زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند.
در زیارت مقدسه جامعه کبیره که از امام هادی(ع) نقل شده است می خوانیم:اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ (سلام بر جایگاههاى شناسایى خدا)؛ آنچه از این فراز بر می آید این است که بهترین راه و جایگاه برای شناخت خدا و راه رسیدن به خدا بررسی زندگی ائمه و معصومین (ع) است.
همینطور در فرازی دیگر از این زیارت امده است:مَنْ اَتیکُمْ نَجى وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَک (هرکس به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد.
و ثمره وصال انسان به آن بزرگواران را طیباً لِخَلْقِنا وَطَهارَةً لاِنْفُسِنا وَتَزْکِیَةً لَنا وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا (موجب پاکى اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما) بیان می کند.
در زیارت عاشورا می خوانیم:اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد. که همان اشاره به خواست خداوند و دعای شیعه برای قرار گرفتن در مسیر سبک زندگی اهل بیت(ع) است.
از میان معصومین(ع) آن که زندگی پر برکتش برای همه بخصوص زنان مسلمان همچون خورشیدی نورافشانی می کند، وجود نازنین حضرت فاطمه زهرا(س) است
حضرت زهرا(س) مبارکه است
مبارکه از نامهای حضرت زهرا(س) به معنی وجود پر برکت است. مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد گرامی.
راغب در مفردات گوید: جایی که خیرالهی به صورتی که در خور نگهداری و شمارش و اندازهگیری نباشد و هر کسی به آن بنگرد فزونی محسوسی در آن ببیند، گویند در آن برکت است و آن چیز مبارک است.
مبارکه یعنی عامل برکت و خیر کثیر، یعنی عامل اثر فراوان. یعنی وقتی چیزی ظاهر کم، اما آثار فراوان داشته باشد،به آن دارای برکت گویند.
حضرت زهرا(س) عامل برکت!
از برکت حضرت زهرا(س)، همین بَس که ائمه(ع) همگی از نسل او هستند. برکت دیگر حضرتزهرا(س) نسل سادات و سیدها هستند که همه آنها منسوب به فاطمه زهرا(س) هستند. پس اگر حضرت زهرا(س) را میگوییم مبارکه یعنی عامل برکت، خیر، اثر فراوان و تأثیر زیاد.
در روایتی است که پیغمبر اکرم(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمودند: دخترم این امت افتخاراتی دارد که هر کدام را دنبال کنی به تو میرسد.
اى فاطمه! بهترین پیامبران از ماست و آن پدر تو است و بهترین اوصیا از ماست و آن شوهر تو است و بهترین شهیدان از ماست که آن حمزه سیدالشهدا عموى پدر تو است و از ما شهیدى است که او را در بهشت دو بال است که به وسیله آن در بهشت به هر کجاى که بخواهد پرواز مىکند و آن جعفر پسرعموى پیامبر تو است و از ما دو سبط پیامبر این امت هستند که سید جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسین دو پسر تو هستند و قسم به آنکس که جانم در دست اوست، مهدى این امت از ما است و او از فرزند تو است.
این موضوع در قرآن چگونه آمده؟
باطن آیه تطهیر، فاطمه است، باطن سوره کوثر، فاطمه است و باطن انا انزلنا، فاطمه است.اگر قرآن برترین کتاب است، این کتاب زهرا(س) را ستوده و آمده که إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ. اگر حضرترسولاکرم(ص) برترین پیامبر است، این پیامبر فاطمه را ستوده و فرموده بَضعه منّی؛ امیرالمؤمنین(ع) بالاترین وصی فاطمه را ستوده «لیفرح بفاطمه»، اگر ائمه(ع) بالاترین شخصیتهای عالم هستند، افتخار به حضرت زهرا(س) میکردند.
قرآن کریم چیزهایی را عامل برکت خوانده است. یکی از آنها باران است، در سوره نور آمده و نزّلنا من السماء ماء مبارکاً؛ لذا روایت داریم هنگام آمدن باران، چون رحمت است دعا کنید که مستجاب است.
دوم، خداوند در سوره آل عمران، مکه را عامل برکت معرفی میکند «این سرزمین با این آب و هوای گرم و بیابان، سرزمین برکت است».
سوم خود قرآن مبارک است. کتاباً مبارکا؛ مرحوم مجلسی میفرمود: من دهها مریض را با سوره حمد خوب کردم.
چهارم قرآن میفرماید شب قدر، شب مبارکی است. إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَه الْقَدْرِ.
فاطمه انگیزه خلقت!
عظمت وجود حضرت زهرا(س) در نام مبارک آن حضرت هم دیده میشود و حقیقتاً این عظمت وجودی حضرت است که علت خُلق و خلقت خدای متعال است. خدای متعال خطاب به ذات مقدس رسول خدا(ص) میفرماید: ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را نمیآفریدم و اگر علی نبودی تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را نمیآفریدم.
در حدیث شریف کساء هم که منسوب به حضرت زهرا(س) است این نکته وضوح دارد که خدای متعال به حضرت جبرئیل میفرماید: انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و ... الا فی محب? هولاء الخمسه.
خدای متعال انگیزه خلقت را محبت به خمسه طیبه، یعنی وجود مقدس حضرت محمد مصطفی(ص) و امیرالمومنین(ع) و بیبی دو عالم حضرت زهرا(س) وامام حسن وامام حسین (ع) معرفی میکند. حضرت زهرا(س) نه تنها در میان همه خلایق جایگاه خاصی دارند، بلکه حتی در بین ذوات مقدسه معصومین علیهمالسلام هم جایگاه ویژهای دارند. قلب عالم امکان وجود مطهر امام عصر(عج) میفرماید: دختر
رسولخدا(ص) برای من اسوه حسنه است.
در پایان به عنوان جمعبندی میتوان گفت: حضرت زهرا(س) با برکت است.
این شخصیت با برکت برای فرشته ها و انسانها، برای عالم مُلک و ملکوت، هم قبل و هم بعد آفرینش عامل برکت بود.
نیایش هاى فاطمه زهرا(س(
فاطمه ى زهرا علیهاالسلام در کنار نماز و رکوع و سجود طولانیش، به دعا و نیایش مىپرداخت و در این میدان عارفانه، به قدرى پیش مىرفت، که گویا همهى چیزها و نهانها براى او پیدا بود، وى مىتوانست با مأمورین آسمانى که از دید دیگران نامریى و ناپیدا بودند، مذاکره و گفتگو کند و نادیدهها را ببیند، و به جایى رسد که بین خالق و مخلوق پردهها و حاجبها بىمعنى باشد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام دعاهاى زیادى مىخواند و به اصحاب و یاران مخصوص پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله برخى از آنها را تعلیم فرمود، که در کتابهاى ادعیه آمده است، ولى در میان آنها دعایى (دعای نور)بسیار با برکت ، که آن را به حضرت سلمان سفارش فرمودند و افزودند که آن را بیشتر بخواند و فرمودند از جمله آثار آن این است که: تو را تب نمىگیرد و سعى کن بر خواندن آن مداومت نمایى...
حضرت سلمان مىگوید: سوگند به خدا که آن را به بیش از هزار نفر آموختم که در تب و بیمارى مىسوختند و به برکت دعاى آن حضرت همگى شفا یافتند.
فاطمه زهرا در صحنه آموزش
دختر گرامى رسول خدا در مسائل علمى نیز مانند سایر ویژگیهاى اخلاقى و انسانى، از امتیازات بسیار بالایى برخوردار بود.
زیرا آن حضرت ارتباط قوى به عالم غیب داشت و مستقیماً با جبرئیل امین و سایر ملائک به گفتگو مىپرداخت و اخبار گذشته و آینده جهان را از آنان دریافت مىداشت.
فاطمهى زهرا علیهاالسلام در میان امت اسلامى تنها زنى است که داراى مقام ارجدار عصمت مىباشد.
و بدین وسیله علوم و آگاهیش به عالم غیب، که از علوم الهى سرچشمه مىگیرد، بستگى دارد و پایان و حدودى بر آن متصور نیست و تمام مسائل جهان را در کلیهى دورانها مىدانست و آنها را مو به مو خبر مىداد.
کانون تربیت سیاسى فاطمه زهرا (س)
تولّد فاطمه زهرا علیهاالسلام در دوران جاهلیت و شیوه رفتار پیامبر صلىاللهعلیهوآله با این انسان الهى از ابتدا یک امر سیاسى (تکلیف الهى) بود. او در کانون سیاست و بحرانهاى جامعه رشد مىکرد و تربیت مىیافت و همراه با تحوّلات و بحرانها، درس مىآموخت و شیوههاى حضور در صحنه را عملاً آموزش مىدید. رسالت پیامبر صلىاللهعلیهوآله زدودن خرافات جاهلیت و معرفى جایگاه شامخ زن در آفرینش بود و رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله در رفتار خود با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، سعى داشت نگرش جامعه را به سوى زن از ابعاد شهوانى لهو و لعب، به ابعاد ملکوتى و ظرافتهاى روحى و نقش تربیتى و مدیریتى زن تغییر دهد.
مقام و موقعیت ممتاز حضرت فاطمه علیهاالسلام و تثبیت جایگاه محکم او در انجام رسالت الهى بهگونهاى بود که پیامبر صلىاللهعلیهوآله در موقعیتهاى گوناگون، همواره بر دستان فاطمه زهرا علیهاالسلام بوسه مىزد؛ هرگاه صدیقه مرضیه در جمعى وارد مىشد که پیامبر در آن میان بودند، به احترام آن حضرت از جاى خویش بلند مىشدند و او را در جایگاه خود مىنشاندند؛ هنگام خروج از مدینه، از آخرین فردى که خداحافظى مىکردند فاطمه علیهاالسلام بود و هنگام ورود به شهر هم به دیدار اولین کسى که مىشتافتند باز هم راضیه مرضیه علیهاالسلام بود.
نگرش فاطمى در بیدارى زن مسلمان
در جهان امروز، جامعه مسلمانان به عنوان دومین جامعه بزرگ مذهبى است که بیش از 5/1 میلیارد عضو دارد که روز به روز در حال گسترش است و زنان نیز بیش از نیمى از این جامعه را تشکیل مىدهند. در چنین جامعهاى، شناخت الگوى راستین براى زنان مسلمان مىتواند تأثیر شگرفى بر جاى بگذارد. یکى از بزرگترین درسهاى عملى از حضرت زهرا علیهاالسلام ، حضور فعّال در صحنههاى اجتماعى ـ سیاسى با حفظ عفّت و حجاب و ارزشهاى وجودى زن است که در انقلاب اسلامى، جلوه یافت و الگویى براى زنان مسلمان در سطح جهان گردید. تأسّى به اسوه و الگوى برتر زنان جهان، حضرت زهرا علیهاالسلام ، گامى نوین و حرفى نو مطرح ساخت که زن مسلمان در اقصا نقاط جهان، از آسیا تا آفریقا، از اروپا تا آمریکا، مىتواند با تکیه بر الگوى عملى فاطمى، به خودباورى و احیاى هویّت اسلامى دست یازد؛ همچنان که زنان مسلمان در سطح جهان با احیاى عزّت اسلامى و مبارزه با ساختارهاى موجود و جنبشهاى فمنیستى و قوانین موجود در جهت تثبیت ارزشهاى زن مسلمان گام برداشتند.
مبارزات سیاسی فاطمه (س)
اگر مبارزات سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند جریان امامت در همان «سقیفه بنى ساعده» خاتمه مىیافت. اما خداوند اراده کرده بود که ریحانه نبى و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسى را در مدت کوتاهى بر دوش بگیرد و جامعه خفته را بیدار سازد و همچون پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله رسالت را به امامت متصل سازد و وجود آن حضرت، تجلّىبخش امامت بود. دفاع فاطمه زهرا علیهاالسلام از حریم امامت و ولایت بود که توانست از قتل حضرت على علیهالسلام جلوگیرى کند و تا حدى جوّ متشنّج سیاسى آن روز مدینه را کنترل نماید و حقّانیت حضرت على علیهالسلام را به مرور زمان ثابت کند تا در سالهاى بعد، با بیعت مردم با حضرت على علیهالسلام مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آن حضرت ادامهدهنده خطمشى سیاسى و مبارزاتى مادر نمونهشان باشند. همو بود که دخترى همچون زینب علیهاالسلام را در کانون تربیتى خویش پرورش داد تا در کربلا ادامهدهنده و پیامبر خون امام حسین علیهالسلام باشد.
تربیت و رفتار با فرزندان
سیره رفتار فاطمه(س) با فرزندان خود نیز سرمشقی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان به فرزندان احترام می گذاشتند و آنها را با احترام خطاب می کردند و همیشه سعی در آموزش و تربیت دینی و اخلاقی آنها داشتند.
در حدیث شریف کساء حضرت فاطمه(س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن(ع) می فرماید: سلام برتو اى نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین(ع) می فرماید: سلام بر تو اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم.
حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ به فرزندش امام حسن(ع) می فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن.
و در عین حال شادی و خوشحالی را در بیت خود تسری می داد و این تا حدی بود که از بازی با کودکان که نقش بسزایی در تربیت آنها دارد اجتناب نمی نمود. نقل شده است که فاطمه(س) فرزندش حسن(ع) را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن، واخلع عن الحق الرّسن، واعبد الهاً ذامنن، ولاتوال ذا الاحسن. (ای حسن ، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش)
در پی اسائه ادبی که به ساحت پاک پیامبر اعظم(ص) صورت گرفت نویسنده در این نوشتار کوشیده است با بررسی سیر اهانت ها به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) از صدر اسلام تاکنون به دلایل این هتک حرمت ها بپردازد و درنهایت برای مقابله با این هجمه های شیطانی عوامل استکبار و صهیونیست ها، راهکارهایی را نیز مطرح نموده است که اینک از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.
با تدبر در آیات اولیه نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) معلوم می شود که به صراحت به رأفت خداوندی تأکید شده و سنت افرینش انسان که مصداق بارز رحمانیت و اکرام الهی است به عنوان پروردگاری که همه چیز از آن اوست قلمداد شده است . همان آفرینشی که نقطه پیدایش عشق میان محب و محبوب حقیقی است . و از طرفی وجود مقدس نبی مکرم اسلام(ص) که مخاطب خاص وحی الهی است و تنها پذیرنده بار سنگین وحی الهی است جز برای ابلاغ پیام رحمت عام و فراگیر الهی مبعوث نشده است . قرآن کریم می فرماید : « و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین ».
در این آیه کریمه خداوند می فرماید که ای پیامبر، تو رحمت هستی برای عالمیان ، و می بینی اهل مخالفت با ایمان و کافران را که در کفر خود به غایت رسیده اند و اگر تو رحمتی برایشان باشی همگی هدایت شده و از عذاب دوزخ رهایی می یابند پس خداوند تبارک و تعالی تو را پیامبر رحمت برای عالمیان قرار داده است. در این آیه مراد همه جمعیتهای بشری است زیرا عالمیان را با الف و لام آورده است . و این علاوه بر مقتضای رسالت است که باید جهان شمول باشد .
سؤال اینجاست که آیا پیامبری که رحمت است برای عالمیان و رحمت بودن آن اختصاص به مسلمانان ندارد ، شایسته است که چنین مورد بی احترامی قرار گیرد ؟
« رحمت متقابل و بررسی آیه 108 سوره انعام «
دین اسلام بر مبنای احترام به دیگران بنا شده است . دلیل قوی بر این مدعی آیه 108 سوره انعام می باشد که حتی احترام در مقابل کافران و مشرکان را نیز توصیه می کند زیرا هر کس به دیگران احترام بگذارد متقابلا احترام می بیند . در این آیه آمده است :
« و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم «کذلک زینا لکل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبهم بما کانوا یعملون » 5در معجم الوسیط معنای « سب » چنین آمده است : « سب به معنی شتم ، یعنی قطع »
در منجد الطلاب نیز «سب » به معنای دشنام داد و بند پاره کردن معنی شده است .
در این آیه خداوند به طور مطلق هرگونه دشنام دادن را منع کرده است خصوصا دشنام به الله و معبود را ممنوع کرده است ادب دینی این آیه بیانگر آن است که اسلام ، دین ارزشها است و بر این نکته تأکید می کند که باید به دیگران احترام گذاشت زیرا هرگونه بی احترامی ، متقابلا بی احترامی به دنبال دارد و این دقت در خصوص مقدسات و اعتقادات طرف مقابل بیشتر باید رعایت شود و باید دقت شود که به اعتقادات فرد مقابل هتک حرمت نشود .
توجه به این نکته لازم است که راستی چرا دشمنان اسلام ، برای رسیدن به هدف خود از راه دشنام دادن و هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت رسول (ص) وارد می شدند ؟ اسلامی که دشنام دادن به مقدسات دین آنها را به پیروان خود اجازه نمی دهد و به طریق اولی هرگونه توهین به ادیان الهی و پیامبران عظیم الشان در پیشگاه خدای متعال و مردم جهان مردود و عملی مطرود شمرده می شود ؟
« پیامبر اسلام از دیدگاه دانشمندان معاصر »
چنانکه گفتیم پیامبر اکرم (ص) برای همه جهانیان ، پیامبر رحمت هستند و این اختصاص به مسلمانان ندارد . جایگاه ویژه حضرتش در میان ادیان الهی و پیروان آن ادیان چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد.
در این مجال هرچند به اختصار ، نظر دانشمندان غربی را در مورد حضرت رسول (ص) بیان می کنیم و بر این نکته اذعان داریم که این مختصر فقط مشتی است از خروار :
آنیه بسانت ( یک مصلح اجتماعی و فیلسوف مشهور ایرلندی ) :در خصوص رسول اکرم (ص) چنین می گوید : غیر ممکن است کسی زندگی و شخصیت پیامبر بزرگ را مطالعه کند و او را تکریم نکند .
هیوتسن اسمیت (دانشمندی بزرگ که به مطالعه ادیان جهان و عرفان مشغول است ): پیامبر در دنیای اسلام بستر ظهور و تجلی وجود مطلق در زندگی بشر است . او الگویی الهی و آسمانی است که عقل و اراده مسلمانان را متوجه خود می سازد .
لوئی توماس ( نویسنده مشهور آمریکایی ) : محمد (ص) با قدرت و اعمال نفوذ در میان عرب وحدت ایجاد نکرد بلکه بر اثر کلام شیرین و اخلاق نیک خود قلوب این قوم را تسخیر کرده تا آنان از روی میل از او پیروی کرده و به گفته هایشان ایمان آورند .
گوستاو لوبون ( خاورشناس فرانسوی ) : اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به کردار و آثار نیک آنان بسنجیم به طور مسلم حضرت محمد (ص) بزرگ ترین مرد تاریخ است .
تولستوی ( نویسنده روسی ) :در کتاب خود به نام « محمد » می گوید : جای هیچ گونه شبهه و تردید نیست که پیامبر اسلام از بزرگ ترین معلمین دنیا است . آن هم معلمی که به جامعه بشریت خدمات شایانی کرده است .
کاندیس دنیز ( محقق آمریکایی و استاد دانشگاه جونزهاپکینز) : پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) صاحب نخستین قانون شناخته شده در جهان بوده و این قانون را در شهر مدینه تدوین کرده است . . . باید توجه داشت که در کنار سایر قوانین این قانون وجود دارد که باید به همه ادیان احترام گذاشته شود و حمایت از پیروان آنان واجب است .
مستر هوبرت ویل (نویسنده مشهور ) : نویسنده کتاب« المعلم الاکبر» است . ویل چنین می گوید : محمد (ص) 600 سال بعد از مسیح ظهور کرده و با نیرویی خدایی که داشت توانست اوهام را برطرف سازد و بت پرستی را براندازد.
آنچه از بیان این دانشمندان به نظر می رسد این است که اخلاق و کردار پیامبر (ص) بیشتر تأثیر را روی طرفداران دیگر ادیان داشته است چنانکه اکثر آنها خردمندی و اخلاق حسنه ایشان را مثال می زنند و متذکر می شوند که پیامبر اکرم (ص) با کمترین امکانات دست به بزرگ ترین اصلاحات زده است و دینی الهی به جهانیان معرفی کرده و قوانین اسلام را ارائه کرده است .
بررسی دلایل هتک حرمت به پیامبر اکرم (ص)
در پشت پرده اهانت به حضرت رسول اکرم (ص) دلایل گوناگونی وجود دارد که دشمنان اسلام برای دست یافتن به این اهداف دست به هرگونه هتک حرمتی می زنند . در این مجال به بررسی دلایل هتک حرمت به پیامبر اکرم (ص) می پردازیم :
1 مبارزه با موج اسلام گرایی
مهم ترین دلایل برای اهانت به اسلام و مقدسات دین اسلام ، مبارزه با موج اسلامی گرایی در دنیای غرب است . بر اساس آمار در سال های اخیر تعداد زیادی از اروپایی ها به اسلام مشرف شده اند که اکثر این افراد را بانوان تشکیل می دهند . بر این اساس موج اسلام گرایی در اروپا به حدی شدید است که پیش بینی می شود تا چند سال آینده مسلمانان اکثریت اروپا را تشکیل دهند .
2 ایجاد تفرقه میان مسلمانان و مسیحیان
این هتک حرمت توسط آمریکا و صهیونیست برای مرزبندی میان تمدن اسلام و مسیحیت است و آنان به خوبی می دانند که نزدیکی اسلام و مسیحیت ، قطعا به حذف صهیونیست منجر خواهد شد . لذا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 رسانه های غرب به ویژه رسانه های وابسته به صهیونیست ها تهاجم تبلیغاتی گسترده ای را برای ترسیم یک چهره خشن از اسلام آغاز کردند که این اهداف پس از انفجارات لندن و مادرید جدی تر شد به طوری که مسلمانان مقیم آمریکا و اروپا به شدت تحت فشار قرار گرفتند و حملات گسترده ای به مساجد مسلمانان در آمریکا و اروپا صورت گرفت . بنابراین هدف آنها تروریسم جلوه دادن اسلام بدان جهت که میان اسلام و مسیحیت تفرقه ایجاد کنند .
3 بالا بردن پرچم آزادی اندیشه هرچند به ناحق
هدف دیگری که در هتک حرمت به ساحت مقدس نبوی دنبال می شود بالا بردن پرچم آزادی اندیشه است . چنان که سفیران 11 کشور اسلامی از جمله مصر ، فلسطین ، ترکیه ، پاکستان ، ایران ، بوسنی ، هرزگوین و اندونزی طی نامه ای به نخست وزیر دانمارک اعتراض خود را اعلام کرده و خواستار عذرخواهی شدند . « آندرسن فوک راهموسن» نخست وزیر دانمارک در پاسخی مکتوب اظهار داشت در این امور به علت آزادی بیان دخالت نمی کند ! حتی 5 ماه پس از انتشار کاریکاتور های توهین آمیز روزنامه دانمارکی این مجموعه مجددا چاپ شد و به دنبال آن در مجلات و روزنامه های سوئد ، فرانسه ، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی نیز به چاپ رسید و حتی روزنامه های دانمارکی با دفاع از اقدام توهین آمیز به بهانه آزادی بیان مسابقه ای را با عنوان « از محمد (ص) چه تصویری دارید آن را بکشید و جایزه بگیرید » برگزار کرد که البته این توهین مجددا خشم مسلمانان را دوچندان کرد .
4 اندازه گیری میزان حساسیت مسلمانان
غربی ها می خواستند با این کار میزان حساسیت و واکنش مسلمانان را اندازه گیری کنند تا از این طریق برای توطئه های بعدی خود برنامه ریزی کنند .
به هر حال غربی ها باهر هدفی که اقدام به توهین به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) کرده باشند هیچ یک از اهدافشان بدست نیامده است و تکرار این اهانتها خود دلیل محکمی است برای اینکه آنها به اهداف خود نرسیده اند زیرا اگر به هدفشان رسیده بودند دست از تکرار بر می داشتند .
? « سبقه تاریخی هتک حرمت به پیامبر اکرم (ص) »
اهانت به ساحت مقدس انبیاء الهی ریشه ای تاریخی دارد . چنانکه با مرور اجمالی بر احوالات انبیاء الهی در می یابیم که همه آنها مورد اهانت و هتک حرمت واقع شده اند . وقتی کفار خود را از مقابله با ایشان ناتوان می دیدند دست به تخریب شخصیت ایشان می زدند و نسبتهای ناروایی را به ایشان می دادند تا جایی که می گفتند که این فرستادگان الهی ساحر و مجنون هستند . قرآن کریم می فرماید : « کذلک مآ أتی الذین من قبلهم من رسول الا قالوا ساحرا و مجنون »
پس این اهانتها و هتک حرمت ها در زمان نبی مکرم اسلام نیز رواج داشته است . نمونه های تاریخی زیادی وجود دارد که قرآن کریم به برخی از این موارد اشاره می کند :
1 سوره کوثر
هنگامی که عبدالله بن رسول الله (ص) که از خدیجه بود از دنیا رفت . عاص بن وائل سهمی (پدر عمرو عاص ) پیامبر اکرم را به هنگام خروج از مسجد دید و در آنجا با هم صحبت کردند . عده ای از بزرگان قریش در مسجد الحرام نشسته بودند چون عاص پیش آمد گفتند : با چه کسی صحبت می کردی ؟ گفت با آن ابتر .
پاسخ این اهانت به ساحت مقدس نبوی را قرآن کریم به زیبایی بیان می دارد و به صورتی اعجازگونه می فرماید : « ان شانئک هو الابتر » چنان که می بینیم در این گونه اهانتهای لفظی خداوند خود عهده دار پاسخگویی می شود و جواب دشمنان را می دهد . ناگفته نماند که این وعده یک اعجاز است که اکنون مشاهده می شود وعده خدا عملی شده ، اسلام گسترش پیدا کرده و نسل آن حضرت از فاطمه زهرا (س) همه جا را پر کرده است .
2 سوره همزه
در شأن نزول این سوره مبارکه آمده است که این سوره درباره برخی سران قریش نازل شده است که به عیب جویی از پیامبر (ص) و مسلمانان می پرداختند و البته برخی نیز نزول این سوره را در خصوص یکی از سران کفار دانسته اند که پشت سر پیامبر (ص) غیبت می کردند و در پیش روی آن حضرت تعریف می کردند . در این سوره به صراحت بیان می گردد که آتش عذاب برای عیب جویان ابتدا در دلهای ایشان افکنده می شود . یکی از ویژگی های مهم این سوره تنبیه و توبیخ عیب جویان است و عبارت « همزه لمزه » اشاره به این موضوع دارد .
اساسی موضوعات مطرح شده در این سوره عبارت ست از :
در این سوره به دو ویژگی از افراد عیب جو اشاره می شود اول اینکه ایشان با اعمال فشارهای روانی سعی می کنند تا ایشان را آزاردهند و این درست خلاف دستور اسلام است که هیچ کس حق ندارد دیگری را تحت فشار قرار دهد و دوم اینکه این افراد ثروت اندوزی می کنند و گمان می کنند که این ثروت جاودانه است .
نام اصلی این سوره همزه است و همزه به معنای شکستن می باشد ، از آنجا که افراد عیب جو و غیبت کننده شخصیت دیگران را در هم می شکنند از عیب جویی به همزه تعبیر شده است .
نام دیگر این سوره حطمه می باشد و به معنای آتش عظیمی است که عیب جویان در آن افکنده می شوند .
3 سوره حجرات
در آیات سوره حجرات ادب حضور در محضر نبوی به مسلمانان یادآوری می شود و آنان را از هرگونه بی احترامی برحذر می دارد . در مورد شأن نزول آیه دوم از سوره حجرات گفته اند که : گروهی از طایفه بنی تمیم و اشراف آنها وارد مدینه شدند هنگامی که داخل مسجد پیامبر (ص) شدند صدا را بلند کرده و از پشت حجره هایی که منزل پیامبر (ص) بود فریاد زدند : یا محمد اخرج الینا ! این سر و صدا و تعبیرات غیر مؤدبانه پیامبر (ص) را ناراحت کرد .
چنان که گفتیم سوره حجرات یک سری از مباحث اخلاقی و دستورات انضباطی نازل شده در خصوص نبی مکرم اسلام را بیان می کند که به طور اختصار عبارتند از : نخست تقدم نیافتن بر خدا و پیامبر (ص) و دوم در محضر پیامبر (ص) سر و صدا و قال و غوغا راه نینداختن . و عدم رعایت ادب در حضور نبی اکرم اسلام را از علل حبط اعمال بر می شمارد یعنی رعایت ادب در برابر ساحت مقدس نبوی آن قدر مهم است که هرگونه بی احترامی باعث حبط اعمال می گردد .
و در مقابل نیز بیان می دارد که آنهایی که ادب را در محضر حضرت رسول (ص) رعایت می کنند خداوند قلوبشان را برای تقوا خالص و گسترده ساخته و برای آنها آمرزش و پاداش عظیمی را فراهم ساخته است .
? جنگهای صلیبی
از دیرباز کارشناسان غربی همیشه بر این باور بودند که پیروی از تفکر اسلام ناب برای دنیای غرب خطر دارد اگر در یکصد سال اخیر تاریخ دنیا را ورق بزنیم جنگهای صلیبی اوج کشمکش دول غربی با مسلمانان بوده است که البته در نهایت به ضرر مسلمانان تمام شد و از همان زمان اذهان عمومی بسوی بدنام کردن مسلمانان و در نهایت دین اسلام معطوف شد .
راه های هتک حرمت در جهان کنونی
در جهان کنونی طرق هتک حرمت با قدیم متفاوت است . در حال حاضر به زبان بسیار ساده و در مدتی بسیار کوتاه و با توجه به زمان محدود مردم برای مطالعه و با توجه به مشغله های انقلاب صنعتی راههایی را در پیش می گیرند که در کمترین زمان و هزینه ، بیشترین تأثیر را داشته باشد . برخی از این راهها عبارتند از :
1 کتاب
الف : تدوین کتاب آیات شیطانی توسط سلمان رشدی نویسنده هندی تبار مقیم انگلیس در سال 1988 نمونه بارز این نوع از اهانت است . این نویسنده مرتد و محدور الدم در سال گذشته قبل از چاپ کاریکاتورها در روزنامه های اروپایی ، رمانی با عنوان شالیمار دلقک به چاپ رسانده که داستان یک نوجوان مسلمان است که یک روحانی تندرو او را تحت آموزش هایی قرار می دهد تا به اقدامات تروریستی دست بزند . این کتاب در بازارهای غربی با 35% تخفیف و با قیمت 21 یورو و 69 سنت عرضه شده است . این کتاب دین اسلام را دینی آمیخته با سحر ، جادو مارگیری ، قتل ، غارت ، ترور ، جنگ و خشونتهای جنسی نشان می دهد و بر روح و جان خواننده تاثیری شگرف می گذارد .
با توجه به آنکه چاپ کتاب اخیر سلمان رشدی دقیقا چند ماه قبل از چاپ کاریکاتورها است به نظر می رسد جهان اسلام با حرکتی کاملا برنامه ریزی شده روبه رو است .
ب. کتاب های «خشم و غرور » و « قدرت تعقل »
اوریانا فالاچی ، معروف ترین خبرنگار ایتالیایی که به دلیل فعالیتهای روزنامه نگاری جهانی اش مشهور است بعد از 11 سپتامبر 2001 اتهاماتی را بر مسلمانان وارد کرد که مورد اعتراض مسلمانان نیز واقع شد. برخی از اظهار نظرهای وی در کتاب « خشم و غرور» توهین مستقیم به مسلمانان محسوب شده و در کتاب « قدرت تعقل » نیز کلیسای کاتولیک را متهم می کند که در برابر جهان اسلام ضعف نشان می دهند .
یک سازمان مخالف نژاد پرستی در فرانسه خواستار منع انتشار این کتاب شد اما درخواست وی مورد موافقت قرار نگرفت .
2 نمایشنامه
ولتر نویسنده فرانسوی در سال 1763 میلادی تحت تاثیر نوشته های مغرضانه مسیحیان قرار گرفته و نمایشنامه « فناتیسم » که یک اثر ضد اسلامی بود را به تصویر کشید ولی او چند سال بعد در سال 1776 میلادی در حالی که از کرده خود پشیمان بود ، همه کتابهایی که مسیحیان درباره مسلمانان نوشته بودند را در خانه آتش زد و گفت که بی گمان محمد مرد بسیار بزرگی بوده است و مردان بزرگی نیز در دامان خود پرورش داده است
3 فیلم
نمایش فیلم های ضد اسلامی امروزه و در دنیای کنونی بسیار رواج دارد در ادامه به چند نمونه اشاره می کنیم :
الف فیلم تسلیم
5 سال پیش یک کارگردان هندی با استفاده از یک دختر هنرپیشه مسلمان مراکشی فیلم ضد اسلامی تسلیم را ساخته است اما به علت انکه گسترش چندانی نداشت پیامدهای محسوسی نیز نداشت . در این فیلم دختر مسلمان نماز را به زبان انگلیسی و به عنوان درد دل با خدا به جای می آورد و در این درد دل تمامی آیات قرآن را زیرسؤال می برد .
ب فیلم اسامه
این فیلم متأسفانه به علت جهل برخی از افراد در ایران نیز تبلیغ شده است در حالی که در این فیلم با وجود اینکه طالبان را زیر سؤال می برد اما در حقیقت اصل و ریشه اسلام را می زند
ج کارتون پارک جنوبی متعلق به شرکت کمدی سنترال در این فیلم هم به ساحت پیامبر اعظم توهین شده بود و هم به حضرت مسیح
د فیلم تئوون گوگ فیلم ساز هلندی (در سال 2004 در یکی از خیابانهای آمستردام به قتل رسید)
ه فیلم «معصومیت مسلمانان» : سم باسیل نویسنده و کارگردان یهودی آمریکایی که اهل کالیفرنیا و شاغل در بخش مستغلات است در این فیلم دو ساعته شخصیت پیامبر اکرم (ص) به طنز گرفته شده است . سم باسیل که هم اینک در مخفیگاه به سر می برد به «وال استریت جورنال» گفته است که «بیش از 100 یهودی با اعطای 5 میلیون دلار» در تأمین مالی این فیلم کمک کرده اند . این فیلم با شرکت 60 هنرپیشه و 45 نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده است .
4 کاریکاتور
12 کاریکاتورهای توهین آمیز نخستین بار در روزنامه یولندپستن دانمارک در ماه سپتامبر منتشر شد و پس از آن چندین روزنامه در سراسر اروپا اقدام به چاپ مجدد این تصاویر موهن کرده و موجبات خشم مسلمانان سراسر جهان را فراهم آوردند . روزنامه جیلاندزبوستن دانمارک در 30 سپتامبر میلادی مجددا این 12 کاریکاتور را به چاپ رساند و با موج جدیدی از اعتراضات روبه رو گردید .
5 زیر سؤال بردن دین اسلام توسط بزرگان ادیان الهی
در تاریخ شهریور ماه 1385 پاپ در سفر خود به آلمان طی سخنانی اسلام را دین خشونت معرفی کرد . این سخنان آن قدر غیر معمول بود که دوباره موجی از اعتراضات جهانی را به دنبال آورد . گفتنی است چنان که مطرح خواهیم کرد بزرگان ادیان الهی و سران اروپایی هرگونه اهانت به دین مقدس اسلام را محکوم کرده بودند .
6 تبلیغات
همان طور که دیدیم بسیاری از هتک حرمتها به علت اینکه نمود زیادی ندارد و اسلام از آنها نیز برحذر نیست ، چنانکه اروپائیان در بسیاری از تبلیغات خود مسلمانان را تروریسم بیان می کنند ، و امام زمان (عج) را فردی معرفی می کنند که جنگ و خونریزی را در جهان به پا می کند و از اسلام دینی خشن ترسیم می کنند و به صورت منفی در تبلیغات خود اسلام را معرفی می نمایند . مثلا برای تبلیغ استحکام یک ماشین فرد مسلمانی که خودروی خود را کنار یک رستوران پر از جمعیت پارک کرده نشان می دهند اتومبیل آتش می گیرد و آن فرد مسلمان درون اتومبیل می سوزد بدون آنکه خسارتی متوجه اتومبیل شود . خلاصه هرجا تصویر از جنگ و خونریزی است پرچم اسلام در حال حرکت است .
پاسخ – یکی دیگر از ویژگی آن حضرت این بود که نگاه هایش را میان اصحابش تقسیم می کرد . اعتدال در همه امور خوب است حتی در نگاه کردن . همه را بصورت مساوی نگاه می کرد . این را برای خانواده هایی که بین فرزندانشان فرق میگذارند می گویم . بعضی ها بین عروس بزرگ و کوچک فرق می گذارند . اگر پدر شوهر و مادر شوهری صدای ما را می شنوند می گوییم که عروس ها و پسرها باهم فرقی ندارند. نباید عروس اول را رها کنید و عروس آخر را تکریم کنند . بین خواهر و برادران هم نباید تفاوت بگذارند . دیگر اینکه حضرت هیچ گاه در برابر اصحابش پایش را دراز نکرد . یعنی پیامبر ادب می کرد . حالا اگر کسی پایش درد می کند ، عذرخواهی بکند و پایش دراز کند . و اگر دست می داد دستش را رها نمی کرد . و وقتی اصحاب این را متوجه شده بودند ، خودشان دستشان را رها میکردند زیرا می دانستند که پیامبر این کار را نمی کند . نکته ی مهم دیگر این است که رسول خدا شوخی می کرد ولی جز حق نمی گفت. در قول دیگری دارد که من شوخی می کنم ولی دروغ نمی گویم .پس شوخی و مزاح یک نوع تفریح در زندگی است . در زندگی لازم و ضروری هم هست . انسان نمی شود که در خانه یا جامعه همیشه اخم هایش درهم باشد . شوخی باعث خنده می شود و خنده یک نوع ورزش برای روان و روح انسان است . شوخی غیر از دروغ و سرکار گذاشتن و تمسخر است. اگر من یکی را مسخره کنم و همه بخندند ، این شوخی نیست . پیامبر شوخی می کرد که در آن تحقیر و ناسزا نبود . شخصی می گوید از امام رضا (ع) پرسیدم که فردی میان کسانی زندگی می کند که اهل شوخی هستند . آیا این درست است ؟ امام فرمود :اشکال ندارد اگر نباشد. فهمیدم که منظور امام این است که در آن فحش و ناسزا نباشد . دیگر اینکه هرگز بخاطر خود انتقام نگرفت . بخاطر خدا از کسانی که توطئه می کردند انتقام می گرفت اما بخاطر خودش هرگز انتقام نگرفت بلکه همیشه می بخشید . و خطاکار را عفو می کرد . وقتی مکه را فتح کرد در مقابل موج مخالفین ، همه را آزاد کرد . عده ای خدمت ایشان رسیده بودند که جرم های بزرگی داشتند و قاتل بعضی اصحاب بودند ولی پیامبر آنها را عفو می کرد . در آستان میلاد پیامبر و امام صادق (ع) هستیم . سیره ی ایشان هم چنین بود . فردی پیش امام صادق (ع) رسید و گفت که پسر عموی شما پشت سر شما چنین و چنان گفته است . امام وضو گرفت و نماز خواند . و فرمود : خدایا یک حقی من داشتم گذشتم و یک حقی هم توداری ، تو هم بگذر . در اینجا می توانیم نتیجه بگیریم که گذشت را در زندگی خودمان زیاد کنیم . شما به این خانم زندگی می کنی و همسر شماست . حالا متوجه شد و چیزی گفت . یا آقا اشتباهی در مورد خانواده ی شما انجام داد ، دیگر به رُخش نکش . قهر نکنید . چقدر خانواده ها بخاطر مسائل جزئی و پیش پا افتاده قهر هستند . خدا بهانه جویی را دوست ندارد . بعضی خانواده ها بهانه جو هستند . یعنی دنبال عاملی می گردد که یک ماه با شما قهر کند و رفت و آمد نکند . می گویند که بره ای در برف راه می رفت و گرگ دنبال بهانه ای می گشت که آن را بخورد . به بره گفت که گرد و خاک نکن . بره گفت که اینجا که خاک نیست که من گرد و غبار نکنم . اگر می خواهی ما را بخوری بخور . بعضی ها می خواهند خانه ی طرف نروند می گویند که چرا این طور شد ؟ چرا فلانی را دعوت کرد ؟ چرا من را دیر گفت ؟ آقایی می گفت که ما فامیلی داریم که اگر به کارت دعوت بدهیم ، می گوید که ما را غریبه حساب کردید . اگر تلفن بزنیم ، می گوید که ما را آدم حساب نکردی که کارت بدهید . ما نمی دانیم به کدام ساز او بسازیم . انسان های بهانه جو هم خودشان را اذیت می کنند و خانواده هایشان را اذیت می کنند . دوستی می گفت که یک نفر با ما قهر است .می گوید که شب عروسی همه با سواری رفتند و ما با مینی بوس رفتیم و شما به ما تعارف نکردی . آن شب این بنده ی خدا باید حواسش به چهارصد نفر میهمان باشد . شما یکی که نیستی . بعضی ها به ما سلام می کنند و ما متوجه سلام آنها نمی شویم و گله می کنند و من می گوید که اصلا شما را ندیدم . آنهایی که دنبال بهانه می گردند برای اختلاف قضیه ی گرگ و بره است . اینها ویژگی اجتماعی پیامبر بود . حالا اشاره ای به ویژگی عبادی پیامبر بکنیم . همسر پیامبر می گفت که پیامبر با ما حرف می زند و همین که صدای اذان بلند می شد، با ما بیگانه می شد . همین پیامبر مهربان موقع نماز کسی را نمی شناخت . بینندگان ، صدای اذان که بلند می شود با همه چیز بیگانه بشوید . با غذا دوست تلفن بیگانه بشوید . گاهی موقع اذان است و با تلفن صحبت می کنید . از طرف عذر خواهی کنید و بعد از نماز با او صحبت کنید . اینها آثار تربیتی دارد . همسر پیامبر می گفت که دیدم پیامبر به خاک افتاده و دارد دعا می کند. می فرمود : خدایا من را مورد شماتت دشمنان قرار نده ، خدایا نعمت هایی که به من دادی ، از من نگیز ، خدایا گناهانی را که مرتکب نشده ام باز هم توفیق بده که مرتکب آنها نشوم ، خدایا یک لحظه من پیامبر را به خودم واگذار نکن . همسرش به پیامبر گفت که مگر شما هم به خودت واگذار می شوی ؟ تو که معصوم هستی . فرمود : برادرم یونس یک لحظه به خودش واگذار شد و در شکم ماهی افتاد. قرآن می فرماید : یونس در تاریکی آن قدر فریاد زد : لا اله الا انت سبحانک کنت من الظالمین. همه می توانند در زندگی دچار این آفت بشوند . می فرماید : پیامبر اسوه شماست . بعضی ها می گویند پیامبر کجا و ما کجا ؟ اخلاق پیامبر را خیلی عرشی نکنید که نتوانیم فرشی به آن عمل کنیم . وقتی خدا می فرماید که او الگوه ی شماست. پس ما نیم خواهیم صددرصد مثل پیامبر نماز بخوانیم ولی خیلی هم سبک نماز نخوانیم . هرچه قدر می توانیم خودمان را در آن مسیر قرار بدهیم .
پاسخ – در سایر برنامه ها دوستان به سیره ی رسول اکرم پرداخته اند منتها این ظرافت ها این قدر در زندگی رسول اکرم زیاد است که هر چه هم به آن پرداخته بشود ، بازهم جای صحبت دارد. بخشی از آیات قرآن به معرفی شخصیت پیامبر پرداخته است . آیات آخر سوره ی توبه خدا می فرماید: این پیامبر از جنس خود شماست . این پیامبر نسبت به شما مهربان است . درد شما را درد خودش می داند . این پیامبر حرص دارد بر راهنمایی شما مردم . در جای دیگر می فرماید: این پیامبر بر اعمال شما گواه است . این پیامبر نذیر و بشیر است یعنی شما را بشارت میدهد و از عذاب می ترساند. این قدر پیامبر نسبت به امت مهربان بود که در بعضی از نقل ها خدا می فرماید: این قدر خودت را به زحمت نینداز ، پیامبر بعضی از این ها قابل هدایت نیستند . داریم که گاهی به آن حضرت سنگ می زدند و او مجروح می شد و خون از بدن شان جاری می شد . همسرشان می گفتند که من می دیدم که پیامبر زخمی شده ولی گوش های نشسته و زمزمه می کند و می فرماید : خدایا این مردم را هدایت کن . همه ی تلاشش این بود که مردم را هدایت کند و هیچ گاه از تلاشش ناامید نشد . به ایشان سنگ و چوب زدند و به ایشان تهمت زدند و مسخره اش می کردند ولی هیچ گاه از کار هدایت دست برنداشت . به گونه ای که روز را از شب نمی شناخت ، شب را از روز نمی شناخت . یک وقتی پیامبر دیدن یک نوجوان یهودی آمد . حضرت آن را دعوت به اسلام کرد . آن نوجوان داشت جان می داد در حال احتضار بود . نوجوان مسلمان شد . نوشته اند آن قدر پیامبر خوش حال شد وقتی از خانه بیرون آمد خدا را شکر کرد که امروز توانسته یک نفر را هدایت کند . این در واقع بخشی از آیات قرآن همان طور که اشاره کرده ام است که به معرفی شخصیت و تلاش ایشان پرداخته ، از طرفی قرآن کریم آیات متعددی به مردم توصیه کرده که هر چه پیامبر می گوید گوش کنید . حرفهای پیامبر وحی است . هرچه پیامبر برای شما آورده آنرا بگیرید . منظورش فقط قرآن نیست . اطیعوا الله و اطیعوالرسول : هرچه پیامبر میگوید اطاعت کنید . خدا می فرماید که هر چقدر که من را دوست دارید حرف پیامبر را گوش بدهید . در قرآن در آیات متعدد می فرماید که هر چه پیامبر بگوید حجت است . ارشاد پیامبر در جامعه بیشتر عملی بود . مثلا در مورد نماز فرمودند که همان طور که من نماز می خوانم نماز بخوانید. در سال آخر که به حج آمد ، مردم احکام حج را یاد گرفتند . چند روز در منا و چند روز در عرفات توقف کردند ؟ چه جور طواف کردند ؟ تمام اینها را یاد گرفتند و اینها اعمال حج شدند . پس سیره ی پیامبر بر دو بخش است . بخشی که لازم و واجب است یعنی باید و نباید است . اینکار را انجام بدهید یا ندهید . بخش دوم سیره واجب نیست ولی خوب است که انسان آنها را یاد بگیرد . اگر کسی آنها را رعایت نکند ، روز قیامت محاکمه نمی شود . بقول یکی از نویسندگان ،انسان در زندگی اش باید زنبورصفت باشد . نه اینکه مثل بعضی ها بوقلمون صفت باشد ، که تغییر رنگ می دهند یا مگس صفت باشد که بدنبال نقطه های منفی می روند . حضرت علی (ع) می فرماید : در زندگی مثل زنبور عسل باشید زیرا او سراغ شهد گل می رود . اگر ما بخواهیم در زندگی رفتار کسی را الگو قرار بدهیم ، شهد گل ما چیست ؟ انک علی خلق عظیم . از امام صادق (ع) روایت داریم که وقتی پیامبر مبعوث شد آیه ای برای ایشان نازل شد . ای پیامبر از خطاکاران بگذر یا طلب عفو و مغفرت کن . اگر کسی خطایی کرد از او اِعراض کن . وقتی پیامبر اینها را عمل کرد آیه نازل شد : انک علی خلق عظیم . پس ما باید عفو و گذشت را از زندگی پیامبر درس بگیریم . سیره ی پیامبر از همان قرن اول مورد توجه مورخین بوده است . کتابهای تاریخ که نوشته می شده ، اسم آن را سیره می گذاشتند . خوشبختانه آن قدر اصحاب دقیق بودند که حتی شمایل پیامبر را هم نوشته ا ند . الان کتابهایی بنام شمایل النبی داریم که قد ،قیافه ، چشم و ابروی پیامبر را توصیف کرده است. حتی راه رفتن و غذا خوردن پیامبر هم نوشته اند . کتاب سنن النبی مرحوم علامه ی طباطبایی کتاب خوبی است که رفتار پیامبر و آداب او را نوشته است البته بطور مختصر و اگر کسی کامل بخواهد باید کتاب های تاریخی را بخواند . من بخشی از آنها را از این کتاب برای شما نقل می کنم . پیامبر اسلام کارهای خودش را خودش انجام می داد . لباس وصله می زد ، کفش تعمیر می کرد و از گوسفند شیر می دوشید . این خیلی مهم است . بعضی از آقایان می گویند که زن را برای همین کارها گرفته ایم . می گویند که من کفش تمیز کنم یا لباس اتو بزنم ؟ یا فلان کار را انجام بدهم ؟ گروهی از مکه خدمت امام صادق (ع) آمدند . یک نفر از کسی شروع به تعریف کرد . فلان شخص همه اش مشغول نماز ، دعا ، قرآن و طواف بود . وقتی حرفهای شخص تمام شد ، پیامبر پرسید : پس کارهای او را چه کسی انجام میداد ؟ چه کسی اسب او را تیمار می کرد و برایش غذا تهیه می کرد ؟ گفت : ما کارهای او را می کردیم . پیامبر فرمود که شما به مراتب بهتر از او هستید . روایت داریم : خدا لعنت کند کسی را که بارش بر دوش جامعه باشد . پیامبر با برده ها غذا می خورد و روی زمین می نشست . بعضی ها می گویند که کلاس ما به فلانی نمی خورد . او دیپلم است و من دکتر هستم . این توهین به پیامبر است که بگوییم او بی سواد بود ، پیامبر استاد ندیده بود . اُمی یعنی کسی که مکتب نرفته بود . پیامبر فرمود : خدا چهل سال من را تربیت کرد . نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت ، به غمزه مسئله آموز صد مُدرس شد . با این جایگاهی که داشت ، با برده ها هم غذا می شد . وقتی سوار مرکب بود دیگری را هم سوار می کرد . اگر شما سوار ماشین خالی بودی و کسی جلوی شما را گرفت ، او را سوار کن . نگویید که مگر من مسافرکش هستم و در شأن من نیست . از اینکه شخصا برای رفع نیاز به بازار برود هیچ عبایی نداشت . امام صادق (ع) چیزی برای خانه اش خریده بود و داشت می برد . اصحاب گفتند که بدهید ما بیاوریم . امام فرمود که من خودم صاحب عیال هستم و سزاوار هستم ، پس به من می رسد. بعضی ها فکر می کنند که اگر پست و منصبی دارند دیگر نباید به بازار یا پارک پا بگذارند یا بچه را به تفریح ببرند . پیامبر شخصا به بازار می رفت و خرید منزل را انجام می داد . دیگر اینکه هر چه به او تعارف می شد کوچک نمی شمرد . در هدیه ، به خود هدیه دهنده نگاه کن نه به خود هدیه . کسی پیش امام صادق (ع) آمد و امام دو حبه انگور به او داد . شما به دو تا حبه نگاه نکن به خود امام نگاه کن . اگر کسی به حضرت هدیه ی کوچکی می داد ، نمی گفت که این چیست ؟ حتی اگر نامرغوب ترین خرما بود . نفس عمل برای پیامبر مهم بود . همواره لبخند به لب داشت . پیامبر فرمود : ای مردم هر روز صدقه بدهید . یک نفر گفت : یا رسول الله ما نمی توانیم هر روز صدقه بدهیم . فرمود : تبسم در چهره ی مردم صدقه است . اینکه دیگر هزینه ندارد . بعضی ها دنبال عبادتهای ارزان می گردند . لبخند صدقه است . غمگینی درونش از چهره اش معلوم هویدا نبود . متواضع بود . داریم که جهنم بدجایگاهی برای انسانهای متکبر است. از میان صفات رذیله ، بدترین آن تکبر است . ما درس آیت الله مظاهری که از مراجع تقلید هستند می رفتم . ایشان چند جلسه ای درباره ی تکبر صحبت می کردند . ایشان فرمودند : تکبر از میان صفات رذیله بدترین است زیرا با خدا در افتادن است. روایت داریم : عظمت زیبنده ی خداست و کسی که من می گوید یعنی با خدا در می افتد و عبودیت را نادیده می گیرد . خودپسندی و خودبینی یعنی خدا نبینی . چون خودبینی یعنی خدا نبینی ، بنابراین خدا بدش می آید . ویژگی دیگر آن حضرت این بود که اهل اعتدال بود. هرگز اسراف نمی کرد . الان ما در جامعه مان دچار اسراف هستیم . اعتدال یعنی میانه روی . البته بخیل بودن هم صفت خوبی نیست . در عین حال که گشاده دست بود مُسرف نبود . سیره دیگر پیامبر سیره ی ظاهری بود . بعضی از خانم ها می گویند که شوهر ما به خودش نمی رسد . لباس خوب نمی پوشد و ژولیده بیرون می آید . وقتی می خواهیم بازار برویم ، خجالت می کشیم که با او به بازار برویم . پیامبر مرتب در آینه نگاه می کرد . و موهایش را شانه می زد و مرتب می کرد . می فرمود که خدا دوست دارد که بنده در هنگام بیرون رفتن ، خودش را برای برادر مومنش بیاراید . معطر و زیبا بودن خوب است . مشکلی که ما در مساجدمان داریم این است که بوی پا در فضای مسجد می پیچد . طبق شرع و علمای ما مَس پا برای وضو کافی است . خدا می فرماید که سر و پا را مس کنید . نمی گوید که بشویید . مَس مانع از شستن نیست . خوب است بعد از مس پا ، آن را بشویید و جوراب تمیزی بپوشید . در بعضی مساجد خیلی بوی پا انسان را اذیت می کند. این نکته ی مهمی است . دیگر اینکه حضرت به هر کوچک و بزرگی سلام میکرد . یک روز پیامبر شیطان را دیدند . گاهی اوقات شیطان برای انبیاء مجسم می شده است. شیطان بر انبیاء مسلط نبوده است . نه اینکه سراغشان نمی آمده بلکه حریف شان نمی شده است . در قرآن داریم که اگر کسی ایمان داشته باشد شیطان حریف او نمی شود . گاهی شیطان به انبیاء می گفت که من می خواهم به شما نصیحتی بکنم . پیامبر به شیطان گفت که چه چیزی تو را ضعیف و لاغر می کند ؟ شیطان گفت : چند چیز من را لاغر می کند. یکی اینکه وقتی مردم به هم سلام می کنند . شیطان از کینه و بخل خوشش می آید. این صریح قرآن است که می فرماید : شیطان میخواهد بین شما کینه و دشمنی بیندازد . وقتی ما به یکدیگر سلام می کنیم ، مودت می آورد . مودت نقطه ی مقابل بغض است . بخاطر همین شیطان لاغر می شود . دیگر اینکه وقتی با یکدیگر مصافحه می کنند و احوال پرسی هم می کنند . شیطان گفت که این دیگر من را خیلی حرص می دهد و لاغر می کند. دیگر اینکه در شروع کارهایشان بسم الله الرحمن الرحیم می گویند . این کلمه یاد کردن از خداست. چقدر قشنگ است که وقتی سفره را می اندازیم بسم الله بگوید و بقیه همه با هم بسم الله بگویند . و وقتی هم که غذا تمام شد همه با هم الحمدلله بگویند . دیگر اینکه ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه من را لاغر می کند . دیگر اینکه صلوات بر محمد و آل محمد من را لاغر می کند . وقتی نام پیامبر را ببری و استغفار کنی تقویت کننده ایمان است . لذا یکی از ویژگی های پیامبر این بود که به کوچک و بزرگ سلام می کرد . دکتررفیعی
ابو عبد اللّه حسین بن على بن ابى طالب(ع)، امام سوم از ائمه اثنى عشر(ع)و پنجمین معصوم از چهارده معصوم(ع)است .فرزند دوم على بن ابى طالب(ع) و حضرت فاطمه(ع)در سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدینه منوره به دنیا آمد.
پس از تولدش بشارت به رسول اکرم(ص)بردند و حضرت شادمانه به دیدار فرزند و فرزندزاده خود شتافت، در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپش اقامه گفت و نام او را با اشتقاق از نام حسن(ع)»حسین«(یعنى حسن کوچک)-که تا آن زمان در عرف عرب سابقه نداشت نهاد.
پیامبر اکرم(ص)او را پسر و پاره تن خود، گل خوش بوى خویش و سید جوانان اهل بهشت خواند.او را بر دوش خود سوار مىکرد و به سینه خود مىچسبانید و دهان و گلوى او را مىبوسید و محبوبترین انسانها نزد اهل آسمانهایش معرفى مىکرد روایت کردهاند که رسول اللّه(ص) حسین را از خود و خود را از حسین دانسته و فرمود: خدایا دوست بدار هر که حسین را دوست بدارد.
عمر شریفش، 57 سال بود که 7 سال آن در آغوش رسول اللّه(ص)، 30 سال در زمان امامت پدر و بقیه را در صحبت برادر یا در مقام امامت بود.کنیهاش ابو عبد اللّه و مشهورترین لقب پس از شهادتش سید الشهداء مىباشد. از او شش پسر و سه دختر به وجود آمدند که سه پسرش در کربلا شهید شدند و یکى از پسرانش على اوسط زین العابدین(ع) امام چهارم شیعیان است.
حسین(ع) چراغ هدایت و کشتى نجات و سالار شهیدان و ثاراللّه(کسى که خونخواه او خدا است)مىباشد، در تربت پاکش شفا و در زیر قبهاش استجابت دعا و در زیارت قبر مطهرش ثواب بسیار روزى مىشود.
ابو محمد على بن حسین(ع)، امام چهارم از ائمه اثنى عشر(ع)و ششمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است. معروفترین القاب آن حضرت، زین العابدین و سید الساجدین و سجاد است.
هنگامى که اهل بیت امام حسین(ع)را پیش یزید بردند او خطاب به على بن الحسین گفت: اى على!این پدر تو بود که حق مرا نشناخت و براى به دست گرفتن قدرت و سلطنت با من به نزاع برخاست و خداوند با او کرد آنچه مىبینى.امام در پاسخ این آیه را بر او خواند:ما أصاب من مصیبة فى الأرض و لا فی أنفسکم إلا فی کتاب من قبل أن نبرأها (الحدید، 22)یعنى مصیبتى در روى زمین و در نفوس به شما نمىرسد مگر آنکه پیش از آفرینش نوشته شده باشد(مقدر باشد).
در شجاعت امام سجاد(ع)همین بس که هم در مجلس عبید اللّه زیاد و هم در مجلس یزید - که بیم قتل از یکسو و سر بریده پدر و اسارت اهل بیتش از دیگر سو نفس را در سینه حبس مىکرد - آن خطبههاى مشهور و کوبنده را ایراد فرمود و از شرف خود و خانواده دفاع و دشمنان غالب رسوا نمود و زمینه انقلابهاى بعدى شیعیان را فراهم ساخت.
یزید اهل بیت را پس از چندى روانه مدینه کرد و امام(ع)در مدینه بود تا آنکه در سال 63 ه.ق. مردم مدینه بر یزید بشوریدند و عامل او عثمان بن محمد بن ابى سفیان را از مدینه بیرون کردند و افراد خاندان بنى امیه را که در مدینه در حدود هزار نفر بودند محاصره کردند.مروان بن الحکم که پیر و رئیس خاندان بنى امیه بود از عبد اللّه بن عمر خواست که خانواده او را نزد خود پنهان سازد ولى او سر باز زد.مروان این درخواست را از على بن الحسین کرد و آن حضرت از غایت جوانمردى آن را پذیرفت و حرم خود را با حرم مروان به ینبع فرستاد.بنابر روایت طبرى مروان از این جهت همیشه سپاسگزار على بن الحسین بود.
علی (ع) پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود هم اندیشه عمیق و ژرف داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار ، کمال جسم و کمال روح را توام داشت شب ها هنگام عبادت از همه می برید و روز در متن اجتماع فعالیت می کرد روزها چشم انسانها ، مواسات و از خود گذشتگیهای او را می دید و گوش هایشان پند و اندرز ها و گفتارهای حکیمانه اش را می شنید و شب ها چشم ستارگان اشکهای عابدانه اش را می دید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانه اش را می شنید هم مفتی بود و هم حکیم ، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی ، هم زاهد بود و هم سرباز ، هم قاضی بود و هم کارگر ، هم خطیب بود و هم نویسنده و بالاخره به تمام معنی انسان کامل بود با همه زیبائیهایش .
مکتب او هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبائی و جذبه و حرکت .
رسالت او از نوع خاصیت پیامبران ، رفتار و منش او از نوع خاصیت پیران طریقت ، و دین و مذهب او گواهی دهنده وحدانیت خداست .علی (ع) از جمله رهبران کم نظیری است که پیروان فداکار ، با ایمان و مومنان مجاهد در مکتب خود پرورش داده که جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می دانستند و می دانند . او انسانی بود به تمام معنا کامل و جامع ، برندگی و تیزی ذوالفقار او در میدان جنگ ، توام بود با نرمی و لطافت و صفا و رقتی که با خانواده و پیروانش در اجتماع داشت حسن و زیبائی معنوی که محبت و خلوص ایجاد می کند از یک مقوله است و سیاست و سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران اجتماعیست ، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوفان است از مقولات دیگر ، همه و همه در مورد علی (ع) به حد اعلی وجود داشت او در این جهت بی رقیب و بسیار کم رقیب است امتیاز علی ( ع) بر سایر مردانی که از پرتو حق روشن بوده اند به گواهی بلندای قرون و اعصار ، اینست که علاوه بر مشغول داشتن خاطره ها و گرم کردن اندیشه ها ، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحگام می بخشد علی (ع) شخصیتی عظیم و گسترده و متنوع تر از آن دارد که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد و توسن اندیشه را به جولان در آورد و در یک کلام به قول جبران خلیل جبران علی (ع) شخصیتی بود که قرنها جلوتر از زمان خویش می زیسته است
به امید اینکه خداوند متعال ما را از متابعان واقعی آن حضرت قرار دهد و
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
قال علی (ع)
من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم ، آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است . آنچه فقر فکری بر امتم وارد می کند فقر اقتصادی وارد نمی کند .
نهج البلاغه .
تولد امام على (ع) روز سیزدهم ماه رجب سال سىام عام الفیل، در خانه کعبه اتفاق افتاده است. مىگویند کسى پیش از آن حضرت و پس از ایشان در خانه کعبه متولد نشده است.
از جمله نعمتهاى الهى در حق على ابن ابىطالب (ع) یکى آن بود که وقتى قریش در قحطى بزرگى افتادند و ابو طالب را فرزند و عیال زیاد و توانایى مالى کم بود، حضرت رسول (ص) به عموى خود عباس که مردى توانگر بود گفت برویم و از بار زندگى ابو طالب بکاهیم و هر کدام یکىاز پسران او را برگیریم و پیش خود نگاهداریم. عباس این پیشنهاد را پذیرفت و هر دو پیش ابو طالب رفتند و گفتند ما مىخواهیم هر کدام یکى از پسران ترا نزد خود نگاهداریم تا این مصیبت قحطى از میان ما برداشته شود. ابو طالب که از میان فرزندان خود عقیل را از همه بیشتر دوست داشت گفت اگر عقیل را نزد من بگذارید هر یک از پسران دیگر مرا که مىخواهید مىتوانید ببرید. پس عباس جعفر را همراه خود به خانه برد و حضرت رسول (ص) امام على (ع) را ،
امام على (ع) نزد رسول خدا (ص) بزرگ شد تا آنکه آن حضرت به نبوت مبعوث شد و امام على (ع) به او ایمان آورد.
بسیارى از سیره نویسان و محدثان امام على (ع) را نخستین کسى مىدانند که اسلام آورد و آنها که خدیجه را نخستین اسلام آورنده مىدانند امام على (ع) را نخستین اسلام آورنده از مردان مىشمارن اینکه حضرت امیر (ع) اسلام آورنده نخستین، دست کم از میان مردان، باشد امرى طبیعى به نظر مىرسد، زیرا بنا بر روایت سیرهنویسان، حضرت رسول (ص) بعثت خود را نخست به خدیجه اعلام فرمود و خدیجه قول او را تصدیق و تأیید کرد. دومین شخصى که از اسلام و بعثت حضرت رسول (ص) مىبایست آگاه مىشد على بن ابیطالب (ع) بود که در خانه آن حضرت زندگى مىکرد و در آن هنگام ده تا پانزده سال داشت. پس از او زید بن حارثه بود که پسر خوانده و آزاد کرده پیامبر (ص) بود و در همان خانه زندگى مىکرده است روایاتى هست که در آغاز فقط حضرت رسول (ص) و خدیجه و امام على (ع) را در حال نماز گزاردن دیدهاند و روایات دیگرى هست که به موجب آن حضرت رسول (ص) در آغاز بعثت به هنگام نماز، با امام على (ع) و پنهان از نظر دیگران به شکاف کوهها و درههاى مکه مىرفتند و در آن جا نماز مىخواندند.
آن حضرت در میان مهاجرانِ نخستین و در میان جنگجویان بدر که سمت فضیلت و برترى بر اصحاب دیگر حضرت رسول (ص) را دارند، تنها کسى است که هرگز بت پرستى نکرده است و از آن هنگام که خود را شناخته است خداى واحد را پرستیده و با رسول خدا (ص) نماز گزارده است.
بنا بر روایتى دیگر چون آیه: و أنذر عشیرتک الأقربین (به خویشاوندان نزدیک خود هشدار ده) نازل شد، حضرت رسول (ص) بنا بر این دستور الهى فرزندان و نبیرگان عبد المطلب را که نزدیکترین خویشان او بودند دعوت کرد و فرمود هر کس از شما پیشتر از دیگران با من بیعت کند برادر و دوست و وارث من خواهد بود و این سخن را سه بار تکرار فرمود و در هر بار فقط امام على (ع) برخاست و آن حضرت را تأیید و تصدیق کرد و حضرت رسول (ص) فرمود: »این مرد، برادر من و وصى من و خلیفه من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید
جعفر بن عفان نقل می کند که داخل شدم به خدمت امام صادق (ع) و آن حضرت مرا مقرب نمود و نزدیک خود جا داد پس از آن فرمود ای جعفر ! به ما خبر رسیده که تو شعر خوب درباره امام حسین (ع) می گویی عرض کردم آری فرمود بگو . پس من انشا نمودم و آن حضرت و کسانی که نزد ایشان بودند گریستند تا اشک بر گونه و محاسنش جاری شد .بعد فرمود : ای جعفر ملائکه مقربین در اینجا حاضرند و کلمات تو را استماع می کنند که در مصیبت حسین (ع) می گویی و گریه می کنند مثل گریه ما و بلکه بیشتر ای جعفر خدا بهشت را بر تو واجب کرد .
آنگاه فرمود آیا می خواهی از فضیلت آن برای تو بیشتر بگویم ؟ عرض کردم : بله فرمود :
کسی نیست که در مصیبت حسین (ع) ذاکر باشد و گریه کند یا دیگری را بگریاند مگر اینکه خدای تعالی بهشت را برای او واجب می فرماید و گناهانش را می بخشد .
خلاصه حالات یازدهمین معصوم ، نهمین اختر امامت، حضرت جوادالائمه (ع)
آن حضرت طبق مشهور، شب جمعه ، دهم ماه رجب ، سال 195 هجرى قمرى (2) در مدینه منوّره دیده به جهان گشود.
نام : محمّد(3) صلوات اللّه و سلامه علیه .
کنیه : ابوجعفر ثانى و ابوعلى .
لقب : جواد، قانع ، مرتضى ، نجیب ، تقىّ، منتخب ، هادى القضاة ، سیّدالهداة ، مصباح المتهجّدین ، جوادالا ئمّه و... .
پدر: امام علىّ بن موسى الرّضا، مُغیث الشّیعة والزّوّار علیهماالصلاة والسّلام .
مادر: از خانواده ماریه قبطى بوده ، و به چند نام و لقب معروف است : درّه ، سبیکه ، ریحانه ، خیزران و ... .
دربان : عمر بن فرات ، عثمان بن سعید سمّان را گفته اند.
پس از آن که حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام توسطّ ماءمون عبّاسى مسموم و به شهادت رسید؛ مردم ، مخصوصا سادات بنى الزّهراء نسبت به جنایات خلیفه آگاه شدند، ماءمون از خطرات احتمالى بیمناک شد.
و بدین جهت ، امام محمّد جواد علیه السلام را از مدینه احضار کرد و در بغداد کنار دربار خود منزلى برایش تهیّه نمود تا از هر جهت امام علیه السلام تحت نظر باشد.
و در ضمن نیز جلب توجّه عامّه مردم شود؛ چون در ظاهر امام علیه السلام را بسیار مورد احترام و تکریم قرار مى داد.
برهمین اساس ، پس از گذشت مدّتى ، ماءمون جهت تداوم سیاست عوام فریبانه خود و نجات از خطرات احتمالى ، دخترش ، امّالفضل را به ازدواج آن حضرت در آورد، تا هم جلب توجّه افکار عموم را نموده باشد.
و هم تمام موارد زندگى و حرکات آن حضرت را تحت کنترل خود در آورد، به طورى که هر لحظه چنانچه کوچک ترین اتّفاقى رخ مى داد، بلافاصله ماءمون توسّط ماءمورین و جاسوسان خود از آن آگاه مى گشت ، آن هم با تحریفات مختلف و جعلیات و به عبارت دیگر، یک کلاغ چهل کلاغ شدن -.
و چندین مرحله نیز به جهت گزارشات کذب و بى مورد جاسوسان حکومتى و خصوصا همسر آن حضرت امّ الفضل -، آن امام مظلوم مورد شکنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت .
و طبق روایت علىّ بن ابراهیم ، مردم از اقشار و طبقات مختلف به محضر مبارک و پُر فیض حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام وارد مى شدند و پیرامون مسائل و فنون مختلف از آن حضرت سؤ ال مى کردند؛ و جواب مى گرفتند.
و حتّى در دوران ده سالگى ، در یک مجلس ، سى هزار مسئله از آن حضرت سؤ ال شد؛ و در همان مجلس نیز تمامى آن مسائل را، به طور کامل پاسخ فرمود.
مدّت امامت : بنابر مشهور، آن حضرت در روز جمعه یا دوشنبه ، آخر ماه صفر، سال 203 یا 206 هجرى قمرى پس از شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش به منصب والاى امامت و خلافت نائل آمد؛ و حدود هیجده سال امامت و رهبرى جامعه اسلامى را بر عهده داشت .
مدّت عمر: حضرت مدّت هفت یا هشت سال و چهار ماه در زمان حیات پدر بزرگوارش ؛ و پس از شهادت و رحلت پدر نیز حدود هیجده سال به عنوان رهبر و امام مسلمین ، هدایت گرى جامعه را عهده دار بود.
بنابر این ، عمر شریف و مبارک آن حضرت را حدود 25 سال گفته اند.
مشهور، روز سه شنبه ، پنجم ماه ذى الحجّه ، سال 220(4) در زمان حکومت معتصم و به دستور او در بغداد به وسیله زهر توسّط همسرش - امّ الفضل - مسموم شده و به شهادت رسید؛ و پیکر مطهّرش در قبرستان بنى هاشم کنار قبر مقدّس جدّش ، امام موسى کاظم علیه السلام دفن گردید.
خلفاء هم عصر: امامت آن حضرت هم زمان با حکومت ماءمون عبّاسى و معتصم مصادف گردید.
تعداد فرزندان : طبق آنچه مورّخین آورده اند: حضرت داراى دو فرزند پسر و سه دختر بوده است .
شهادت امام جواد(ع) رابه شیفتگان وارادتمندان آن امام بزرگوار تسلیت عرض می نمائیم .