فضای فعلی صنعت ایران را می توان با جمله زیر توصیف کرد :
میدانی که در آن رابطه میان انگیزه طبیعی مالکیت با روند سود آوری و فعالیت های معطوف به کار تخریب شده است برای توصیف بیشتر این تعریف تنها کافی است به این نکته توجه کنید که آن پیوندی که در بخش خصوصی نیرویی مثبت محسوب می شود در بخش دولتی رانت و فساد پدید می آورد یعنی وجود انگیزه سود آوری بیشتر برای صاحب سرمایه و مدیر بخش خصوصی آن هم از سازمان تحت مالکیت خود یک امر طبیعی محسوب شده و می شود که تمامی دولت ها بر روی آن حساب باز می کنند تابتوانند وی را به فعالیت بیشتر برای تنوع کیفی و افزایش کمیت ها واداشته و در نتیجه ثروت بیشتر عاید جامعه کنند اما همین انگیزه سود شخصی در یک مدیر دولتی تبدیل به عاملی برای ایجاد فساد می شود و به همین دلیل دولت ها در این شرایط مجبور می شوند بر روی انگیزه های معنوی مدیران خود در نهادهای تولیدی – صنعتی تحت مالکیت خود حساب باز کنند اما مشکل بزرگ آن است که انگیزه های مادی ( نظیر سود شخصی بیشتر ) خود جوشند در حالی که برای استفاده از انگیزه های معنوی نه تنها باید شرایط تربیتی و فرهنگی ویژه ای پدید آورد بلکه ناچاریم برای بقای انگیزه معنوی در کارکنان مذکور محیط اطراف آنها را انباشته از آموزش ارتباطات معنوی کنیم تاانگیزه معنوی کوشش برای توسعه کشور بر انگیزه سود شخصی غالب شود .
ملاحظه می فرمایید که گرایش به سوی سرمایه داری دولتی به ویژه در آن دسته از نهادهای توسعه ای که ناچارند مدیران خود را از انگیزه های قوی توسعه ای بهره مند بسازند چگونه موجب اختلال در توسعه خواهد شد در این شرایط جامعه نمی تواند از انگیزه های قوی سالم و طبیعی افراد برای تحرک آنها در محیط کار بهره برد و در عوض ناچار می شود با سرکوب این انگیزه های طبیعی در مدیران دولتی آنها را در فضای دو گانگی شدید رفتاری سرگردان سازد وجود چند گانگی رفتاری که با افت بهره وری در نظام های بوروکراتیک دولتی و به ویژه در مدیران نهادهای صنعتی که در تملک دولت اند همراه می باشد از این نکته مهم ناشی می شود که در چنین نظام هایی ناچار می شوند انگیزه های طبیعی و مهم فرد یعنی تمایل به اخذ ثروت و سود بیش تر را سرکوب کنند چرا که با جدایی پیوند مالکیت و مدیریت مهم ترین نیروی توسعه یعنی انگیزه تولید ثروت بیش تر برای خود تبدیل به نیروی فساد آمیز می شود آنان ناچارمی شوند برای مدیر دولتی انگیزه های معنوی دیگری مثلا خدمت به جامعه را تدارک ببینند تمایز انگیزه های مادی با فرهنگی در آن است که انگیزه های مادی خودجوشند یعنی همه می خواهند صاحب ثروت و قدرت شوند و برای این هدف فعالیت می کنند اما برای ایجاد انگیزه های مادی از جایگاه طبیعی تحرک شان
رانده شدند و به حوزه هایی انتقال یافته اند که ایجاد فساد می کنند ( نظیر انتقال از حوزه مالکیت مولد خصوصی به دولتی ) به هر صورت وجود این جریان ترتیبی که ایجاد آن ساده هم نیست بسیار ضروری میباشد .
در نگاهی دیگر همین ناتوانی در تبیین دو گانگی اثر انگیزه های مادی از یک سو و ضرورت ایجاد انگیزه های معنوی از سوی دیگر است که به بزرگ ترین معضل اجتماعی در سازمان های تحت پوشش دولت در آمده است : معضل فساد و دو گانگی رفتاری کارکنان . این معضل به ویژه در کشور ما که دولت ثروتمندترین واحد اقتصادی نیز می باشد بسیار جدی است علت آن است که جریان این دو گانگی به سرعت در تمامی بافت اقتصادی جامعه نفوذ کرده و می کند فضای فعلی تحرکات اقتصادی جامعه به واقع از نابجایی تحرک انگیزه ها در رنج است .
برای این مهم چه باید کرد ؟
در شرایط خاص سرمایه داری دولتی از مدیران خود موجوداتی با رفتاری دو یا چند گانه و به شدت در معرض خطر فساد ساخته است به راستی چرا جامعه خود را ناچار می کند که تمامی انگیزه های طبیعی و سالم افراد را که مهم ترین نیروی توسعه است به میدانی آورد که تبدیل به دیو فساد گردند در جایی فرشته توسعه و در جایی دیگر دیو فساد !!
آن کدام آدم عاقلی است که فرشته توسعه را به دیو فساد تبدیل کند ؟