سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :49
بازدید دیروز :156
کل بازدید :343012
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/9/6
6:16 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[102]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

علائم غفلت از یاد خدا

می دانید علامت های خدا فراموشی چیست؟ می دانید علامت آدم هایی که ارتباطشان با خدا ضعیف است چیست؟

1. ارتباط ضعیف با قرآن:  این افراد با قرآن خیلی ارتباط ندارند. قرآن می فرماید آدم هایی که ارتباطشان با خدا ضعیف است،«وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَاراً»؛[12]وقتی قرآن می خوانند بدشان می آید. علاوه بر اینکه ارتباط خودشان با قرآن ضعیف است اگر کسی هم قرآن می خواند در وجود آنها اثر نمی گذارد. سعی کنید ارتباطتان با قرآن قوی باشد، سعی کنید حداقل روزی 5 آیه بخوانید و حفظ کنید، از حافظه هایتان بهره بگیرید. جزء سی ام را که آیات کوتاهی دارد به خاطر بسپارید. قرآن نورانیت عجیبی در زندگی انسان دارد. قرآن خودش نور است، قرآن منشأ نور است، قرآن کتاب انسان سازی است، گاهی یک آیه انسان را زیر و رو کرده است. موارد بیشماری از تأثیرات قرآن در زندگی است که من لرای شما مواردی را عرض می کنم:

مورد اول:جُبِیر مشرک است، پسرش در مدینه به دست مسلمان ها اسیر شده بود. پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) اعلام کرد هر کسی که پول (فدیه) بیاورد اسیرش را آزاد می کند. جبیر هم مقداری پول برداشت و آمد که فرزندش را آزاد کند. وقتی به مسجد رسید موقع نماز بود، صبر کرد تا پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم نمازش تمام شود. اتفاقاً پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) داشت سورة طور را می خواند، وقتی به این آیه رسید:«إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِع. مَالَهُ مِن دَافِع»[13]عذاب واقع شدنی است، هیچ برو برگردی ندارد و کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد، جرقه ای در دل جبیر زده شد خوش به حال آنهایی که از این جرقه ها در دلشان می زند، و خوش به حال آنهایی که نمی گذارند این جرقه ها خاموش شود. گاهی دیده اید که انسان می خواهد به گونه ای آتش روشن کند، کاغذ یا چیز دیگری می آورد که ابتدا یک آتش کوچکی ایجاد شود، مواظب است که این آتش کوچک خاموش نشود؟ من این را به شما بگویم که محرم همان جرقه است. ماه رمضان همان جرقه است، به قول آن شخصیت غربی که گفته بود دو چیز در شیعه جلوی فعالیت ما را گرفته، یکی مرجعیّت شیعه و دیگری امام حسین علیه السلام و عاشورا است. علت این که ما نتوانستیم بر شیعه غلبه کنیم یکی از دلایلش همین عاشورا و همین مجالس نصیحت و موعظه است. جبیر همین که این آیه را شنید جرقه ای در دلش زد. خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) ، این چه بود خواندید؟ پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: این آیة قرآن بود. گفت: می شود یک بار دیگر بخوانید؟ پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) یک بار دیگر این آیه را خواند. گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) ! من مسلمان شدم، همین یک آیه مرا بس است. مسلمان شد، مشرک آمد، مسلمان برگشت. مشرک آمد موحد برگشت، با چه چه چیزی؟ با یک آیه از قرآن.

مورد دوم: سید قطب، صاحب تفسیر «فی زلال القرآن»می گوید: من به همراه پنج نفر با کشتی از مصر به آمریکا به (نیویورک) می رفتیم، در مسیر راه گاهی روی عرشة کشتی نماز می خواندیم، روز جمعه به این فکر افتادم که نماز جمعه را بخوانم، نماز را که خواندیم یک خانم ایتالیایی گریه کنان آمد پیش من و گفت: آقا این چیزهایی که شما می خواندی چه بود؟ - خیلی هم عربی متوجه نمی شد- گفتم کدام را می گویی؟ وقتی اشاره کرد، متوجه شدم دیدم سورة جمعه را می گوید:«یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ....»گفت: این سخنان در دلم نشست و اثر گذاشت. این خانم مسلمان شد و با شنیدن چند آیة قرآن فامیل هایش را هم مسلمان کرد.[14]امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: نگذارید دیگران در عمل به این قرآن بر شما سبقت بگیرند. ای عزیزی که در گفتار و کلامت تند هستی و نیش و ناسزا به کار می بری! این قرآن می گوید:«وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ»[15]پاکیزه حرف بزنید. غیرمسلمانان گاهی به این توصیه عمل می کنند، اما ما عمل نمی کنیم. ای عزیزی که بدون استناد و بدون دلیل هر چیز را به هر کسی نسبت می دهی، قرآن می گوید:«قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً»[16]محکم و مستدل حرف بزنید. این ها آیات ماست، می گوید کم نگذارید، لقمة حرام نخورید، ربا نخورید. این ها همه آیات قرآن است. گاهی انسان نگاه می کند می بیند عملکرد غیر مسلمان نمی گویم همیشه اینگونه است- با بعضی از این آیات منطبق تر است. فرهنگ زندگی ما باید قرآنی باشد. من بارها این مطلب را در مجالس عرض کردم، مرحوم مجلسی می گوید من بیش از هزار مریض را با سورة حمد درمان کردم. چگونه است که یک سورة حمد می تواند این تأثیر را بگذارد؟! چگونه است که یک آیه می تواند یک انسان را زیر و رو کند، اما من یک عمر می خوانم و بر من اثر ندارد؟! علتش دوری از یاد خدا است. بحث ما این است، اولیت علت رویارویی سی هزار نفر با امام حسین علیه السلام ، اعراض از یاد خدا بود. امام حسین علیه السلام در صبح عاشورا فرمود: شما خدا را فراموش کرده اید که مقابل ولی خدا ایستاده اید، شیطان یاد خدا را از دل شما برده است که این گونه در مقابل من صف آرایی کرده اید. نشانه های کمرنگ شدن یاد خدا در زندگی چیست؟ یکی از آنها کمرنگ شدن قرآن در زندگی است.

2. قرآن می فرماید انسانی هایی که یاد خدا در زندگی شان کمرنگ است و ارتباطشان با خدا ضعیف است، نمازشان با کسالت و بی حالی است. «إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ کُسَالَى»[17]نماز را با کسالت و بی حالی می خوانند. این را مخصوصاً برای نوجوان ها و جوانان عرض می کنم سعی کنید حلاوت و شیرینی نماز و حلاوت نماز اول وقت را بچشید. نماز برایتان آن قدر شیرین باشد که اگر یک روز برای نماز صبح خواب ماندید واقعاً آن روز برایتان سیاه و تاریک باشد. نماز حرف زدن و گفت و گوی با خداست، باید با علاقه خوانده شود. جعفر بن ابی طالب بعد از سال ها هجرت به حبشه، وقتی از آن جا برگشت، روز پیروزی جنگ خیبر با همسرش خدمت پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد- آنها به دستور پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) چندین سال به حبشه رفته بودند روزی که برگشتند تازه نبرد خیبر پیروز شده بود- پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بسیار خوشحال شد. جعفر برادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و به جعفر طیّار معروف است. می گویند رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) همین تعبیری را که راجع به حضرت علی (علیه السلام) دارد، گاهی دربارة جعفر ابن ابیطالب هم می فرمود؛ جعفر از من است و من از جعفرم. خیلی او را دوست داشت- وقتی برگشت پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به استقبالش آمد و فرمود: من نمی دانم امروز برای پیروزی خیبر خوشحال باشم یا برای آمدن جعفر؟ یعنی پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اینقدر خوشحال شد.حضرت فرمودند: ما می خواهیم به تو جایزه بدهیم، مأموریتت را به خوبی انجام داده ای، ما می خواهیم حق مأموریتت را بدهیم، چه می خواهی؟ - وضع مالی پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هم در آن زمان خوب بود، چون جنگ های زیادی شده بود و غنایم زیادی هم به دست آمده بود. مخصوصاً در خیبر هم غنائمی به دست آمده بود. حضرت فرمودند: چه می خواهی؟ ملک می خواهی به تو بدهیم، شتر و گوسفند در اختیارت بگذاریم؟ یا می خواهی به تو نمازی بیاموزم که این نمازت در تاریخ بماند؟ گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) ، نماز را به من یاد دهید. اگر من باشم می گویم یا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فعلاً مال دنیا را بده، نماز در جای دیگر هم پیدا می شود. او گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نماز را می خواهم.- نماز جعفر طیار خیلی هم وارد شده است، امام صادق (علیه السلام) فرمود: من هر مشکلی که داشتم با این نماز رفع کردم. این نمازی که شاید خواندنش 15 دقیقه یا 20 دقیقه وقت می گیرد برای حاجات و گره های بزرگ راه گشاست. او این نماز را بر همه چیز ترجیح داد.[18]کسی که این گونه انتخاب و گزینش می کند، ارتباطش با خدا قوی است، این نشانة بندگی خداست. عزیزان! دومین علامت افرادی که یاد خدا در زندگی شان کمرنگ است این است که به نماز بی توجهند، نماز برایشان سنگین است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «شیعه ما را سه جا امتحان کنید، 1- موقع نماز اول وقت. 2- برادری؛ یعنی چقدر در حق مردم کمک می کند و رفع نیاز می کند. 3- رازداری.[19]پس از کجا بفهمیم که یاد خدا در زندگی ما کمرنگ است، قرآن می گوید: 1- علامتش این است کسی که یاد خدا در زندگیش کمرنگ است خود فراموش است. دچار بحران هویت است. کلاف سردرگم است. و«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا»[20]2- علامت دیگر این است که ارتباطش با قرآن کم است. 3- نماز را با کسالت می خواند، از نماز لذت نمی برد.

3. خداوند در قرآن می فرماید:«یُسَارِعُونَ فِی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»[21]یک علامت دیگر این است که راحت به گناه تن می دهد و در مقابل گناه مقاوم نیست. مشاهده می کنید که بعضی ها در مقابل گناه زود خم می شوند، خاضع می شوند؛ در مقابل غیبت، تهمت، معصیت، لقمة حرام. اما بعضی ها مقاومند. بنابراین یک علامت کسی که از یاد خدا اعراض کرده این است که:«یُسَارِعُونَ فِی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»دنبال گناه می دود، به جای این که«یُسَارِعُونَ فِی الخیراتِ»[22]دنبال کار خیر بدود،«یُسَارِعُونَ فِی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ».

4. علامت دیگر این است که حق پذیر نیست، گویا کور و کر است«لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ»[23]چشم دارد ولی نمی بیند، گوش دارد ولی نمی شنود. بعضی ها فریاد اباعبدالله (علیه السلام) را در روز عاشورا نشنیده اند! فریاد اصحابش را نشنیده اند! فریاد فرزندانش را نشنیده اند! پس اگر کسی از یاد خدا اعراض کرد، یک علامتش این است که زیر بار حق نمی رود، حق پذیر نیست، امور برایش مشتبه می شود، حق و باطل را نمی تواند تشخیص بدهد، قدرت تشخیص از او سلب می شود. امان از زمانی که آدم، حق و باطل را خلط کند! در جنگ جمل کسی پیش امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد، نگاهی کرد و گفت: حق با شماست یا با دشمن؟ آقا فرمود: چه سئوالی می کنی؟ - من این را عرض می کنم معلوم است، «علیّ مع الحقّوَ الحَقّ مَعَ علیّ» جای تردید ندارد. ابوموسی اشعری مردم را جمع کرد، گفت: مردم! جنگ علی (علیه السلام) با سپاه مقابلش یعنی سپاه عایشه، فتنه است. در خانه هایتان بنشینید، بیرون نیایید. این فرد مشکل دارد، این فرد نمی تواند حق و باطل را تشخیص دهد. سعد ابن ابی وقاص نزد حضرت علی (علیه السلام) رسید گفت: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) ! برای من سخت است که با اینها بجنگم، این ها مسلمانند، نماز می خوانند. چرا برای او سخت است؟ چون تشخیص ندارد. اما عمار یاسر گفت: اگر آقا بگوید: «شمشیر را از این طرف بدنت فرو کن از آن طرف بیرون بیاور»، می گویم: چشم. به خود تردید راه نمی دهم. چرا؟ چون او حق را می شناسد.یکی از مشکلات عمدة مردم کوفه این بود که حق و باطل را نمی شناختند. می دانید که کوفه یک شهر جدید التأسیس بوده است. سال 17 هجری این شهر به دست خلیفة دوم سعد ابن ابی وقاص را بنا شد. یک جمعیت ترکیبی مهاجر در آنجاست. آنجا غالباً مهاجرین و افرادی از اهالی ایران و جاهای دیگر بودند، عرب ها هم زیاد بودند؛ اما مردمی بودند که اغلب آنها با مبانی دین آشنا نبودند و اشکال عمده این بود که نمی توانستند حق را از باطل تشخیص دهند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به این شخص فرمود: این چه سئوالی است؟ گفت: اگر شما داماد پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هستید آن طرف هم که همسر پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است. اگر شما پسرعموی پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هستید، زبیر هم پسر عموی پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است. پس هر دو فامیل هستید، هر دو آشنا هستید، هر دو هم نماز می خوانید، هر دو هم می گویید قرآن، هر دو هم می گویید خدا. می دانید چرا شبهه ایجاد کردند؟ گاهی می گویند مواظب باش برایت شبهه پیدا نشود، یا اگر شبهه پیدا شد آن را حل کن. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: شبهه را به این خاطر شبهه می گویند، که شخص باطل را شبه حق می کند. یک چهرة محقانه به آن می دهد و شما را دچار تردید می کند، به این خاطر به آن شبهه می گویند. این شخص نگاه می کند می بیند آن طرف نماز است این طرف هم نماز است، آن طرف قرآن است، این طرف هم قرآن است، برایش تردید پیدا شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: برو حق را بشناس، باطل را بشناس، بعد بیا این سئوال را از من بپرس.

بنابراین اگر کسی یاد خدا در زندگیش کمرنگ باشد، نشانه هایش عبارت است از: بحران هویت، خود فراموشی، بی توجهی به قرآن، سستی در نماز، کسالت در نماز و عبادت و عدم تشخیص حق و باطل، این ها آثار اعراض از یاد خداست؛ لذا قرآن می گوید: همیشه به یاد خدا باش. هر صفحه ای از قرآن را که باز می کنید، مرتب سخن از خداست: به سوی او برمی گردید، به سوی او رجعت می کنید،«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»،[24]«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة. ارْجِعِیإِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة»[25]،«یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ»[26]چرا هر صفحه ای از قرآن را که باز می کنید، به شکلی اسم خدا آمده است؟ چون این شاه بیت است و این کلید موفقیت انسان است و فراموشی اش نقطة سقوط انسان است. عرض من در اولین علت رویارویی یعنی اعراض از یاد خدا تمام شد، ان شاء الله عوامل دیگرش را در بحث های آینده خواهم گفت.

حجةالاسلام دکتر رفیعی