سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی به نفسش بیشتر گردد و در ریاضت و اصلاح آن کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :33
بازدید دیروز :26
کل بازدید :342146
تعداد کل یاداشته ها : 423
103/9/1
4:14 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم فروزان نیا[102]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

سردرد و افسردگی همراه با افزایش عصبانیت در زنان شیوع پیدا می کند . تصور کنید هر روز صبح خانه به هم ریخته ای را که فرصت کافی برای مرتب کردنش ندارید به مقصد محل کارتان ترک می کنید عصبانی هستید و در راه هم با ترافیک سنگینی مواجه می شوید که بر عصبانیت شما می افزاید و در همین حال ذهنتان به هر آنچه در طول روز باید انجام دهید مشغول است .با رسیدن به محل کار احتمالا با همکارانتان بگو مگویی خواهید داشت و به این ترتیب تا پایان روز خونتان به جوش خواهد آمد در واقع استرس شما خود به خود به عصبانیت تبدیل می شود .

بسیاری از زنان با این مشکلات مواجهند و به علت مسئولیت زیاد و فشارهای زندگی بیش از حد دچار استرس می شوند .

خشم ابزار بقاست ؟ !

دکتر میریام لیب روان شناس و مولف کتاب ( من عصبانی ) می گوید : در گذشته معمولا مردان در حالت عصبانیت فریاد می زدند و زنان می گریستند اما اکنون زنان نیز بیشتر خشمشان را بیرون می ریزند اما نشان دادن خشم ممکن است هر دو جنبه مثبت یا منفی را داشته باشد اگر خشم به طور مثبت به کار رود ابزاری برای بقا محسوب می شود .مثلا اگر کسی به شما حمله کند خشم می تواند در مهار وضعیت و یا حتی نجات زندگی به شما کمک کند گاهی حتی خشم ما نسبت به یک موضوع سبب ایجاد یک تغییر اجتماعی می شود مانند زنانی که با به ستوه آمدن از تصادفات رانندگان الکلی جمعیت مادران ضد الکلی را تشکیل دادند . اما در صورتی که خشم به طریق منفی به کار گرفته شود به سلامت شما آسیب می رساند .

دکتر دویل جنتری روان شناس بالینی و نویسنده کتاب ده اقدام اساسی برای کنترل عصبانیت می گوید : عصبانیت زمانی روی می دهد که ما وحشت زده می شویم احساس درماندگی می کنیم و یا مورد بی احترامی و بی توجهی قرار می گیریم 90 درصد افراد ، خشم را به درون خود می ریزند حداقل 20 درصد خشم مهلک را تجربه می کنند و 5 درصد هم دچار عصبانیت مفرط می شوند در جهان امروزی با افزایش نگرانی ها درباره مشکلات اقتصادی و امنیت شخصی ، خشم سمی ، به یک اپیدمی تبدیل شده و زنان بیش از گذشته آن را تجربه می کنند .جنتری می افزاید اخیرا زنان مدت زمان بیشتری را در حالت عصبانیت می گذرانند و این خود باعث سردرد ، افسردگی و دیگر بیماری ها می شود .

علایم هشدار : دکتر گات لیب افراد را براساس برخورد با خشم در دو گروه درون ریز و برون ریز قرار می دهد هیچیک از این دو گروه رفتار سالمی ندارند شخص درون ریز عصبانیتش را به درون خود می ریزد و از نظر احساسی کناره گیر می شود شخص برون ریز اما خشم خود را بروز داده و با رفتار خشونت آمیز آن را نشان می دهد به هر حال به هر گروهی تعلق دارید باید بدانید از خشمتان درست استفاده نمی کنید و لازم است رفتارتان را تغییر دهید .

خشم خود را مهار کنید : اگر به نظر خودتان آدمی هستید که زود عصبی می شوید گاهی راهکارهای آسان مانند تکرار برخی تلقینات مثل اینکه من می خواهم خشم خود را کنترل کنم می تواند موثر باشد کلودیادایس می گوید : برای ارزیابی خشمتان می توانید از یک سیستم درجه بندی استفاده کنید .وی پیشنهاد می کند : وقتی عصبانیت تان شروع می شود آن را در یک مقیاس صفر تا 10 ارزیابی کنید در مقیاس صفر می توانید در کمال آرامش ، فکر روشنی داشته باشید . عدد 10 اوج خشونت است عدد 5 بهتر است حذف شود چون آدم همیشه تمایل دارد عصبانیتش را در حد وسط تخمین بزند و به آن نمره 5 بدهد 2 یا 3 درجه ای است که احساس برآشفتگی و تنش در شما آغاز می شود در اینجا باید یک استراحت کوتاه به خود بدهید در مقیاس 6 خیلی عصبانی هستید .اما بسیاری از افراد بدون آنکه وقفه ای در احساسشان ایجاد کنند تا 8 و 9 نیز پیش می روند .

راهکارهایی برای کنترل خشم :

 شناخت پیامدها : زمانی که آرام هستید درباره اثرات منفی خشم فکر کنید به گفته دکتر هملرینگ فکر کردن درباره پیشنهاد شما را از عصبانیت باز می دارد .پیش از آنکه سخنی بگویید فکر کنید : اغلب مادران به اشتباه بر سر کودک خود فریاد می زنند و بعد از او عذر خواهی می کنند .اگر خشمتان را کنترل کنید نیازی به عذر خواهی نخواهد بود اگر دخترتان موقع خواب حاضر نیست خودش تلویزیون را خاموش کند و به رختخواب برود جای داد و بیداد کردن راحت به سمت تلویزیون بروید و آنرا خاموش کنید و به او بگویید به رختخوابش برود .

مشکل را حل کنید : شما و همسرتان درباره ولخرجی با هم جر و بحث می کنید به جای جنجال با یکدیگر همفکری کنید و برنامه ای را برای هماهنگ کردن دخل و خرج بیابید دکتر جنتری می گوید : اگر مشکل را حل کنید این جر و بحث ها باز هم ادامه خواهد داشت و آخر هر ماه باز هم همین مسئله تکرار می شود .

از افکار منفی و اسم گذاشتن بر چیزها و افراد بپرهیزید : دکتر هلمرینگ می گوید احساسات ، تنها چند ثانیه دوام دارند مگر آنکه آنها را با افکارمان تغذیه کنیم به جای دامن زدن بر آتش خشم فکرتان را عوض کنید .

برای مثال اگر به هنگام رانندگی ماشین دیگری جلوی شما می پیچد به جای آنکه عصبانی شوید با خود بگویید شاید این آدم برای رسیدن به بیمارستان عجله دارد .

در محیط روز مره تان تغییراتی بدهید .تابلوهایی را به دیوار آویزان کنید که دیدن آنها شما را شاد می کند مثل مناظری از طبیعت

حتی می توانید در یک باشگاه بدنسازی ثبت نام کنید در روز به خودتان استراحتی بدهید پیاده روی کنید یا تمرینات تنفس عمیق و تمدد اعصاب را انجام بدهید .روش های کنترل خشم به شما می آموزد به هنگام مواجهه با موقعیتی که باعث عصبانیت می شود کمی تامل کنید و فکر کنید که آیا اصلا این موضوع ارزش خشمگین شدن را دارد و یا نه و پیش از آنکه حرفی بزنید تا 10 بشمارید .

پیاده روی و کاشتن گل و گیاه یا آب دادن به گلدان ها نیز در کاهش استرس موثر است چه بسا شما هم همین نظر را داشته باشید که با تماشای گل های زیبا عصبانی شدن کار دشواری خواهد بود .


  
  

مرد بیماری نزد طبیب رفت و از او خواست درمانش کند طبیب پس از معاینه ی بیمار متوجه شد او به مرضی مبتلاست که بهبودی از آن امکان ندارد و درمان و دارو جز آزار و اذیت بیشتر بیمار سودی ندارد .او برای اینکه بیمار چند روز باقی مانده از عمرش را به حال خود باشد و در اندوه بیماری و اندیشه ی مرگ به سر نبرد مرض او را پنهان کرد و به او گفت : پرهیز برای این بیماری زیان دارد هرچه دلت می خواست انجام بده .بیمار خوشحال شد از آن جا برای تفریح کنار جویباری رفت مردی را دید نشسته و دستش را می شوید از پشت ، گردن او را دید و هوس کرد سیلی محکمی به آن بزند ابتدا خودداری کرد اما به یاد حرف طبیب افتاد که گفته بود : هر چه دلت می خواهد انجام بده . پس به طرف مرد حرکت کرد دستش را بلند کرد و محکم بر پشت گردن او زد .

صدایی بلند شد مرد جا خورد و با هم گلاویز شدند اما چون دید مرد ضعیفی است و ممکن است بمیرد او را نزد قاضی برد تا او حکم کند قاضی نگاهی به مرد ضعیف کرد و گفت : چه جای انتقام است .این مرد مانند مرده است حکم درباره ی زنده ها جاری می شود نه مرده ها . سپس به مرد گفت : چه قدر پول داری ؟ مرد گفت شش درهم . قاضی گفت : سه درهم را خود نگه دار و سه درهم دیگر را به این مرد بده !!!مرد بیمار با خود گفت : عجب قصاصم که نکردند هیچ ، سه درهم هم گیرم آمد چه سیلی با برکتی ! در این میان چشمش به پشت گردن قاضی افتاد و دید از گردن مرد بهتر است نزدیک قاضی رفت و سیلی جانانه ای بر گردنش زد .قاضی سخت ععصبانی شد اما مرد فرصت را غنیمت شمرد و گفت : حکمی که در حق من کردی عادلانه بود همان حکم را در مورد خودت نیز اجرا کن .ای برادر ! چاه مکن بهر کسی ، اول خودت دوم کسی ، همچنین باید دانست که رحم آوردن بر بدان ، ستم است بر نیکان ، ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستمکاری بود بر گوسفندان


  
  

لبخند زدن ساده ، سبب می شود 43 ماهیچه در صورت شما منبسط و منقبض شوند . در نتیجه فعل و انفعالات مغز تغییر پیدا می کند و روحیه شادمانی و نشاط در شما ایجاد می شود .حتما تا به حال برایتان پیش آمده که از صبح که از خواب بیدار می شوید خیلی پکر ودلتنگ و بی حوصله باشید این روزها واقعا روزهای وحشتناکی هستند همه چیز خسته کننده و کسل کننده است و انگار همه چیز علیه شما پیش می رود در چنین روزهایی احتمالا شما هم آن طور که باید ، برای شادی و سرحالی خودتان تلاش نکرده اید مثلا کوچکترین کار برای تقویت روحیه ، لبخند زدن است . آیا شما در چنین حالاتی آن را امتحان کرده اید یا اینکه اصولا معتقدید در اوج خستگی و کسلی ، لبخند فایده ندارد و دردی را درمان نمی کند ؟ برای مقابله با این روزهای کسالت آور در شماره آینده دریا توصیه هایی برای شما داریم و استدعا داریم تامدتی راه های پیشنهادی ما را امتحان کنید مطمئن باشید دیگر روزهای کسالت بار و خسته کننده را نخواهید دید .


  
  

 

روزی پدری نزد شیوانا آمد و از او در خصوص رفتار ناهنجار پسر نوجوانش راهنمایی خواست شیوانا پرسید : مگر پسرت چه می کند ! مرد گفت : او به طرز متفاوتی نسبت به بقیه جوانان لباس می پوشد و موهای خود را به شکلی زننده آرایش می کند و رفتاری مغایر با بقیه دارد هر چه به او می گوییم که این کار باعث بی حیثیتی خانواده می شود به گوشش نمی رود .

شیوانا گفت : فرزند تو جایی بابت این رفتارش از کسی تایید می گیرد ببین چه کسی به این شکل عجیب و غریب او می خندد و در عمل ( و نه در گفتار ) او را به خاطر این شکل خاص تحسین    می کند ! انسان های بد کار بد انجام می دهند چون کسی یا پنداری آن ها را به این باور رسانده که کار بد چندان هم بد نیست ! بد بودن و زشت بودن کارهای پسرت را کسی یا کسانی به شکل دیگری معنا می کنند ! این افراد را پیدا کن و از آن ها بخواه که هر وقت پسرت مقابل آن ها ظاهر شد حالت انزجار به خود بگیرند و با نفرت از شکل ظاهری او طردش کنند پسرت بلافاصله رفتاری را پیشه می کند تا از دیگران تایید بگیرد .

مرد با عصبانیت گفت : چه می گوئید استاد ! در خانواده ما همه این کار را زشت می دانند و هیچ کس رفتار او را تایید نمی کند دوستان این پسر هم همگی از خانواده های محترم هستند چگونه ممکن است او تایید این مسخره بازی را از کسی بگیرد .

مرد ناراحت و عصبانی به سوی خانه اش به راه افتاد او آن قدر عصبانی بود که کارهای آن روزش را نیمه کاره رها کرد و سر زده وارد خانه شد . وقتی قدم به درون حیاط منزل گذاشت در کمال حیرت دید که همسر و فرزندانش پسر جوان را که لباس زنانه پوشیده تشویق می کنند و او را به خاطر شیرین کاری هایش تحسین می کنند .

حق با شیوانا بود تمام اعضای خانواده در عمل با خندیدن به رفتار ناهنجار پسر او را به این باور رسانده بودند که رفتارش چندان هم زشت نیست مرد با شرمندگی سرش را پایین انداخت و بدون این که با هیچ کس حرفی بزند غمگین و ناراحت از لابه لای جمع خانواده عبور کرد و به درون اتاقش رفت و با خودش خلوت کرد می گویند از آن روز به بعد آن پسر رفتارش را تغییر داد

 

 

 


  
  

بنا به پیشنهاد شیوانا یک کارگاه بزرگ فرش بافی در دهکده شیوانا با مشارکت عموم و سرمایه گذاری عمده از سوی کدخدا ایجاد شد و ده ها نفر از جوانان و خبرگان فرش باف منطقه در آن مشغول به کار شدند روزی فرش باف ها نزد شیوانا آمدند و گله کردند که کدخدای دهکده با استفاده از نفوذ و سهمی که دارد پسر نالایق خودش را به سرپرستی کارگاه گمارده است و آن ها قصد دارند با کم کاری و بد کارکردن و بی دقتی در کیفیت محصولات تولیدی ، میزان فروش را پایین آورند تا بی کفایتی پسر کدخدا آشکار شود و کد خدا مجبور به انتخاب سرپرست جدیدی شود .

شیوانا سری تکان داد و گفت : کدخدا وقتی با وجود اشراف به بی کفایتی پسرش باز هم او را به سرپرستی گمارده به زبان بی زبانی گفته که افت کیفیت محصولات و حتی تعطیلی کارگاه برای او مهم نیست شما باید آن قدر خوب و عالی کار کنید که فقط سرپرست ها ی خبره و شایسته توان و جرات مدیریت کارگاه را در خود پیدا کنند و افراد بی کفایت جرات مدیر شدن را نداشته باشند هرگز برای اثبات غلط بودن یک انتخاب از سوی دیگران ، آبرو و اعتبار خودتان را زیر سئوال نبرید وقتی محصول نامناسب و بدی تولید کنید اعتبار کارگاه را برای همیشه زیر سئوال برده اید .

همان که گفتم فقط باید آن قدر سطح کاری و روابط جمعی خود را بالا ببرید و تخصصی کنید که افراد نالایق اساسا نتوانند بالای سر شما قرار بگیرند !          

 برگرفته از مجله موفقیت


  
  

مشکلات و آشفتگی ها همه سطحی و ظاهری هستند به عمق برو راه خود را پیدا خواهی کرد .شاید پریشانی و سردر گمی برای تو طاقت فرسا باشد اگر بخواهی در آن باقی بمانی باید که قدمی به عقب برداری و از فاصله ای دورتر به آن ها نگاه بیندازی هنگامی که به طور کامل در آمدن ها و رفتن های زندگی ظاهری ات سردر گم باشی به سرعت ضعیف خواهی شد باید که اغلب اوقات با اراده درونی ات ارتباط داشته باشی و به آن اجازه بدهی تا تو را احیا کند .با فرار کردن از مشکلات چیزی به دست نمی آوری اما با فاصله گرفتن از آن ها همه چیز را به دست خواهی آورد .باور کن تو بیشتر از آن چیزی هستی که برایت مشکل می آفریند به خودت فرصتی عطا کن تا دلایل مشکلاتت را با موفقیت پیدا کنی نه این که فقط به نشانه ها اکتفا نمایی .مشکلات به تو فرصتی می دهند تا با قدرت به جلو حرکت کنی به عمق برو به ارزشمندترین اهداف درونت . توفان های سطحی و ظاهری نمی توانند تو را متوقف سازند .منبع: www.greatday.com    


93/5/13::: 6:12 ع
نظر()
  
  

احتمالا شما هم در سنین کودکی یا نوجوانی با این صحنه روبه رو شده اید که کسی لیوان آبی را که تا نیمه آب دارد نشانتان داده و از شما خواسته بگویید میزان آب در این لیوان چه قدر است اگر می گفتید این لیوان نیمه پر است شما فردی مثبت اندیش تلقی می شدید و اگر نیمه خالی لیوان را می دیدید باید می رفتید و فکری به حال خودتان می کردید . مثبت اندیشی در فرهنگ ما واژه ای مثبت است اما خوش خیالی دارای بار منفی بوده و صفتی ناپسند برای انسان به حساب می آید .

اما به راستی مرز میان این دو چه بوده و تفاوت آنها در کجاست؟

مثبت اندیشی و خوش خیالی هردو بر ( می شود ها ) تکیه می کنند با این تفاوت که ( می شود ) در مثبت اندیشی فعالانه و در خوش خیالی منفعلانه است .مثبت اندیشی هرگز به معنای ندیدن کاستی ها ، انتقاد نکردن و عدم تلاش در جهت بهبود آن ها نیست بلکه به معنای دیدن واقعیت و برنامه ریزی دقیق ، هدفمند و امیدوارانه برای تغییر آن است . مثبت اندیشی تضادی با واقع گرایی ندارد و به معنای نیمه خالی لیوان هم نیست بلکه تاکید بر این واقعیت است که اگر چه نیمی از لیوان پر و نیمی از آن خالی است اما اراده انسانی می تواند ظرف چند ثانیه نیمه خالی لیوان را نیز پر کند .اگر چه اغلب موفقیت ها در دنیای امروز سخت تر و پیچیده تر از پر کردن یک لیوان آب نصفه هستند اما مثبت اندیشان همواره این جمله را تاکید می کنند که کار هر قدر سخت تر شود من هم هنگام اجرای آن سر سخت تر می شوم .البته مثبت بودن تنها به فکر نیست بلکه به عمل است شما می توانید سال ها در ذهن خود تصور نمایید که بهترین متخصص کامپیوتر دنیا هستید اما تا پشت کیبورد ننشینید و چند دکمه را فشار ندهید فایده ای برایتان ندارد مثبت اندیشی به این شکل تنها می تواند برای مدتی روحیه شما را حفظ کند و پس از چندی به ضد خود تبدیل شده و این خاصیت خود را نیز از دست می دهد .

مثبت اندیشان هدف خود را مشخص کرده و در راستای تحقق آن تلاش و برنامه ریزی می کنند اما خوش خیال ها تنها آرزو می کنند و انتظار دارند که کائنات دست به دست هم داده و آرزوهایشان را برآورده سازند و اگر چنین نشود خود را از زمین و زمان طلبکار می دانند .

مثبت اندیشان شکست را به این معنا پل پیروزی می بینند که باید کارشان را بازنگری کرده روش هایشان را تغییر داده و نقص هایشان را برطرف سازند تا بتوانند پیروز شوند اما خوش خیال ها به امید آن که بار دیگر پیروز می شوند از تجزیه و تحلیل و درس گیری از اشتباهات خود می پرهیزند .

مثبت اندیشان امید و تلاش را دو بال پرواز انسان به سوی موفقیت می بینند و می دانند که هر یک از این دو بال اگر آسیب ببیند می تواند باعث توقف حرکت انسان به سوی اوج شود .

این افراد در عین امیدواری شبانه روز تلاش می کنند و در حین تلاش اگر چه احتمال دارد شکست بخورند اما در هر حال اشتیاقشان را برای ادامه راه حفظ می نمایند و در ضمن اشتیاق ، دانش شان را نیز ارتقاء می بخشند و در عین بالا بردن سطح دانش روابطشان را نیز با دیگران بهبود می بخشند و این گونه است که نقشه زندگی موفق را طراحی و خود آن را اجرا می کنند .  


  
  

انسان اگر مقهور در تحت سلطه شهوت و هواهای نفسانی گردید رقیت و عبودیت و ذلت در او به قدر مقهوریتش در تحت سلطه آنها زیاد شود و معنی عبودیت از خداوند خضوع تام و اطاعت از اوست .و انسان مطیع شهوات و مقهور نفس اماره بنده فرمانبر آنهاست و هر چه آنها امر کنند با کمال خضوع اطاعت کند و در پیشگاه آنها عبد خاضع و بنده مطیع گردد تا کار به جایی رسد که اطاعت کند و در پیشگاه آنها عبد خاضع و بنده مطیع گردد تا کار به جایی رسد که اطاعت آنها را مقدم دارد بر اطاعت خالق آسمان و زمین ،

بندگی آنها را برگزیند بر بندگی مالک حقیقی و در این حال عزت و حریت و آزاد مردی از قلبش رخت بندد و غبار ذلت و فقر و عبودیت بر چهره قلبش بنشیند و خاضع اهل دنیا گردد و قلبش در پیش اهل دنیا و صاحبان حشمت سجده کند و از برای به دست آوردن مشتهیات نفسانی خود از همنوع خود ذلتها و منتها کشد و خواریها برد تا اسیر بند شهوت و نفس است از هیچگونه خلاف شرع و فتوت و حریتی مضایقه نکند و سر به زیر بار اطاعت هر کس و ناکس در آورد و از هر ناچیز منت کشد و به مجرد احتمال حصول مطلوب پیش او گرچه آن شخص از سایر خلق بی ارزشتر و پست تر باشد و احتمال موهوم باشد .

آنهایی که بنده دنیا و شهوت خویش اند و طوق بندگی هوای نفس را در گردن نهادند بندگی از هر کسی که دنیا را پیش او سراغ دارند یا احتمال می دهند می کنند و خاضع او می شوند و در ظاهر زبان منیت و عفت نفس گشایند و اعمال آنها و اقوال آنها این کلام را تکذیب کنند و این اسارت و رقیت از اموری است که انسان را همیشه در زحمت و ذلت و رنج و تعب دارد و انسان با شرف و عزت نفس باید با هر وسیله و جدیت خود را از آن پاک و پاکیزه کند و پاک شدن از این کثافت و رهایی از این قید خواری و مذلت به معالجه اساس نفس است و آن با علم و عمل نافع صورت گیرد .

اما عمل : و آن به مخالفت نفس است در مدتی آن را از محبت مفرط به دنیا و تبعیت شهوات و هواهای نفسانیه منصرف کند تا آنکه نفس عادت به خیرات و کمالات کند .

و اما علم : به آن است که انسان به نفس خود بفهماند و به قلب خویشتن برساند که مخلوقات دیگر چون خود ضعیف و محتاج و فقیر و بینوا هستند و آنها نیز مثل خود من در تمام امور جزئیه و کلیه محتاج به غنی مطلق و قادر توانا هستند و آنها قابل آن نیستند که حاجت کسی را برآورند و کوچکتر از آن هستند که نفس به آنها متوجه گردد و قلب خاضع آنها گردد و همان قادر توانایی که به آنها عزت و شرف و مال و منال داده قادر است به هر کسی بدهد . 

حقیقتا انسان را عار آید که به واسطه شکم خود یا راه انداختن شهوت خویش این قدر ذلت و خواری به خود راه دهد و از این مخلوق بی همه چیز و فقرای بی دست و پا بی دانش و بینش منت کشد .منت اگر کشی از غنی مطلق و خالق سماوات و ارض بکش که اگر توجه به ذات مقدس او پیدا کردی و دلت خاضع در محضر او گردید از هردو عالم وارهی و طوق عبودیت مخلوق را از گردن بیرون کنی که فرمود ( بندگی خدا گوهر گرانبهایی است که باطن آن آزادی و ربوبیت است )

به واسطه عبودیت حق و توجه به نقطه واحده مرکزیه و افناء تمام قوا و سلطنتها در تحت سلطنت مطلقه الهیه چنان حالتی در قلب پیدا شود که قهر و سلطنت بر همه عوالم کند و از برای روح حالت عظمت و رفعتی پیدا شود که جز در پیشگاه ربوبیت و آنها که اطاعت آنها اطاعت ذات مقدس حق است سر به اطاعت احدی ننهند و اگر به حسب پیش آمدن روزگار در تحت سلطه محفوظ ماند به آزادی قلبی آنها ضرر نرساند .


  
  

آنان که در برابر سختی ها با بردباری زیاد و اراده ای نیرومند رو به رو می شوند در اقلیت هستند . اما باید بدانیم گر چه آشکار می نماید که : اگر تو یا من بردبار نباشیم چه کار دیگری            می توانیم انجام دهیم ؟ آیا راه حل دیگری فرا رویت هست ؟ آیا هیچ توشه ای بهتر از صبر می توانی برگیری ؟

آنان که به بزرگی می رسند باید بر اقیانوسی از سختی ها و نامردیها پیش از رسیدن به موفقیت چیره شوند .بدان که هر بار که از سختی ای گریختی با سختی دیگری رو به رو می شوی .

در برابر این کشمکش ها باید خود را با بردباری و اعتماد کامل به خداوند پناه ببری .این روش نیک اندیشان است : آنها رو به روی سختی ها با اراده ای راسخ می ایستند و شانه های دشواری ها را به خاک می سایند . پس شکیبایی پیشه کن و بدان که صبر تو برای خداست .شکیبایی کسانی را داشته باش که به آسایشی که در پیش است ایمان دارند کسانی که می دانند پایان خوشی در راه است کسانی که در جستجوی پاداش از پروردگارشان هستند و امیدوارند که مقابله با دشواریها را خداوند کفاره ی گناهانشان قرار می دهد .شکیبا و بردبار باش هر چند که دشواری بزرگی داری و جاده ی فرا رویت تاریک و ناپیدا می نماید .بی شک با صبر ، پیروزی می آید و با سختی ، گشایش .پس از مطالعه ی سرگذشت افراد موفق تاریخ از توانایی بر دوش کشیدن چنین بارهای سنگینی .دشواریها چون قطرات سرد باران بر سرشان می ریخت ولی آنها چون کوه ایستادند و پس از سپری شدن مدت کوتاهی به خاطر شکیبایی شان موفقیت را در آغوش کشیدند .


  
  

1)       باید مورد توجه هر کسی که با او تماس داریم و برخورد می کنیم قرار بگیریم .

2)       باید انسانی کامل و بی عیب باشیم و بتوانیم در تمام زمینه های زندگی موفق عمل کنیم تا همگان ما را به چشم یک فرد موفق نگاه کنند .

3)     برخی از افراد بد جنس هستند بنابراین باید به خاطر رفتار بدشان به شدت مورد شماتت و تنبیه قرار بگیرند .

4)      واقعا جای تاسف است که برخی اوقات اوضاع بر وفق مراد ما پیش نمی رود و به خواسته هایمان نمی رسیم .

5)     محیط و اوضاع و احوال بیرونی عامل بدبختی ما هستند و ما قدرت بسیار کمی در کنترل نگرانی ها ، مشکلات و ناراحتی هایمان داریم .

6)      در برابر یک خطر احتمالی باید کاملا احساس نگرانی کنیم و دائما درباره ی احتمال وقوع آن فکر کنیم .

7)     بهتر است که از مشکلات زندگی و برخی از مسئولیتها دوری کنیم تا با آنها روبرو شویم .

8)     باید به دیگران وابسته باشیم و همیشه به فردی قوی تر از خود نیاز داریم که در مواقع سختی به او تکیه کنیم .

9)      گذشته ی ما در رفتار فعلی مان تاثیر دارد و باید همیشه افسوس گذشته را بخوریم .

10) برای تمام دردها و آلام بشری یک راه حل دقیق و درست و کامل وجود دارد و فاجعه آمیز است اگر این راه حل پیدا نشود .


  
  
   1   2      >