عنوان | عشق به جهاد |
موضوع | عشق به جهاد |
راوی | ابراهیم باشتنی |
متن کامل خاطره | |
اسماعیل وقتی به سن تکلیف رسیده بود خیلی دلش می خواست به جبهه برود اما به علت اینکه در همان زمان من قصد عزیمت به جبهه را داشتم برای همین خانواده با رفتن هر دو موافقت نمی کردند. اسماعیل به من گفت: هر کس حسابی خاص برای خودش نزد پروردگار دارد. تو که می روی برای خودت می روی من هم که می روم برای خودم می روم. او دیگر طاقت نیاورد و با دیگر دوستانش که از طریق هنرستان اعزام شده بودند به جبهه رفت و بعد از 30 الی 40 روز خبر شهادت او را آوردند. |