سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :162
بازدید دیروز :149
کل بازدید :342794
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/9/4
10:39 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[102]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

رضا شیبانی/ به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز

طلوع می‌کنی آخر، به نور و نار قسم

به آسمان، به افق‌های بی سوار قسم

هنوز منتظر بازگشتنت هستم

به لحظه‌های غم رفتن قطار قسم

خزان به سخره گرفته ست گریه ی گل را

به غصه‌های دل ابری بهار قسم

نمانده است گل و نیست جای شکوه ز باد

که می‌خورد به سر پر غرور خار قسم

نشانده‌ام به دل خسته داغ شهری را

به قلب خسته‌ی این شهر داغدار قسم

به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز

به حلقه و گره و مرگ و چوب دار قسم

دلم شبیه گسل‌های شهر تبریز ست

به این سکوت ... به این صبر پایدار قسم

کجا روم که دمی شهریار خود باشم؟

نه شهر مانده...نه یاری...به شهریار قسم

ولی هنوز به آینده روشن است دلم

به بخت تیره ی مردان این دیار قسم

علی فردوسی/ یک اتفاق ساده

یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد

یابد نشست و یک غزل تازه کار کرد

در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد

سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد

از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود

آیا چه کارها که در این روزگار کرد !

با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت

طغیان رودهای روان را مهار کرد

یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت

بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد

یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت

با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد

یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت

زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد

با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت

گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد

یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد

جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد

یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را

در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد

ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ

اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد :

تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده

با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد!

غلامعلی حداد عادل

آسمان ابری است اما ماه پیدا می‌شود

ماه پنهان است اما گاه پیدا می‌شود

ماه بازی می‌کند با خاکیان از پشت ابر

گاه پنهان می‌شود ناگاه پیدا می‌‌شود

آسمان تاریک، ره باریک، مقصد ناپدید

زیر نور ماه اما راه پیدا می‌شود

از برای دیدن مهتاب پنهان زیر ابر

گاه گاهی فرصتی کوتاه پیدا می‌شود

یوسف یعقوب در صحرا اگر گم می‌شود

یک دو روز دیگر اندر چاه پیدا می‌شود

سینه‌ای دارم که در آن جا برای کینه نیست

اندر این آئینه تنها آه پیدا می‌شود

گرچه ناپیدا است اما دل گواهی می‌دهد

قاصدی با مژده‌ای دلخواه پیدا می‌شود

بی خدا بودم در آن عمری که با خود داشتم

هر کجا من گم شود الله پیدا می‌شود

ظهیر احمد صدیقی شاعر پاکستانی/ ای شما ایرانیان

ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما

رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما

ثابت و قایم مثال کوه کردار شما

همچو برگ گل لطیف و نرم گفتار شما

ای عزیزان عجم ای صاحبان دین و دل

دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما

من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص

صد دعای دوستان پاک نثار شما

شاد بادا شهر یزد و مشهد و شیراز و قم

زنده بادا مردم جانباز و سالار شما

جان تازه دردمیده در تن ما میبدی

قلب مار را کرد روشن " کشف اسرار" شما

راه شعر و حکمت و عرفان به ما بنموده اند

مولوی و حافظ و خیام و عطار شما

همچو یک جان در دو تن اسلام ما را ساخته ست

دشمن تان دشمن ما، یار ما یار شما

خانه های ما همه پیوسته چون دلهای ما

محکم از دیوار ما گردید دیوار شما

دشمنان پاک و ایران دوست با هم گشته اند

این حقیقت را ببیند چشم بیدار شما

اتحاد قوم مسلم مقتضای دقت است

اتحاد قوم مسلم ، کار ما کار شما

دوستی پاک و ایران تا ابد پاینده باد

پر بهاران باد باغ ما و گلزار شما

بالرام شکلا شاعر هندو

به من رساند نسیم سحر سلام علی

برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)

من ضعیف چگونه به شعر پردازم

کنار معجزه کامل کلام علی(ع)

چو کوکی که ز مادر آموزد

خوشم که نکته می آموزم از مرام علی(ع)

ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم

که اوفتادم چو مرغکی به دام علی(ع)

مساز بطن خودت را چو گور جانداران

مرا غلام کند این صدا ز کام علی(ع)

علی علی و علی عالی و علی اعلا

پر است هفت ممالک ز عطر نام علی(ع)

سلام ما به علی(ع) آن وصی پیغمبر(ص)

سلام ما و رسولان به احترام علی(ع)

چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام

بود قیام همه سجدهو قیام علی(ع)

علی(ع) امیر خرابات عشق و توحید است

تمام خلق به مستی کشند جام علی(ع)

خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد

علی امام من است و منم غلام علی(ع)

مومن قناعت شاعر تاجیک

از خلیج فارس می‌آید نسیم فارسی

ابر در شیراز می‌بارد چو سیم فارسی

می رسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست

شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی

شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت

رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی

سیده تکتم حسینی شاعر افغانستانی

نشسته برف پیری روی مویت  دلم می خواست تا باران بگیرد

تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد

بهـــــاران از تو تصویـــری ندارد،  پــدر پاییـــــز تقصیـــری ندارد

نمی خواهم که در این فصل غربت دل پرمهــرت از آبان بگیرد

غریب و خسته و بی سرپناهم، سیاه است آسمان بختگاهم

برای برگ های زرد عمـــــرم بگـــو جنگل حنــابندان بگیــــرد

پدر اندوه در دلهــا زیاد است سرِ راه تو مشکل ها زیاد است

بگو کی می رسد از راه آن روز که بر ما زندگــی آسان بگیرد

خدا قوت.. نباشی خسته ای ماه  از این دنیای تاریک و پر از آه

خدای یوسف ِ افتـــاده در چاه  تقاصت را از ایــن زندان بگیرد..

خدا را شکــــر اگر امروز غـــــم هست

حرم هست و حرم هست و حرم هست

خودت گفتی به من امکان ندارد

دل سادات در ایــران بگیرد

علیرضا قنبری

هر چند که درشهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود... خریدار زیاد است

من در به درِ پنجره فولادم و دیریست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست

آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!

پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:

اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است!

با بار گناه آمده ام مثل همیشه

با بار گناه آمدم این بار زیاد است!

خورشیدی و ماهی و طلوعی و غروبی

پس در حرمت روز? شکدار زیاد است!

گندم به کبوتر بدهم؟ شعر بگویم؟

آخر چه کنم در حرمت؟! کار زیاد است!

نوروز به نوروز... محرم به محرم...

سرمست زیاد است،عزادار زیاد است

هرگوش? ایران حرم توست که با تو

همسای? دیوار به دیوار زیاد است

از دور سلامی و تو از دور جوابی

این فاصله انگار نه انگار زیاد است

یک شب که به رؤیای من افتاد مسیرَت

دیدم چقَدر لذت دیدار زیاد است...

درخواب سرِ سفر? اطعام، توگفتی:

هرقدر که میخواهی بردار... زیاد است

احمد بابایی

خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شده‌ست

سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شده‌ست

سرِ دین، طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست

هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آورده‌ست

گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست

روضه‌ی مشک رسیده‌‌ست به بی‌آبی‌ها

خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها

باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها

کوچه پس‌کوچه‌ی آینده، به خون تر شده است

باز بوزینه‌ی کابوس، به منبر شده‌ است

خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند

تا حرم، همسفر «قافله‌باشی» گردند

لاشه‌خواران سقیفه، متلاشی گردند

می‌زند قهقهه، «القارعه» بر خامی‌شان

خون دین می‌چکد از «دولت اسلامی»شان

بنویسید: تب ناخلفی‌ها ممنوع!

هدف آزاد شده، بی‌هدفی‌ها ممنوع!

در دل «عرش»، ورود سلفی‌ها ممنوع!

«عرش» یک روضه‌ی فاش است که داغ و گیراست

«عرش»… گفتیم که نام دگرِ سامرّاست

شرق، در فتنه‌ی اصحاب شمال افتاده‌ست

بر رخ غرب، از این حادثه خال افتاده‌ست

وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده‌ست!

گویی از هرچه که زشتی‌ست، کفی هم کافی‌ست!

جهت خشم خدا، یک سلفی هم کافی‌ست!

تا «بهار عربی» روی علف باز کند

جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند

وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند!

عاشق شیرخدا، وارث شمشیر خداست

سینه‌ی «سنی و شیعه» سپر شیر خداست

لختِ خونِ جگر ماست به روی لبشان

کوره‌ی دوزخیان، گوشه‌نشین تبشان

لهجه‌ی عبری و لحن عربی، مکتب‌شان

«نیل» را تا به «فرات»، آنچه که بود، آتش زد

شک مکن؟ ما همه را «مکر یهود» آتش زد

بی‌جگرها جگر حمزه به دندان گیرند

انتقام اُحُد و بدر ز طفلان گیرند

چه تغاثی ز لب قاری قرآن گیرند

بیشتر زان که از این قوم، بدی می‌جوشد

از زمین غیرت «حجربن عدی» می‌جوشد!

گره، انگار نه انگار به کار افتاده

سایه‌ی سرکش ما گردنِ دار افتاده

چشم بی‌غیرت اگر سمت «مزار» افتاده

صاعقه در نفسِ ابری خود کاشته‌ایم

به سر هر مژه‌ای یک قمه برداشته‌ایم

سنگ تکفیر به آئینه‌ی مذهب؟ هیهات!

ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟ هیهات!

دست خولی طرف معجر زینب؟ هیهات!

ما نمک خورده‌ی عشقیم، به زینب سوگند

پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند

داس تکفیر، گل از ریشه بچیند؟ هرگز!

کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟ هرگز!

مرتضی همسر خود کشته ببیند؟ هرگز!

پایتان گر طرف «کرب و بلا» باز شود

آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود

خوش‌خیالی است مرامی که اجاقش کور است

مفتیِ نفتیِ این حرمله‌گان، مزدور است

قصه حنجره و تیرِ سه‌پر مشهور است

خار در چشم صعودی شده «بیداریِ ما»

باز کابوس یهودی شده «بیداریِ ما»

رگ «بیداریِ ما» شد شریانی که زدند

بشنوی (بر دُهُل «جنگ جهانی» که زدند)

پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند

بذر غیرت، سر خاک شهدا می‌کاریم

پاسخ شیعه همین است که «صاحب داریم»

سعید طلاییش

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست

سجاد? زر دوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

از شدت اخلاص من عالم شده حیران

تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!

از کمیتِ کار که هر روز سه وعده

از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

یک‌ذره فقط کُندتر از سرعت نور است

هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست!

این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟

چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست

ای دلبر من! تا غم وام است و تورم

محراب به یاد خم ابروی شما نیست

بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد

تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست

هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند

گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست!

از بس‌که پی نیم‌وجب نان حلالیم

در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست

به به، چه نمازی‌ست! همین است که گویند

راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!


93/6/19::: 6:16 ع
نظر()
  
  

اللهم عجل لولیک الفرج
محاسبه ثواب صلوات
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد . آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم
آثار و برکات صلوات ص 30
نوشتن صلوات
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموند: هر کس در کتابی یا نوشته ای بر من صلوات بنویسد ، تا زمانی که نام من در کتاب هست فرشتگان پیوسته برای او از درگاه حق طلب آمرزش می کنند
داستانهای صلوات ص8 – سفینه البحار 2/ 50
صلوات جهت حاجت
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت های شماست و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاک و پاکیزه می کند.
داستانهای صلوات ص 10 – جمال الاسبوع ص 242
آمرزش گناهان با صلوات
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب
بحار الانوار 94/ 69 – داستان های صوات ص 12
میزان صلوات در قیامت
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : روز قیامت ، من پیش میزان اعمال هستم ، یعنی که هر کس کفه سیئاتش (گناهانش) سنگین تر از کفه حسناتش (ثواب هایش) باشد ، من صلوات هایی را که برایم فرستاده می آورم و در کفه حسناتش می گذارم تا آن که کفه حسناتش سنگین تر گردد.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبی - داستان های صلوات ص 13
دیدن بهشت با صلوات
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنیا نخواهد رفت تا جای خود را در بهشت ببیند
فضیلت صلوات ص 14 ، داستان های صلوات ص14
شرکت ملائکه در مجالس صلوات
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : کاروانی از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت می کنند و هنگامی که به جلسه ذکر و صلوات می رسند ، به یکدیگر می گویند : فرود آییم . زمانی که پیاده می شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمین ، یاری کرده و نیز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهی می کنند و در پایان به یکدیگر می گویند : خوشا به حال افراد این جلسه که خدا آنان را آمرزید.
آثار و برکات صلوات ص 37
خشنودی پیامبر (ص) از صلوات های زیاد
شخصی بسیار زاهد و عابد که گوشه گیر بود و در مجالس و محافل حاضر نمی شد ، روزی در مجلس سخنرانی شرکت کرد و موجب تعجب همه شد . علت حضورش را پرسیدند ، گفت : رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم و به من فرمود: برو به مجلس سخنرانی فلان واعظ که زیاد بر من صلوات می فرستد و من از او خشنودم.
شرح فضایل صلوات ص92 – آثار و برکات صلوات ص 87
گم کردن راه بهشت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : مَن نَسَی الصَلاة عَلیَ اخطَا طَریقَ الجنَةِ
کسی که صلوات بر من را فراموش کند راه بهشت را گم کرده است
آثار و برکات صلوات ص97
صلوات ناقص ، چرا؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : بر من صلوات ناقص نفرستید ، پرسیدند : صلوات ناقص کدام است ؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند : این که بگویید «اللهم صل علی محمد » این نوع صلوات را صلوات ناقص گویند. صلوات کامل چنین است : « اللهم صل علی محمد و آل محمد»
آثار و برکات صلوات ص100
فوائد صلوات
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : در مقابل صد صلوات ، خدا صد حاجت را بر آورده کند.
هدیه خدا ص 20
با صدای بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف می کند
ثواب الاعمال ص 190 – هدیه خدا ص 20
صلوات فرستادن موجب پاکیزه شدن عمل هاست
امالی طوسی ج 1 - هدیه خدا ص20
هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافیت را بر او می گشاید.
جامع الاخبار ص 67 - هدیه خدا ص 20
صلوات فقر را بر طرف می نماید.
جلاء الافهام ص 252 - هدیه خدا ص20
هرگاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را فراموش کند ، صلوات موجب می شود آن را به خاطر آید
همان
صلوات ، دشمن دیرین و همیشه در کمین یعنی ابلیس را ذلیل و خوار می نماید.
هدیه خدا ص20- شرح فضایل صلوات ص 114
هر که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات بفرستد ، خدا و ملائکه بر او صلوات می فرستند
اصول کافی ج 4 ص 249 – جامع الاخبار ص 69 - هدیه خدا ص17
انسان با رتبه و مقام صلوات به مقام خلیلی می رسد ، چنان که ابراهیم (علیه السلام)به برکت صلوات به مقام خلیلی نائل آمد.
هدیه خدا ص17 – علل الشرایع ص 34
سزاوارترین و نزدیک ترین مردم در روز قیامت به رسول خدا (ص) کسی است که در دنیا بر آن حضرت بیشتر صلوات فرستاده باشد
هدیه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 68 – مکارم الاخلاق ص 312
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به حضرت علی (علیه السلام) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود
هدیه خدا ص20 – جامع الاخبار ص 67
حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند : هر کس قادر بر کفاره گناهان خود نباشد صلوات بسیار بفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را می ریزاند
هدیه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 28
امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند : صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شدیدتر است از فرو نشانیدن آتش توسط آب.
هدیه خدا ص23 – ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 184
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس بعد از نماز ظهر ، صد بار صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به او می دهد
1) مدیون نشود و اگر مدیون شود خداوند ادا کند
2) ایمان او را حفظ کند که این بزرگ ترین بخشش است
3) روز قیامت از نعمتی که به او داده نپرسد
ختوم و اذکار شفا و درمان ص 60 – هدیه خدا ص 142 – آثار و برکات صلوات ص 119
صلوات ، هنگام مصاحفه با مسلمانان
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند : دو بنده که دوست یکدیگر باشند و برای خدا با هم مسافحه نمایند و بر من صلوات فرستند ، پیش از آنکه از هم جدا شوند ، خدا گناهان هر دو را می آمرزد
فضایل صلوات ص 112
صلوات با دل و زبان
یکی از آداب فرستادن صلوات این است که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد
شرح صلوات ج 116
مانع غیبت
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (علیه السلام) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟ حضرت الیاس (علیه السلام) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو:
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد
پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد
حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.
داستان های صلوات ص 57
فریاد رسی صلوات در قبر
شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم که وفات نمود . او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد ؟
گفت : ای شیخ ! هول های بزرگ دیدم ، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟
گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانی به فریادت برسم.
آثار و برکات صلوات ص 131
نجات عبور از صراط
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : شب گذشته ، عجیب خوابی دیدم . مردی از امت خود را دیدم که از صراط می گذشت و هر لحظه می لرزید ، و در هر قدم می لغزید . پس دیدم صلواتی که بر من فرستاده بود ، آمد و دست او را گرفت ، و به سلامت او را از صراط گذرانید.
آثار و برکات صلوات ص 143
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند : نزدیک ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیش تری بر من فرستاده باشد.
آثار و برکات صلوات ص 143
واجب شدن شفاعت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در وصیت خود به امیر مومنان علی (ع) فرمود : یا علی ! هر کس بر من ، هر روز و هر شب صلوات فرستد ، شفاعتم بر او واجب می شود ؛ اگر چه گناهانش از گناهان بزرگ باشد.
آثار و برکات صلوات ص 146 – بحار الانوار ج 91 ص 63
رفع عطش قیامت
خدا وحی کرد به حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام):
ای موسی! دوست داری عطش قیامت تو را در نیابد و در مواقف آن روز تشنه نباشی؟
عرض کرد: بلی ای پروردگار جهانیان . خطاب رسید : امروز در دنیا بر حبیب من صلوات فرست تا فردا از تشنگی قیامت ایمن باشی.
آثار و برکات صلوات ص 151
رفع فقر و تنگدستی
مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و از فقر شکایت کرد
آن حضرت فرمود: وقتی داخل خانه خود شدی، سلام کن؛
خواه کسی در خانه باشد خواه نباشد، و بر من سلام فرست و بعد از آن،
سوره اخلاص را بخوان.
آن مرد چنان کرد و در اندک روزی توانگر گردید؛
چنان که به همسایگان و خویشان خود کمک مالی می کرد.


  
  

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه‏» 99 درد را شفا می‏‌دهد که ساده‏‌ترین آن‌ها اندوه است»[1].
آقا أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرماید: «بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو می‏‌خواهم عافیتی را که می‏‌دهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباری‏‌ام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم»[2].
همچنین آقا أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرماید: «پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «بگو: «از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت می‏‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی می‏‌خواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد».[3]
امام صادق (علیه السلام) به هنگام بیماری این دعا را می‌خواندند: «خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی می‏‌پنداشته‏‌اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمی‏‌توانند سختی‏‌ای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختی‏‌ای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو - که خدایی جز تو نیست -خدایی دیگر را می‏‌خوانند»[4].
 

[1] قرب‌الإسناد: 76 / 244 منتخب میزان‌الحکمة: 148
[2] مسند زید، صفحه 181، الکافی، جلد 2 ، صفحه 567 ، حدیث 16، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 19 ، حدیث 19 ؛ المستدرک علی الصحیحین، جلد 1 ، صفحه 704 ، حدیث 1917، حدیث 3698 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 174
[3] مسند زید، صفحه 181 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم‏السلام، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 176
[4] الإسراء: 56? الکافی، جلد 2 ، صفحه 564 ، حدیث 1 ، عدّة الداعی، صفحه 256 ، الدعوات، صفحه 190 ، حدیث 528 ، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 18 ، حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 178


  
  

 1) ارزش نماز اول وقت:

آقاى مصباح میگوید: آیت اللهبهجت از مرحوم آقاى قاضى رحمه اللّه نقل میکردند که ایشان میفرمود:

اگرکسى نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرالعن کند! ویا فرمودند:به صورت من تف بیندازد. اول وقت سرّ عظیمی است «حافظوا علی الصّلوات» خود یک نکته ای است غیر از «اقیموا الصلوة» و نماز را بپا دارید؛ و همین که نمازگزار اهتمام داشته باشد و مقیّد باشد که نماز را اوّل وقتبخواند فى حدّ نفسه آثار زیادى دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد.

2)نگه داشتن سنّت:

حجةالاسلام والمسلمین قدس ، یکى از شاگردان آیةالله بهجت مى گوید:آقا همیشه سفارش مى کردند براى احیاى شریعت نگذارید سنّتها فراموششود و عرفیّات یا بدعتها جای آن را بگیرد.

روزى فرمودند: مرحوم حاج شیخ مرتضىطالقانى (از استادان اخلاق و علماى بزرگ نجف، که استاد اخلاق آقا نیز بوده است)همراه با عده اى از علما از جمله آیت الله العظمی خوئى به افطار دعوت بودند، وقتىغذا آماده مى شود و همگى سر سفره مى نشینند حاج شیخ مرتضى طالقانى مى فرماید: نمک درسفره نیست و اقدام به تناول غذا نمى کنند. با اینکه بین مجلس افطاریّه تا آشپزخانهبسیار فاصله بوده (و ظاهراً از خانه اى دیگر غذا مى آورده اند). به هرحال مرحومطالقانى دست به غذا دراز نمى کند و دیگران حتى آیت الله خوئى نیز به احترام ایشانغذا شروع نمى کنند و طول مى کشد تا نمک را بیآورند. بعد از ختم جلسه وهنگام رفتن ،آیت الله خوئى خطاب به ایشان مى فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به ظاهرسنّت مقید هستید که اگر کمى نمک ناول نکنید غذا نمى خورید، پس در این گونه مجالسکمى نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. آقاى طالقانى فوراً دستبه جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و مى فرماید: با خودم نمک داشتم ولى مى خواستمسنّت اسلامى پیاده شود ومتروک نباشد

3) آقائى و بزرگوارى ائمه علیهم السّلام:

باز آقاى قدس مى گوید: روزى آقادررابطه با بزرگوارى و اغماض ‍ ائمه اطهار -صلوات اللّه علیهم- فرمودند: نزدیکى نجف اشرف ، در محلّ تلاقى دو رودخانه فرات و دجله آبادیى است به نام مصیّبکه مردى شیعه براى زیارت مولاىمتقیان امیرالمؤ منین علیه السّلام از آنجاعبور مى کرد و مردى از اهل سنّت که در سرراه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمداو چون مى دانست وى به زیارت حضرتعلى علیه السّلام مى رود او را مسخره می کرد،حتى یک بار به ساحت مقدس آقا جسارتکرد، و مرد شیعه خیلى نارحت شد. چون خدمت آقا مشرّف شد خیلى بى تابى کرد و ناله زدکه: تو مى دانى این مخالف چه مى کند. آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقافرمود: او بر ما حقّى دارد که هر چه بکند دردنیا نمى توانیم او را کیفر دهیم. شیعهمى گوید عرض کردم: آرى، لابّد به خاطر آن جسارتهایى که او مى کند بر شما حق پیداکرده است؟! حضرت فرمودند: بلکه او روزى در محلّ تلاقى آب فرات و دجله نشسته بود وبه فرات نگاه مى کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سیّد الشهداعلیه السّلامبه خاطرش افتاد و پیش خود گفت:عمر بن سعد کار خوبى نکرد که اینها را تشنه کشت،خوب بود به آنها آب مى داد بعدهمه را مى کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم اوریخت، از این جهت بر ما حقّى پیداکرد که نمى توانیم او را جزا بدهیم
آن مردشیعه مى گوید: از خواب بیدار شدم، چون به محلّ برگشتم، سر راه آن سنّى بامنبرخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدى و از طرف ما پیام رساندى؟! مرد شیعه گفت:آرى پیام رساندم و پیامى دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تاآخر تعریف کرد. وقتى رسید به فرمایش امام علیه السّلام که وى به آب نگاهى کردو بهیاد کربلا افتاد و...، مرد سنّى تا شنید سر به زیر افکند و کمى به فکر فرورفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسى نگفته بودم، آقا ازکجا فهمید. بلافاصله گفت: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلااللّهُ،وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُاللّهِ،وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَلِىُّ اللّهِ وَ وَصِىُّرَسُولِ اللّهِ، و شیعه شد.

4) ارزش وضو و طهارت:

باز آقاىقدس مى گوید: روزى چند دقیقه زودتر براى درس به خانه آقارفتم ،دیدم پیرمردى نشسته و آقا به او توجّهى خاص دارد، بعد از دقایقى آقا فرمود: ایشان(آن پیرمرد) هرگز بى وضو نمى خوابد، اگر شبها چندین بار هم بیدار شود بایدحتماً وضو بسازد.

5) شخصیت ممتازآقا شیخ محمد حسین کمپانى:

آیتالله مصباح مى گوید: روزى آقا فرمودند: مرحوم آقا شیخ محمّدحسین طورى بود که اگر کسى به فعالیتهاى علمى اش توجّه مى کرد تصوّر مى کرد در شبانهروز هیچ کارى غیر از مطالعه و تحقیق ندارد، و اگر کسى از برنامه هاى عبادى ایشاناطّلاع پیدامى کرد فکر می کردغیر از عبادت به کاری نمی پردازد.مرحوم آقا شیخمحمد حسین مى گفت: من سیزده سال در درس ‍ مرحوم آخوند خراسانى، صاحب کفایه شرکت مىکردم، درطول این سیزده سال یک شب موفق نشدم که در درس ایشان حضور پیدا کنم (وظاهراًدرسشان را شبها ایراد مى فرمودند) آن یک شب نیز به زیارت کاظمین مشرّف شدهبودم ودر هنگام برگشتن مشکلى پیش ‍ آمد که به موقع نرسیدم، در بین راه که مى آمدمحدس می زدم که امشب چه مطالبی را بیان خواهند کرد. پیشاپیش آنها را نوشتم، بهنجف که رسیدم و با دوستان صحبت کردم دیدم تقریباً همه مطالبى که بیان فرموده بودندچیزهایى بوده که من پیشاپیش حدس ‍ زده و نوشته بودم ، و تقریباً نوشته هاى من چیزىاز درس کم نداشت.
ایشان با اینکه چنین موقعیّت علمى داشتند و درس استاد راپیشاپیش مى توانستند حدس بزنند و بنویسند، در عین حال مقید بودند که حتى یک شب درس استاد از او فوت نشود.
در کنار این فعالیتهاى علمى آن قدر مقیّد به برنامه هاىعبادتى بودند، که هر کس اینهارا مى دید فکر مى کرد که اصلاً به هیچ چیز غیر ازعبادت نمى رسد، هر روز زیارت عاشورا و هر روز نماز جعفر طیّار از برنامه هاى عادىایشان بود. روزهاى پنج شنبه،طبق سنّتى که علماى نجف دارند و معمولاً روز پنج شنبهیا جمعه یک روضه هفتگى دارندکه زمینه اى است براى دیدار دوستان و استادان و شاگردانبا همدیگر و توسّلى هم انجام مى گرفت، مرحوم آقا شیخ محمد حسین در این روضه شانمقید بود که خود پاى سماور بنشیند، و خود او همه کفش ها را جفت کند، و در عین حالزبانش مرتّب در حال حرکت بود خیلى تند تند یک چیزى را مى خواندند ما متوجّه نمی شدیمکه این چه ذکرى است که ایشان این قدر در نشستن و برخاستن به گفتن آن مقّید است.بعد یکى از دوستان که خیلى با آقا مانوس بود (مرحوم آقا شیخ على محمدبروجردى رضوان الله علیه) از ایشان سؤ ال کرده بود: آقا، این چه ذکرى است که شمااین قدرتقیّد دارید که حتى بین سلام و احوال پرسى تان آن را ترک نمى کنى؟ ایشانلبخندى زده بود و بعد از تامّلى فرموده بود: خوب است انسان روزى هزار مرتبه إِنّاأَنْزَلْنا بخواند.

6) راضى به رضاى الهی:

حجة الاسلام والمسلمین قدساز شاگردان آقا مى گوید:یک روز از روزهاى درسى کمىزودتر بهخانه آیت الله العظمى بهجت رفتم - زیرا ایشان گاهى از اوقات وقتى شاگردان به درسحاضر مى شدند هر چند یک نفر هم بود به اتاق درس مى آمد و تاهنگام آمدن دیگراناحیاناً جریان و یا حدیث و یا نکته اخلاقى را گوشزد مى کردند -بنده- نیز به طمعمطالب یاد شده قدرى زودتر رفتم . خوشبختانه آقا که صداى یااللّه حقیر را شنید زودتر تشریف آورد،:بعد از احوالپرسی فرمود: در نجف یکى از آقازاده هاى ایرانى که از اهالى همدان و بسیار جوان زیبا وشیک پوش بود و از هر جهت به جمال و خوش اندامى شهرت داشت ، به بیمارى سختى گرفتار واز دو پا فلج شد به گونه اى که با عصا بیرون مى آمد.
من سعى داشتم که با او روبرونشوم ، زیرا فکر مى کردم با وصف حالى که او داشت ،از دیدن من خجالت مى کشد، لذا نمىخواستم غمى بر غمش بیفزایم . یک روز از کوچه بیرون آمدم و دیدم او سر کوچه ایستادهاست و ناخواسته با او رو به رو شدم و با عجله و بدون تاءمل گفتم : حال شما چطور است؟ تا این حرف از دهانم بیرون آمد ناراحت شدم و با خود گفتم که چه حرفى ناسنجیده اىمگرحال او را نمى بینى ! چه نیازى بود از او بپرسى ؟ به هرحال خیلی از خودم بدم آمد، ولى برخلاف انتظار من ، وقتى وى دهان باز کرد مثل اینکه آب یخ روى آتشناراحتى درونم ریخت ، چنان اظهار حمد و ستایش کرد و چنان با نشاط و روحیه ابراز سرورکرد که گویا از هر جهت غرق در نعمت است من با شنیدن صحبتهاى او آرام گرفتم و ناراحتی ام برطرف گردید.

7) ارزش کار خالصانه:

باز آقاى قدس مى گوید: روزى آقا در رابطه باپاداش عمل صالح اگرچه اندک باشد، فرمود: یکى از علماى نجف روزى در مسیر راهشبه فقیرى یک درهم صدقه داد (البته بیشتر از آن نداشت ) شب در خواب دید او را بهباغی مجلّل و داراى قصرى بسیار عالى و زیبا دعوت کرده اند که نظیر آن را کسى ندیدهبود.پرسید این باغ و قصر از آن کیست؟ گفتند: از آن شماست تعجب کرد که من در برابراین همه تشریفات، عملى انجام نداده ام. به او گفتند: تعجّب کردى؟ گفت: آرى.گفتند:تعجّب نکن. این پاداش آن یک درهم شماست. که خالصانه و با حسن عمل انجامگرفته است.

برگی از دفتر آفتاب «شرح حال شیخ السالکین آیت الله بهجت قدس سره»


  
  

 
 
 

 

 


امام صادق (علیه السلام): انگشتر عقیق در دست کنید که مبارک است و صاحب آن عاقبتش به خیر و نیکی باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: هر که انگشتر عقیق در دست داشته باشد حاجتش بر آورده می شود
امام صادق (علیه السلام): انگشتر عقیق باعث ایمنی در سفر است .
امام صادق(علیه السلام): هر که انگشتر عقیق در دست داشته باشد پریشان نشود و عاقبت کارش ا لبته نیکو باشد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: انگشتر عقیق در دست کنید مادامی که آدم آن را با خود داشته باشد
اندوهی به او نمی رسد.
امام علی (علیه السلام): دو رکعت نماز با انگشتر عقیق بهتر است از هزار رکعت که با آن نباشد .
علی بن موسی رضا (علیه السلام): انگشتر یاقوت در دست کنید که پریشانی را برطرف می کند.
امام موسی کاظم(علیه السلام): انگشتر زرد در دست کنید که موجب آسانی است و درآن هیچ دشواری نباشد .
امام رضا (علیه السلام): انگشتر " زبر جد " در دست داشتن فقر را بتوانگری بدل میکند و هر که انگشتری یاقوت زرد در دست کند فقیر نشود.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند عالمیان می فرماید که من شرم دارم از دستی که بسوی من بلند شود به دعا و در آن انگشتر فیروزه باشد پس او را نا امید بر گردانم .
امام صادق(علیه السلام): هر که انگشتر فیروزه در دست کند دستش فقیر نشود.
امام صادق (علیه السلام): بد نمی دانم در دست کردن انگشتر حدید را وقتی که به دیدن کسی رود که از او ترسد از اهل شر برای آنکه شر او ساکن می شود و انگشتر حدید شیاطین را دور می کند و بدرستیکه هر کسی که انگشتر در دست کند با نظر کردن به آن خداوند زیارت یا حج یا عمره در نامه عمل او بنویسد که ثوابش ثواب پیامبران و صالحان باشد .
منقولست که امام علی(علیه السلام)چها رانگشتر در دست می کردند . انگشتر یاقوت برای شرافت و زینتش . فیروزه برای نصرت و یاریش . حدید برای قوتش و عقیق برای حرز و دفع دشمنان و بلا ها.


  
  

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی‌خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد.
در توصیه‌های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه‌ی میت را بکنید. که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید.
چهار گام در همراهی با میت در شب اول قبر 
1) هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می‌کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می‌خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می‌شود. او مانند تنه‌ی درخت نیست که هر کاری خواستند بکنند و آب داغ هم بر روی او بریزند!
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خدا غضب می‌کند بر کسی که با مؤمن ضعیفی مدارا نمی‌کند. این میّت الان مؤمن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی‌آید بنابراین باید مراعات او را کرد.
2) وقتی او را تشییع می‌کنید و به سمت قبر می‌برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود.
امام صادق علیه السلام فرمودند که میّت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کار را تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت‌های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید.
چقدر خوب است افرادی که این آداب را می‌دانند و می‌خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی‌دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می‌دانیم که ذکر به میت کمک می‌کند که در شب اول قبر زودتر خود را بیابد.
3) وقتی اورا داخل قبر می‌گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید.
یعنی شخصی که وارد قبر می‌شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می‌آیند و از تو سـؤال می‌کنند به آن‌ها این جواب‌ها را بده.
4) وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آن‌ها انس داشته و صدای آن‌ها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند. حضرت زهرا علیها السلام در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین.
به درستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند. یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند. متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می‌کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی‌تابی کردن‌ها در آن زمان باید به گونه‌ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد. یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می‌شود که فرد متوفی انس بگیرد.


  
  

ذکر یونسیه چیست ؟
ذکر یونسیه یعنی گفتن: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.
آیه 87، سوره انبیا
 
مرحوم آیةالله سید علی شوشتری و ملا حسینقلی همدانی و سید اکبر کربلائی و سیدعلی آقا قاضی تا جناب استاد آیةالله کشمیری همگی اتفاق بر این استغفار کامل آن هم در سجده داشتند.
 
آثار و برکات ذکر یونسیه
 
1-پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلّم): هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
 
2-.رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم): آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانک إنّى کنت من الظالمین.
 
3- امام صادق (علیه السلام): عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤ منین (ما او را پــاسـخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم )
 
4-مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق (علیه السلام) برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزنددار، نشده ام ، چه کنم؟
 
حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ، و ذالنون إذ ذهب مغاضبا فظنّ أن لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا أنت سبحانک إنّى کنت من الظالمین را تا سه آیه بخوان إنشاء الله فرزنددار خواهى شد.
 
ختم های ذکر یونسیه
 
ختم های این ذکر شریف «400» «700» «1001» «3000» «4000» «7000» بار گفته اند؛ که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد، اما عدد 400 برای همه، آن هم شبها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده، نافع است.
 
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست. برای دیدن حالات برزخی مؤثر است.
 
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت مؤثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین،  از طرف خدا شامل گوینده آن می شود
 
تجرّد، با مداومت این ذکر حاصل میشود، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرّد برزخی اتفاق افتاد، که البته مکاشفه؛ این طول زمانی را ندارد.
 
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر، در هر وقت بتوانید؛ این ذکررا بگوئید.
 
مرحوم شیخ محمد بهاری در تذکره المتقین: سالک در اواسط کارش این ذکر را بگوید ( عددش به ابجد 2374)
حضرت استاد از قول مرحوم سیدهاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت ربّ مؤثر است، و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود.
 
وقتی سـوال کردم در ایام فراغت، همانند راه رفتن و نشستن، چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است؟
 
فرمود: ذکر یونسیه.
 
می فرمود: عدد 3000 به بعد برای کاملین «سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند» می باشد.
 
جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
 
ازبسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصاً در میان نماز مغرب وعشاء و یا قبل از اذان صبح و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است، و این یکی از ختوماتی است که معمولاً اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله ی توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود، اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد.
 
وقتی از مرحوم آیةالله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند: بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند: امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی میگردد.
آفتاب خوبان، اثراستاد سیدعلی اکبر صداقت
 
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
 
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
 
از جمله اینها فرمودند: تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حقتعالی در دنباله آن فرموده: «و نجیناه من الغم و کذلک ننجی الموءمنین» یعنی ما او را «حضرت یونس را به سبب این سخن» از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.

منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران


  
  

 

زیور اطاعت از شوهر به گردن آویز
1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان للرجل حقا علی امراته اذا دعاها ترضیه واذا امرها لا تعصیه ولا تجاوبه بالخلاف ولا تخالفه [1].
مرد حقی بر زنش دارد [و آن حق این است که] چنانچه او را صدا زند پاسـخ دهد، و هنگامی که او را دستوری دهد[2] سرپیچی نکند و پاسـخ مخالف ندهد و با او مخالفت نورزد.
باران عشق و محبت
2- امام رضا علیه السلام می فرمایند: اعلم ان النسآء شتی فمنهن الغنیمة والغرامة و هی المتحببة لزوجها والعاشقة له … [3].
بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان [رنج های آدمی] هستند و این زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست.
رضایت و شفاعت
3- امام باقر علیه السلام می فرمایند: لا شفیع للمراة انجح عند ربها من رضا زوجها [4]. 
برای زن هیچ شفیعی نزد پروردگارش به اندازه رضایت شوهرش سودمندتر نیست.
عطر مهر و محبت
4- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: للرجل علی المراة ان تلزم بیته وتودده وتحبه وتشفقه وتجتنب سخطه وتتبع مرضاته وتوفی بعهده ووعده [5].
حق مرد بر زن این است که [زن] ملازم خانه او باشد، و به شوهرش دوستی و محبت و دلسوزی کند، و از خشم وی دوری گزیند، و آنچه را مورد رضایت اوست انجام دهد، و به پیمان و وعده وی وفادار باشد.
سرانجام ناسپاسی
5- امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ایما امراة قالت لزوجها: ما رایت قط من وجهک خیرا فقد حبط عملها [6].
هر زنی به شوهرش بگوید: من از تو هرگز خیری ندیدم، [ثواب] کارش از بین می رود.
لجبازی هرگز
6- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: خیر نسائکم الودود الولود المؤاتیة وشرها اللجوج [7].
بهترین زنانتان زنی است که با محبت، فرزندآور و سازگار باشد، و بدترین آنان زنی است که لجباز باشد .»
خشمگین کردن شوهر هرگز
7- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «طوبی لامراة رضی عنها زوجها [8].
خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد .»
اذیت نکن
8- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: من کان له امراة تؤذیه لم یقبل الله صلاتها ولا حسنة من عملها حتی تعینه وترضیه وان صامت الدهر وقامت واعتقت الرقاب وانفقت الاموال فی سبیل الله وکانت اول من ترد النار ثم قال: وعلی الرجل مثل ذلک الوزر والعذاب اذا کان لها مؤذیا ظالما [9].
کسی که زنی دارد که [آن زن] به او آزار می رساند، خداوند نماز و کارهای نیک زن را نمی پذیرد تا اینکه به مرد کمک و او را راضی کند، اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد و نماز بخواند و بندگان را آزاد و دارایی [اش] را در راه خدا انفاق کند . و این زن نخستین کسی است که وارد آتش جهنم می شود . سپس حضرت فرمودند: مرد نیز چنین گناه و عذابی دارد اگر زنش را آزار رساند و [به او] ستم کند.
بزرگداشت شوهر، آزار نرساندن و مطیعش بودن
9- امام صادق علیه السلام می فرمایند: . . . سعیدة سعیدة امراة تکرم زوجها ولا تؤذیه وتطیعه فی جمیع احواله [10].
خوشا به سعادت و خوشا به سعادت آن زنی باد که شوهرش را بزرگ دارد و به او آزار نرساند و همیشه از شوهرش فرمانبری کند .
چشمداشت بجا و منطقی
10- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: لا یحل للمراة ان تتکلف زوجها فوق طاقته [11].
برای زن جایز نیست که شوهرش را به بیش از توانایی اش مجبور کند.
مهمان، با اجازه شوهر
11- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ایها الناس ان لنسآءکم علیکم حقا ولکم علیهن حقا حقکم علیهن [ . . . ان ] لا یدخلن احدا تکرهونه بیوتکم الا باذنکم [12].
مردم! زن های شما بر شما حقی دارند و شما هم بر آنان حقی دارید . حق شما بر آنان این است که کسی را که شما رضایت ندارید، بدون اجازه به منزلتان وارد نکنند.
هم به استقبالش برو و هم او را بدرقه کن
12- مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: همسری دارم که هرگاه وارد خانه می شوم به استقبالم می آید، و چون از خانه بیرون می روم بدرقه ام می کند و زمانی که مرا اندوهگین می بیند می گوید: اگر برای رزق و روزی [و مخارج زندگی ] غصه می خوری، بدان که خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصه می خوری، خدا اندوهت را زیاد کند [و بیشتر به فکر آخرت باشی . ] رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان لله عمالا و هذه من عماله لها نصف اجر الشهید [13]. برای خدا کارگزارانی [در روی زمین] است و این زن یکی از کارگزاران خداست که پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است.
در این کارها نیز به او کمک کن
13- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ایما امراة اعانت زوجها علی الحج والجهاد او طلب العلم اعطاها الله من الثواب ما یعطی امراة ایوب علیه السلام [14].
هر زنی که در حج و جهاد و دانش اندوزی به شوهرش کمک کند، خداوند آن پاداشی را که به زن حضرت ایوب علیه السلام داده است، به او می دهد.
شهری در بهشت خدا
14- امام صادق علیه السلام می فرمایند: ما من امراة تسقی زوجها شربة من مآء الا کان خیرا لها من عبادة سنة صیام نهارها وقیام لیلها ویبنی الله لها بکل شربة تسقی زوجها مدینة فی الجنة وغفر لها ستین خطیئة [15].
هر زنی که به شوهرش مقداری آب دهد، برای او بهتر از عبادت یک سال است که روزهایش روزه باشد و شب هایش عبادت کند . و خداوند به جای هر مقدار آبی که به شوهرش بنوشاند، شهری در بهشت برایش می سازد و شصت گناهش را می آمرزد.
تامین امنیت روانی همسر
15- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: حق الرجل علی المراة انارة السراج واصلاح الطعام وان تستقبله عند باب بیتها فترحب وان تقدم الیه الطست والمندیل وان توضئه وان لاتمنعه نفسهآ الا من علة [16].
حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن سازد; غذای مطبوع فراهم کند; و تا در خانه اش به پیشواز او برود و به او خوشامد بگوید; و تشت آب و حوله را برای او آماده کند و دست های او را بشوید; و بدون دلیل (عذر شرعی) مانع شوهر نسبت به نفس خودش نشود.
رحمت خدا از آن کدبانویان است
16- امام صادق علیه السلام از پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند: ایما امراة دفعت من بیت زوجها شیئا من موضع الی موضع ترید به صلاحا نظر الله الیها ومن نظر الله الیه لم یعذبه [17].
هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را برای سامان دادن وضع خانه جابه جا کند، خداوند نظر [رحمت] به او می کند . و هر کس مورد نظر [رحمت] خدا قرار گیرد، خدا عذابش نمی کند.
خوشبوترین عطر، زیباترین لباس، نیکوترین زینت
17- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله درباره حق شوهر بر زن می فرمایند: علیها ان تطیب باطیب طیبها وتلبس احسن ثیابها وتزین باحسن زینتها [18].
بر زن است که [برای شوهرش ] خوشبوترین عطرهایش را بزند و قشنگترین لباس هایش را بپوشد، و از زیباترین زینت هایش استفاده کند.
هنر آشپزی
18- امام صادق علیه السلام می فرمایند: خیر نسآءکم الطیبة الریح الطیبة الطبیخ التی اذا انفقت انفقت بمعروف وان امسکت امسکت بمعروف فتلک عامل من عمال الله وعامل الله لایخیب ولایندم [19].
بهترین زنان شما زنی است که دارای بویی خوش و دست پختی خوب باشد . هنگامی که خرج می کند، بجا خرج کند، و هنگامی که خرج نمی کند بجا از خرج کردن خودداری ورزد . چنین زنی کارگزاری از کارگزاران خداست و کارگزار خدا نه ناامید می شود و نه پشیمان.
آرایش فقط برای شوهر
19- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان من خیر نسآءکم . . . المتبرجة من زوجها الحصان عن غیره [20].
بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرش آرایش و زینت می کند، اما از بیگانگان خود را می پوشاند.
از تو سپاسگزارم
20- امام صادق علیه السلام می فرمایند: خیر نسآءکم التی ان اعطیت شکرت وان منعت رضیت [21].
بهترین زنان شما آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او چیزی داده نشود راضی باشد.


  
  

منابع 20اخلاق زن نسبت به شوهر


 

[1]   مستدرک الوسائل، ج 14، ص 243 . 
[2]  البته دستورهای شوهر باید مخالف با موازین اسلامی نباشد .
[3] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 161 .
[4] سفینة البحار، ج 1، ص 561 .
[5] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 244 .
[6] وسائل الشیعة، ج 14، ص 115 .
[7] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 162 .
[8] وسائل الشیعة، ج 14، ص 155 .
[9] وسائل الشیعة، ج 14، ص 116 .
[10] بحارالانوار، ج 103، ص 252 .
[11] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 242 .
[12] بحارالانوار، ج 76، ص 348 .
[13] وسائل الشیعه، ج 14، ص 17 .
[14] وسائل الشیعه، ج 14، ص 201 .
[15] وسائل الشیعة، ج 14، ص 123 .
[16] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 254 .
[17] وسائل الشیعة، ج 15، ص 175 .
[18] الکافی، ج 5، ص 508 .
[19] وسائل الشیعة، ج 14، ص 15 .
[20] بحارالانوار، ج 103، ص 235 .
[21] بحارالانوار، ج 103، ص 239 .


  
  

اظهار محبت بیشتر؛ ایمان بیشتر

1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء[1]

هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .

دوستدار اهل بیت علیهم السلام دوستدار همسر است

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: کل من اشتد لنا حبا اشتد للنساء حبا [2].

هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر دوستی می کند.

صفای زندگی اینجاست، اینجا

3- حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک [3].

همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود.

از تکبر و خشونت بپرهیز

4- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: خیر الرجال من امتی الذین لایتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم ولا یظلمونهم [4].

بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند.

سیلی، هرگز!

5- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: فای رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمة فی نار جهنم [5].

هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند.

من تو را دوست دارم

6- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابداً [6].

این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم » ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.

تامین سعادت دینی و دنیایی همسر

7- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: للمراة علی زوجها ان یشبع بطنها، و یکسو ظهرها، ویعلمها الصلاة والصوم والزکاة ان کان فی مالها حق، ولاتخالفه فی ذلک [7].

حق زن بر شوهرش این است که او را سیر کند، لباس بپوشاند، نماز و روزه و زکات را – اگر در مال زن حق زکاتی است – به او یاد دهد، و زن نیز در این کارها با او مخالفت نورزد.

این هم جهاد در راه خداست

8- امام رضا علیه السلام می فرمایند: الکآد علی عیاله من حل کالمجاهد فی سبیل الله [8].

کسی که از راه حلال برای تامین رفاه خانواده اش تلاش می کند، همچون مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند.

آیا هدیه هم می خری؟

9- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها الی عیاله کان کحامل صدقة الی قوم محاویج ولیبدا بالاناث قبل الذکور فان من فرح ابنته فکانما اعتق رقبة من ولد اسماعیل ومن اقر بعین ابن فکانما بکی من خشیة الله ومن بکی من خشیة الله ادخله الله جنات النعیم [9].

هر کس به بازار رود و هدیه ای برای خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می برد. [و هنگامی که هدیه را به خانه می برد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است . و هر کس [با دادن هدیه ای ] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت های بهشت کند.

بازار و خرید گوشت

10- امام سجاد علیه السلام می فرمایند: لان ادخل السوق ومعی درهم ابتاع به لحما لعیالی وقد قرموا الیه احب الی من ان اعتق نسمة [10].

برای من به بازار رفتن و خرید یک درهم گوشت برای خانواده ام که میل به گوشت دارند، از بنده آزاد کردن دوست داشتنی تر است .»

سوغاتی را فراموش نکن

11- امام صادق علیه السلام می فرمایند: اذا سافر احدکم فقدم من سفره فلیات اهله بما تیسر [11].

هرگاه یکی از شما به مسافرت رود و سپس از سفر برگردد، پس باید برای خانواده خود به اندازه ای که توانایی دارد سوغاتی بیاورد.

برای زنتان آرایش کنید.

12- امام باقر علیه السلام می فرمایند: النسآء یحببن ان یرین الرجل فی مثل ما یحب الرجل ان یری فیه النسآء من الزینة [12].

همان گونه که مردان دوست دارند زینت و آرایش را در زنانشان ببینند، زنان نیز دوست دارند زینت و آرایش را در مردانشان ببینند.

خانه را گرم نگه دار

13- امام رضا علیه السلام می فرمایند: بنبغی للمؤمن ان ینقص من قوت عیاله فی الشتآء ویزید فی وقودهم [13].

سزاوار است که مؤمن در زمستان از خوراک خانواده اش کم کند، و بر [چوب و زغال و] وسیله گرم کننده آنان بیفزاید.

شاد ساختن خانواده در مناسبت های فرخنده

14- راوی می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق زن بر شوهرش چیست؟ حضرت فرمودند: . . . ولاتکون فاکهة عامة الا اطعم عیاله منها ولایدع ان یکون للعید عندهم فضل فی الطعام وان یسنی لهم فی ذلک شی ء ما لم یسن لهم فی سآئر الایام [14].

. . . هر میوه ای که همه مردم از آن می خورند، باید به خانواده اش بخوراند و در روزهای عید خوراک آنان را افزایش دهد، و چیزهایی برای آنان فراهم کند که در روزهای دیگر فراهم نمی کرده است.

تهمت و سوء ظن هرگز

15- امام صادق علیه السلام می فرمایند: لا تقذفوا نسآءکم فان فی قذفهن ندامة طویلة وعقوبة شدیدة [15].

به زنان خود تهمت نزنید [و نسبت ناروا ندهید]، زیرا در این کار، [برای شما] پشیمانی طولانی و کیفر سختی خواهد بود.

خدا کند تو بیایی

16- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هلک بذی المروة ان یبیت الرجل عن منزله بالمصر الذی فیه اهله [16].

از جوانمردی دور است که [مردی] در شهری که خانواده اش هستند باشد، ولی در غیر خانه خود بخوابد.

آداب ورود به خانه

17- امام صادق علیه السلام می فرمایند: یسلم الرجل اذا دخل علی اهله واذا دخل یضرب بنعلیه ویتنحنح یصنع ذلک حتی یؤذنهم انه قد جآء حتی لا یری شیئا یکرهه [17].

هنگامی که مرد با خانواده اش برخورد می کند، [به آنان] سلام کند و هنگام ورود با صدای کفش و با سرفه کردن، خانواده اش را از آمدن خود با خبر کند، تا اینکه چیزی نبیند که او را ناخوش آید.

در کنار همسر نشستن

18- پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: جلوس المرء عند عیاله احب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا [18].

نشستن مرد در کنار خانواده اش، نزد خدای بزرگ دوست داشتنی تر از اعتکاف [و نشستن] در این مسجد من است.

تا کنون لقمه در دهانش گذاشته ای؟

19- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة الی فی امراته [19].

مرد در برابر لقمه ای که در دهان زنش می گذارد پاداش می برد.

کتک نزن، فریاد نکش!

20- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله به یکی از زنان درباره حق زن بر شوهرش می فرمایند: حقک علیه ان یطعمک مما یاکل ویکسوک مما یلبس ولا یلطم ولا یصیح فی وجهک [20].

حق تو بر شوهرت این است که از آنچه خود می خورد به تو غذا دهد، و از آنچه خود می پوشد تو را نیز بپوشاند، و به روی تو سیلی نزند و فریاد نکشد.

تبیان مبلغین استان گیلان

 ===== ==== ===== 


[1] بحار الانوار، ج 103، ص 228 .

[2] بحار الانوار، ج 103، ص 227 .

[3] مکارم الاخلاق، ص 218 .

[4] مکارم الاخلاق، ص 216 .

[5] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 250 .

[6] وسائل الشیعة، ج 14، ص 10 .

[7] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 243 .

[8] بحارالانوار، ج 104، ص 72 .

[9] وسائل الشیعة، ج 15، ص 227 .

[10] وسائل الشیعة، ج 15، ص 251 .

[11] وسائل الشیعة، ج 8، ص 337 .

[12] مکارم الاخلاق، ص 80 .

[13] وسائل الشیعة، ج 15، ص 249 .

[14] وسائل الشیعة، ج 15، ص 227 .

[15] بحارالانوار، ج 103، ص 249 .

[16] وسائل الشیعة، ج 14، ص 122 .

[17] بحارالانوار، ج 76، ص 11 .

[18] میزان الحکمة، ج 4، ص 287 .

[19] المحجة البیضاء، ج 3، ص 70 .

[20] مکارم الاخلاق، ص 218 .



93/6/12::: 5:12 ع
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >