سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و یکى از یاران خود را فرمود : ] بیش در بند زن و فرزندت مباش که اگر دوستان خدایند ، خدا دوستانش را ضایع ننماید ، و اگر دشمنان خدایند ، ترا غم دشمنان خدا چرا باید ؟ [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :90
بازدید دیروز :156
کل بازدید :343053
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/9/6
10:52 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[102]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

صبر

 

 

 

حدیث (1) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ: صَبرٌ عِندَ المُصیبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصیَةِ؛
 

صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه.

کافى، ج2، ص91، ح15

حدیث (2) امام على علیه السلام :

اَلصَّبرُ اَن یَحتَمِلَ الرَّجُلُ ما یَنوبُهُ و َیَکظِمَ ما یُغضِبُهُ؛

 

صبر آن است که انسان گرفتارى و مصیبتى را که به او مى رسد تحمل کند و خشم خود را فرو خورد.

غررالحکم، ج2، ص69، ح1874

حدیث (3) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا یَکسِلَ، وَالثّانیَةُ أن لا یَضجَرَ، وَالثّالِثَةُ أن لا یَشکُوَ مِن رَبِّهِ تَعالى؛ لأِنَّهُ إذا کَسِلَ فَقَد ضَیَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم یُؤَدِّ الشُّکرَ، وَإذا شَکا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهُ؛


صبور سه نشانه دارد : اول آن که سستى نمى کند ، دوم آن که افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن که از پروردگار خود شِکوه نمى کند ؛ زیرا اگر سستى کند، حق را ضایع کرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است .

علل الشرایع، ج2، ص498، ح1

حدیث (4) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اَلصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ: اَلشَّوقُ ، وَالشَّفَقَةُ ، وَ الزَّهادَةُ ، وَ التَّرَقُّبُ ، فَمَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ ، وَ مَن أشفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ، وَ مَن زَهِدَ فِى الدُّنیا تَهاوَنَ بِالمُصیباتِ، وَمَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ فِى الخَیراتِ؛

صبر چهار شعبه دارد : شوق، ترس، زهد و انتظار ، هر کس شوق بهشت داشته باشد ، از هوا و هوس دست مى کشد و هر کس از آتش بترسد، از حرام ها خود را نگه مى دارد و هر کس به دنیا بى اعتنا باشد ، گرفتارى ها را به چیزى نگیرد و هر کس منتظر مرگ باشد ، در کارهاى خیر بکوشد .

کنزالعمال، ج1، ص285، ح1388

حدیث (5) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ جَمَعَ اللّه  لَهُ خَیرَ الدُّنیا و َالآخِرَةِ: اَلرِّضا بِالقَضاءِ وَالصَّبرُ عِندَ البَلاءِ و َالدُّعاءُ عِندَ الشِّدَّةِ و َالرَّخاءِ؛

کسى که سه خصلت در او باشد خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او فراهم مى کند: خشنودى به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى .

بحارالأنوار، ج68، ص156، ح71

حدیث (6) امام کاظم علیه السلام :

اِصبِر عَلى طاعَةِ اللّه ، وَاصبِر عَن مَعاصِى اللّه ؛ فَإنَّمَا الدُّنیا ساعَةٌ، فَما مَضى مِنها فَلَیسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَ ما لَم یَأتِ مِنها فَلَیسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلى تِلکَ السّاعَةِ الَّتى أنتَ فیها فَکَأَنَّکَ قَدِ اغتَبَطتَ؛

 

بر طاعت خدا صبر کن و در ترک معاصى او شکیبا باش ؛ زیرا دنیا لحظه اى بیش نیست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبرى ندارى . پس لحظه اى را که در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان که گویى خوشبخت و خوشحالى .

بحارالأنوار، ج75، ص311، ح1

حدیث (7) امام على علیه السلام :

فَصَبرا عَلى دُنیا تَمُرُّ بِلوائِها کَلَیلَةٍ بِأَحلامِها تَنسَلِخُ؛

 

در برابر دنیایى که گرفتارى آن، مانند خواب هاى پریشان شب مى گذرد شکیبا باش.

بحارالأنوار، ج40، ص348، ح29

حدیث (8) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

إنَّ المَعونَةَ تَتى مِنَ اللّه  عَلى قَدرِ المَؤونَةِ وَإنَّ الصَّبرَ یَتى مِنَ اللّه  عَلى قَدرِ المُصیبَةِ؛


براستى که کمک از جانب خداوند به اندازه هزینه مى رسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتارى مى آید.

کنزالعمال، ج6، ص347، ح15993

حدیث (9) امام على علیه السلام :

إنّکَ إن صَبَرتَ جَرَت عَلَیکَ المَقادیرُ و أنتَ مَأجُورٌ ، و إن جَزِعتَ جَرَت عَلَیکَ المَقادیرُ و أنتَ مَأزورٌ؛


اگر صبر کنى مقدرات الهى بر تو جارى مى شود و اجر خواهى بُرد و اگر بیتابى کنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهکار خواهى بود.

جامع الأخبار، ص316، ح882

حدیث (10) امام على علیه السلام :

اَلصَّبرُ فِى المورِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ المورَ فَسَدَتِ المورُ؛

 

نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.

کافى، ج2، ص90، ح9

حدیث (11) امام على علیه السلام :

اَلحِلمُ حِجابٌ مِنَ الافاتِ؛

 

بردبارى، مانعى در برابر آفت هاست.

غررالحکم، ح720

حدیث (12) امام باقر علیه السلام :

فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یُقالَ لَکُم، فَاِنَّ اللّه  عزَّوَجلَّ یُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنین، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ یُحِبُّ الحَیّى الحَلیمَ اَ لعفیفَ المُتعَفِّـفَ؛

 

درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.

امالى صدوق، ص326

حدیث (13) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

لأَِمیرِ المُؤمِنین علیه السلام أَلا اُخبِرُکُم، بِأَشبَهِکُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى یا رَسولَ اللّه  قالَ: أَحسَنُکُم خُلقا، وَأَعظَمُکُم حِلما، و َأَبَرُّکُم بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّکُم مِن نَفسِهِ إِنصافا؛


به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: آیا تو را خبر ندهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیه تر است؟ عرض کردند: آرى، اى رسول خدا. فرمودند: آن کس که از همه شماخوش اخلاق تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و با انصاف تر باشد.

مکارم الاخلاق، ص442  

حدیث (14) امام على علیه السلام :

إِنَّ العَبدَ لَیَحرُمُ نَفسَهُ الرِّزقَ الحَلالَ بِتَرکِ الصَّبرِ، و َلا یُزادُ عَلى ما قُدِّرَ لَهُ؛


بنده به سبب بى صبرى، خودش را از روزى حلال محروم مى کند و بیشتر از روزى مقدّر هم نصیبش نمى شود.

شرح نهج البلاغه، ج3، ص160

حدیث (15) امام على علیه السلام :

اَلحِلمُ یُطفى نارَ الغَضَبِ و َالحِدَّةُ تُؤَجِّجُ إِحراقَهُ؛


بردبارى آتش خشم را فرو مى نشاند و تندى آن را شعله ورتر مى کند.

غررالحکم، ج2، ص123، ح20632

حدیث (16) امام على علیه السلام :

مَن غاظَکَ بِقُبحِ السَّفَهِ عَلَیکَ، فَغِظهُ بِحُسنِ الحِلمِ عَنهُ؛


هر کس با زشتىِ سبکسرى تو را خشمگین کرد تو با زیبایى بردبارى او را به خشم آور.

غررالحکم، ج5، ص333، ح8620

حدیث (17) امام صادق علیه السلام :

ثَلاثَةٌ لا تُعرَفُ إِلاّ فى ثَلاثِ مَواطِنَ: لا یُعرَفُ الحَلیمُ إِلاّ عِندَ الغَضَبِ و َلاَ الشُّجاعُ إِلاّ عِندَ الحَربِ و َلا أَخٌ إِلاّ عِندَ الحاجَةِ؛

سه کس اند که جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام خشم، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نیازمندى.

بحارالأنوار، ج78، ص229، ح9

حدیث (18) امام على علیه السلام :

أَشرَفُ الخَلائِقِ التَّواضُعُ و َالحِلمُ و َلینُ الجانِبِ؛

شریف ترین اخلاق، تواضع، بردبارى و نرم خویى است.

غررالحکم، ج2، ص442، ح3223

حدیث (19) امام صادق علیه السلام :

اَلحِلمُ سِراجُ اللّه ... وَالحِلمُ یَدورُ عَلى خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَو یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَو یَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَیُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن یُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن یُطالِبَ بِالحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِن آتَیتَ کُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ... ؛


بردبارى چراغ خداست... پنج چیز است که بردبارى مى طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بى گناه باشد و اذیت شود، حق طلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى، بردبار هستى... .

بحارالأنوار، ج71، ص422، ح61

حدیث (20) امام على علیه السلام :

اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَ العَقلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِکَ بِحِلمِکَ وَ قاتِل هَواکَ بِعَقلِکَ؛


بردبارى پرده اى پوشاننده و عقل شمشیرى برنده است، پس عیبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخیز.

نهج البلاغه، حکمت 424

حدیث (21) امام على علیه السلام :

إن لَم تَکُن حَلیما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَکَ أَن یَکونَ مِنهُم؛


اگر بردبار نیستى خود را بردبار جلوه ده، زیرا کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و بزودى یکى از آنان نشود.

نهج البلاغه، حکمت 207

حدیث (22) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

کادَ الحَلیمُ أَن یَکونَ نَبیّا؛

 

آدم بردبار به پیامبرى نزدیک است.

بحارالأنوار، ج43، ص70، ح61

حدیث (23) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

لَیسَ بِحَلیمٍ مَن لَم یُعاشِر بِالمَعرُوفَ مَن لا بُدَّ لَهُ مِن مُعاشَرَتِهِ حَتّى یَجعَلَ اللّه  مِن ذلِکَ مَخرَجا؛


بردبار نیست آن که با کسى که چاره اى جز معاشرت با او ندارد به نیکى معاشرت نکند تا این که خداوند براى او راه نجاتى از معاشرت با وى فراهم آورد.

کنزالعمال، ج3، ص130، ح5815

حدیث (24) امام على علیه السلام :

لَیسَ الحَلیمُ مَن عَجَزَ فَهُجِمَ وَإِذا قَدَرَ انتَقَمَ، إِنَّمَا الحَلیمُ مَن إِذا قَدَرَ عَفا وَکانَ الحِلمُ غالِبا عَلى کُلِّ أَمرِهِ؛

کسى که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست، بلکه بردبار کسى است که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردبارى بر تمامى امور او غالب باشد.

غررالحکم، ج5، ص91، ح7529

حدیث (25) امام على علیه السلام :

مَن حَلَمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ؛

هر کس در مقابل دشمن بردبار باشد بر او پیروز مى شود.

کنزالفوائد، ص147

حدیث (26) امام على علیه السلام :

مَن غاظَکَ بِقُبحِ السَّفَهِ عَلَیکَ، فَغِظهُ بِحُسنِ الحِلمِ عَنهُ؛

هر کس با زشتىِ سبکسرى تو را خشمگین کرد تو با زیبایى بردبارى او را به خشم آور.

غررالحکم، ج5، ص333، ح8620

حدیث (27) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

فَأَمَّا الحِلمُ فَمِنهُ رُکوبُ الجَمیلِ، وَ صُحبَةُ البرارِ وَ رَفعٌ مِنَ الضَّعَةِ وَ رَفعٌ مِن الخَساسَةِ وَ تَشَهِّى الخَیرِوَتَقَرُّبُ صاحِبِهِ مِن مَعالِى الدَّرَجاتِ وَ العَفوُ وَ المَهَلُ وَ المَعروفُ وَ الصَّمتُ فَهذا ما یَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِحِلمِهِ؛

حاصل بردبارى: آراسته شدن به خوبیها، هم نشینى با نیکان، ارجمند شدن، عزیز گشتن، رغبت به نیکى، نزدیک شدن بردبار به درجات عالى، گذشت، آرامش  و تأنى، احسان  و خاموشى. اینها ثمره  بردبارى  عاقل  است.

تحف العقول، ص16

حدیث (28) امام رضا علیه السلام:

لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛
 

هیچ بنده  اى حقیقت ایمانش را کامل نمى  کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین  شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.

بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1

حدیث (29) امام على علیه السلام :

إِنَّ المُؤمِنَ... إذا أَصابَتهُ شِدَّةٌ صَبَرَ... وَالمُنافِقُ إِذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا؛
 

مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى‏تاب.

تحف العقول، ص212

حدیث (30) امام على علیه‏ السلام :

خَیرُ النّاسِ مَن اِن اُغضِبَ حَلُمَ وَ اِن ظُلِمَ غَفَرَ وَ اِن اُسى‏ءَ اِلَیهِ اَحسَنَ؛
 

بهترین مردم کسى است که اگر او را به خشم آورند، بردبارى نماید و چنانچه به او ظلم شود، ببخشاید و چون به او بدى شود، خوبى کند.

غررالحکم، ج3، ص 430، ح 5000

حدیث (31) امام صادق علیه‏ السلام :

اَلحِلمُ سِراجُ اللّه‏ِ... وَالحِلمُ یَدورُ عَلى خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَو یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَو یَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَیُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن یُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن یُطالِبَ بِالحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِن آتَیتَ کُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد اَصَبتَ... ؛
 

بردبارى چراغ خداست... پنج چیز است که بردبارى مى‏طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بى‏گناه باشد و اذیت شود، حق‏طلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى، بردبار هستى... .

بحارالأنوار، ج 71، ص 422، ح61

حدیث (32) امام على علیه‏ السلام :

اِحتَمِل ما یَمُرُّ عَلَیکَ فَاِنَّ الحتِمالَ سِترُ العُیوبِ وَ اِنَّ العاقِلَ نِصفُهُ اِحتِمالٌ وَ نِصفُهُ تَغافُلٌ؛
 

در برابر آنچه بر تو مى‏گذرد، بردبار باش، زیرا بردبارى، عیب‏ها را مى‏پوشاند. به راستى که نیمى از عقل، بردبارى و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است.

غررالحکم، ح 2378

حدیث (33) امام على علیه‏ السلام :

اَلصَّبرُ فِى المورِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ المورَ فَسَدَتِ المورُ؛
 

نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى‏رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى‏گردند.

کافى، ج 2، ص 90، ح 9

حدیث (34) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

اَطعِمُوا المَرأَةَ فى شَهرِها الَّذى تَلِدُ فیهِ التَّمرَ فَاِنَّ وَلَدَها یَکونُ حَلیما نَقیّا ؛
 

به زن، در ماهى که زایمان کرده ، خرما بدهید ، چرا که فرزند او بردبار و پاک مى‏شود.

مکارم الأخلاق ، ص 169

حدیث (35) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

ثَلاثٌ مَن لَم تَکُن فیهِ فَلَیسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ. قیلَ: یا رَسولَ اللّه‏ِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ یَعیشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ؛
 

سه چیز است که هر کس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند: بردبارى که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند، اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگى کند و پارسایى که او را از نافرمانى خدا باز دارد.

خصال، ص 145، ح 172

حدیث (36) امام صادق علیه ‏السلام :

کَمالُ الدَبِ وَالمُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ : اَلعَقلُ وَ الحِلمُ ، وَالصَّبرُ ، وَالرِّفقُ ، وَالصَّمتُ ، وَحُسنُ الخُلقِ وَ المُداراةُ؛
 

کمال ادب و مروت در هفت چیز است: عقل، بردبارى، صبر، ملایمت، سکوت، خوش‏اخلاقى و مدارا.

بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 325، ح 14

حدیث (37) امام على علیه ‏السلام :

اِنَّکَ مُقَوَّمٌ بِاَدَبِکَ فَزَیِّنهُ بِالحِلمِ؛
 

تو با ادبت ارزش‏گذارى مى‏شوى، پس آن را با بردبارى زینت بخش.

مشکاة الأنوار، ص 239، ح 689

حدیث (38) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

اَلعَدلُ حَسَنٌ وَلکِن فِى المَراءِ اَحسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِن فِى الغنیاءِ اَحسَنُ، اَلوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِن فِى العُلَماءِ اَحسَنُ، اَلصَّبرُ حَسَنٌ وَلکِن فِى الفُقَراءِ اَحسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلکِن فِى الشَّبابِ اَحسَنُ، اَلحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِن فِى النِّساءِ اَحسَنُ؛
 

عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر.

نهج الفصاحه، ح 2006

حدیث (39) امام صادق علیه ‏السلام :

 ایّاکَ وَ خَصلَتَینِ: اَلضَّجَرَ وَ الکَسَلَ، فَاِنَّکَ اِن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلى حَقٍّ وَ اِن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّا؛
 

 از دو خصلت بپرهیز: بى‏حوصلگى و تنبلى، زیرا اگر کم‏حوصله باشى بر حق شکیبایى نکنى و اگر سست و تنبل باشى حقّى را ادا نکنى.

امالى صدوق، ص 636

حدیث (40) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

ألا اُخبِرُکُم بِاَشبَهِکُم بى؟ قَالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه‏ِ. قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَ اَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِِخوانِهِ فى دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَى الحَقِّ وَ اَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفوا وَ اَشَدُّکُم مِن نَفسِهِ اِنصافا فِى الرِّضا وَ الغَضَبِ؛
 

آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق‏تر، نرم‏خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى‏اش دوست‏دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده‏تر و با گذشت‏تر و در خرسندى و خشم با انصاف ‏تر باشد.

کافى، ج 2، ص 240، ح 35