ما می‌گویند سایه‌ی پدر مادر را داریم حس می‌کنیم اگر چیز دیگری به آن‌ها می‌دهیم در اولویت دوم اهمیت قرار می‌گیرد مامان بابا همین که سایه‌ی شما بالای سر ما هست دایی خاله عمه عمو پدر بزرگ مادر بزرگ برای من یک دنیا ارزش دارد شاید خیلی توقع هدیه‌های مادی را نداشته باشیم اما همین عزیز ما می‌رود به مسافرت دور دست برای یک مدت طولانی در آن جا که است گاهی وقت‌ها این قدر راهش دور است فصلش با ما فرق می‌کند ما در بهار هستیم آن‌ها در زمستان پاییز اند توقعش بیشتر است که ما تلفنی حداقل از همین طریق ارتباطاتی که فضایش فراهم است هدیه‌ای یک کاری برایش بکنیم ما می‌توانیم یک کاری برای او بکنیم حس می‌کند ما این جا دور هم خوش و خرم هستیم می‌گوید الحمدلله این‌ها دور هم خوش هستند به یاد ما نیستند می‌خواهم بگویم مردم در مورد اموات و گذشتگان این طوری فکر بکنند نمی‌گویم همه جسارت می‌کنم ولی قاعده‌ی برزخ این است ما داریم وارد بهار می‌شویم آن‌ها در پاییز و زمستان اند برزخ دوران سختی است بگذریم یاد کنم از استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی اعلی الله مقامه الشریف یک روایتی در مورد بزرخ می‌خواندند خدا شاهد است هم خودشان بلند بلند گریه می‌کردند هم همه را می‌لرزاندند از امام صادق علیه السلام وَاللهِ ما اَخافُ عَلَیکُم اِلاّ البَرزَخَ (تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص553، ح 120)‌ امام صادق امام معصوم است می‌گوید بر شما شیعیان از دنیایتان خیلی نمی‌ترسم کمکتان می‌کنیم از قیامت هم نمی‌ترسم کمکتان نمی‌کنم استاد می‌فرمودند از این روایت معلوم می‌شود شفاعت اهل بیت خیلی در برزخ کارساز نیست فَاَمّا اِذا صارَ الاَْمرُ اِلَیْنا فَنَحْنُ اَوْلى بِکُمْ (بحارالأنوار، ج 6 ، ص 214) اگر امر برزخ شیعیان را هم خدا به ما واگذار می‌کرد به قول ما هوایتان را داشتیم از این روایت استفاده می‌کنند اساتید که برزخ بر دوستداران اهل بیت سخت است ما هستیم و اعمال خودمان است چون قرار است یک کم تسویه حساب شویم تسویه حساب در دنیا ارزان است در برزخ گران است در قیامت خیلی گران است فقط از این جهت روایت را گفتم این‌ها مسافرانی هستند پدران مادران عمو‌ها دایی‌ها دوستان فرزندان چون بعضی فرزندان جلو تر رفتند اساتید ما معلمان رفته اند و آن‌ها آن جا پاییز و زمستانشان است خیلی از ما دور شده اند ما در بهار وارد می‌شویم حالا که این مسافرها رفته اند خیلی دوست دارند ما بیشتر به یاد آن‌ها باشیم روایت از پیغمبر است که می‌فرمایند ارواح مومنین و مومنات در موقعیت‌های مختلف مخصوصا شب و روز جمعه می‌آیند اطراف عزیزان با یک ناله‌ی حزین با یک غم و غصه‌ای خیلی عجیب است این روایت می‌بینند عزیزانشان سر سفره‌ای که آن‌ها آماده کردند زحمت کشیدند نشستند دارند استفاده می‌کنند به یاد آن‌ها هم نیستند غصه دار می‌شوند البته همه این طوری نیست مسافر رفته از طریق شبکه‌ی تصویری می‌بیند که مثلا بابا رفته می‌بیند بچه‌ها سر سفره‌ای که بابا آماده کرده نشسته اند یک کلمه هم نمی‌گویند بابای ما آن سر دنیاست یک ذره هم به یاد پدر باشیم یاد مگر چقدر خرج دارد پول که نمی‌خواهید بدهید یاد می‌خواهید بکنید پیغمبر می‌فرماید خیلی غصه دار می‌شوند البته وقتی برمی‌گردند ارواح مومنین و مومنات دور هم می‌نشینند بعضی‌ها خوشحال هستند می‌گویند چرا خوشحال هستید می‌گوید رفتم دیدم چقدر به یاد من هستند بعضی‌ها حزنشان بیشتر می‌شود می‌گویند چرا این قدر محزونی می‌گوید رفتم دیدم هیچ کس به یاد من نیست حالا می‌فهمم این جا هر کسی باید بار خودش را بیاورد فهمیدم عجب‌ای کاش خودم این رفیق اصلی را یک روایت دیگری حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند إِنَّ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ ثَلَاثَةَ أَخِلَّاءَ (وسائل الشیعه ج 16 ص 106) ‌هر کسی سه رفیق دارد ما معمولا می‌گوییم برای کسی بمیر که لا اقل برایت تب بکند رفیق اول مالت است تا لحظه‌ی مرگ با تو است بمیری وصیت نکرده باشد مال تو نیست عجب رفیق نامردی است چقدر برایش مایه گذاشتم برای حرام حلالش رفیق دوم اولادت است تا دم قبر با تو است تازه خوب هایش می‌گذارند می‌روند تنهایت می‌گذارد رفیق سوم عمل است که حیا و میتا با تو است من چقدر برای این مایه گذاشتم از همه همراه تر است ولی من کمتر از بقیه برای او مایه گذاشتم تازه وقتی ارواح مومنین مومنات برمی‌گردند در آن عالم دور هم می‌گویند عجب ما فهمیدیم برای کسانی آن قدر سرمایه گذاری کردیم که خیلی به یاد ما نیستند ما و بینندگان عزیز مصداق این نباشند مسافرانمان رفته اند ما در بهار وارد می‌شویم آن‌ها احتمالا در پاییز و زمستان هستند چقدر به فکرشان هستیم.

شریعتی: نکته‌ی خوبی بود یاد همه‌ی آن‌هایی که در بین ما نیستند یا امسال آن‌ها را از دست دادیم. طبیعی است در پایان سال همان طور که شما اشاره کردید یکی از سنت‌های بسیار نیکو زیارت اهل قبور است مثلا فردا شب یا پس فردا مردم می‌روند زیارت بسیار سوال داشتیم وقتی می‌رویم زیارت اهل قبور چه کارهایی بکنیم بهتر است.

حاج آقا ماندگاری: ساده ترین کاری که من می‌توانم خیلی ساده یکی گفت به او می‌گفتم قرآن بخوان گفت سواد ندارم گفتم حمد و سوره هم بلد نیستی؟ ساده ترین کار این است که حمد و سوره بخوانند یک حمد یک قل هوالله. یک حمد و یک توحید ثواب یک ختم قرآن را دارد ما این‌ها را دست کم نگیریم حال بیشتری دارم یک حمد بخوانم با یازده توحید خیلی سفارش شده حال بیشتری دارم یک حمد یازده توحید هفت قدر. خیلی خدا با ما راه آمده یک حمد و توحید تنها یا یک حمد و سه توحید هم داریم یا یک حمد و یازده توحید یا یک حمد و یازده توحید و هفت قدر یا یک حمد و یازده توحید و هفت قدر و یک آیت الکرسی هم است. این کاری است که همه می‌توانند انجام بدهند حتی کسی که زبان ندارد می‌تواند در دلش بخواند دیگر از این واضح تر. همان جا یک صدقه‌ای را بدهند هستند گرفتارانی که همان جا در مزارها و زیارت گاه‌ها می‌آیند سراغ آدم خدا رحمت کند شهید خلیل نعیمی را خانمش نقل می‌کرد می‌گفت هر کسی می‌آمد سراغش می‌گفت من گرفتارم دست خالی بر نمی‌گرداند حکم قرآن است «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحی/10) سائل به تو رجوع کرد رد نکن برگشتم گفتم شاید این‌ها دروغ می‌گویند چرا به همه شان کمک می‌کنی برگشت گفت مگر من و تو به خدا دروغ نمی‌گوییم؟ دوست داری خدا ردمان بکند؟ نگاه قشنگی است شما نا امید نکن احتمال می‌دهی ایشان مستحق واقعی نیست زیاد نده هزار تومانی که اشکالی ندارد ردش نکن مخصوصا بچه‌ها را به نیت اموات. همه‌ی این‌ها برای آن‌ها هستند آن‌ها مسافران دور دست ممنتظر هستند قرآن‌ها را که خواندید اگر حال بیشتری دارید بینشین سر قبر یک یاسین بخوان یک الرحمن بخوان سفارش شده هر چقدر می‌توانی قرآن بخوان اگر یک فرشی هم بردی آن جا دو رکعت نماز بخوان مخصوصا در شب جمعه اگر وارد شده در مفاتیح هم مرحوم آشیخ عباس قمی نوشته نماز فرزند برای والدین دعاهایش را هم بلد نیستم مثل نماز صبح دو رکعت نماز بخوان هدیه کن به پدر مادر و آن عزیزی که آن جا آرمیده خودت بخوان هدیه بکن پس قرآن بخوانیم همین مقدار ساده‌ای که گفتم یک صدقه همان جا بدهیم اگر فرض می‌کنیم یک عزیزی رفته آن جا هیچ کس نبود صدقه بگذارد کنار در جیب دیگرش بگذارد دم قبر صدقه را بگذارد نیت بکند بگذارد در جیبش یک نمازی آن جا بخوانیم این سه کار را همه می‌توانند انجام بدهند بیشتر از این یک خوراکی ببریم البته مواظب باشیم اسراف نشود چون این یکی طرفدار زیاد دارد گاهی وقت‌ها اسراف می‌شود و چقدر خوب است گاهی وقت‌ها خوراکی‌ها را به صورت مثلا یک نفر ده بیست بسته نزدیک سال جدید است آذوقه آماده کند ببرد سر قبر پدر مادرش مستضعفینی که می‌آیند بدهد بگوید بروید در خانه تان مصرف کنید چون در روایت تصریح شده نانی بدهید یعنی غذا بدهید آب بدهید لباس بدهید یک نفر امکان دارد ده لباس دخترانه ده لباس پسرانه بگذارد عقب ماشین نیاورد بساط هم بکند نگاه بکند دختر بچه می‌آید خانم می‌آید با بچه بیا این دو لباس برای بچه‌ی تو این‌ها را که میتوانیم این کارهای راحتی است پس قرآن سوره‌های کوچک و سوره‌های بزرگ هر کدام که توانستیم با آن تعدادی که توانستیم نماز صدقه خوراکی دادن پوشاک دادن این‌ها سفارش‌های اهل بیت است صریح گفته اند.

شریعتی: آن روایت نبوی خیلی روایت عجیبی بود که اموات با صوت حزینشان از ما خواهش‌ها و درخواست‌هایی دارند فکر می‌کنم خیلی تکان دهنده است این کارهایی که گفتید اگر انجام دهیم آن‌ها از ما راضی می‌شوند؟

حاج آقا ماندگاری: ریشه‌ی صوت حزین را می‌گویم. هر دارایی که خدا به من و شما می‌دهد سه حق در آن است یک حق الله است که خاطرم است یکی دو سه هفته‌ی پیش آقای حسینی عزیز مطرح کردند بحث خوبی را ما هم اشاره کردیم حق الله است خمس است زکات است واجبات مالی است باید بدهی ندهی گیر هستی آن جا در دنیا هم هر کس بدهی اش را به شهرداری دارایی به اوقاف به راهنمایی رانندگی خسارت‌ها جریمه‌ها یک روز که بازداشت اش کنند گیر است برزخ بازداشت گاه است آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است کسی که این سه حق را پرداخت کرده باشد معمولا خدا به قول ما رسید می‌دهد.

شریعتی: یعنی این جا تسویه حساب شده باشد.

حاج آقا ماندگاری: بله و الا آن جا حزنش فزاینده است پس یکی حق الله و حق الرسول و حق اهل بیت است پرداخت کنند آن‌ها احتیاج ندارند من در برزخ می‌فهمم خدا و پیغمبر به این پول احتیاج نداشتند من لازم داشتم این پول را بدهم از بازداشت خودم را نجات بدهم این وثیقه است وثیقه‌ی آزادی در برزخ وثیقه‌ها را خودتان پرداخت کنید در دنیا حزن دوم حق العیال است یک عده‌ای واجب النفقه‌ی من است هر کسی واجب النفقه‌ای دارد برای واجب النفقه اش خرج نمی‌خورد نه خود خورم نه کس دهم گنده کنم مگس دهم گاهی وقت‌ها بعضی‌ها لذا در روایات به شدت سفارش شده اولین جایی که خیرات می‌کنید زن و بچه‌ی خودتان باشد آن‌ها اولویت دارند زن و بچه پدر و مادر خواهر و برادر قوم و خویش همسایه‌ها این‌ها اولویت دارند حقی دارند برادر بزرگواری که پول داری خواهر دایی عمه عمو خاله پدر بزرگ شما که وضعتان خوب است اطرافیان دارند به شما نگاه می‌کنند آخر سال است به مناسبت سال جدید به بچه‌ها هدیه بدهید من قطعا به بچه هزار تومانی هدیه بدهم می‌گذارد در جیبش ولی اگر به بچه‌ها پنجاه هزار تومانی بدهم می‌دهد دست پدرش کمک بکنیم به آن‌ها به خانواده کمک کرده ایم من به بچه لباس هدیه بدهم خرج پدرش را کم کردم هنر کنیم سلیقه به خرج بدهیم این‌ها حق العیال اند سوم حق المحرومین این سه حق را بدهیم آن جا در بازداشت راحت هستیم از محاسبه باکی نداریم پس حزن به سه دلیل است حقوق را پرداخت نکردیم دوم از راه درستی جمع نکردیم در مقدمه عرض کردم یک سفره‌ای را پهن کرده عزیزانش بر سفره نشستند روح میت این سفره را از کدام راه پهن کردی از راه رشوه نزول و گران فروشی؟ آن جا باید جواب بدهی یک سوال این است از چه راهی در آوردی سوال دوم این است که به چه راهی خرج کردی سوال سوم این است که آیا حقوق واجبش را پرداخت کردی یا نه هر کس این سه سوال را قبلا پرداخت کرده باشد خدایا من از راه حلال در آوردم. یک پیرمردی پای منبری می‌نشست می‌خوابید منبری گفت چرا می‌خوابی گفت من حرف‌های شما را حفظم گفت اگر حفظی چه می‌گوییم گفت همه‌ی منبری‌ها از اول تا آخر سه کلمه می‌گویند یک لقمه‌ی حلال بخور یعنی از راه حلال در بیاور دو مردم آزاری هم نکن حق الناس سه بندگی خدا را هم بکن حق الله این روحانی گفت دید راست می‌گوید خب بخواب راحت باش کسی که از راه حلال در بیاورد امروز یک کم بی توجهی دارد می‌شود به راه کسب فکر می‌کند حالا اگر بازرسی و دارایی و شهرداری این جا‌ها گیر ندادند نظارت و حساب رس‌ها گیر ندادند هنر کرده در رفته نه حساب رس اصلی می‌بیند لذا همین که بمیرم شروع می‌شود پس حزن آن‌ها به این دلیل است حالا من یقین دارم که انشاء الله فرصتی می‌شود که من بگویم بعضی‌ها می‌گویند پدر ما این کار‌ها را نکرده محزون است از دست من چه کاری بر می‌آید. خواهیم گفت. پس حزن آن‌ها به دلیل این است که گاهی وقت‌ها از راه درست در نیاوردند در راه دست خرج نکردند و حقوقش را ادا نکردند این سه را انجام بدهیم آن جا حزن نداریم لذا آیه‌ی 173 سوره‌ی آل عمران «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» این آیه مال شهدا است شهدا کاشتشان حلال بوده داشتشان هم حلال بوده در مسجد و پای منبر تربیت شدند برداشت شان هم حلال بوده جانی که خدا به آن‌ها داده در راه خدا مصرف کردند پس نوش جانشان فرحین بما آتاهم الله من فضله جز خوش گذران‌های برزخ هستند کسی که از راه حلال به دست بیاورد حقوقش را هم درست ادا بکند کیفش را هم بکند ولی از راه حلال راه حلال هم خرج بکند درست خرج بکند نگفتند فقط مسجد و حسینیه از راه حلال نه حرام آن جا خوش می‌گذراند.

شریعتی: اگر مثلا ما امواتمان پدرمان مادرمان احساس بکنیم که این حقوق را تمام و کمال ادا نکرده اند آن وقت بچه‌ها چه وظیفه‌ای دارند آن‌ها می‌توانند ادا بکنند؟ تسویه حساب بکنند و این نکته‌ی دیگری را هم ضمیمه بکنم بالاخره آخر سال است ما خودمان حساب و کتابی داریم حاج آقای عالی بحث برزخ که مطرح می‌شد من یک شعری را زمزمه می‌کردم‌ای که دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار وقتی خود ما هم بخواهیم نخواهیم تعبیر حاج آقای مهدوی خداوند رحمتشان بکند بعد 120 سال ایشان می‌گفتند اگر ما رفتیم بالاخره می‌رویم الآن چه کار باید بکنیم این نکاتی که شما گفتید خیلی نکات خوبی بود همین نکات مراقب این حقوق باشیم و مراقب مسیر ادای حقوق و مسیر کسب درآمدهایمان باشیم کفایت می‌کند یا کارهای دیگری هم باید بکنیم که خیال مان راحت باشد.

حاج آقا ماندگاری: من از سوال شما برداشت دو سوال می‌کنم یک بیش از آن تلاوت قرآن و لقمه غذایی که در قبرستان می‌دهیم آب و دانه و نانی که می‌دهیم و صدقه می‌گذاریم چه کار می‌توانیم برای امواتمان بکنیم و دوم این که چه کار برای خودمان می‌توانیم بکنیم. آن کاری که برای اموات است سه کار می‌گویم بعضی‌ها خیرات را گذاشتند در اولویت اول من در روایات این طور فهمیدم که انجام وظیفه در اولویت اول است یعنی من و شما به عنوان وارثان آن اموات اگر امروز انجام وظیفه بکنم وظیفه ام را درست انجام بدهم این اولین و بهترین خیرات برای اموات است آن قرآن و صدقه آن‌ها اورژانسی بود ساندویچی بود سریع به آن‌ها می‌رسد یک لقمه نان به حیوان بدهی به آن‌ها می‌رسد چه برسد به انسان بدهی چه برسد آن انسان نیازمند باشد یک لقمه نان جلوی سگ بیندازیم به آن‌ها سریع می‌رسد و آن‌ها به همین قدر نیاز دارند در روایت داریم به یک استخوانی که از غذای شما مانده و جلوی سگ می‌اندازید آن‌ها نیاز دارند کیف می‌کنند به نیت آن‌ها بیندازیم این‌ها سریع السیر است سریع پر کنیم پنج شنبه‌ی آخر سال سریع بفرستیم اما بلند مدت چه کار کنیم؟ من انجام وظیفه بکنم من بارها این را گفتم من در اداره هستم من در شرکت هستم در کارخانه در مغازه هستم من در یک پستی هستم برای کسی که ارباب رجوع هستی کارم را درست انجام می‌دهم خدایی اولین جمله‌ای که از زبان شما برمی‌آید چیست؟ خدا پدر و مادرت را بیامرزد این بالاترین خیرات است ولی اگر خدای نکرده صد آیه‌ی قرآن شعار قشنگ و عکس خوبان را بالای سرم بگذارم ولی به کار شما گیر بدهم اولین جمله‌ای که در دلت می‌آید به زبان هم نمی‌گویی چیست؟ می‌گویی بر پدر و مادرش... پس بهترین خیرات عمیق ترین خیرات بالاترین خیرات من در هر جایگاهی هستم وظیفه ام را انجام بدهم خانم‌ها اگر برای شوهرتان وظیفه تان را درست انجام بدهید چه پدر مادرتان زنده باشند چه پدر مادرتان از دنیا رفته باشند می‌گویند خدا رحمت کند آن پدر مادری که این طوری بچه شان را تربیت کردند آقایان اگر به زن و بچه تان درست برسید آن بچه و خانم می‌گویند خدا رحمت کند پدربزرگ مادر بزرگ عجب دسته گلی تربیت کردند ولی آن کسی که زندگی را جهنم کرده اولین لعنت را دارد برای پدر و مادر خودش می‌فرستد پس من انجام وظیفه کنم امروز دکتر‌ها در بیمارستان‌ها مردم در هر جایگاهی که هستند مخصوصا مسئولین مخصوصا آن‌هایی که در ادارات و شرکت‌ها هستند و کار عموم مردم دست آن‌ها است بدانند خودشان نیستند آن‌هایی که یک حساب خودشان دارند یک حساب هم برای پدر مادرشان پر بکنند یا رحمت یا لعنت. حاج آقای قرائتی می‌فرمودند بچه گفت پدر مادرش گفت اذیتم نکن عاقت می‌کنم گفت من هم تو را عوقت می‌کنم گفت چه است؟ گفت یک کاری می‌کنم هر کس من را دید بگوید بر پدر و مادرش لعنت امروز آقا پسری که جلوی مردم ترقه می‌اندازد نمی‌داند خودش دارد کیف می‌کند ولی نمی‌داند آن پیرزن و پیرمردی که از جا می‌پرند یا خانم بارداری که به هم می‌ریزد زندگی و روح و روانت می‌گوید بر پدر و مادرت بر شیر و ذاتت...

شریعتی: در آن هیاهو نه تنها باری را برنداشتیم باری را هم اضافه کردیم.

حاج آقا ماندگاری: آن‌ها در پاییز بودند ما هولشان دادیم در زمستان پس اولین و بهترین کار انجام وظیفه‌ی خودم است پسر هستم دختر هستم معلم روحانی رئیس مدیر ام وظیفه ام را درست انجام بدهم دوم این که گناه نکنم چون اگر گناه کردم یعنی یک شعله روشن کردم هر کسی در هر خانه‌ای یک آتش روشن کند قطعا همه‌ی اعضای خانه چه آن‌هایی که در مسافرت اند چه آن‌هایی که هستند از این شعله بهره مند خواهند شد «قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا» (تحریم/6) معنی اش یکی اش این است که هم خودت مواظب گناه باش هم مواظب باش آن‌ها گناه نکنند یکی اش هم این است که خودت گناه بکنی آن‌ها را هم می‌سوزانی سوم خیرات بکنیم حالا خیرات هم فقط آن‌هایی که در قبرستان گفتیم نیست آن‌ها سریع السیر بود خیلی از خانواده‌ها همین روزهای آخر سال من بارها گفته ام نمی‌توانند لباس‌هایی که تر و تمیز و مرتب است یک بار پوشیده اند دیگر نمی‌پوشند این‌ها را شست و شو بکنند یک اتوی مرتب یک پلاستیک قشنگ خودشان نمی‌توانند بدهند به خیریه‌ها لوازم بعضی از نهاد‌ها در تهران این کار را کرده اند خیلی دعایشان کرده ام بروند لوازمی که در خانه دیگر استفاده نمی‌کنند من یخجالی داشتم یخچال بزرگ تر گرفتم یخچال قبلی سالم است مرتب کنم برود در خانه‌ی دیگر قابل استفاده است برای دیگران ما یک شکمی را درست سیر کنیم تشنه‌ای را سیراب کنیم قدیم قنات احیا می‌کردم ما حالا به یک نفر برسیم یک نانی آبی لباسی برسانیم گرهی باز کنیم این‌ها مال آن‌ها است اما برای خودمان چه کار می‌توانیم بکنیم. روایات امام صادق علیه السلام یا پیغمبر فرموده اند وقتی من و شما می‌میریم اِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ حساب‌ها بسته می‌شود بانک‌های کشور هم حساب‌ها را می‌بندند بانک خدا هم حساب‌ها را می‌بندد اما خدا سه حساب داری را نگه می‌دارد یعنی‌ای برادر خواهر‌ها سه حساب جاری را پر کنید بعد از مرگتان اضافه می‌شود نیستیم دیگر به قول شما‌ای که دستت می‌رسد کاری بکن رفته اما هنوز حسابش پر می‌شود یک وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ یعنی هر چه برای تربیت بچه ام وقت بگذارم سرمایه گذاری بکنم بیشتر است من می‌توانم استفاده از فرزندم فقط دنیایی باشد می‌تواند آخرتی باشد یعنی اگر برای بچه ام رفتم استاد خصوصی گرفتم برای دیانتش چطور برای مسائل درسی ریاضی علوم می‌روم استاد خصوصی بگیرم برای نمازش استاد خصوصی گرفتم خرج کردم در واقع دارم برای خودم سرمایه گذاری می‌کنم‌ای مردم سرمایه گذاری برای تربیت فرزند یعنی سرمایه گذاری برای خودت و اگر در تربیت فرزند بی توجهی کنیم داریم خودمان را آتش می‌زنیم چون آیه اش را خواندم آخر سوره‌ی احزاب است «رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ» (احزاب/68) بچه‌ای که تخم مرغ دزدید اگر مادرش تشویق نمی‌کرد شتر دزد نمی‌شد اگر درست تربیت نکنیم این‌ها خراب شوند برای ما هم وزر و وبال درست می‌کند آتش اش به ما می‌رسد پس برای خودمان اولاد صالح تربیت کنیم خانه‌ی بزرگ می‌سازیم شاید سالی یک بار روضه‌ی امام حسین بخوانند به ما می‌رسد ماشین خریدیم ده ماشین شاید یک بار برود حرم امام رضا به ما می‌رسد ولی بچه را خوب تربیت کنیم روزی پنج وعده سر می‌گذارد به سجده به ما می‌رسد دوم فرموده اند صدقه‌ی جاریه صدقه‌ی جاریه یعنی یک کاری بکنم بعد از مرگم قطع نشود من بیمارستان یک مسجد یک حسینیه یک هیئت مشارکت کردم یک کار خیری که ماندگار است وقف که من بارها گفته ام وقف سرمایه گذاری جاودانه است حتی ما یک سوم از اموال خودمان را اجازه داریم در زمان حیات مان وقف کنیم که بعد از مرگ مان بماند این صدقه‌ی جاریه است بیندازیم در کارهایی که تمام نشدی است مسجد مدرسه تمام نمی‌شود درمانگاه تمام نمی‌شود کارهای علمی و فرهنگی تمام نمی‌شود این صدقه‌ی جاریه برای خودم است در زمان حیاتم به فکر آن زمستان ام هستم به مصابه همان شعر وقتی جیک جیک مستون ام هست یک کم یاد زمستون ام باشم سوم در روایت دو تعبیر است یکی می‌گوید سنت حسنه یکی می‌گوید علم نافع هر دو اش هست علم نافع مال علما است خوش به حالشان شیخ مفید رفته امام بزرگوار رفته شهید مطهری رفته ولی حسابش بسته نشده چون از کتاب هایشان دارند همه استفاده می‌کنند سنت حسنه هم شبیه صدقه‌ی جاریه‌ای است یعنی یک حاج آقایی آمد در اقوام سنت چهارده سکه مهریه را گذاشت و به همه گفت هر کسی چهارده سکه بگذارد من جایزه می‌دهم الآن می‌رویم در مهمانی‌ها سال جدید است می‌رویم مهمانی حتما عزیزان حرمت فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها را پاس می‌دارند قطعا عزیزان دوست داران اهل بیت اند ولی در مهمانی‌ها می‌رویم معروف می‌شود بعضی‌ها می‌گویند حاج آقای صلواتی آمد تا می‌نشیند می‌گوید‌ای بابا برای اموات هم صلوات بفرستید بعضی‌ها معروفند به حاج آقای صلواتی بعضی‌ها معروفند به حاج آقای نماز اول وقتی حاج آقا آمد می‌خواهد اعلام نماز اول وقت بکند بعضی‌ها معروفند به حاج آقایی که نمی‌گذارند غیبت بکند بعضی‌ها تا می‌خواهند غیبت بکنند با صلوات جلویش را می‌گیرد هیچ کس هم به صلوات ایراد نمی‌گیرد هیچ کس ناراحت نمی‌شود من هم خدای نکرده بخواهم غیبت بکنم شما با یک صلوات بخواهید جلوی غیبت من را بگیرید من ناراحت نمی‌شوم نه بی ادبی کردی نه حرف ناجوری کردی صلوات فرستادی من همان لحظه‌ای که دارد صلوات فرستاده می‌شود فهمیدم غیبت چه کار بدی است این یک سنت حسنه است نماز اول وقت ازدواج آسان مهریه‌ی پایین صلوات جلوی غیبت گرفتن یک حاج آقا آمد برای دختر‌های قوم و خویش‌ها مقنعه‌ی قشنگ آورده کمک کرده برای حجابشان این‌ها سنت حسنه است و ماندگار است اول اخبار این نبود به اخبار گویان عزیز گفتند با صلوات بر محمد و آل محمد چند میلیون نفر صلوات فرستادند این سنت قشنگی است من گاهی وقت‌ها دیدم مجریان عزیز از شما هم گاهی وقت‌ها شنیدم وقتی خواستند آخر برنامه خداحافظی بکنند گفتند ان شاء الله روز بدون گناهی داشته باشید این یک سنت است چه اشکالی دارد ما می‌گوییم شاد و خرم و با نشاط باشید یک سنت بگذاریم در برنامه‌های صدا و سیما آخرین لحظه مجری بگوید ان شاء الله روز بدون گناهی داشته باشید روز داشته باشیم که ما را به انتظار نزدیک بکند این یک سنت است این سنت‌ها آن طرف به درد ما می‌خورد این جا که خیلی برکات دارد این‌ها کارهایی است که می‌توانیم برای خودمان انجام بدهیم.

شریعتی: ان شاء الله این آخرین برنامه‌ی ما در سال 1393 است چقدر خوب است با نکاتی که حاج آقا ماندگاری گفتند یاد اموات کردیم ثواب این آیات را هدیه می‌کنیم به روح امواتمان یادمان بکنیم از حاج آقای مهندسی رحمت و رضوان خدا بر ایشان باد برمی‌گردیم در بخش دوم هم همراه شما خواهیم بود امروز صفحه‌ی 389 قرار روزانه‌ی ماست آیات 29 ام تا 35 ام سوره‌ی مبارکه‌ی قصص تمام لحظات زندگی تان منور به نور صلوات بر محمد و آل محمد باشد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ?29? فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ?30? وَأَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ ?31? اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ?32? قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ ?33? وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ ?34? قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ ?35?

ترجمه:

چون موسی آن مدت را به پایان برد و با خانواده اش رهسپار [مصر] شد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، [می روم] شاید خبری از آن برای شما بیاورم یا پاره ای از آتش را می آورم تا گرم شوید. (29) چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان، (30) و عصایت را بیفکن. پس وقتی آن را دید که تند و سریع حرکت می کند، گویا ماری باریک و تیزرو است، پشت کنان گریخت و به پشت سر برنگشت. [ندا آمد:] ای موسی! پیش آی و مترس، بی تردید تو [از آسیب و گزند آن] در امانی، (31) دستت را در گریبانت ببر تا بدون هیچ عیبی سفید و درخشان بیرون آید، و برای [از بین رفتن] ترسی که دچارش شده ای دو دستت را بر سینه بگذار، پس این دو معجزه از ناحیه پروردگار توست به سوی فرعون و اشراف و سران او که همواره مردمی نافرمان هستند. (32) گفت: پروردگارا! من یک نفر از آنان را کشته ام، می ترسم مرا بکشند، (33) و برادرم هارون زبانش از من گویاتر است، پس او را همراه من بفرست که یاور و دستیارم باشد تا [در همه امور] مرا تصدیق کند؛ زیرا می ترسم [فرعون و فرعونیان] تکذیبم کنند. (34) [خدا] گفت: به زودی قدرت و نیرویت را به وسیله برادرت افزون کنم، و برای هر دوی شما به خاطر معجزات ما [که در اختیارتان نهاده ام] قدرتی قرار می دهم که آنان به شما دست نیابند، شما و آنان که از شما پیروی کنند، پیروزید. (35)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خوشحالیم خدمت شما هستیم صمیمانه آرزو می‌کنم سالی که پیش روست سالی سراسر پر از خیر و برکت باشد و مزین شده به نام حضرت زهرا سلام الله علیها تمام لحظات زندگی مان منور به نور آن حضرت باشد و همه مان مشمول شفاعت ایشان شویم. اشاره‌ی قرآنی امروز را بفرمایید.

حاج آقا ماندگاری: آیه‌ی 34 را با مدد از وجود نازنین امام رضا سلام الله علیه اشاره می‌کنم یکی از بهترین باقیات صالحات اولاد صالح است ما می‌بینیم نمی‌توانیم با بچه مان حرف بزنیم ولش می‌کنیم حضرت موسی دید نمی‌تواند با امت اش حرف بزند از خدا خواست هارون را همراه من کن چون لسان او فصیح تر است بهتر می‌تواند مقاصد را بگوید این یک نکته‌ی تربیتی است پدر مادرها اگر خودتان نمی‌توانید با فرزندتان بزرگ تر‌ها نمی‌توانید با کوچک تر‌ها‌ای مربی‌ها نمی‌توانید با عزیزان صحبت کنید از کس دیگری کمک بگیرید ولو هزینه داشته باشد این هم یک قدم برای تربیت اولاد است قرآن می‌گوید کسر شأن نیست حضرت موسی که پیامبر اولوالعزم بود به خدا گفت این وزیر من شود کمک من می‌کند اشکال ندارد من که خیلی برای خودم ادعایی دارم شاید بخواهم من به بچه‌ی ده ساله ام یک نکته‌ای را بگویم شاید پانزده ساله اش راحت تر بگوید زبانش نزدیک است من کمک بگیرم هزینه‌ای هم لازم شد خرج بکنم می‌تواند در تربیت اولاد کمک بکند.

شریعتی: بعضی از اموات می‌دانیم مرتکب گناهی شدند از روی غفلت و جهل آیا باز هم این نکاتی که گفته اید ثوابش به آن‌ها می‌رسد یا نه.

حاج آقا ماندگاری: کسی که مرده مثل عزیزی که بازداشت است عزیزی که بازداشت شده خودش پول ندارد اقوامش چه کار می‌کنند؟ کمکش می‌کنند حالا عزیز ما در برزخ بازداشت شده خیلی ساده اولین کاری که ما برای عزیزی که احساس می‌کنیم گناه کار بوده و از دنیا رفته به نیت او استغفار کنیم قطعا خدا قبول می‌کند این که قرآن فرموده استغفار ما برای خودمان و اموات و دیگران زنده و مرده اثر دارد پس استغفار را داشته باشیم شب و روز یا می‌رویم سر قبرشان دوم صدقه به نیتشان بدهیم اگر حقوق واجبی را می‌دانیم از بین برده اند به عنوان رد مظالم بدهیم اگر نه صدقه به نیت آن‌ها به طور کلی بدهیم بار آن‌ها را سبک می‌کند در کارهای خیر آن‌ها را شریک کنیم مثلا من دارم بنای خیری می‌سازم یک لیوان آب دست یکی می‌دهم قدم خیری برمی‌دارم بگویم خدایا این هم به نیت خودم هم به نیت پدرم ثواب ما هم کم نمی‌شود مثل قصه‌ی نیابت است وقتی یک عملی را نیابت می‌کنیم از صد نفر تا هزار نفر این مثل هندوانه نیست که بین صد نفر و هزار نفر سهم‌ها فرق بکند این مثل خورشید است هر چقدر از نور خورشید استفاده بکنند از خورشید چیزی کم نمی‌شود مثل چشمه است هر چقدر آب بردارند کم نمی‌شود پس در خیرات آن‌ها را شریک بکنیم چهار عباداتی که احتمال می‌دهیم انجام نداده انجام دهیم عبادت‌های استیجاری نیابتی نماز روزه حج

شریعتی: بعضی‌ها متاسفانه خودکشی کردند یک جور دیگری به آن‌ها نگاه می‌شود احساس می‌کنند آن‌ها مستحق چیزی نیستند ما وظیفه‌ای داریم در قبال آن ها.

حاج آقا ماندگاری: خواهش می‌کنم از لفظ خودکشی برای آن‌ها استفاده نکنیم چون لفظ خودکشی گناه است گناه کبیره است ما حق نداریم گناه کبیره را چون یقین نداریم معلوم نیست خودش را کشته باشد شاید اتفاقی افتاده شاید جنون لحظه‌ای برایش ایجاد شده این از دنیا رفته چون به ما تاکید شده اسم گناه را نسبت ندهیم به خیر آن‌ها را یاد کنیم اولا از لفظ خود کشی استفاده کنیم بگوییم بنده‌ی خدایی به هر دلیل از دنیا رفته او هم مثل سوال قبلی است اگر خدای نکرده به خودکشی هم بوده که گناه کبیره بوده به استغفار بیشتر نیاز دارد او به صدقه بیشتر نیاز دارد او به شراکت در اعمال خیر ما بیشتر نیاز دارد او به اعمال عبادی که احتمالا از او فوت شده بیشتر نیاز دارد که تدارک کنیم من احساس می‌کنم این کارها را داشته باشیم قطعا می‌توانیم به او کمک کنیم به آن‌هایی که زنده اند به زنده‌ها می‌توانیم تذکر دهیم که خود کشی گناه کبیره است در دین ما قائل به خودکشی نیستیم می‌توانیم صورت مسئله‌ها را دستکاری کنیم خودمان را به بن بست برسانیم چون فکر خودکشی بیاید به ذهن ما شیطان می‌شود کارگردان تمام ابزارش را برای ما آماده می‌کند برو خودت را آویزان کن پرت کن برو این را بخور آن کار را بکن شیطان می‌شود کارگردان فکر خودکشی مثل فکر گناه کبیره نباید بکنیم.