خداوند در قرآن کریم چه انتظاراتی از ما دارد؟
پاسخ – قرآن کریم کتاب عمل و زندگی است . این کتاب کلام خالق ما بوده و خدا در آن با ما سخن گفته است . برای اینکه ما به وظیفه ی خود عمل کنیم ابتدا باید کلام خدا را بفهمیم . سپس در آن تدبر کرده تا بتوانیم آن را در زندگی خود پیاده کنیم . اگر ما می خواهیم دیندار باشیم و در مسیر آن گام برداریم باید بدانیم که دین از ما چه چیزهایی را خواسته است . البته به این معنا نیست که فقط قرآن برای دینداری کافی باشد . چون خداوند در قرآن می فرماید : آن چیزی که پیامبر می گوید مانند حرف خدا است و آنها را نیز دریافت کنید . رسول گرامی (ص ) فرمودند : من در بین شما دو چیز می گذارم ، یکی قرآن و دیگری عترت . بنابراین قرآن لازم است اما کافی نیست . باید کلمات و دستورات رسول گرامی اسلام و ائمه ی معصومین نیز در کنار آن باشد . زیرا بسیاری از جزئیات در قرآن عنوان نشده است . قرآن که کتاب اخلاق و هدایت است خود را اینگونه معرفی می کند : من موعظه ای از جانب خدا بوده و شفای دردهای درونی شما و هدایت و رحمت هستم . همه ی مردم ، حتی افراد بی سواد می توانند از قرآن بهره ببرند . در قرآن برخی از موارد خطاب به اشخاص خاصی است ، مانند یا یحیی ، یا ایها النبی و ... ولی در بسیاری از آیات به تمام مردم و یا مومنان خطاب شده و مستقیم با مردم سخن گفته است . در سوره ی بقره آیه ی بیست و یک و بیست و دو ، اولین موردی است که به همه ی مردم خطاب شده است. به تمام کسانی که خدا آنها را آفریده و افتخار بندگی خدا را دارند . در آن گفته شده اولین انتظار من به عنوان خدا از شما این است که من را عبادت کنید . نکته ی اول این است که ما باید رب را عبادت کنیم . کسی که مربی ما است و ما را تربیت و هدایت کرده است . چرا ما باید بتی را بپرستیم که رب ما نبوده و دست ساخته ی ما است . چرا ما باید شیطانی که مایه ی گمراهی و ذلالت ما است را بپرستیم ؟ ما معلم را تکریم می کنیم چون به ما تعلیم داده است ، به پدر و مادر احترام می گذاریم چون ما را تربیت کرده اند . اما عبادت مخصوص خدا است . بنابراین ما حق نداریم عبدالحسین را به معنای پرستش امام حسین (ع) بکار ببریم . این کلمه به معنای غلام امام حسین (ع) است که ایرادی هم ندارد . عبودیت به معنای پرستش، تنها مختص خداوند است . بنابراین اولین پیام خدا به مردم این است که فقط رب را بپرستید . سپس می فرماید : آن خدایی را بپرستید که شما را آفریده است . در نتیجه خدا هم رب ما و هم خالق ما است . در صدر اسلام گروهی می گفتند که ما قبول داریم خدا خالق ما است ، اما قبول نداریم که رب ما است . بنابراین اگر از آنها پرسیده می شد که چه کسی شما را آفریده است ،می گفتند : خدا . اما اگر پرسیده می شد چه کسی شما را تربیت کرده است، می گفتند :بت ها . آنها بت ها را به عنوان مربی خود قبول داشتند . در این آیه آمده که هم خالق شما و هم رب شما، خدای یگانه است . نکته ی بعدی این است که آیا خدا به عبادت ما نیاز دارد ؟ چرا ما باید خدا را عبادت کنیم ؟ در این آیه خدا می فرماید : اگر خدا را عبادت کنید پرهیزکار می شوید . یعنی عبادت و بندگی خدا موجب می شود : غرایز شما تعدیل شده ، گناه در شما خاموش شده و سالم و سازنده شوید . بنابراین این آیه سه پیام دارد : 1- ای مردم رب خود را پرستش کنید . 2- ربی که شما را آفریده 3- اگر این کار ها را انجام دهید باعث رشد و تعالی شما است . معنای عبادت و پرستش خدا تنها بجا آوردن نماز و روزه نیست . هر کاری که در راستای تکریم خدا باشد به معنای عبادت است . یک شب حضرت علی (ع) بجای پیامبر (ص) خوابیدند . همین کار برای ایشان عبادت بود ، چون انگیزه ی الهی داشتند. در روایت داریم که هرکاری برای خدا انجام گیرد عبادت است. البته نه اینکه اگر ما کارهای خود را با انگیزه ی خدایی انجام دادیم نیاز به نماز خواندن نباشد . بالاترین تجسم عبادت، نماز است . کلمه ی لَعلَّکُم در این آیه و جاهای دیگر به معنای امید است . چون خیلی از افراد تا یک مسیری در عبادت پیش می روند ولی بعداً آن را خراب کرده و مشمول اثرات آن نمی شوند . در آیه ی بیست و دو همین سوره خداوند می فرماید: خدایی که این زمین را برای شما فرش و آسمان را حافظ شما قرار داده است . از آسمان برای شما باران فرستاد . چهار نعمت در این آیه ذکر شده است : زمین ، آسمان ، باران و گیاهانی که از زمین می رویند . بنابراین دلیل دومی که ما خدا را عبادت می کنیم، شکر نعمت های او است . عامل بعدی که در این آیه برای عبادت ذکر شده ، رشد و تعالی است . یعنی عبادت موجب می شود که ما درجا نزنیم . در ضمن در پرتوی عبادت ،انسان آرامش ، عزت و شجاعت پیدا می کند . وقتی که ما عبد خدا باشیم از کسی غیر از خدا نترسیده و و در مقابل او کرنش نمی کنیم . وقتی که ما عبد خدا باشیم در زندگی احساس یأس نکرده و امیدوار هستیم. امام حسین ( ع) یک نفر بودند ولی در مقابل هزاران دشمن ابهت داشتند . امام فرمودند : خرمشهر را خدا آزاد کرد و انقلاب را خدا پیروز کرد . البته عبودیت و بندگی خدا مراتب دارد .عبودیتی در اوج داریم که ائمه ، انبیاء و اولیای الهی در آن مکان قرار داشتند . شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و پرسید : حقیقت بندگی خدا چیست ؟ ایشان فرمودند : کسی که سه اندیشه داشته باشد عبد خدا است . اول اینکه بداند مالک نیست و همه ی مالکیت ها مختص خدا است . اگر انسان خود را مالک نداند به راحتی انفاق می کند . بسیاری از کسانی که بخل ورزیده و اهل انفاق نیستند ، به مالکیت خدا اعتقاد ندارند، دوم اینکه بنده خود را مدبر نداند . یعنی اینکه بگوید من برنامه ریزی می کنم ولی برنامه ریز واقعی خدا است . گاهی انسان همه ی برنامه ریزی ها را انجام می دهد اما در آخرین لحظه مشکلی پیش آمده و به نتیجه نمی رسد . ما برای هر کاری باید برنامه ریزی انجام دهیم ولی نباید انشاءالله را فراموش کنیم ، چرا که تدبیر به دست ما نیست . العَبد یُدَبر واللهُ یُقَدر. ما برنامه ریزی می کنیم ولی خدا تقدیر می کند . سپس امام صادق (ع) فرمودند : اگر بنده خود را مدبر نداند ، مصیبت ها برای او آسان می شود . وقتی علی اصغر امام حسین (ع) شهید شد امام فرمودند : خدایا این مصیبت آسان است چرا که تو آن را می بینی . خانمی می گفت که من برادری دارم که خیلی به مادرم علاقه داشت . ایشان دوازده یا سیزده ساله بود که مادر ما از دنیا رفت . به همین خاطر این بچه با دین و خدا و همه چیز قهر کرد . گفتم به ایشان بگویید : همه ی این اتفاقات برای ائمه ی ما هم افتاده است . چهار فرزند حضرت زهرا (س) در کودکی مادر خود را از دست دادند . بنابراین عبد واقعی سه ویژگی دارد : یکی اینکه خود را مالک ندانیم . اگر ما مالک بودیم می توانستیم اموال خود را با خود به داخل قبر ببریم . دوم اینکه خود را مدبر واقعی ندانیم . شخص باید تدبیر کند اما مدبر الامورخدا است. سوم اینکه دقت کنیم تمام کارهای ما در زندگی مورد امر خد باشد نه مورد نهی او. مثلاً اگر می خواهیم در جلسه ای شرکت کنیم مراقب باشیم که اسباب گناه در آن فراهم نباشد ،مراقب باشیم پول و درآمد ما حلال باشد نه آلوده به حرام و رشوه . امام فرمودند: اگر این ویژگی ها در انسان باشد هیچگاه مباهات نکرده و به خود نمی بالد . شخصی می گفت : من از نماز احساس آرامش نمی کنم چگونه شما می گویید : الا بذکرالله تطمئن القلوب . در روایت داریم که خدا طبیب است . نه در شفا بودن قرآن مشکلی است و نه در طبیب بودن خداوند . احتمالاً این آقا آن گونه که باید به نماز نگاه نمی کند که از آن لدت نمی برد. در روایت داریم که بندگی همراه با لقمه ی حرام مانند خانه ساختن روی شن روان است . اگر کسی می خواهد عبادات برای او اثرهای واقعی را داشته باشد باید به این نکات توجه کند .