فرهنگ استقامت در راه راست
یکی از پرسش های مطرح این است که آیا می شود انسان های معمولی و عادی نیز از فرشتگان و توجه و عنایت خاص خیرگونه آنان بهره مند شوند، چنان که برخی از مردم از کمک و یاری جنیان خوب و بد در زندگی دنیوی خویش بهره مند می شود و گاه حتی اولیای ابلیس نیز از ابلیس بهره مند شده و در مسیر شر و پلیدی از او سود می برند؟
در آیه 30 سوره فصلت به چند اثر مهمی که استقامت برای استقامت پیشه کنندگان به همراه دارد توجه می دهد که یکی از مهم ترین آن ها ناظر به پرسش فوق است. این نوشتار می کوشد تا از زوایای مختلف با توجه به تحلیل قرآنی آن را بررسی کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
ویژگی استقامت
یکی از ویژگی ها و صفات اصلی دین اسلام، استقامت است؛ از این روست که خداوند در قرآن از آموزه های و حیانی اسلام به صراط مستقیم یاد می کند. استقامت صفت راهی است که از آدم(ع) تا خاتم(ع) بر دینی که بر پیامبر آن فرو فرستاده شده، گذاشته شده است.
در این میان کسی که بر این دین پایداری ورزیده و در برابر مشکلات و فشارهای درونی و بیرونی صبر و شکیبایی پیشه کرده اند، صفت برازنده اهل استقامت گذاشته شده و خداوند در آیات بسیاری آنان را به عناوین مختلف ستوده و آثار و برکاتی که شامل آنان در دنیا و آخرت شده را ذکر کرده است.
از آثار بزرگی که بر اهل استقامت از سوی خداوند به شکل خاص نازل می شود و از رحمت رحیمی خداوند افزون بر رحمت رحمانی وی در همین دنیا سود و بهره می برند، در آیات 6 و 7 سوره فاتحه به عنوان منعم علیهم یاد شده است. این انعام خاص شامل اموری بسیاری است که از مهم ترین آنها می توان به امری یاد کرد که مفهوم خوشبختی را بیان می کند. به این معنا که از آثار استقامت دست یابی به خوشبختی در دنیا و آخرت است که خداوند در آیات بسیاری به این مساله اشاره می کند.
مفهوم شناسی استقامت
استقامت از واژه قوم به فتح واو گرفته شده که به معنای استمرار و پایداری (اساس اللغه ز مخشری ص 538)، راستی، ایستادن، راست شدن، راست ایستادن (لغت نامه دهخدا) و قرار داشتن در راه راست بی هیچ انحراف و کژی به سمت و سویی است. (مفردات راغب اصفهانی ذیل ماده قوم)
هنگامی که قرآن از استقامت سخن می گوید ناظر به راه مستقیمی است که از آن به اسلام یاد می کند. بر این اساس هرگونه عملی بیرون از دایره اسلام می تواند خروج معنایی از استقامت باشد. اما این همه کلام درباره استقامت ورزی نیست؛ زیرا آن چه در استقامت و معنابخشی مفهومی آن دخالت تمام و کاملی دارد، مفهوم پایداری است. به این معنا که استقامت پایداری بر راه راست است به گونه ای که هیچ عاملی نتواند آن را از مسیر اصلی بیرون برده و یا به سوی کژی بکشاند. از این روست که دو مفهوم پایداری و صبر از سویی و ماندن در مسیر راه راست و عدم تمایل به چپ و راست متناظر (مفهوم دیگری از راست در مقابل چپ) می باشد.
به سخن دیگر استقامت در مفهوم و کاربردهای قرآنی پایداری بر صراط مستقیم الهی است که همان اسلام می باشد که خط امتدادی آموزه های وحیانی خداوند از آدم (ع) تا خاتم(ص) را شامل می شود. از آن جایی که مفهوم اسلام در عصر پس از رسول اکرم(ص) به آموزه های وحیانی قرآن و نبوی تعلق گرفته است هرگونه عملی بیرون از این چارچوب نمی تواند مصداق اسلامی باشد که منظور و مراد خداوند است. بر این اساس پایداری بر دین اسلام همان معنای استقامت در دینی است که منظور و مراد این نوشتار است.
آثار استقامت
کسانی که در صراط مستقیم اسلام حرکت و عمل می کنند و سیر و سلوک خویش را براساس آموزه های شناختی و عملی آن تنظیم می کنند در حقیقت اهل اسلام هستند. اگر این اشخاص در مسیر خویش با هر وسوسه درونی و تهدیدات و وسوسه های بیرونی مقاومت کرده و مقابله نمایند به مقام اهل استقامت می رسند و از آثار خاص و ویژه ای در زندگی دنیوی و اخروی بهره مند می شوند.
از آن جایی که مفهوم استقامت بر صراط مستقیم به سختی می تواند تحقق خارجی یابد و دشواری های متعدد شمار کسانی که مصداق اهل استقامت هستند را به شدت تهدید و در معرض خطر و کاهش قرار می دهد یکی از فرمان های خاص خداوند به پیامبر(ص) قرار گرفتند و باقی ماندن وی به عنوان الگو و اسوه اهل استقامت در مسیر کاملی است. این مساله برای پیامبر(ص) دشوار نمی باشد؛ زیرا وی با تلاش های بسیار و سختی هایی که تحمل کرد به این مقام رسید. آن حضرت در این باره می فرماید: هیچ پیامبری در مسیر دعوت به اسلام و توحید همانند من اذیت و آزار ندید.
اما پیامبر(ص) از سوی خداوند ماموریت می یابد که افزون بر خود دیگران را نیز در مسیر استقامت نگه دارد. این مساله موجب می شود که آن حضرت می فرماید: شیبتنی سوره هود، سوره هودموی مرا سپید کرد؛ زیرا در آیه 112 این سوره خداوند می فرماید: فاستقم کما امرت و من تاب معک و لاتطغوا؛ چنان که مامور شدی و فرمان یافتی خود با کسانی که با تو توبه کرده و به سوی خداوند بازگشتند استقامت و پایداری در راه مستقیم اسلام کنید و طغیان نورزید.
آن حضرت با آن که در آیه 15 شورا نیز مامور به استقامت در دین شده بود و به فرمانی چنین خداوند می دهد که: فادع و استقم کما امرت و لاتتبع اهوائهم؛ آنان را به اسلام دعوت کن و در آن چه مامور شدی استقامت ورز و از هواهای نفسانی و خواسته های بیهوده ایشان پیروی مکن، با این همه آن حضرت نمی فرماید که آیه 15 شورا و یا آیات سوره های شورا و هود مرا پیر کرده است بلکه می فرماید که سوره هود و آیه 112 آن مرا پیر نموده است؛ زیرا وی خود توانایی و ظرفیت بالایی داشت که به انشراح صدر و صبر پیشه گی به دست آورده بود ولی مستقیم نگه داشتن یاران و پیروان به گونه ای که طغیانی نورزند و به راست و چپ و افراط و تفریط گرایشی نیابند و در مسیر کامل توحید و صراط مستقیم اسلام حرکت کنند، کاری بس دشوار و توان فرساست. از این روست که آن حضرت هنگامی که فرمان می یابد که چنین کاری را انجام دهد تحت فشار مضاعف قرار می گیرد و پیر و سپید موی می شود.
این مطالب بیان گر آن است که باقی و برقرار ماندن در مسیری که شخص را مصداق مفهوم مستقیم کند و اهل استقامت به شمار آورد بسیار سخت و دشوار و تا اندازه ای نشدنی است. به هرحال هر کسی در مسیر زندگی خویش هرازگاهی در امور ریز و درشت طغیانی می کند و عمل به کژی دارد هر چند که در توبه و بازگشت به سوی خدا و صراط مستقیم همواره تا دم مرگ باز است ولی دیگر چنین شخصی را نمی توان اهل استقامت و پایداری برشمرد. به ویژه اگر فشارهای اجتماعی و بیرونی زیاد باشد و شدت آن نیز فزونی یابد.
اگر کسی در مسیر استقامت قرار گیرد در زندگی دنیوی خویش آثاری را می بیند که وی را به برخی از چیز هایی می رساند که مصداق خوشبختی بلکه مولفه و عناصر اصلی آن است.
برخی از این آثار که برای اهل استقامت در آیات قرآن بیان شده می توان به پیروزی بر دشمنان (بقره آیات 249 و 251 و آل عمران آیه 146 و 148 و هم چنین آیه 152)، رستگاری (انفال آیه 45) و دست یابی به محبت خداوندی (آل عمران آیات 146 و 148 و صف آیه 4) اشاره کرد.
آثار استقامت در مسیر خوشبختی در دنیا
با نگاهی به آیات قرآنی و زندگی کسانی که اهل تقوا و عمل بودند و به عنوان اهل استقامت و صراط مستقیم شناخته و معرفی شده اند می توان گفت بخشی از آثار و برکات بسیاری از اعمال در دنیاخود را به نمایش می گذارد و آدمی آن را درک می کند.
در مسئله استقامت پیشه کنندگان نیز می توان به آیاتی اشاره کرد که به بازتاب و آثار و پیامدهای دنیوی چنین عملی پرداخته اند.
انسان همواره دوست می دارد که به شکل مستقیم پس از عملی از سوی نیکو شونده توجهی مبذول شده و گوشه چشمی به وی شود. اگر خداوند خود نمی تواند این نظر مستقیم را داشته باشد می تواند برخی از نمایندگان مقرب و متشخص خویش را برای نشان دادن توجه خود بفرستد. از این رو دیدار روی مهدی (عج) و یا فرشتگان امری است که بسیاری طالب آن هستند.
خداوند در آیه 30 فصلت می فرماید که فرشتگان بر اهل استقامت وارد می شوند و آنان را در مسیر زندگیشان یاری می رسانند و به آنان دلگرمی می بخشند.
بنابراین نه تنها انسان می بایست امیدوار دیدار آنان باشد بلکه می بایست امیدوار باشد که همواره آنان در هر شرایطی بر اهل استقامت نازل شده و آنان را یاری و دلداری دهند.
این فرشتگان چنان که خداوند می فرماید نه تنها یک بار بلکه بارها و بارها بر اهل استقامت وارد می شوند و به آنان کمک و یاری رسانده و خوف و ترس ایشان را از آینده و اندوه و غم ایشان از گذشته را از دل هایشان می زدایند و در همین دنیا آنان را به آرامش و آسایش خاصی می رسانند که نوعی بهشت پیش از موعد است.
به سخن دیگر، اهل استقامت با فرشتگان حشر و نشر دارند و از آنان در زندگی روزانه خویش بهره مند می شوند. از این روست که این افراد هرگز گرفتار اندوه و ترسی نیستند و چشم به بهشت دوخته و آن را می نگرند و از بوی بهشت بهره مند می گردند. این فرشتگان در هر مشکل و دشواری با نشان دادن بهشت برین می کوشند تا حزن از دست دادن چیزی و یا ترس از کف رفتن امری را با نشان دادن بهشت و پاداش از میان بردارند.
حضور فرشتگان در هر مشکل و دشواری در کنار این افراد موجب می شود تا در دل ایشان هیچ اندوهی نباشد و هیچ ترسی نداشته باشند. این حضور امری دایمی و همیشگی است.
فرشتگان چنان که آیا قرآنی بیان می کند در دو موضوع برای امور مختلفی نازل می شوند. همه فرشتگان خداوند در شب قدر بر امام معصوم وارد می شوند و مسایل هستی را به او گزارش داده و مقدرات هر کس و هر چیزی را به امام معصوم(ع) می رسانند و برنامه آینده هر کس و هر چیزی را به امام ارایه می دهند. این گروه از فرشتگان که با روح اعظم عالی ترین فرشته بر امام معصوم(ع) به عنوان انسان کامل و خلیفه ربوبی طولی الهی وارد می شوند. در این دیدار برنامه این ساله امام(ع) و وضعیت بخش مدیریتی هستی از سوی خلیفه معلوم و مشخص می شود.
مورد دیگری که فرشتگان به طور دایمی نازل می شوند و همراه با اشخاص هستند، فرشتگانی هستند که مأمورند تا با اهل استقامت باشند و به آنان روحیه مضاعف ببخشند و در مسیر استقامت و سیر و سلوک صراط مستقیم شریعت اسلام آنان را یاری برسانند. این فرشتگان مأمور هستند که افزون بر همراهی و همدلی و همکاری با اهل استقامت آنان را از هرگونه افسردگی و ناراحتی بیرون آورند و سرور و شادمانی باطنی را از راه بشارت به بهشت و نشان دادن نعمت های آن در دل هایشان شکوفا کنند.
بنابراین هر کسی که بخواهد از هم نشینی دایمی و همیشگی فرشتگان و هم چنین یاری و کمک های آن ها بهره مند شود و از حزن و اندوه و ترس و خوف رهایی یابد می بایست اهل استقامت شود.
اما پرسش این است که چگونه اهل استقامت شویم تا از این فرشتگان و هم نشینی و همراهی و همکاری آنان بهره مند گردیم؟
علل و عوامل تحقق استقامت در دین
برای دست یابی به این هدف می بایست شخص در مسیر صراط مستقیم الهی قرار گیرد که مصداق امروزین و عصری آن اسلام و شریعت پیامبر(ص) است. هرگونه طغیان و کژ روی از این مسیر موجب می شود که مصداق اهل استقامت نباشد و از دایره نام و نشان آنان بیرون رود.
از این روست که خداوند افزون بر اسلام، شرط ایمان واقعی را بیان می کند؛ زیرا ایمان چنان که آیات قرآنی توضیح می دهد پس از اسلام با انجام آزمون ها و ابتلائات و بلاهای مختلف به دست می آید. مؤمن کسی است که در یک فرآیند طولانی و گذر از آزمون ها و ابتلائات در خیر و شر خویش را در مسیر صراط مستقیم آموزه های وحیانی و نبوی نگه دارد و کوچک ترین خللی در ایمان وی پدیدار نشود. بسیاری از اهل اسلام با این که در مسأله و یا آزمونی از آزمون ها سربلند بیرون آمدند ولی در جایی دیگر لنگ زدند و از دایره ایمان بیرون رفتند. برخی از ایشان در هنگام جهاد و برخی دیگر در آزمون ولایت و برخی دیگر در آزمون دین و دنیا شکست خوردند. از این روست که انسان همواره در مرحله آزمونی است که پیش از آن تجربه نکرده است. بسیاری از مؤمنان عصر پیامبر(ص) در آزمون آخری ولایت پذیری امیرمؤمنان(ع) شکست خوردند و از دایره اهل استقامت بیرون رفتند.
خداوند در آیات قرآنی برای تحقق عنوان استقامت به دو دسته از علل و عوامل اشاره می کند. برخی از این علل و عوامل کلی و عام است که از آن میان می توان به اسلام و ایمان اشاره کرد. (آل عمران آیه139) ولی برخی دیگر علل و عوامل خاص می باشند. از این جمله این عوامل که موجب می شود تا شخص اهل استقامت گردد می توان به توکل بر خداوند در همه کارها به ویژه در هنگام سختی ها و دشواری ها اشاره کرد که خداوند در آیه 112 سوره آل عمران و نیز 172 و 173 همین سوره و هم چنین آیه 71 سوره یونس به این عامل مهم اشاره می کند و آن را در ایجاد تحقق مفهوم استقامت در شخص اصالت می بخشد.
از دیگر علل و عوامل مهم که در آیات 1 تا 10 سوره مزمل بدان اشاره می کند شب زنده داری است؛ زیرا شب زنده داری توانایی و ظرفیت بشری را برای دست یابی به استقامت افزایش می دهد و شخص را توانا می کند تا در برابر مشکلات و سختی ها مقاومت داشته باشد. اگر به کسانی که تحت شکنجه ها خود را می بازند توجه کنید بسیاری از آنان به سبب عدم تحمل بیداری بسیار است که خود را می بازند و در دام خواسته های دشمن می افتند. از این روست که شب زنده داری خود موجب تقویت روحیه و مقاومت پذیری انسان می شود. افزون بر این که شب زنده داری و تأمل در هستی و تدبر در آیات تکوین و یا آیات قرآنی می تواند آدمی را نسبت به وضعیت خود در هستی آگاه سازد و دیگر این که پذیرش مطالب سنگین و علمی را در وی افزایش دهد. در همین آیات مزمل برای شب زنده داری آثار و کارکردهای متنوع و متعددی برشمرده است که خود بیانگر ارزش ذاتی شب زنده داری است. مهم ترین اثری که می توان برای شب زنده داری بر اساس همین آیات برشمرد استقامت شخص است که برای دست یابی به امور مهم تر در زندگی همانند پله پرش است.
بهره مندی از آیات قرآنی و تدبر و تفکر در آن آدمی را به استقامت می رساند. کسانی که به تحقیق در آیات قرآنی و سرگذشت پیامبران می پردازند با نمونه های عینی مقاومت و استقامت آشنا می شوند و راهکارهای مقابله با دشمنان و فشارهای بیرونی و درونی را درمی یابند. این گونه است که خداوند در آیه 102 سوره نحل قرآن را عامل استواری و استقامت مؤمنان در ایمان خود بر می شمارد و دیگران را برای دست یابی به آن از راه قرآن و بهره مندی از آن دعوت و تشویق می کند.
تذکر و تأمل در رخدادهای بیرونی و پیرامونی و هوشیاری نسبت به آن می تواند خود عامل ایجادی استقامت در انسان شود. از این روست که خداوند در آیات چندی چون 104 سوره نساء و نیز 214 سوره بقره و آیه 146 سوره آل عمران، تفکر و تدبر و نیز یادآوری و تذکر از مقاومت های دیگران و نیز خسارت هایی که بر دشمنان رفته را عامل استقامت سازی می شمارد و از همه دعوت می کند که به این عامل توجه نمایند و در زندگی خویش بهره مند شوند.
البته انسان نمی بایست هرگز دعا و نیایش را فراموش کند؛ زیرا نیایش عامل ارتباطی و ریسمان میان انسان و خداست که شخص می تواند از راه آن به خدا نزدیک و از محبت و نظر خاص خداوندی بهره مند شود. آیه 250 سوره بقره و نیز آیات 147 و 148 سوره آل عمران با اشاره به نیایش و تأثیر آن در ایجاد و تقویت روحیه مقاومت در برابر دشمنان می کوشد دیگران را به بهره مندی از آن دعوت کند و تشویق نماید.
چنان که آیه 104 سوره نساء بیان می کند آدمی می بایست همواره امیدوار به موفقیت و پیروزی باشد و این که خداوند همواره آدمی را در هر حالی یاری و کمک می کند و چیزی او را مشغول نمی سازد که به او توجه و عنایتی نکند. بر این اساس کسانی که هماره چشم امید به یاری خدا دوخته اند می توانند اهل استقامت باشند و در برابر مشکلات به امید امدادهای خداوندی صبر و شکیبایی پیشه کنند. چنین است که خداوند با اشاره به امیدواری مؤمنان به مسأله امدادهای غیبی نیز اشاره می کند که دل و جان مؤمنان را نیز تقویت می کند و روحیه آنان را برای مقاومت و مبارزه چند برابر افزایش می دهد. از این روست که آدمی می تواند امیدوار باشد که نه تنها خداوند از راه اسباب عادی بلکه با امدادهای غیبی دست مؤمنان را می گیرد و آنان را یاری می رساند.اگر افراد به پیرامون خویش توجه کنند درمی یابند که خداوند چگونه با انواع و اقسام اسباب عادی و غیرعادی دستگیر آنان بوده و آنان را برای دست یابی به استقامت و موفقیت یاری می رساند. نمونه آن باران بر مؤمنان بود که دل و جان ایشان را هم چون پاهایشان سفت و محکم کرد و آنان را در جنگ بدر پیروز گرداند. (نحل آیه27 و انفال آیه11 و 43 ومحمد آیه7)