سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترین حکمت، شناخت انسان به خویشتن و اندازه خود را نگاه داشتن است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :35
بازدید دیروز :144
کل بازدید :342292
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/9/2
1:57 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[102]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیرمردى داراى یک بوستان و باغ بزرگ پرمیوه بود، ولى هنگام رسیدن محصول ، از میوه آن چیزى به منزل نمى برد تا حقوق فقرا و هر صاحب حق را ادا کند.

پیرمرد از دنیا رفت ، ورثه او که پنج پسرش بودند، صاحب آن باغ شدند، اتفاقا در آن سالى که پدرشان مرد، محصول و میوه هاى باغ بقدرى زیاد شده بود که آنها هیچ سالى بیاد نداشتند که آن باغ آنهمه محصول بدهد.
ولى آن برادران بجاى شکر نعمت دهنده خداى بزرگ ، غرق در غرور و عیش و نوش شدند و حتى تصمیم گرفتند، حق مستمندان را ندهند و به همدیگر گفتند:
پدر ما پیرمرد سالخورده و خرفت و بى عقلى بود، بیائید با هم پیمان ببندیم که امسال به هیچکس از مستمندان ، چیزى ندهیم ، تا کاملا ثروتمند بى نیاز شویم و بر اموال او بیفزاید، سپس در سالهاى آینده آن اموال را در کارهاى دیگر، بکار اندازیم .
چهار نفر از پسران ، این پیشنهاد را پذیرفتند، ولى یک نفر از آن ها آنرا رد کرد و از آن پیشنهاد ناراحت شد.
و این شخص همانست که خداوند در سوره قلم آیه 27 از او یاد کرده (چنانکه ذکر خواهد شد)
آرى به آنها گفت : از خدا بترسید و روش پدر را تعقیب کنید، تسلیم خدا باشید تا خداوند شما را از نعمت هایش بهره مند سازد، آن ها نسبت به این برادر، خشمگین شدند و سخت او را کتک زدند، تا حدى که وقتى آن برادر یقین کرد که آنها مى خواهند او را بکشند، در مشورت آنها وارد شد، در حالى که کار آنها را ناپسند مى دانست و از آنها اطاعت نمى کرد.
خلاصه همگى به منزلهاى خود رفتند و با هم ، هم سوگند شدند که صبح زود تا کسى از فقرا و تهیدستان مطلع نشده به باغ بروند و میوه هاى آن را بچینند، ولى در گفتار خود انشاءالله (اگر خدا خواست ) نگفتند، خداوند آنها را به خاطر این دو گناه (1- ندادن حقوق فقرا 2- نگفتن انشاءالله ) گرفتار ساخت و آنهمه نعمت هاى آن باغ بزرگ را از آنها گرفت به گونه اى که همه باغ سوخت و همچون سیاهى شب تاریک گردید.
آنگاه پشیمان شدند و خود را گمراه خواندند و خویش را سرزنش مى کردند که چرا فرمان خدا را انجام ندادند و به این روز سیاه مبتلا گشتند.
یکى از آنها که عاقل ترین بود به آنان گفت :
(مگر من به شما نگفتم به یاد خدا باشید و او را تنزیه و تسبیح کنید).
آنها همدیگر را سرزنش مى کردند و خود را ظالم مى خواندند و فریاد مى زدند: واى بر ما که راه طغیان را پیش گرفتیم امیدواریم که خداوند به ما عوض دهد.
آرى این است عذاب دنیا براى مجرمان با توجه به اینکه عذاب آخرت بزرگتر است

 

 


  
  

ناپلئون بزرگ نابغة سیاسیون عالم، راجع به مسلمین فکر کرد. پرسید: مرکز مسلیمین کجا است، مصر را معرفی کردند، با یک مترجم عرب به طرف شهر مصر حرکت کرد، پس از ورود با مترجمش به کتابخانه آن شهر وارد شد، به مترجمش گفت:
یکی از کتابها را برایم بخوان، دست برد بین این همه کتب یکی را برداشته، گشود، دید قرآن است اول صفحه دیدگانش را این آیه جذب نمود «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ».
ترجمه: یقیقاً این قرآن «بشر را» به استوارترین راه هدایت می    ‎کند.
آیه را برای ناپلئون خواند و ترجمه کرد، از کتابخانه بیرون آمد وشب را تا صبح به فکر این آیه بود، صبح بیدار شده دو مرتبه به کتابخانه آمدند از مترجم خواست از همان کتاب دیروزی برایش بخواند، قرآن را باز کرده و آیاتی چند از قرآن را تلاوت و معنی کرد، ناپلئون برگشت، شب را باز غرق در تفکّر بود.
روز سوّم به کتابخانه برگشتند به درخواست ناپلئون چند آیه از قرآن را مترجم برایش خواند و ترجمه کرد و از کتابخانه بیرون آمدند.
ناپلئون پرسید، این کتاب مربوط به کدام ملت است؟
مترجم گفت:
مربوط به مسلمانان است و اینان معتقدند که این قرآن است و از آسمان به پیامبر عظیم الشأن آنها نازل گردیده.
ناپلئون دو جمله گفت: یکی به نفع مسلمین یکی به ضرر مسلمین آنکه به نفع مسلمین از دهان این مرد سیاسی بیرون آمده، این بود که گفت: آنچه من از این کتاب استفاده کردم این طور احساس نمودم که اگر مسلمانها از دستور جامع این کتاب استفاده کنند ذلّت نخواهند دید.
و آن جمله ای که به ضرر اسلام گفت این بود که میگفت:
تا زمانی که این قرآن در بین مسلمین حکومت کند، در پرتو تعالیم عالیه و برنامه جامع، مسلمانها تسلیم ما، نخواهند شد، مگر ما بین آنها و این قرآن جدائی بیفکنیم.


  
  

احمد بن سعید عابد گفت : پدرم براى من نقل کرد که در زمان ما، در کوفه جوان خداپرستى بود - بسیار خوش صورت و زیبا اندام - همواره در مسجد جامع حضور داشت و اندک وقتى بود، که در مسجد نباشد.

زن زیبا و خردمندى چشمش بر او افتاد و دلباخته اش شد. پس از مدت ها که رنج کشید و روزها بر سر راه آن جوان ایستاد، یک روز، هنگامى که جوان به مسجد مى رفت . زن خودش را به او رسانید و گفت : اى جوان ! بگذار یک کلمه با تو سخن بگویم ، آن را بشنو، آنگاه هر چه خواستى بکن . جوان به آن زن بى اعتنایى کرد و با او سخن نگفت . و به راه خود رفت هنگامى که از مسجد به قصد منزل مى رفت آن زن دوباره سر راهش آمد و گفت : اى جوان ! مى خواهم یک جمله با تو سخن بگویم ؛ به سخنم گوش کن

جوان سر خود را پایین انداخت و گفت : این جا، جاى تهمت است و من خوش ندارم در موضع تهمت باشم . زن گفت : اى جوان ! من تو را کاملا مى شناسم و اینجا که ایستاده ام از آن جهت نیست که تو را نشناخته باشم . معاذ الله ! که کسى از این موضوع اطلاع پیدا کند. خودم آمدم تا در این موضوع با تو صحبت کنم . گرچه مى دانم اندکى از این مطالب ، نزد مردم بسیار بزرگ مى باشد و شما عابدها و زاهدها همانند شیشه مى باشید که کمترین چیزى آن را معیوب مى سازد.

اینک فشرده آن چه را که مى خواهم به تو بگویم این است : تمام وجودم گرفتار تو شده ، پس در کار من و خودت ، خدا را در نظر داشته باش .
آن جوان به منزل رفت ، خواست نماز بخواند (از یاد آوردن وضع آن زن) نتوانست نماز بخواند. نامه اى نوشت ، آن را برداشت و از منزل خارج شد. دید آن زن همچنان ایستاده است . کاغذ را به او داد و برگشت .

در آن نامه نوشته بود «بسم الله الرحمن الرحیم » اى بانوى محترمه ! بدان ! بار اول که انسان معصیت مى کند، خدا حلم مى ورزد، بار دوم پرده پوشى مى کند، اما هنگامى که بنده اى لباس معصیت به تن پوشید، خداوند غضبى مى کند که آسمان ها و زمین و کوه ها و درختان و جنبندگان ، تحملش را ندارند.

اگر آنچه گفتى دروغ است ، تو را به یاد روزى مى اندازم که در آن روز آسمان ها چون فلز گداخته شود و کوه ها مانند پشم زده شود و پراکنده گردد و مردم از ترس به زانو در مى آیند. به خدا قسم من از اصلاح خودم عاجزم تا چه رسد به اصلاح دیگران .

و اگر آنچه را گفتى راست است و حقیقتا گرفتار شده اى ، طبیبى را به تو نشان دهم که دردهاى مزمن و سخت را علاج مى کند.

او خداوند متعال و پروردگار جهانیان است . از صدق دل رو به خدا آور که مرا این آیه قرآن ، منقلب و مشغول کرده است . خداوند مى فرماید:

وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ.

اى رسول گرامى ! امت را از روز قیامت بترسان که نزدیک است از هول و ترس آن ، جان ها به گلوها برسد و از بیم آن حزن و خشم خود را فرو مى برند، هنگامى که ستم کاران نه خویشى دارند که در آن روز به فریادشان برسد و از آنان حمایت نماید و نه واسطه اى که وساطتش پذیرفته شود. خداوند، خیانت چشم ها و آنچه را دل ها پنهان مى دارند مى داند و از قلب هاى مردم آگاه است.

سوره غافر آیه 18

با این وضعیت من چگونه مى توانم از این آیه بگریزم . زن بعد از چند روز دیگر آمد و بر سر راه جوان ایستاد. وقتى آن جوان متوجه شد که زن سر راهش ایستاده است ، خواست به منزلش برگردد، که زن او را نبیند.

ناگهان او صدا زد اى جوان ! برنگرد، زیرا دیگر مزاحم تو نیستم و ملاقاتى بین من و تو، جز در جهان دیگر نخواهد بود.
آن زن چون تحت تأثیر آیات قرآن قرار گرفته بود. گریه شدیدى کرد و گفت : از خداوندى که کلیدهاى قلب تو به دست او است ، مى خواهم که او این مشکل را آسان کند. آنگاه از پى آن جوان آمد و گفت : اى بنده مخلص خدا! بر من منت بگذار و مرا موعظه اى کن و پندى بده که تا زنده ام به آن عمل کنم . جوان گفت : تو را سفارش مى کنم که خودت را از شر خودت حفظ کنى و این آیه را به یاد تو مى آورم که مى فرماید:

وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ.

او آن خدایى است که چون شب به خواب مى روید جان شما را مى گیرد (و نزد خود مى برد) و شما را مى میراند و در روز آنچه از اعمال و کردار را انجام دهید مى داند.

سوره انعام آیه 60

وقتى زن این آیه را شنید متأثر شد و سر خود را پایین انداخت ، گریه شدیدى کرد و به منزل برگشت . و به عبادت و راز و نیاز با خداى خود پرداخت و با همین حال ، با اندوه و ناراحتى از این جهان درگذشت و به ابدیت پیوست.

کتاب تأثیر قرآن در جسم و جان، از نعمت الله صالحى حاجى آبادى


  
  

هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست،بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.

پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند .

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود .تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد..

بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد،آن را مومیایی کرده اند . اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است.

ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.

موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی‌آورد... و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟

او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:

{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ:پس امروز تو را با بدن بى‏جانت نجات داده در مرتفعى از ساحل دریا مى‏افکنیم تا براى کسانى که پس از تو مى‏آیند نشانه‏اى (از قدرت خدا و ذلت طاغوت‏ها) باشى، و حقّا که بسیارى از مردم از نشانه‏هاى ما غافلند. [یونس:92]

این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:من به اسلام و به این قرآن ایمان آوردم.

موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده ذر عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد

(لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید:نه از پیش روی باطل بدو راه یابد و نه از پس نازل شده از جانب خداوندی حکیم و ستودنی است). [فصلت:42]

حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام: ( قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید).


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

ناله (آیا می دانید...)

خدمت سروران گرامی

سلام علیکم

طبق معمول هر سال همین که به ماه رمضان نزدیک می شویم دقایقی از وقت شما را راجع به مهمترین مسئله میگیرم و از اینکه کار قرآن به جایی رسیده که باید مثل من این حرفها را بزند (که از دهانم بزرگتر است) شرمنده ام.

1. آیا می دانید که در همه مساجد در شب قدر دعای شریف جوشن کبیر و عزاداری و مراسم قرآن سر گرفتن بحمدالله برگزار می شود اما چرا در شب قدر که شب نزول قرآن است تفسیر رنگی ندارد؟

2. آیا می دانید سرگرم شدن به چاپ و صوت و تجوید و ظاهر قرآن بیش از توجه به محتوای قرآن است؟

3. آیا می دانید به ما دستور داده اند که هر گاه فتنه های زیاد مانند پاره هایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید؟ (فَإِذَا الْتَبَسَتْ‏ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّع)‏

4. آیا می دانید بعضی به اسم این که دین از سیاست جداست به صدها آیه سیاسی بی توجهی می کنند؟

5. آیا می دانید آن مقدار که در متون آموزش و پرورش و دانشگاه کلمات عربی را تزریق می کنند کارساز نیست و فارغ التحصیلان ما نمی توانند اکثرا یک صفحه قرآن را بی غلط بخوانند؟

6. آیا می دانید بعضی به خیال اینکه قرآن از فهم بشر بالاتر است و فهم آن مخصوص اهل بیت است از تدبر در آن می ترسند، با اینکه خداوند دستور به تدبر داده است و در حدیث می خوانیم: من زعم ان کتاب الله مبهم فقد هلک و اهلک راستی اگر قرآن را نمی توان فهمید پس چگونه به ما دستور داده اند روایات را بر قرآن عرضه کنیم و اگر ضد آن بود آن روایات را به دیوار بزنیم؟

7. آیا می دانید مهجوریت  قرآن غافلانه نیست زیرا در قرآن می خوانیم در روز قیامت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: پروردگارا قوم من قرآن را مهجور گرفتند و نمی فرماید قرآن نزد قوم من مهجور بود و مهجور گرفتن با توجه و عمد است؟ وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً

8. آیا می دانید آیه وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً چه معنایی دارد:

الف: در پر خطر ترین دادگاه یعنی روز قیامت

ب: نزد عالی ترین قاضی یعنی خداوند

ج: از محبوبترین و بالاترین مقام هستی یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)

د: شکایت توسط کسی است که مظهر رحمة للعالمین است.

ه: شکایت پدر از فرزند است انا و علی ابوا هذه الامه

و: شکایت حتمی است چون با فعل ماضی آمده است. (وَ قالَ الرَّسُولُ)

ز: شکایت با استمداد از کلمه یا رب است.

ح: شکایت از کسی است که امید شفاعت از او داریم. ویل لمن کان شفعاء ه خصماءه؟

9. آیا می دانید بعضی ها نمی توانند قرآن بخوانند؟

بعضی به غلط می خوانند.

بعضی که می توانند درست بخوانند نمی خوانند.

و بعضی که می خوانند تدبر نمی کنند.

و بعضی به آن عمل نمی کنند.

و بعضی قرآن را محور کار خود نمی دانند و در درسها و سخنرانی ها و نوشته به قرآن اولویت نمی دهند.

و بعضی قرآن را تنها برای مهریه عروس، بالای سر مسافر، سوگند یاد کردن، کتاب استخاره و امثال آن می خواهند.

10. آیا می دانید مثال ما مثال بیماری است که بجای مصرف دارو مشغول چیدن و تنظیم انواع قرص هاست؟

11. آیا می دانید مثال ما مثال مهمانی است که به جای گوش دادن به سخنان صاحبخانه به نقش و نگار در و پنجره توجه میکند؟

12. آیا می دانید گروهی به جای تدبر در قرآن و پیام و الهام گرفتن از آن و عمل به آن به سراغ حواشی آن می روند و بیشتر عمر خود را صرف مباحث علوم قرآن مانند محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، تاویل، شان نزول، تاریخ کتابت، تاریخ ترجمه، تاریخ تفسیر، طبقات مفسرین، تفاوت کتب تفسیری و امثال این بحث ها می کنند؟ (البته بعضی از این بحث ها نظیر بحث اعجاز و بحث سلامت از تحریف ضروری است اما صرف بیشتر عمر به این علوم مانند کسی است که به جای شنا در استخر، دور استخر می دود؟)

13. آیا می دانید بعضی بجای بیان روح قرآن آنقدر به نقل اقوال می پردازند که خود قرآن در آن اقوال گم می شود و بعضی آنقدر احتمالات متعددی را مطرح می کنند که حتی محکمات قرآن، متشابه می شود؟

14.بعضی وارد گود عرفان، بعضی وارد تحقیق مفصل روی لغات، بعضی در مقام نقل شان نزول های متعدد و بعضی قرآن را به دون توجه به روایات معتبر رسیده از اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر می کنند؟ در حالی که خود قرآن به ما می فرماید: وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا  یعنی سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) را که خود مستقیما فرموده و یا به اهل بیت ارجاع داده باید بگیریم و در روایات متواتر می خوانیم بین قرآن و اهل بیت هرگز جدایی نیست و اگر به هر دو تکیه کنید هرگز گمراه نمی شوید؟

15. آیا می دانید در بسیاری از سخنرانی ها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و امثال آن داده می شود ولی سهم قرآن داده نمی شود با اینکه خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید سخنرانی تو باید درباره بیان قرآن باشد لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم‏ ؟

16. آیا می دانید هزاران پایان نامه در علوم قرآن نوشته می شود ولی این پایان نامه ها در دانشگاه ها بایگانی و جامعه از آن خیری نمی بیند؟

17. آیا می دانید در دانشگاه های قرآن و حدیث سرفصلهای علوم قرآن کاربردی نیست و نیازسنجی نشده است؟

18. آیا می دانید تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است؟

19. آیا می دانید در آموزش صرف و نحو از آیات قرآن و روایات کمتر استفاده می شود؟

20. آیا می دانید فیلم های کوتاهی با مضامین قرآنی نایاب است؟

21. آیا می دانید تفسیر ساده برای نوجوانان نایاب است؟

22. آیا می دانید بیان صحیح از قصه های قرآن برای نوجوانان نایاب است؟

23. آیا می دانید موقوفات برای قرآن کمیاب است؟

24.  آیا می دانید نذر تلاوت قرآن نایاب است؟

25. آیا می دانید توجه به قرآن در نام شبی با قرآن مطرح می شود؟ آیا درست است که بگوییم شبی با اکسیژن و یا شبی با سلامتی؟

26. آیا می دانید در بسیاری از حوزه ها  و نزد بسیاری از مدرسین تدبر در قرآن درس جنبی است نه اصلی؟

27. آیا می دانید توجه به کتاب مخلوق بیش از کتاب خالق است؟

28. آیا می دانید که به آیه خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ  عمل نکرده ایم؟

29. آیا می دانید اگر کتاب آسمانی را به پا نداریم خداوند لقب پوچی به ما داده است؟ قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُم‏

30. آیا می دانید کلمه اقامه در قرآن در چهار جا به کار رفته است:

أَقیمُوا الدِّین‏

أَقیمُوا الْوَزْنَ

أَقیمُوا الصَّلاةَ  وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِم.‏

31. آیا می دانید اگر ما کتاب آسمانی را بپا داریم وضع اقتصادی ما بسیار خوب می شود؟ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم

32. آیا می دانید باید تلاوت هر آیه ای ایمان ما را زیاد کند؟ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً

33. آیا می دانید تلاوت قرآن باید دل ما را بلرزاند؟ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم‏

34. آیا می دانید گروهی از جن همین که برای اولین بار صدای قرآن را شنیدند ایمان آوردند (یَهْدی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ)   و دیگران را به پیروی از آن دعوت کردند (یا قَوْمَنا أَجیبُوا داعِیَ اللَّهِ)  ولی ما این همه قرآن شنیدیم، نه دلی تکان و نه ایمانی زیاد و نه اشکی جاری و نه رشدی اضافه و نه تبلیغی صورت گرفت؟

35. آیا می دانید قرآن ذکر است إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر  و اعراض از آن زندگی نکبتی را به بار می آورد (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکا)

36.آیا می دانید در قیامت بعضی شفاعت ها برای بعضی مفید نیست؟ فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ  ولی شفاعت قرآن حتما کارساز است. شافع مشفع

37. آیا می دانید قرآن کشتی بی سوراخ است؟ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون  ‏ ولی در نقل تاریخ، احتمال دروغ است و در روایات نیز روایات جعلی زیاد است؟

38. آیا می دانید قرآن مثل دریا است که هر کسی از آن بهره ای دارد. بعضی با نگاه، بعضی با شنا، بعضی با قایق رانی، و بعضی با غواصی. قرآن نیز این گونه است که:کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ.

39. آیا می دانید عجایب قرآن قابل شمارش نیست؟ امیرالمومنین فرمود: لَا تُحْصَى‏ عَجَائِبُه‏

40.آیا می دانید عجایب قرآن کهنه شدنی نیست؟ لَا تَفْنَى‏ عَجَائِبُهُ‏

41. آیا می دانید بزرگانی مانند ملاصدرا و فیض کاشانی و امام خمینی و بسیاری دیگر اقرار کرده اند که چرا بیشتر عمر خود را صرف قرآن نکرده اند؟

42. آیا می دانید علمای ربانی، علمای قرآنی هستند کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ

43. آیا می دانید قرآن نور است و کسی که خودش نور ندارد نمی تواند مردم را از ظلمات به نور دعوت کند؟

44. آیا می دانید که عظمت ماه مبارک رمضان به روزه نیست بلکه به نزول قرآن است: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن‏ و نفرمود: شهر رمضان الذی کتب فیه الصیام

45. آیا می دانید در نمایشگاه کتاب توجه مردم به کتب تفسیری زیاد شده است؟

46. آیا می دانید عزیزانی که مسیر سخنرانی های خود را به سمت قرآن سوق داده اند مخاطبین کمی و کیفی بیشتری دارند؟

47. آیا می دانید اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود هرگز نباید بین قرآن واهل بیت جدایی باشد بنابراین سزاوار است در کنار هر جلسه عزاداری یک جلسه قرآن هم باشد؟

48. آیا می دانید که امام رضا فرمود نماز بر مردم واجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون آید؟ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام)  أَنَّهُ قَالَ:‏ أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِی الصَّلَاةِ لِئَلَّا یَکُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَیَّعا

سروران گرامی باید به پا خیزیم و اگر غفلت یا تقصیر و قصوری بوده از خداوند عذر خواهی کنیم و از امروز قرآن را جدی بگیریم؟ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ

نکاتی به نظر می رسد که بیان می کنم عزم و تصمیم با شما. ولی بدانیم اگر عزم نداشته باشیم مثل پدر خود حضرت آدم قابل توبیخیم که قرآن می فرماید: َ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما

همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یک نهضتی ایجاد کنیم مثلا:
1. کسانی که توان تدریس تفسیر دارند تفسیر را وارد حوزه درسی خود نمایند. یعنی برنامه ریزی حوزه جوری باشد که هر طلبه حداقل در هر سال با یک جزء تفسیر آشنا شود.

2. اهل منبر نیمی از سخنرانی خود را به بیان آیات قرآن اختصاص دهند.

3. در همه روزنامه ها و مجلات ستونی برای فهم گوشه ای از آیات قرآن اختصاص یابد.

4. صدا و سیما از قصه ها و آیات کوتاه با هنر و نمایش و یا از مثال های قرآن با امکانات هنری خود بهره گیرد.

5. آموزش پرورش و دانشگاه تفسیر آیاتی را که هر روز با آن سر و کار داریم در متون کتاب درسی تزریق کنند.

6. موضوعاتی که برای همه مردم مورد نیاز است از قرآن استخراج شود.

7. اگر از تاریخ می گوییم حوادث تاریخی قرآن را در اولویت قرار دهیم.

8. اگر از اخلاق می گوییم آیات اخلاقی قرآن را مطرح کنیم.

9. اگر مثالی می زنیم یا تشبیه به کار می بریم قرآن را فراموش نکنیم.

10. اگر فضایل امیرالمومنین (علیه السلام) را می گوییم آیاتی که در شان آن بزرگوار  است در اولویت قرار دهیم.

11. اگر از حضرت مهدی (علیه السلام) و حکومت ایشان سخن می گوییم از منابعی که قرآن و مهدویت را بررسی کرده اند استفاده نماییم؟

12.  در عزل و نصب ها، قهر و صلح ها، ارتباط و ترک روابط، انتخاب همسر، آیین همسرداری، انتخاب شغل، عبادات و سیاست، خطوط کلی اقتصاد، حقوق، مدیریت و هر رشته دیگر اول بسراغ قرآن برویم بعد نهج البلاغه و روایات معتبر، بعد سیره اهل بیت (علیهم السلام) و در پایان از تجربه های تاریخی بزرگان استفاده کنیم. این آرزو آغازی است که می توان از ماه رجب و شعبان و رمضان کمک گرفت زیرا ماشین هایی که هوا گرفته در سرازیری ها روشن میشود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.

در پایان، این ناله ی هدهدی بود نزد سلیمان ها که اگر سلیمان ها توجه فرمایند بالقیس های دنیا به اسلام رو خواهند آورد ولی اگر بگویند این هدهد پرنده کوچکی است و حرف او الزام آور نیست حرکتی صورت نخواهد گرفت.

و الامر الیکم

و السلام


  
  

قرآنهایی که به آیةاللهالعظمی گلپایگانی(ره)هدیه میشد، این مرجع فقید، مقید بودند آنها را بخوانند. پساز یک دور تلاوت، قرآنها را به دارالقرآن هدیه میکردند و میفرمودند: زکات قرآن به این است که خوانده شود؛ زیرا در قیامت، قرآن از ما باز خواست میکند. ایشان در ماه رمضان هفت الی هشت دور، قرآن را ختم میکردند.

گنجینه معارف/1/480


  
  

شگفتیهای عالم جانوران در ذخیره سازی آب:
همچنانکه انسانها همواره سعی می کنند منابع بیشتری از آب را در اختیار خود در آورند حیوانات و گیاهان وحشی نیز در این زمینه به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته اند که بسیار حیرت آور است .آفریدگار جهان با قرار دادن این توانائیها در ساختار وجودی آنها حفظ و بقای آنها را در مواقع کم آبی و یا در نقاط کم آب تضمین نموده است .
شگفت آورترین این موجودات موش کانگورویی است این حیوان کوچک در هنگام روز و گرمای زیاد بیابان ، قسمت ورودی لانه اش را می بندد تا رطوبت داخل لانه اش را حفظ کند و جالب اینجاست که این حیوان می تواند از ترکیب اکسیژن هوا و هیدروژنی که از راه غذا خوردن به دست می آورد در بدن خود آب تولید کند .در زمینه تداوم نسل هم اغلب حیوانات تخم هایی می گذارند که دارای پوسته هایی سخت و ضد آب می باشند تا آب درون تخمها از راه منافذ تخم بخار نشده و حیات نسل آن جاندار به خطر نیفتد بعضی از حیوانات زمانی که به منابع آب می رسند آنقدر آب می نوشند که نیاز آنها را تا مدتها تامین می کند مثل شتر که در هر بار می تواند 50 لیتر آب بنوشد . ساختمان بدنش نیز به گونه ای است که وی را در حفظ آب کمک می کند .
حیوانات وحشی از کمترین امکانات آبی بهره گرفته و حتی با نوشیدن شبنم صبحگاهی یا خوردن برگهای خیس ، آب مورد نیاز بدن خود را تامین می کنند در نواحی گرم و خشک کره زمین که ممکن است تا چندین سال باران نبارد موجوداتی زندگی می کنند که آب مورد نیاز خود را از رطوبت بسیار کمی که در هوای بیابانی وجود دارد تامین می کنند حتی نوعی وزغ وجود دارد که تا 2 سال می تواند آب نخورد و از رطوبت هوا استفاده کند .در عالم گیاهان هم گیاهانی مثل کاکتوس وجود دارند که از نظر ذخیره کردن آب استادانی بدیل هستند کاکتوسهای غول پیکر ساگوار با 17 متر ارتفاع و 10 تن وزن 80% وزن خود را از آب پر می کنند خداوند بدن آنها را طوری ساخته است که مثل یک آکاردئون عمل می کنند در مواقع بارانی بیشترین مقدار آب را به خود جذب کرده و در شرایط سخت با جمع کردن خود از بخار شدن آن جلوگیری می نمایند بعضی گیاهان هم آنقدر ریشه های عمیقی دارند که حتی آنها را به سفره های آب زیرزمینی هم می رسانند مثل ولویشیا که در بیابانها زندگی می کند عده ای مثل درختان مرکبات در زمان سختی و یا گرمای زیاد ، برگهای خود را فرو می ریزند تا آب کمتری از دست بدهند عده ای با تحت پوشش قرار دادن قسمت وسیعی از خاک ، بتوسط برگهای خود ، آب باران بیشتری جذب می کنند بدن بعضی ها هم طوری آفریده شده که هر قطره کوچک آب را مثل کانالی ، به سمت ریشه هدایت می کنند عالم گیاهان و جانوران سراسر شگفتی است .
هر موجود زنده ای روش خاصی برای حفظ و بقای خود دارد که در مواقع حساس آنها را به کار می گیرد شاید از این به بعد به علفهایی که در کنار خیابان می رویند با نظر احترام بیشتری نگاه کنیم . چرا که تک تک آنها دنیایی از شگفتی و پیچیدگی هستند


  
  

در قرآن کریم 750 مرتبه درباره توجه به نشانه های آفرینش صحبت شده است در این معجزه الهی هر آیه خود معجزه جداگانه ای به شمار می رود این کتاب هدایت و تربیت مسائلی از طبیعت را مطرح می کند که در نوع خود هنوز شناخته شده نیستند و قرآن همواره در بیان اسرار آفرینش از همگان پیشتاز است و روز به روز با پیشرفت علوم این اسرار کشف می شود و زمانی که توسط دانشمندان مطرح می شوند تازه آشکار می گردد که به کمک این کشف علمی می توان تفسیر این آیه را بهتر متوجه شد .

مردی از امام صادق (ع) پرسید : چرا همواره قرآن تر و تازه است و خواندن و مطالعه آن نه تنها از طراوت آن نمی کاهد بلکه بر تازگی های آن می افزاید ؟ امام فرمود : نکته آن این است که خداوند قرآن را برای عصر محدود و اشخاص معینی نفرستاده است از این جهت آن در هر عصری و نزد هر گروهی تازه است و طراوت آن تا روز قیامت باقی است .

حضرت علی (ع) هم فرمودند : قرآن مشعل فروزانی است که فروغ و تابش آن به خاموشی نمی گراید و دریای عمیقی است که فکر بشر به ژرفای آن نمی رسد .

ما نیز در این نوشتار بعضی از این معجزات علمی را آورده ایم اگر چه این نوشته ها در برابر عظمت قرآن هیچ هم به حساب می آید زیرا طبق فرموده امام صادق (ع) هر چه زمان به جلو می رود و تحقیقات و پیشرفتهای علمی جدید به وجود می آید بر درستی و صحت آیات عظیم قرآن صحه گذاشته می شود و کشفیات گذشتگان با بازیچه ای در برابر این دریای علم تبدیل خواهد شد .

تنگی نفس و صعود به فضا :

( سوره انعام آیه 125 ) { آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را برای پذیرش اسلام گشاده می سازد و آن کس را که ( به خاطر اعمال خلافش ) بخواهد گمراه سازد سینه اش را آنچنان تنگ می سازد که گویا می خواهد به آسمان بالا برود این چنین خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد }

امروزه ثابت شده اسیت که هوای اطراف زمین در نقاط مجاور این کره کاملا فشرده و برای تنفس انسان آماده است ولی هر چه به سمت بالا حرکت کنیم هوا رقیق تر می شود و میزان اکسیژن کمتر می گردد تا جایی که به مرحله ای خواهیم رسید که دچار تنگی نفس و احساس فشار شدید در سینه خواهیم شد .

آغاز خلقت از نظر قرآن :

{ پس پرداخت به آسمان در حالی که گازی و دودی شکل بود 000   } سوره فصلت آیه 11

{ آیا کافران نمی نگرند که آسمانها و زمین به یکدیگر متصل بودند و ما آنها را جدا کردیم } سوره انبیاء آیه 30

علم ستاره شناسی امروزه ثابت کرده است که در ابتدای خلقت کرات آسمانی به صورت توده گاز به هم متصل بوده و بعد ها به مرور زمان بر اثر فشردگی و تراکم شدید گازها تبدیل به جسم شدند این نظریه علمی را اولین بار ریاضیدان و منجم فرانسوی در حدود دو قرن پیش اظهار نمود امروزه با دستاوردهای جدید صحت فرضیه علمی لاپلاس ثابت شده است عناصری که در کرات وجود دارند کم و بیش از نوع مشترک هستند چنانچه دانشمندان با مطالعه سنگهای آسمانی مشابهت عناصر زمین و عناصر موجود در سنگهای آسمانی را یافته اند .از مطالب فوق نتیجه گرفته می شود که جهان با مجموعه کرات و کهکشانهایش در ابتدای آفرینش به صورت گاز به هم چسبیده بوده است تا اینکه انفجار عظیمی رخ داد که هنوز صدای مهیب آن در 15 میلیارد سال پیش از طریق دستگاه های حساس به گوش منجمان می رسد .


  
  

درمیان اقوام و ملل مختلف رسم است که کارهای مهم و با ارزش را به نام بزرگی از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه ی آنهاست شروع می کنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام برسد البته آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل می کنند گاهی به نام بت ها و طاغوت ها و گاهی با نام خدا و به دست اولیای خدا کار را شروع می کنند چنانکه در جنگ خندق اولین کلنگ را رسول خدا (ص) بر زمین زد .

بسم ا سرآغاز کتاب الهی است بسم ا نه تنها در ابتدای قرآن بلکه در آغاز تمام کتاب های آسمانی بوده است در سرلوحه کار و عمل همه ی انبیا بسم ا قرار داشت وقتی کشتی حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد نوح(ع) به یاران خود گفت : سوار شوید بسم ا مجریها و مرسیها یعنی حرکت و توقف این کشتی با نام خداست حضرت سلیمان نیز وقتی ملکه سبا را به ایمان فرا خواند دعوتنامه خود را با جمله بسم ا الرحمن الرحیم آغاز نمود .

حضرت علی (ع) فرمود : بسم ا مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامی است همچنین آن حضرت به شخصی که جمله ی بسم ا را می نوشت فرمود : { جودها }، آنرا نیکو بنویس .

بر زبان آوردن بسم ا در شروع هر کاری سفارش شده است در خوردن و خوابیدن و نوشتن ، سوار شدن بر مرکب و مسافرت و بسیاری کارهای دیگر . حتی اگر حیوانی بدون نام خدا ذبح شود مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسان های هدف دار و موحد نیز باید جهت الهی داشته باشد .

در حدیث می خوانیم بسم ا را فراموش نکن حتی در نوشتن یک بیت شعر . و روایاتی در پاداش کسی که اولین بار بسم ا را به کودک یاد بدهد وارد شده است .

سئوال : چرا در شروع هر کاری بسم ا سفارش شده است ؟ بسم ا آرم و نشانه ی مسلمانی است و باید همه کارهای او رنگ الهی داشته باشد همانگونه که محصولات و کالاهای ساخت یک کارخانه آرم و علامت آن کارخانه را دارد خواه به صورت جزیی باشد یا کلی . مثلا یک کارخانه چینی سازی ، علامت خود را روی تمام ظروف می زند خواه ظرف های بزرگ باشد یا ظرف های کوچک . یا اینکه پرچم هر کشوری هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان های آن کشور است و هم بر فراز کشتی های آن کشور در دریاها و هم بر روی میز اداری کارمندان .   


  
  

 

    قرآن دو نشانه برای جامعه الهی واسلامی ذکر می کند ‹‹ امربه معروف ونهی از منکر ›› .جامعه اسلامی جامعه ای است که درآن همه افراد نسبت به سرنوشت یکدیگر حساسیت دارند آنها می دانند که سعادت وسلامت فرد از سعادت وسلامت جامعه جدا نیست اگر محیط زندگی اجتماعی سالم نباشد ناپاکی ونادرستی وفقروفساد به سراغ همه خواهدآمد پس باید هرکس مراقب باشد ودائما دیگران را به پاکی ودرستی وراستی دعوت کند واز هر آنچه ناپسند وناشایست است بازدارد همه باید خودرا نسبت به دیگران متعهد بدانند وهمه باید چنین تصور کنند که چوپان جامعه خویشند.جنگ درراه برقراری حکومت اسلامی ودردفاع از چنین حکومتی درواقع امربه معروف ونهی از منکر است زیرا هیچ معروفی درجامعه پسندیده تر از حکومت صالح وهیچ منکری ناپسندتر از حکومت فاسد نیست امام حسین (ع) هنگامی که باخانواده وعزیزان خود قدم به میدان جهاد وشهادت نهاد اقدام خود راامربه معروف ونهی از منکر معرفی کرد .کسانی که به خدا اعتقاد ندارند وهمه چیز وهمه کس رابرای خود              می خواهند وحساسیتی نسبت به خوبی وبدی جامعه از خود نشان نمی دهند پیداست که از بوجود آمدن چنین جامعه ای ناخشنودند آنان برا یحفظ مقام وموقعیت خود باهرکس که بگوید خدای من الله است مبارزه می کنند تامبادا کارازایمان به خدا به نماز وزکات وامربه معروف ونهی از منکر کشیده شود           برای تأسیس ودفاع از چنین جامعه ای است که خداوند به مؤمنان اذن واجازه جهاد داده است این جنگ وجهاد خونریزی وخون آشامی به قصد کشورگشایی ودست یافتن به ثروتهای طبیعی ملتها وتسلط برتوده های مردم واقتصاد وفرهنگ نیست بلکه جنگی برای نماز وزکات وامربه معروف ونهی از منکر ودرواقع دفاع از صلح وآزادی حقیقی ودریک کلمه دفاع از خداپرستی است. 


  
  
   1   2   3      >