بارالها، ما را از خواب غفلت بیدار کرده، به سوى خود متوجه نما و قلب و دل ما را نسبت به خود خاشع گردان و نمازهاى ما را «نماز خاشعان» قرار ده.
مادر همه ارزشها و کمالات انسانى «ایمان به خدا» است. در روایات ما آمده است که: نماز معراج مؤمن است(1)؛ پس چرا ما سالها نماز مىخوانیم و حتى یک بار نیز احساس نمىکنیم به معراج رفته باشیم؟!
قرآن مىفرماید: همانا نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد(2)؛ پس چرا ما عمرى است نماز مىخوانیم، اما هنوز این همه مرتکب گناه و اعمال زشت مىشویم؟! و دهها اثر دیگر که در آیات و روایات ذکر شده، ولى ما آن را در خود نمىبینیم.
آنچه ما به جا مىآوریم صورت ظاهرش شبیه نماز است و ما تنها اداى نماز را در مىآوریم! کسى که وقتى «السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته» مىگوید، تازه یادش مىآید که نماز مىگزارده است، آیا به راستى «نماز» خوانده است؟! بسیارى از ما مسایلى را که در فرصتهاى دیگر نمىتوانیم به آنها فکر کنیم به وقت نماز موکول مىکنیم تا در حین نماز به تحلیل و بررسى آنها بپردازیم! نمازهایى که ما مىخوانیم نه تنها موجب تکامل ما نمىشود، که ما باید از آنها توبه کنیم!
عوامل حواس پرتی در نماز
1) دلبستگی به دنیا: از مهمترین عوامل حواس پرتی در نماز، دلبستگی به دنیا و اسارت و فریفتگی در برابر آن است. به هنگام نماز، ما باید به طور کل خود را از دنیا جدا کرده و دنیا را با تمام زشتیها و زیباییهایش، خوشیها و ناخوشیهایش، به حال خود رها کرده و با تمام وجود خود را در محضر خداوند بیهمتا دیده و صفحه قلب خود را در اختیار آن معشوق واقعی قرار داده و تنها به او دل بسته و با او باشیم.
ششمین اختر تابناک آسمان ولایت امام صادق(ع) در کلامی زیبا و دلنشین در این باره میفرماید: «هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آن است، مأیوس شو و تمام هدف و توجه ات به خدا باشد و یاد روزی باش که در برابر عدل الهی قرار میگیری.» (3)
خداوند مهربان در کلام نورانی خود دنیا را به عنوان بازیچه معرفی کرده و به زیبای می فرماید: «همانا زندگی دنیا، بازیچه و سرگرمی است.» (4)
پیامبر اکرم(ص) در یکی از وصایای نورانی خویش به امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: ای علی، اگر دنیا، به اندازه بال پشه ای نزد خداوند متعال ارزش داشت، جرعه ای از آب دنیا را به کافر نمی داد. (5) بنابراین دنیایی که به اندازه یک بال پشه در درگاه الهی ارزش ندارد، نباید صفحه قلب ما را از عشق و محبت خود پر کند، به گونه ای که در آن جایی برای عشق و محبّت خداوند بیمثال باقی نماند.
2) آلودگی به گناهان: یکی دیگر از عوامل مهمّ حواس پرتی در نماز، آلودگی به گناه است؛ در روایتی زیبا امام صادق(ع) می فرماید: «پدرم میفرمود: هیچ چیزی مانند گناه قلب را تباه نمیکند، زیرا قلب پیوسته به گناه تن در میدهد تا جایی که گناه بر قلب چیره میشود و قلب را وارونه می سازد.» (6)
این روایت زیبا بیانگر این مطلب است که انسان گنهکار در اثر وارونه شدن قلبش از دریای رحمت الهی بی نصیب گشته که نتیجه آن چیزی نیست جز محرومیت از لذّت عبادت. نماز یعنى اینکه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى کند و دست نیاز به سوى او داشته باشد. کسى که به نماز مىایستد باید محضر خدا را درک کند و بداند در برابرچه مقامى ایستاده است ودر نتیجه، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد.
گام اول: توجه، به آنچه می کنیم
اولین گام براى نایل شدن به حقیقت و روح نماز این است که توجه داشته باشیم که چه مىکنیم . از همان ابتدا که براى تکبیره الاحرام مىایستیم و قبل از آن که «ا... اکبر» بگوییم، باید توجه کنیم که براى چه این جا ایستادهایم و مىخواهیم چه بکنیم. حتى جلوتر از آن، از همان اولین کلمه و جملهاى که شروع به اذان و اقامه مىکنیم، توجه داشته باشیم که این جملات براى چیست.
گام دوم: توجه به آنچه می گوییم
گام دوم براى خواندن نمازى که بتوانیم از آن بهره ببریم، این است که هر جمله و ذکرى را که مىگوییم، به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این چیزى است که حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یک نماز، موفق به این کار نشدیم، در نماز بعدى حتماً سعى کنیم که این کار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى کنیم، و خلاصه، این امرى است که حتماً باید به آن دست پیدا کنیم. براى این کار مىتوانیم به این صورت عمل کنیم که قبل از اداى هر جملهاى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر کنیم و سپس آن جمله را ادا کنیم.
گاهى لطف و عنایت تا بدان حد است که در هنگام سخن گفتن با او در حالى که ما غافلیم و توجهمان به چیزهاى دیگر است، خداى متعال خود دست ما را مىگیرد و قلب ما را متوجه خود کرده و مىفرماید: «بنده من کجایى؟! من با تو و به یاد تو هستم، تو در کجا سیر مىکنى؟! بیا و روى دلت را به من بنما و با من نجوا کن!»
اگر کسى در حالى که با شما سخن مىگوید، رویش را به سویى دیگر کرده و مرتب بالا و پایین و چپ و راست را نگاه کند، آیا آن را بزرگترین اهانت و بى احترامى به خود تلقى نمىکنید؟! به راستى عبادتها و نمازهاى ما «اهانت» است یا «عبادت»؟! در روایتى از پیامبر اکرم(صلى ا... علیه وآله) نقل شده است که حضرت مىفرمایند: آیا کسى که چنین نمازى مىخواند، نمىترسد از اینکه خداى متعال او را به صورت الاغى مسخ نماید؟!
گام سوم: تناسب باور قلبى مان با اذکار نماز
مرحله سوم در این مسیر آن است که سعى کنیم حال و باور قلبى ما نیز متناسب با همان چیزى باشد که به زبان مىآوریم. اگر در نماز مىگوییم: «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ»، باید حالمان نیز به گونهاى باشد که واقعاً جز خدا از هیچ کس دیگرى یارى نخواهیم و امید و اعتمادمان به کسى جز او نباشد. وقتى تکبیره الاحرام و «ا... اکبر» مىگوییم، باید باور قلبى مان نیز این باشد که خدا را «بزرگترین» بدانیم.
در هر حال، راههاى متعددى براى خروج از غفلت و توجه به خداى متعال وجود دارد. همه این راهها متوقف بر نوعى معرفت و شناخت است. اگر بخواهیم در حال نماز خشوع داشته باشیم و متوجه ذات اقدس متعال گردیم، باید از پیش، این معرفتها را کسب کنیم و آنها را پیوسته وجهه نظر خود قرار دهیم. بویژه باید دقایقى قبل از نماز، به معارفى که از پیش کسب کردهایم توجهى خاص بنماییم؛ این کار در ایجاد خشوع در حین نماز، بسیار مؤثر است.
بارالها، ما را از خواب غفلت بیدار کرده، به سوى خود متوجه نما و قلب و دل ما را نسبت به خود خاشع گردان و نمازهاى ما را «نماز خاشعان» قرار ده؛ آمین.
پی نوشتها: 1. ارشاد القلوب، ج 2، ص 217. 2. سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45. 3- محجه البیضاء، ج 1، ص 382 4- سوره حدید، آیه 20 5- کتاب وصایا الرسول لزوج البتول، وصیت 178، ص 63 6- وسائل الشیعه، کتاب جهاد النفس، حدیث 362