نیاز های اساسی زنان ؛
? محبت
? گفتگو
? صداقت و راستی
? حمایت مالی
? تعهد خانوادگی و وفاداری
? نیاز جنسی
??ایده های جالب عشقولانه و جذاب برای متفاوت شدن زندگی ??
?? جملات عاشقانه بنویس و بذار تو جیب پیراهن یا شلوارش و که تو محل کارش ببینه
?? بعضی وقتا یهویی به همسرتون پیام بدین که چقدر دوسش دارین، مثلاً ؛
بنویس به اندازه متراژ کل سیم های برق آویزون تو شهر دوست دارم یا به اندازه تمام تخمه هندونه های دنیا دوست دارم.
???خانم ها بخوانند ؛
?? قابل توجه خانمها لطفا از گفتن این کلمات به همسرتان به شدت پرهیز کنید:
??1. کاش به خواستگار قبلیم جواب مثبت میدادم!
??2. همه شوهر کردن، منم شوهر کردم!
??3. اگر برام فلان چیز رو نخری، قهر می کنم و دیگه از رابطه جنسی خبری نیست.
??4. جای تاسفه که چنین پدر و مادری داری!
??5. اگر این کار رو انجام ندی، مهریه ام رو اجرا میذارم!
??6. چقدر خسیسی!
.
?? این کلمات اعتماد به نفس و اقتدار مردانه همسرتان را از او خواهد گرفت.
ایشان نماینده ای از یک طیف هستند . چه دخترها و چه پسرها . شاید تک تک کسانی که این را می شنوند این مشکل را یا خودشان یا عزیزانشان داشته باشند .من روی صحبتم با تمام کسانی است که جوان دارند . آیا راست می گوییم که حضرت زهرا (س) وحضرت علی (ع) خوشبخت ترین زوج آسمانی و بشری هستند و آیا راست میگوییم که آنها خدایی ترین ازدواج را داشتند که یا راست می گوییم یا دروغ می گوییم . گاهی اوقات خودمان هم نمی دانیم که به خودمان دروغ می گوییم .اگر فکر میکنیم که راست می گوییم و این ها را این قدر دوست داریم و اگر احساس میکنیم که این راست است که وقتی حضرت پیامبر از علی پرسید که فاطمه چگونه همسری برای توست ؟ و او فرمود : فاطمه خوب کمکی است برای رسیدن به طاعت خدا، اگر باور داریم ، شاخصه ها و ملاک های زندگی آنها را در زندگی خودمان و بچه های مان پیاده کنیم. وقتی حضرت امیرالمومنین به خواستگاری حضرت زهرا (س) آمدند ایشان این چیزهای که این جوان بعنوان گله می گوید نپرسیدند. آیا ماشین ، خانه و شغل داری ؟ حالا میگویند که او حضرت زهرا (س) بود . بله اگر قرار باشد که ما هیچ کاری را نتوانیم مثل حضرت زهرا (س) انجام بدهیم ، پس ما مرخص هستیم . شاخصه ها را بگیریم . من نگفتم مثل آنها باشیم . آنها امام ما هستند و رابطه ی امام و ماموم متابعت و شباهت است . ما باید حداقل یک کمی شبیه آنها باشیم . ای پدر و مادرهایی که دختر و پسر دارید ، وقتی برای ازدواج فرزندتان فکر میکنید قبل از اینکه به این قضایایی فکر کنید که فرزندان در گلویشان عقده شده است و به این صداقت میگویند که ما داریم گناه میکنیم ، به این فکرکنید که شما هم در گناه آنها شریک هستید. بچه وقتی می گوید که من گرسنه یا تشنه هستم وقتی شما جلوی او آب یا غذا نگذارید ، چیز دیگری می خورد . گاهی بچه تشنه اش است و داروی مادرش را می خورد . آیا مادر میتواند او را بزند ؟ نمی تواند زیرا او میگوید که تشنه بودم و آب می خواستم و آب نبود .امروز جوانان ما تشنه ی آب حلال ازدواج هستند . آب حلال ازدواج نیست و حرام ارتباط هست . آب حلال ازدواج سخت است و هزینه های آن بالاست ، ارتباط آسان است و هزینه هایش پایین است. آخر او چه گناهی کرده است ؟ حتما این جوان هنگام نوشتن نامه گریه میکرده ؟ زیرا او نیاز دارد . قرآن میگوید که اگر ازدواج نکردید عزت نفس پیشه کنید . آیا همه میتوانند عزت نفس پیشه کنند ؟ ما میتوانیم به دوازده میلیون جوانی که در معرض ازدواج هستند بگوییم که همه تان عزت نفس پیشه کنید ؟ پدرها و مادرها می گویند که هنوز وقتش نرسیده است . خوب وقتش چه موقع است ؟ ملاک و آدابش چیست ؟ آیا راست می گوییم که می خواهیم بنده ی خدا بشویم و آیا راست میگوییم که از گناه بدمان می آید ؟ گاهی شرح حال ما این است که توبه بر کف ، دل پر از شوق گناه ، معصیت را خنده می آید از توبه ی ما . مادری میگفت که دختر من بدحجاب است ولی خودش محجبه بود . گفت که خیلی ناراحت هستم . به او گفتم که شما دلت می خواهد مثل او باشی ولی خجالت می کشی مثل او باشی . او دارد خودت را به خودت نشان می دهد . با گریه گفت که راست می گویید . آیا راست می گویم که از گناه بدمان می آید و حضرت امیر الگوی ماست و آیا راست می گوییم که آخر گناه آتش است ؟ ما دو جور ظروف در خانه داریم. ظروف عتیقه ای و دم دستی . مثلا یک ظرف از زمان صفویه داریم و آن را در دِکُر می گذاریم و خیلی آنرا دوست داریم ولی هیچ وقت درون آن آبگوشت نمی خوریم ولی در ظروف دم دستی با اینکه ارزان است و قیمتی ندارد آبگوشت می خوریم و خیلی از آنها استفاده می کنیم . نکند الگوهای ما هم دو دسته شده اند. الگوهای اتیغه ای و دم دستی . حضرت امیر الگوی اتیغه ای ما شده است که روز اول ذیحجه همه جا این ازدواج آسمانی را جشن میگیرند ولی الگوی ازدواج ما شده شرقی و غربی . پس به خودمان دروغ می گوییم و بچه مان هم نتیجه ی دروغ مان را نشان می دهد . پس نگویید که ما بنده ی خدا هستیم و نمی خواهیم گناه بکنیم . سن ازدواج وقتی است که طرف گرسنه اش بشود همانطور که وقت غذا زمانی است که طرف گرسنه اش بشود . بله فقط نیاز جنسی علامت ازدواج نیست . این جوان را با خودش به چالش بیندازید . بگو پسرم یا دخترم تو عرضه ی چرخاندن زندگی را نشان بده ، من اقدام می کنم. ما به فرزندمان میگوییم که ساکت باش برادر بزرگتر هنوز ازدواج نکرده . این اشتباه است . اگر خواهر بزرگ یا برادر بزرگ او ساعت دو غذا میخورد و او ساعت یک گرسنه اش شده است باید به او بگویم غلط کردی که گرسنه ات شده است ؟ اگر راست میگوییم که می خواهیم به سمت خدا برویم ، پس این حرفها درست نیست . شاید از تحمیل هزینه ها می ترسیم . تو بندگی خدا را بکن .کلید طاعت بندگی خداست . مگر ما از بی برکتی زندگی مان نمی نالیم ؟ بی برکتی معصیت خداست چرا از معصیت خدا نمی ترسیم . ما حاضریم بچه مان به گناه بیفتد و هر بلایی را سر خودش بیاورد ولی ما کار درست را انجام ندهیم . این دوست عزیز بقیه ی گناهانش را نگفته است . وقتی پیامبر به علی گفت که چه چیزی برای فاطمه آورده ای ؟ علی گفت : میخواهیم با یکدیگر بندگی خدا بکنیم . دیانت و لیاقت چرخاندن زندگی برای ازدواج کافی است . پسری 22 ساله ای گفت که به پدرم می گویم می خواهم ازدواج کنم ولی پدرم می گوید که تو عرضه ی چرخاندن زندگی را نداری ولی خودش نوزده سالگی ازدواج کرده است . به او گفتم که پدر بزرگ تو توانست نوزده سالگی پدرت را مرد کند ولی پدر تو نتوانست تو را در 22 سالگی مرد کند . پس آفرین بر پدر بزرگ تو . اگر پدر نمی تواند فرزندش را مرد بار بیاورد و مادرنمی تواند دخترش را زن بار بیاورد که شوهرداری بکند ، تقصیر کیست؟ پدر و مادرها ، این قدر نسبت به گناه فرزندانمان بی خیال نباشیم . در اواخر سوره ی احزاب داریم که می فرماید : خدایا عذاب پدر و مادرم را زیاد کن . اگر پسری مزاحم دختری در خیابان بشود ، وقتی مردم می بینند میگویند : بر پدر و مادرت لعنت که به تو یاد ندادند حرام و حلال چیست .
اگر خداوند کسی را به خودش واگذار بکند ، فرد گناه می کند و اصلا هم پشیمان نمی شود . خلاف می کند و از خلاف هم لذت می برد و احساس پشیمانی و ندامت هم به او دست نمی دهد . اینها را خدا به خودشان واگذار می کند . این افراد راحت گناه می کنند و افتخار هم می کنند و گردنکشی هم می کند و اگر به او نصیحت کنیم اصلا قبول نمی کند . او خودش را در فضای مثبت و قشنگ می بیند و فکر می کند که هنر می کند که این کارها را می کند . اینها افرادی هستند که خدا آنها را رها کرده است و می فرماید که تمتعوا و سوف تعلمون . برخوردار شوید ، بزودی خواهید فهمید . هرچه فضا را آماده کردم که برگردید ولی برنگشتید ، الان بروید و عشق تان را بکنید . خدا برای این افراد از در و دیوار خوشی می ریزد . حالا که می خواهند غافل باشند و به خودشان واگذار شده اند ، من هم به آنها نعمت های زیادی می دهم تا اینها باعث غفلت بیشتر آنها بشود . بنابراین این افراد احساس نگرانی نمی کنند و خیلی هم خوش می گذرانند . اما افرادی که فکر گناه هم آنها را آزار می دهد جزء کسانی نیستند که خدا آنها را به خودشان واگذار کرده است . این القاء شیطان است و جلوی آن را بگیرید . شیطان می گوید که تو که گناه کردی دیگر توبه و کارخوب فایده ای ندارد و می خواهد شما را به طرف گناه بکشاند . پس این عزیزان کاملا امیدوار باشد . این احساس پشیمانی ، احساس قشنگی است . همین که از فکر گناه یا خود گناه احساس بدی دارد ، نشان می دهد که آثار معنوی هنوز در ایشان وجود دارد . و احساس می کند که هنوز ارتباط با خدا دارد . دیگر اینکه خانواده ها برای ا زدواج سخت نگیرند . بعضی از پدرها و مادرها شرایط سنگینی برای ازدواج می گذارند یا اینکه شرایط مالی برای ازدواج می گذارند . روایت داریم که اگر بخاطر ثروت یا شهرت یا زیبایی دختر یا پسر ازدواجی صورت بگیرد ، خدا می فرماید که من آنها را از طرف می گیرم . اینها معیارهای مادی و دنیوی است و جذابیت و کششی برای ادامه ی زندگی ندارد . دورا دور جذاب است ولی وقتی در فضای آن قرار گرفتی ، کم کم برای شما بی مزه می شود و دلیلی برای استمرار و ادامه ی زندگی ندارید . قرآن می فرماید : کسانی که شرایط ازدواج برای آنها فراهم نیست عفت پیشه کنند . خدا این توانمندی را در مواجه با گناه درانسان گذاشته است . اگر وقتی در خلوت قرار می گیرد فکر گناه می کند ، سریع فضایش را عوض کند . سعی کند که مشغولیات ذهنی که باعث تحریک غریزه ی حیوانی او می شود را تحریک نکند . محیط زندگی اش عوض کند . انشاءالله خدا در آینده ازدواج بهتری را برای او در نظر گرفته است . پس ناامید نباشد . شاید اصلا همین آزمایش ایشان باشد . یکی را با بیماری ، یکی را با فقیر یا ثروت امتحان می کنند یا یکی را با فراهم شدن شرایط ازدواج فراهم می کنند یا یکی را با عدم این شرایط امتحان می کنند . پس پدرها و مادرها سخت نگیرند و برای ازدواج شرایط مادی و دنیوی را در نظر نگیرند . ازدواج را آسان بگیرند تا ازدواج بیشتر بشود . هر چه ما آسانتر بگیریم جوانان راحت تر زندگی می کنند . اگر در فضای گناه آلود قرار گرفتیم حتما فضا را عوض کنیم . بجای اینکه به نداشته ها فکر کنیم بهتر است به بندگی خدا فکر کنیم . باید تمام نیازهایی که خدا به من داده ، در راه بندگی و ایمانی که در راه خدا باید داشته باشم سازماندهی کنم . من باید شهوت ،ریا، غضب و امیال خودم را در این فضا پرورش دهم و ببینم چه عواملی باعث ضعف ایمان من می شود . خیلی از جوانان در این شرایط هستند ولی اصلا فکر گناه نمی کنند . نمی گویند که چون شرایط برای ما فراهم نیست پس گناه کنیم . این خودش یک فضای امتحان است . یعنی کسی که تحت فشار جنسی قرار گرفته است و مبارزه می کند این مصداق مبارزه در راه خدا است او با شهوتش مبارزه می کند . یکی با مال در راه خدا مبارزه می کند ، یکی با جان در راه خدا مبارزه می کند و یکی با همین جهاداکبر در راه خدا مبارزه می کند . کسی که در خلوت می خواهد فکر گناه به سرش بزند ، دو رکعت نماز می خواند و با شیطان نفسش درگیر می شود، به مراتب این فرد که با نفسش مبارزه می کند از کسی که در راه خدا مبارزه می کند بالاتر است زیرا او دارد جهاد اکبر انجام میدهد . کسی که زیر بار شهوتش نمی رود و آن را کنترل می کند و با نماز خواندن از خدا کمک می گیرد ، آرامش می گیرد . بداند که در جهاد بزرگی قرار گرفته است .
پاسخ – ازدواج سمت خداست . در قرآن داریم که کسانی که به سمت لواط می رفتند خدا را فراموش کرده بودند پس ازدواج سمت خداست، سوادآموزی سمت خداست. هر کاری که برای خدا باشد سمت خداست. هر کاری که رنگ خدا دارد سمت خداست. یک خانم در خانه آشپزی می کند و حدیث داریم که هر بشقابی که جابجا می کند اجر دارد و این کارها در سمت خداست . البته اصول اصلی آن نماز و دستورات خداست .
در قرآن فرموده که بدون پول هم می شود ازدواج کرد. موسی در دربار فرعون نفوذی داشت . در دربار طراحی کردند که موسی را بکشند. در قرآن داریم : آمد و دوید و گفت که می خواهند تو را بکشند ،فرار کن. موسی به منطقه ی دیگر رفت. در آنجا چوپانهایی آمده بودند که به گوسفندها آب بدهند. موسی دید که چند تا خانم کنار ایستاده اند. و گفتند که چون پدر ما بیمار است ما جفتی چوپانی می کنیم و اگر الان جلوبرویم تنه ی ما به تنه ی مردها می خورد، ما کنار ایستاده ایم تا بعدا به گوسفندان مان آب بدهیم .موسی گفت که من به گوسفندان آب می دهم . موسی مجانی به گوسفندان آب داد و ماموریت این کار را نداشت و حتی فراری بود و گرسنه بود. او پیش شرط نکرد که اگر من این کار را کردم شما به من چیزی بدهید .او به گوسفندان آب داد و پشتش را به آنها کرد. دخترها به خانه رفتند و گفتند که جوانی به ما کمک کرد تا به گوسفندان آب بدهیم .پدر دخترها گفت که او را بیاورید. یکی از این دخترها گفت که پدرم شما را دعوت کرده است. ( این آیه نشان می دهد که مرد باید از مرد دعوت کند) و می خواهد به شما پاداش بدهد .( اگر کسی برای خدا کار می کند شما به او پول بدهید و نگویید که مخلص است) پس موسی نجات پیدا کرد و با یکی از دخترها ازدواج کرد و در همان خانه زندگی کرد و چون مهریه نداشت قرار گذاشت که هشت تا ده سال برای پدر دختر چوپانی کند .( برای مهریه بین هشت تا ده سال داماد را آزاد گذاشت.پس نباید به داماد سخت گرفت . اسم دیگر مهریه صداق است . صداق از صدق یعنی راستگویی است . پس مهریه علامت صداقت است نه معامله . روایت داریم کسانی که مهریه ی را بالا می گیرند زندگی شان به فتنه و تفرقه نزدیکتر است . داماد را باید انتخاب کرد نه اینکه به گروگان گرفت. خدا انسان و خوک را خلق کرد و گفت که انسان نباید گوشت خوک بخورد. غربی ها چندین سال این گوشت را خوردند و الان فهمیده اند که این گوشت کرم کدو دارد .گاهی دستوراتی است که ما علت را نمی دانیم ولی باید به آن عمل کنیم .)پدر دخترها، شعیب پیامبر بود و مربی موسی شد . پس امنیت، اشتغال، ازدواج، مهریه و تعلیم و تربیت موسی حل شد .اگر در این زمانه انسان خوبی پیدا بشود ، باید به او دختر داد حتی با مهریه پنج سکه و اگر انسانی نااهل باشد و دو تا گونی سکه هم مهر کند، به درد نمی خورد. در نهج البلاغه و قرآن می فرماید که باید بعضی از شرایط را شکست .مثلا میراث فرهنگی هم خوب است و هم بد است .بت پرستها می گفتند که هر کاری پدران مان کردند ما هم همان کار را می کنیم . یعنی بت پرستی میراث فرهنگی آنها بود. باید بت را شکست .گوساله ی سامرایی را آتش زدند و خاکستر آنرا در دریا ریختند با اینکه از طلا بود. با اینکه قبر رضا شاه میلیون ها تومان قیمت داشت امام فرمودند که قبر رضا شاه باید خراب بشود. بعضی ها می گویند که حالا فردی عصبانی شده است و دیگری را کشته است ، بیاییم از او استفاده بکنیم و او را نکشیم .قاتل را باید کشت و الا امنیت عمومی بهم می خورد. پسرها و دخترهای خوب زیاد هستند. الان مهمترین مشکل جامعه ی ما بالا رفتن سن ازدواج است. کسی که بخاطر مادیات و پول ازدواج نمی کند در واقع به خدا سوءظن دارد. در جامعه ی ما چشم هم چشمی وجود دارد. آیا اشکال دارد که انسان چند سال روی زمین بخوابد و بعد روی تخت بخوابد ؟ آیا اشکال دارد که انسان در اول زندگی با دست لباس بشوید و بعد ماشین لباسشویی بخرد؟ ما مثل بت پرست ها شده ایم. بت پرست ها با دست خودشان بت می تراشیدند و برای آنها گریه می کردند. من با رعایت پنج نکته زندگی ام را از زندگی آخوندی جدا کرده ام . یکی اینکه چه کسی گفته است که باید آخوند را دعوت کرد، بخاطر همین خودم بچه ها را دعوت کردم و برایشان قصه گفتم .دیگر اینکه بجای منبر تخته سیاه را انتخاب کردم . دیگر اینکه من برای کلاس ها پول نگرفتم و تبلیغات را به ماه رمضان یا محرم محدود نکردم. دانشگاه هم چنین کاری را انجام داد یعنی دانشگاه را در شهرهای کوچک راه انداخت و آموزش از راه دور را باب کرد و در روزهای تعطیل هم کلاس برقرار کرد و دانشگاه را پولی کرد و استادهای جوان را هم بکار گرفت. یکسری غل و زنجیر به دانشگاه وصل کرده بودیم ولی همه اینها را برداشتیم و در دانشگاهها باز شد. برای ازدواج هم باید ابراهیمی پیدا بشود . ما باید ستاد ازدواج ایجاد کنیم .در هر فامیلی افراد پولدار و خیری هستند ، اینها مشکل دختر و پسرهای جوان را حل کنند . جوانان ما از دو تا سوراخ نابود می شوند:راه غفلت و راه شهوت .مقابله با راه غفلت نماز است و مقابله با راه شهوت ازدواج است. پس اگر فرزندان ما نماز خوان باشند و همسرهم داشته باشند تا 90 درصد بیمه هستند. هر هیئتی می توانند ده جوان را داماد کنند. شهرداری ها می توانند خرج تالار را بدهند و گل ماشین عروس را بدهند. ما باید در ازدواج همت کنیم . در روایت داریم که هر کس دلالی خوبی بکند اجر سنگینی دارد و دلالی خوب یعنی ازدواج .
منابع 20اخلاق زن نسبت به شوهر
اظهار محبت بیشتر؛ ایمان بیشتر 1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء[1] هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود . دوستدار اهل بیت علیهم السلام دوستدار همسر است 2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: کل من اشتد لنا حبا اشتد للنساء حبا [2]. هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر دوستی می کند. صفای زندگی اینجاست، اینجا 3- حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک [3]. همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود. از تکبر و خشونت بپرهیز 4- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: خیر الرجال من امتی الذین لایتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم ولا یظلمونهم [4]. بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند. سیلی، هرگز! 5- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: فای رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمة فی نار جهنم [5]. هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند. من تو را دوست دارم 6- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابداً [6]. این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم » ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود. تامین سعادت دینی و دنیایی همسر 7- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: للمراة علی زوجها ان یشبع بطنها، و یکسو ظهرها، ویعلمها الصلاة والصوم والزکاة ان کان فی مالها حق، ولاتخالفه فی ذلک [7]. حق زن بر شوهرش این است که او را سیر کند، لباس بپوشاند، نماز و روزه و زکات را – اگر در مال زن حق زکاتی است – به او یاد دهد، و زن نیز در این کارها با او مخالفت نورزد. این هم جهاد در راه خداست 8- امام رضا علیه السلام می فرمایند: الکآد علی عیاله من حل کالمجاهد فی سبیل الله [8]. کسی که از راه حلال برای تامین رفاه خانواده اش تلاش می کند، همچون مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند. آیا هدیه هم می خری؟ 9- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها الی عیاله کان کحامل صدقة الی قوم محاویج ولیبدا بالاناث قبل الذکور فان من فرح ابنته فکانما اعتق رقبة من ولد اسماعیل ومن اقر بعین ابن فکانما بکی من خشیة الله ومن بکی من خشیة الله ادخله الله جنات النعیم [9]. هر کس به بازار رود و هدیه ای برای خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می برد. [و هنگامی که هدیه را به خانه می برد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است . و هر کس [با دادن هدیه ای ] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت های بهشت کند. بازار و خرید گوشت 10- امام سجاد علیه السلام می فرمایند: لان ادخل السوق ومعی درهم ابتاع به لحما لعیالی وقد قرموا الیه احب الی من ان اعتق نسمة [10]. برای من به بازار رفتن و خرید یک درهم گوشت برای خانواده ام که میل به گوشت دارند، از بنده آزاد کردن دوست داشتنی تر است .» سوغاتی را فراموش نکن 11- امام صادق علیه السلام می فرمایند: اذا سافر احدکم فقدم من سفره فلیات اهله بما تیسر [11]. هرگاه یکی از شما به مسافرت رود و سپس از سفر برگردد، پس باید برای خانواده خود به اندازه ای که توانایی دارد سوغاتی بیاورد. برای زنتان آرایش کنید. 12- امام باقر علیه السلام می فرمایند: النسآء یحببن ان یرین الرجل فی مثل ما یحب الرجل ان یری فیه النسآء من الزینة [12]. همان گونه که مردان دوست دارند زینت و آرایش را در زنانشان ببینند، زنان نیز دوست دارند زینت و آرایش را در مردانشان ببینند. خانه را گرم نگه دار 13- امام رضا علیه السلام می فرمایند: بنبغی للمؤمن ان ینقص من قوت عیاله فی الشتآء ویزید فی وقودهم [13]. سزاوار است که مؤمن در زمستان از خوراک خانواده اش کم کند، و بر [چوب و زغال و] وسیله گرم کننده آنان بیفزاید. شاد ساختن خانواده در مناسبت های فرخنده 14- راوی می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق زن بر شوهرش چیست؟ حضرت فرمودند: . . . ولاتکون فاکهة عامة الا اطعم عیاله منها ولایدع ان یکون للعید عندهم فضل فی الطعام وان یسنی لهم فی ذلک شی ء ما لم یسن لهم فی سآئر الایام [14]. . . . هر میوه ای که همه مردم از آن می خورند، باید به خانواده اش بخوراند و در روزهای عید خوراک آنان را افزایش دهد، و چیزهایی برای آنان فراهم کند که در روزهای دیگر فراهم نمی کرده است. تهمت و سوء ظن هرگز 15- امام صادق علیه السلام می فرمایند: لا تقذفوا نسآءکم فان فی قذفهن ندامة طویلة وعقوبة شدیدة [15]. به زنان خود تهمت نزنید [و نسبت ناروا ندهید]، زیرا در این کار، [برای شما] پشیمانی طولانی و کیفر سختی خواهد بود. خدا کند تو بیایی 16- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هلک بذی المروة ان یبیت الرجل عن منزله بالمصر الذی فیه اهله [16]. از جوانمردی دور است که [مردی] در شهری که خانواده اش هستند باشد، ولی در غیر خانه خود بخوابد. آداب ورود به خانه 17- امام صادق علیه السلام می فرمایند: یسلم الرجل اذا دخل علی اهله واذا دخل یضرب بنعلیه ویتنحنح یصنع ذلک حتی یؤذنهم انه قد جآء حتی لا یری شیئا یکرهه [17]. هنگامی که مرد با خانواده اش برخورد می کند، [به آنان] سلام کند و هنگام ورود با صدای کفش و با سرفه کردن، خانواده اش را از آمدن خود با خبر کند، تا اینکه چیزی نبیند که او را ناخوش آید. در کنار همسر نشستن 18- پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: جلوس المرء عند عیاله احب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا [18]. نشستن مرد در کنار خانواده اش، نزد خدای بزرگ دوست داشتنی تر از اعتکاف [و نشستن] در این مسجد من است. تا کنون لقمه در دهانش گذاشته ای؟ 19- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة الی فی امراته [19]. مرد در برابر لقمه ای که در دهان زنش می گذارد پاداش می برد. کتک نزن، فریاد نکش! 20- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله به یکی از زنان درباره حق زن بر شوهرش می فرمایند: حقک علیه ان یطعمک مما یاکل ویکسوک مما یلبس ولا یلطم ولا یصیح فی وجهک [20]. حق تو بر شوهرت این است که از آنچه خود می خورد به تو غذا دهد، و از آنچه خود می پوشد تو را نیز بپوشاند، و به روی تو سیلی نزند و فریاد نکشد. ===== ==== ===== [1] بحار الانوار، ج 103، ص 228 . [2] بحار الانوار، ج 103، ص 227 . [3] مکارم الاخلاق، ص 218 . [4] مکارم الاخلاق، ص 216 . [5] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 250 . [6] وسائل الشیعة، ج 14، ص 10 . [7] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 243 . [8] بحارالانوار، ج 104، ص 72 . [9] وسائل الشیعة، ج 15، ص 227 . [10] وسائل الشیعة، ج 15، ص 251 . [11] وسائل الشیعة، ج 8، ص 337 . [12] مکارم الاخلاق، ص 80 . [13] وسائل الشیعة، ج 15، ص 249 . [14] وسائل الشیعة، ج 15، ص 227 . [15] بحارالانوار، ج 103، ص 249 . [16] وسائل الشیعة، ج 14، ص 122 . [17] بحارالانوار، ج 76، ص 11 . [18] میزان الحکمة، ج 4، ص 287 . [19] المحجة البیضاء، ج 3، ص 70 . [20] مکارم الاخلاق، ص 218 .
تربیت کودک، کار بسیار دشواری است و والدین به این نکته پی برده اند که نباید کودکان خود را به گفتن کلمات مودبانه و تشکر آمیز مانند " لطفاً " و " متشکرم " وادار کنند. زیرا این شیوه، اصلاً صحیح نیست و موثر واقع نمی شود.والدین همواره در آرزوی داشتن فرزند با ادب هستند، شاید به این دلیل که ادب و تربیت، زندگی را آسانتر می کند. فردی که در قبال دیگران مهربان و آماده به خدمت است، می تواند این انتظار را داشته باشد که دیگران هم نسبت به او همین رفتار را داشته باشند. همچنین ادب نشان دهنده آشنا بودن شخص با رفتارهای اجتماعی است.
البته تربیت کودک، کار بسیار دشواری است و والدین به این نکته پی برده اند که نباید کودکان خود را به گفتن کلمات مودبانه و تشکر آمیز مانند " لطفاً " و " متشکرم " وادار کنند. زیرا این شیوه، اصلاً صحیح نیست و موثر واقع نمی شود. آنها به جای پرسیدن سوالهای بی مورد از کودک خود (به طور مثال چرا این رفتار را از خود نشان دادی؟) می توانند با رفتارشان و نشان دادن عطوفت قلبی، الگوی خوبی برای آنها باشند. گاه یک لبخند صمیمانه یا در آغوش گرفتن کوتاه، تشکر را بهتر از کلمات نشان می دهد. به طور مثال برخی از کودکان دوست دارند بابت تشکر از مداد رنگیهایی که مادربزرگشان به او هدیه داده است، به جای اینکه دست او را بفشارند یا کلمات تشکر آمیز به زبان بیاورند،عکس او را با همان مداد رنگیها بکشند.
آداب غذا خوردن نیز اهمیت بسزایی دارد و باید به کودک تفهیم شود. به طور مثال باید به کودک توضیح داد که چرا با سر و صدا یا با دست غذا خوردن باعث عصبانیت دیگران می شود یا اینکه چرا ترک کردن میز غذا در صورتی که دیگران در حال غذا خوردن هستند، صحیح نیست و احساس بدی در آنها ایجاد می کند.
البته والدین باید متوجه باشند که سخت گیری بیش از اندازه به هنگام غذا خوردن یا تذکر دادن مداوم اشتباهات، باعث از بین رفتن احساس خوب کودک به هنگام صرف غذا می شود یا ممکن است او دیگر رضایت چندانی نداشته باشد که در جمع خانواده غذا بخورد.نکته دیگر این است که والدین هیچ گاه نباید نقش خود را در تربیت کودک به عنوان الگو فراموش کنند. پدران و مادرانی که همواره مراقب رابطه خوب خود با یکدیگر و دیگران هستند، نتیجه رفتار خود را سرانجام خواهند دید و کودکانی شایسته تحویل اجتماع می دهند.همان طور که والدین از فرزندانشان انتظار احترام دارند، خود نیز باید به فرزندانشان احترام بگذارند. به طور مثال کودک انتظار دارد که والدینش از او زمانی که در چیدن میز به آنها کمک می کند یا هنگامی که قرار ملاقات خود را با دوستش لغو می کند تا با آنها به دیدن مادر بزرگ برود، تشکر کنند
خودباوری زمینه ساز خود شکوفایی است
با خودباوری از نظر ذهنی و روانی احساس راحتی کرده و خود را آن گونه که هستیم می پذیریم و باور می کنیم از استعدادهایمان بیشترین بهره را می بریم و نسبت به عیوب جسمانی و ناتوانی های خودمان دیدگاهی واقع بینانه پیدا خواهیم کرد . زمان کمی را در استرس و اضطراب و حسادت سپری می کنیم و بیشتر اوقات آرامیم و نسبت به عقاید جدید گشاده رو ، خوشبین ، شوخ طبع و دارای اعتماد به نفس هستیم . نسبت به دیگران احساس خوبی داریم و به آن ها اعتماد می کنیم به علایق شان توجه و احترام می گذاریم و سعی نمی کنیم که بر آن ها تسلط و کنترل داشته باشیم با احساس مسوولیت ، تعهد می کنیم و نیز به اعمال خودمان همان حس را داریم دارای پندارهای واقع گرا هستیم و با محیط ازاطرفمان تا اندازه ای که ضرورت دارد سازگار می شویم .
برای خودمان سطحی از سازگاری را تعیین می کنیم تا بتوانیم به راحتی و با موفقیت به زندگی ادامه دهیم و به بودن مقداری از تعارضات و محرومیت ها در زندگی مان واقفیم .از همه مهمتر از سیستمی برخورداریم که از تجارب شخصی مان سرچشمه می گیرد یک احساس شخصی مبنی بر درست یا غلط بودن موارد .از چیزهای خیلی ساده لذت می بریم و بهترین حالت را از شرایط و اوضاع خودمان انتخاب می کنیم و نیز اجازه نمی دهیم دیگران معیارهایمان را مشخص کنند کارهایی را که باور داریم و از آن لذت می بریم انجام می دهیم و خیالات بیهوده نمی کنیم چون تحمل کردن موضوعات خیالی ، سخت تر از موضوعات واقعی است . از آن جایی که حسادت ، نفرت و کینه روح را غصه دار می کند آن ها را از خود دور می کنیم وقت خودمان را با افسوس خوردن در مورد موضوعات و اشتباهات گذشته هدر نمی دهیم و واقعیت را آن طور که هست می پذیریم و در مورد هر رویداد بررسی و تحقیق کافی به خرج داده و هر آن چه که می گوییم و در آن چه که عمل می کنیم صادقیم . نواندیش بوده و و جودمان به رشد و تحول اجتماع یاری می رساند . روابط اجتماعی خود را گسترش داده و به دیگران احترام متقابل می گذاریم و نیز سازگاری ما حل شدن در مسایل و یا تسلیم شدن نیست بلکه سکوی پرش و آماده شدن برای حرکت بعدی مان است عشق و انگیزه ما به یادگیری و دانستن بالا بوده و از انتقادات سازنده تشکر می کنیم همچنین پایه و اساس کار ما تفکر ، آگاهی ، تعادل ، خودکاوی و خودباوری است در هر شرایط زندگی طبیعی مان را حفظ کرده و می کوشیم ضمن بهره بردن از مواهب زندگی ، توانایی هایمان را بشناسیم و آن را رشد دهیم و به قله سربلند خودباوری و خودشکوفایی هر چه بیشتر نزدیک شویم .
عمر به خشنودی دل ها گذار تا زتو خشنود شود کردگار
گرم شو از مهر و ز کین سر باش چون مه و خورشید جوانمرد باش