اسلام به عنوان مذهبی اصولی فراگیر،مجموعه ای از واقعیات وآرمان های مرتبط بهم است که تمام وجوه فکری وعلمی ،عقایدوافکار، رفتار وکردارهای انسان رادربرگرفته است. نمی توان قوانین ومفاهیم اسلامی را به طور کامل درک نمود مگر آن که در بطن اسلام تجزیه وتحلیل شوند.
مفهوم شهادت در اسلام تنها درسایه مفهوم جهاد قابل درک است ومفهوم جهاد درک شدنی است اگر عقیده لذت از امر به معروف بطور محسوس درک شده باشد؛ وخوب وبد، راست وخطا قابل فهم است اگر منبع الهی تقوی ، صداقت وتوحید درک شده باشد؛ وچگونگی کیفیت انتقال پیام از منبع لایزال تقوی وحقیقت به بشر از طریق فقه ونبوت اینگونه قابل لمس است. درنهایت پیام الهی بطورکامل دریافت نمی شود مگر آنکه تجسم این پیام الهی وشیوه راهنمایی امام و رهبر بطورصحیح درک شده باشد.
می توان ارتباطی بین مفهوم شهادت در اسلام با کل مذهب اسلام درنظر گرفت. این فرآیند تا حدی قابل درک است اگر واژه اسلام تفهیم شود. این کلمه از ریشه عربی" تسلم" گرفته شده که به معنای رهایی وصلح وآرامش است. اسلام تسلیم صلح وآرامش به اراده خداوند است واین با مردن وشهادت وتسلیم جان مطابقت می کند. بنابرین مفهوم شهادت مانند باقی مفاهیم اسلامی شهادت درسایه اعتقاد به توحید ووحدانیت خداوند وتسلیم دربرابراراده وفرمان او قابل درک است ؛ وبه تنهایی قابل درک نیست . پس مفهوم شهادت مستثنی از این قاعده نیست . تمام مفاهیم اسلامی به یکدیگر مرتبطند وبهتر است تمام آنها رادرقالب اعتقاد به توحید جمع بندی کرد.
مفهوم شهادت در اسلام با مسلمان وغیر مسلمان اشتباه گرفته شده است. شهادت معنایی تنگاتنگ با مفهوم جهاد دارد اغلب دانشوران عمدا یا سهوا جهاد را با دفاع مقدس تعریف می کنند . مسلمانان اغلب واژه شهید را مرگ با ارزش برای محبوبشان یعنی پروردگار تعریف می کنند وتوجهی به ارتباط تنگاتنگ به کشمکش دائمی بین جهاد و شهادت ندارند. شهادت انحصارا در اختیار اسلام نیست. (گرچه منحصراروحانی،مذهبی ،معنوی والهی است و مکاتب ماده گرا ادعایی نسبت به آن ندارند). اسلام خود مفهوم شهادت را تعریف می کند. بدون تردید مفهومی اسلامی تنها در قالب وچهار چوب اسلام تعریف می شود ،نه با مسلمان وغیر مسلمان ونه در سایه مفاهیم غیر اسلامی از قبیل گناه ورنج . مسلمانان اجازه ندارند تا اصول اسلامی رابدون توجه به سیستم فکری اسلامی توضیح دهند. شهادت را نمی توان تنها در القاب وواژه های شفاعت ووساطت تشریح کرد. گفته می شود که شهیدان اسلام برای مرگ داوطلب بودندتا بتواننددرروز جزا برای گناهکاران شفاعت کنند.
مفهوم اسلامی شفاعت تنها درچارچوب اصول علیت قابل بیان است ، نه به تنهایی بعنوان شفاعت روحانی. اسلام مفاهیم مسیحی وساطت را بدون مسؤلیت شخصی برای رستگاری افراد رد می کند.
مفاهیم شهادت ودفاع مقدس با الله در ارتباط هستند. این دو واژه مکررا با یکدیگردرقرآن دیده می شود. درحقیقت بدون دفاع برای خدا وحق ، شهادتی وجود ندارد. این واژه ها معانی ادبی متفادت با معنای لغوی خود دارند،گرچه این معنای ظاهری اساسا برپایه معانی ادبی قرار گرفته است. مفاهیم اسلامی شهادت وجهاد توسط نامسلمانان وشرق نویسان بطور ناصحیح بیان شده است.
واژه شهادت از ریشه عربی "شهد" گرفته شده به معنای دیدن ، شاهد بودن ،گواهی دادن ، الگوو نمونه شدن است شهید فردی است که می بیند وشهادت می دهد پس شاهد است .
گویی شهید حقیقت را به صورت فیزیکی درک می کند ومی بیند ومحکم وراسخ حاضر وآماده است آنچنان که آن رانه تنها زبانا شهادت می دهد بلکه حاضر است برای حق وحقیقت ،جنگ ودفاع کند وزندگی خود رادرراه عقیده اش فدا کند بادفاع وفداکردن جانش برای حقیقت او به یک اسطوره واسوه برای دیگران تبدیل می شود که سزاوارتکریم واحترام است.
در تمام این مراحل ، تنها کلمه حق است ، شناخت واظهارش ، جنگ ودفاع برای آن ، آمادگی فداکردن جان برایش الگویی رابرای طالبان حق فراهم می کند. هدف ، رغبت وانگیزه شان برپایه حق است.
جهادوسیله ای برای این منظور است که ممکن است منجر به شهادت نیز شود ولی الزاما به معنی کشته شدن در میادین جنگ نیست. شاید بتوان اینگونه جمع بندی کرد که نه شهادت نه جهاد، بیرون ازقلمرو حقیقت قابل بیان نیستند وشهادت وقتی رخ می دهد که جهاد پیشگام باشد وجهادهمان جنگ برای حقیقت است. مجاهدجانش رابرای حق همچون شهید ایثار می کند،گرچه او دررزمگاه نیست ولی همچون شهید می میرد. اوگشته نمی شود ولی وفاداربه حقیقت الهی است وآماده جنگ برای حقیقت تمام ارزشهای آن است. تازمانیکه زنده است اویک مجاهداست وزمانیکه بمیردیاکشته شود همچون شهیداست.
گفته شد که شهید خودرااسطوره والگو قرارمی دهد. دراین معنا ، مفهوم شهادت ارتباط تنگاتنگی بامفهوم نبوت دراسلام دارد . شهید وپیامبربعنوان اسطوره دراسلام نگریسته می شود.
دراسلام ،بشرنیازمندرهبری وهدایت است اورابه سوی حق راهنمائی کند.این رهبرخودجزئی ازمنبع حقیقت لایزال است. اماچون بشراست که نیازمند هدایت است پس رهبرنیزبهتراست بشری باشداسلام پیامی ازنورحقیقت است که به فرستادگان داده شده تا بشریت رابه سوی حق راهنمایی کنند. هدایت مردم نیازمند هدایت و رهبری مردمی است . ایمان محکم وراسخ با زندگی پرهیزگاران همراه است . دراسلام اعتقادبه یگانگی درحرف وعمل وجود دارد. پس راهنمایی باید چنان جامع وگسترده باشد که عقیده افکارو رفتاررادربرگیرد. رهبربهتراست به آنچه می خواهد موعظه کند اشراف داشته باشد ونیز تجسمی افضل از پیامی که می خواهد بشارت دهد داشته باشد. بهتر است خود نیز اسطوره وسر مشق باشد؛ محمد (ص) رسولی بود که پیامی جامع وجهانی از پروردگار برای آدمیان به همراه داشت وخود نیز تجسمی از پیام الهی والگوواسوه و شهید است. پس کلمه اصلی در مفهوم نبوت در اسلام هدایت بشری است پس رهبرباید بداند چه شیوه وروشی بهترین راه برای هدایت بسوی حقیقت است. محمد (ص) که خود اولین مسلمان وبهترین نمونه دراسلام است شیوه اش بعنوان الگویی استاندارد برای جامعه مسلمان شناخته شد. اعضای این جامعه را شهدا تشکیل داده اند. جایگاه پیامبران بعنوان اسوه در اسلام ، به مفهوم اسلامی نبوت ویژگی منحصر بفردی داده است. مهمترین مسؤلیت آنهاراهنمایی بشر به سمت حقیقت با تجسمی حقیقی ازپروردگار است. آنها بین سرچشمه حقیقت وبشر وساطت نمی کنند درحقیقت آنها آدمیان راازعذابی که گناهکاران رادربرخواهد گرفت آگاه خواهند کرد پس هرکس مسئول کار خود خواهد بود وهیچ چیز وهیچ کس نمی تواند بین خداوگناهکارشفاعت کند. مفهوم شفاعت در اسلام رابهتر در قالب اصول علیت نگریست ، یعنی آن که پیامبران باهدایت مردم به سوی حق باعث سعادت آنها می شوند سعادت باید حاصل شود وپیامبران وفرستادگان خدا برای ما فرصت های فراهم می آورند تااین سعادت رابیابیم وبه دست آوریم. اما این در گرودرک حقیقت است. آدمی در آغاز عاری از گناه است وپیامبران نقش بسزایی درسعادت آنها دارند. شهیدان نیز نمونه ای بارز از پیام الهی هستند در این معنا آنها درمسئولیتی ویژه وخاص با پیامبران تعهد می بندند.
چون مسؤلیت پیامبران تاحدی فراهم کردن الگویی زنده و روشن از پیام الهی است پیام آنها بهتر است عملی وکاربردی باشد . بنابرین بشر قادر به پیروی وتقلید ازآنها خواهند بود وپیام آنهارا سرمشق خود قرار خواهند داد. به اعتقاد مسیحیان مصلوب شدن پسر خدا،عملی خرق عادت از مخلوقی خارق العاده بود که الزاما بشرقادربه تقلید ازآن نبود. اما محمد(ص) رهنمود های عملی از نیکوکاری وپرهیز گاری رامنتقل کرد وخود در میان آن رهنمود ها با مردم زندگی کرد تاعملی بودن آن رابرای دیگران آشکار سازد. برای این است که درقرآن پیامبران راشهید،شاهد والگونامیده اند. این واژه از آن پس دراولین روز های تاریخ اسلام به کار رفت.
بنابرین محمد(ص) همچون دیگر فرستادگان تجسمی بارز از اسلام است. او کاملا تسلیم حق است او دینی جهانی ووالا ازتمام آفرینش ها برای مخلوقات به همراه داشت او اسطوره ای ازآموخته هاست واسوه ای برای بشریت. الگویی است که بشررا به سوی حق هدایت می کند اما او آنها را مجبور نمی کند اجبار با مفهوم انسان در اسلام مطابقت ندارد. اسلام بشر راازتجسم ماهیت برای حق منع می کند، اما به تجسم رهنمود ها ،اراده تشویق می کند تا نمونه ای بارز از نظام فراگیرخداونددر افکاردین برای بشر شود. پیامبران وشهیدان مثالهای بارزی از پیام الهی هستند بنابراین متضمن اراده الهی اند. درتعدادی ازکتب قدیمی اسلامی خون شهیدان راهمچون خون خداوند،ثارالله عنوان کرده اند.
شیعیان یکی از بنیادی ترین واساسی ترین فرقه ومذهب اسلام اند که تاکید زیادی بروی امامت به ملت مسلمان داشته اند.ما معتقدیم که دور انصاف نیست تا بگوییم تمام شیعیان حول یک اصل کلی می چرخند وآن رهبری جامعه اسلامی ،امامت است.
واژه کلیدی در شیعیان ، امامت است که به معنای رهبری وراهنمای افرادی است که نیاز به هدایت دارند؛اگر جامعه رهبری وهدایت می شود خود رهبران بهتر است نمونه ای بارز از اعتقادبه آنچه رهبری می کنند باشند. تادیگران را به تفکروعمل در این راه بشارت دهند.
مفهوم رهبردارای سه ویژگی است: 1- کسی که هدایت می کند (امام) 2- کسانی که هدایت می شوند (شیعیان) 3- رهبروراهنمای واقعی وبرنامه های رهبر.
جامعه هدایت نمی شود مگر آنکه رهبران به آنچه دیگران رابه آن موعظه می کنند تا انجام دهند،ایمان داشته باشند بطورخلاصه امام خود باید سرمشق والگوی دیگران باشد.
پیامبردومسؤلیت مهم آوردن دین وترویج آن را برعهده دارد در حالیکه وظیفه ی امام فقط ترویج وگسترش است. به همین دلیل است که هر فرستاده ای امام است ولی هر امامی الزاما رسول نیست در حقیقت وظیفه امام فراهم آوردن الگوهایی برای پیام آوردن است. پس پیروان شیعه به گفته امام ایمان دارند وخود نیزالگوواسطوره هستند. تاریچه کلی شیعه وزندگی امامان شیعه بهتر است در این مقاله در مفهوم امامت گنجانده شود که رستگاری بشریت توسط رهنمود های آنها صورت می گیرد. می توان گفت زندگی آنها همواره سرشار از درگیری برای حق بوده است به همین خاطر شهید نام گرفته اند چه در بستر وچه در میدانهای جنگ مرده باشند.
حادثه کربلا وشهادت امام حسین (ع) وعاشورا وتمام جنگ هایی که ایشان به جان خرید نقش بسزایی در تاریخ شیعه دارد هنوز این رخداد تاریخی به عنوان اسوه مقاومت در روح مسلمانان دمیده می شود این حادثه درجمله معروف "هر روز عاشوراست وهرجا کربلا است" دیده می شود. این عبارت تاحدی رمز جاودانگی وبرپای انقلاب روحانی شیعه را در تاریخ منعکس می کند.
الف- عزتی- دانشگاه تهران- الصراط جلد هشت (1986)
مترجم عفت رعنای
منبع : معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید در استان خراسان شمالی