پدرش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و مادرش حضرت نجمه بود که به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگی و در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی است.
آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه ای از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها بود.در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والاداشت که امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را (که نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی» : (کسی که حضرت معصومه علیها سلام را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است).
مقام علم و عرفان او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه غیر معروف او چنین می خوانیم: «السلام علیک یا فاطمه بنت موسی بن جعفر و حجته و امینه» : (سلام بر تو ای فاطمه دختر موسی بن جعفر و حجت و امین از جانب موسی بن جعفر).و باز می خوانیم: «السلام علیک ایتها الطاهرة الحمیدة البرة الرشیدة التقیة الرضیة المرضیة»: (سلام بر تو ای بانو پسندیده نیک سرشت، ای بانوی رشد یافته، پاک طینت، پاک روش، شایسته و پسندیده).بدین لحاظ و مقامات عالی معنوی آن بانوست که حضرت رضا علیه السلام در فرازی از زیارتنامه معروفش به ما آموخته که در کنار مرقدش خطاب به او بگوییم: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شانا من الشان».
(ای فاطمه! در بهشت از من شفاعت کن چرا که تو در پیشگاه خداوند دارای مقامی بس ارجمند و والا هستی).امام صادق علیه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه علیها سلام در توصیف قم سخن گفته و آن مکان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودی بانویی از فرزندانم به سوی آن کوچ کند که نامش فاطمه دختر موسی بن جعفر است و با شفاعت او همه شیعیانم وارد بهشت می شوند.
خاندان عصمت پیامبر در انتظار آن بودند که این دختر ممتاز چشم به این جهان بگشاید تا قلب و روی آنان را به دیدار خود روشن و منور گرداند. آغاز ماه ذیقعده برای حضرت رضا علیه السلام و دودمان نبوت و آل علی علیه السلام پیام آور شادی مخصوص و پایان بخش انتظاری عمیق و شور آفرین بود زیرا حضرت نجمه فرزندی جز حضرت رضا علیه السلام نداشت و مدتها پس از حضرت رضا نیز دارای فرزندی نشده بود.
از آنجا که سال ولادت حضرت رضا علیه السلام یعنی سال 148 هجری قمری و سال ولادت حضرت معصومه علیها سلام سال 173 و بین این دو ولادت بیست و پنج سال فاصله بود و از طرفی امام صادق علیه السلام ولادت چنان دختری را مژده داده بود، از این رو خاندان پیامبر بیصبرانه در انتظار طلوع خورشید وجود حضرت معصومه علیها سلام بودند.
هنگامی که وی چشم به جهان گشود براستی که آنروز برای اهل بیت عصمت بخصوص امام هشتم و حضرت نجمه سلام الله علیه روز شادی و سرور وصف ناپذیر و از ایام الله بود زیرا اختری از آسمان ولایت و امامت طلوع کرده بود که قلبها را جلا و شفا می داد و چشمها را روشن می کرد و به کانون مقدس اهل بیت علیهم السلام گرمی و صفا می بخشید
این سوال که پیامبر اسلام با آنکه چند فرزند دختر داشت چرا حضرت زهرا را بیشتر دوست می داشت و به او بیشتر اعتبار می داد. سوالی است که درباره حضرت معصومه علیها سلام نیز صادق است که چرا حضرت موسی بن جعفر علیه السلام با داشتن دختران بسیار به حضرت معصومه علیها سلام توجه می کرد و در میان آنها این دختر به آن همه مقامات نایل شد. پاسخش این است که در آیات قرآن و گفتار پیامبر و امامان به طور مکرر معیار, داشتن علم، تقوا و جهاد و سایر ارزشهای والای انسانی است
براستی که حضرت معصومه علیها سلام همچون جده اش حضرت زهرا سلام الله علیه در معیارهای ارزشی اسلام یکه تاز عرصه ها و در علم و کمالات و قداست گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. وی تافته ای ملکوتی و جدا بافته و ساختار وجودی او از دیگران ممتاز بود.همان گونه که پیامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «فداها ابوها» : (پدرش به فدایش باد)، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیز در شان حضرت معصومه علیها سلام فرمود: «فداها ابوها»حضرت معصومه علیها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست دراین نام رازها نهفته است. یکی از رازها این بود که در علم و عمل از رقبای خود پیشی گرفته و دیگر این که از ورود شیعیان به آتش دوزخ جلوگیری می نماید.
همچنین از نظر کمالات علمی و عملی بی نظیر است دیگر این که گرچه مرقد مطهرش آشکار است و همانند مرقد مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی نیست ولی مطابق مکاشفه ای که برای بعضی از اولیای خدا روى داده امام باقر یا امام صادق علیهم السلام فرمودند: «کسی که مرقد حضرت معصومه علیها سلام را زیارت کند به همان مقصودی نایل خواهد شد که از زیارت قبر حضرت زهرا سلام الله علیها نایل می شود. از دیگر مشابهت های حضرت معصومه علیها سلام به حضرت زهرا فداکاری ایشان در راه اثبات ولایت بود زیرا حضرت معصومه علیها سلام نیز آن چنان تلاش کرد که جان خود را فدا نمود و به شهادت رسید.
یعنی حضرت معصومه علیها سلام نیز با کاروانی از حجاز به سوی خراسان برای دیدار چهره عظیم ولایتمداران عصر یعنی برادرش حضرت رضا علیه السلام حرکت کرده تا یار و یاور او باشد ولی در مسیر هنگامی که به سرزمین ساوه رسید دشمنان خاندان نبوت در یک جنگ نابرابر بستگان و برادرش را به شهادت رساندند و با ریختن زهر در غذایش او را مسموم ساختند که بیمار شد و به قم آمد و پس از شانزده روز سکونت در قم به شهادت رسید
همان گونه که حضرت زهرا سلام الله علیها با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی علیه السلام را تبیین می کرد، حضرت معصومه علیها سلام نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی علیه السلام است که با اثبات ولایت او ولایت امـامـان معصوم نیز ثابت می شود.
برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لااله الا الله محمدا رسوله علی ولی القوم» : (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شیعت علی هم الفائزون» (شیعیان علی رستگارند).نیز با چند واسطه از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود:«الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا»: آگاه باشید! کسی که با حب آل محمد از دنیا برود شهید از دنیا رفته است).
یکی از روایات او که با چند واسطه به حضرت زهرا سلام الله علیها می رسد این است که:حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: آیا سخن رسول خدا را فراموش کرده اید که در روز عید غدیر خم فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم علی هم مولا و رهبر او است و نیز به علی فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون برادر موسی به موسی (ع) است.به این ترتیب می بینیم حضرت معصومه علیها سلام عالمه محدثه آل طه بود و قدم به جای پای حضرت زهرا سلام الله علیها گذاشت و همچون او در عرصه جهاد و تلاش برای اثبات حق کوشید تا جایی که جانش را فدای ولایت نمود و شهد شهادت نوشید.
حسن عامل گوشهنشین، فرزند نصرا?، در سال 1342، در جوار مرقد ملکوتى ثامنا?ئمه(ع)به دنیـا
آمد.
?از شش سالگى نماز مىخواند و از هفت سالگى، فریضه روزه را به جا مىآورد و از همـین زمـان بـود
?که خواندن قرآن را نیز در مسجد محله آموخـت. وى قـرآن را بـا صـوت و درنهایـت زیبـایى تـ?وت
مىکرد.
?برادر شهید راجع به رفتار حسن در کودکى مىگوید: حسن خیلى کنجکاو بود و دوست داشت هـر
وسیلهاى را که مىبیندباز کند و ببیند داخل آن چیست.
?او در هفت سالگى بهمدرسه رفت و دوره ابتدایى را در مدرسه کاشانى واقع در چهارراه میدان بـار -
?گذراند. پس از آن، دوره راهنمایى را در مدرسه راهنمایى فرازى - در همان محله - به اتمام رساند و
?سپس در دبیرستانى در چهارراه زر?ینه به تحصیل ادامه داد. پس از پایان سـال اول نظـرى، بـه علّـت
?ع?قه به کارهاى فنّـىتحـصیل را رهـا کـرد و بـه تراشـکارى روى آورد. برادرایـشان در ایـن مـورد
?مىگوید: اوایل که ایشان به کار تراشکارى مشغول بـود، تـ?ش مـىکـرد اسـلحهاى درسـت کنـد و
?مىگفت: مىخواهم با آن شاه را بکشم. در همان یک ماه اولى که به تراشـکارى مـىرفـت، بـا تـ?ش
?فراوان توانست اسلحهاى درست کند.
?او در اوقات فراغتخود به حرم مطه?ر امام رضا)ع( مشرف مـىشـد.همچنـین بـه مطالعـه کتابهـاى
?مذهبى نیز ع?قه وافرى داشت. فوتبال و کوهنوردى از ورزشـهاى مـورد ع?قـه ایـشان بـود و اغلـب
جمعهها را با پاى پیاده به کوههاى سی?دى مشهد مىرفت.
?شهید از نوجوانى فضایل اخ?قى بىشمارى داشت. او مطیع اوامر والدین بود و براى آنها احترام فـوق
?العادهاى قایل بود. به حقّ همسایگان بسیار اهمی?ت مىداد و از ایجاد کمتـرین مزاحمـت بـراى آنـان
?خوددارى مىکرد. او کودکان را بسیار دوست مىداشت و با آنان با رأفت و مهربـانى رفتـار مـىکـرد.
کودکان محله، شهادت وى را به عنوان دردناکترین حادثه زندگى تلقى کردهاند.
?شهید فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى خود را قبل از انق?ب شروع کرد. به گفتـه بـرادر شـهید او?لـین
?تغییرات در وى زمانى آغاز شد که در جلسات آقاى رستگار شرکت مىکرد.
?شهید با بیت آیتاللّه زنجانى در ارتباط بود. اع?میه و پیامهاى امام که در منزل ایشان چاپ و تکثیر
?مىشد، توسط شهید و سایر مبارزان پخش مىشد و با تشدید مبارزات علیه رژیم، فعالیتهـاى شـهید
نیز شد?ت پیدا کرد.
?او در حادثه بیمارستان امام رضا(ع)، حضورى فع?ال داشـت و پـرت?ش و خـستگى ناپـذیر بـه حمـل
مجروحان مىپرداخت.
وى بعد از انق?ب، در کشف و شناسایى خانههاى تیمى شرکت فع?ال داشت.
?حسن با صدور فرمان امام در زمینه تشکیل ارتش بیست میلیونى، عضو بسیج مسجد زینبیه چهارراه
?میدان بار - خیابان مطهرى شمالى - شد و به گشت زنى و کشیکهاى شبانه مىپرداخت.
?در سال 1361 عضو رسمىسپاه پاسداران انق?ب اس?مى شد و از آن به بعد، در جبهه حـضور پیـدا
?کرد. او فع?الی?تخود را ابتدا در یکى از گردانهاى زرهى آغاز کرد و ت?ش مىکرد کارهـایى را کـه بـه
?وى واگذار مىشود، بهنحو احسن انجام دهد و سعیش بر این بود که قـدمش بـه خـاطر خـدا باشـد.
?شهید ع?قه وافرى به امام(ره) داشت و خود را مطیع محض اوامر امام(ره) مىدانست.
?او پس از عملی?ات شهید رجائى در جبهـه کوشـک، از ناحیـه پـاى راسـتمجـروح شـد و مـد?تى در
?بیمارستانى در شهر اصفهان بسترى شد و مد?تى نیز در منزل تحتمداوا قرار گرفت. پایان معالجـات
?شهید، همزمان با اوج فعالیتهاى منافقین بود. در این زمان، شهید عامل در واحد اطّ?عات بـه مبـارزه
با منافقین پرداخت.
?پس از سرکوبى منافقین، دوباره به جبهههاى نبرد عزیمت کرد.با آمـدن او بـه جبهـه - بـا اسـتعداد
?خوب و لیاقتى که از خود نشان داد - به عنوان فرمانده واحد زرهى - رزمى منصوب شد.او نه تنها
?یک فرمانده، بلکه معلّمىبود در کنار رزمندگان و آنها را همیشه به اتّحـاد و یکپـارچگى در راه خـدا
?دعوت مىکرد.
?او خودش را رزمنده کوچکى در کنار سایر رزمندگان مىدانست و با اخ?ق خـوش، بـا بـرادران زیـر
?دست خود رفتار مىکرد. سخنى که بیشتر بر زبانش جارى بود این بود کـه:»جنـگ، جنـگ اسـت و
?عزّت و شرف ما در گرو همین جنگ است. پس برادران! مبادا کوتاهى کنید در کارها و در مسئولیتى
?که دارید هر چه بیشترت?ش کنید که ما همه مدیون خون شهدا هستیم. ایشان در جبهـه آنچنـان
?مورد اعتماد بود که دیگران در نماز جماعت به او اقتدا مىکردند.
?صوت دلنشین دعاى کمیل و توس?ل او، به شبهاى جمعه و چهارشـنبه جبهـه شـور و حـال خاص?ـى
مىبخشید.
?شهید عامل در واحد زرهى و در عملیاتهاى مسلم بـن عقیـل، زیـنالعابـدین(ع)، والفجـر مقـد?ماتى،
?والفجر 1 و والفجر 3 شرکت داشت و مسئولی?ت واگذار شده را بـهنحـو احـسن انجـام مـىداد.بعـد از
?عملی?ات والفجر 2، به دلیل اسـتعداد و تجربـهاى کـه در بخـش تعمیـرات زرهـى داشـت، مـسئولی?ت
?سنگینترى به دوشش گذاشتهشد و طى مأموری?تى که با جمعـى از همرزمـانش داشـت، بـه تعمیـر
?نفربرها و تانکهاى به غنیمت گرفته شده از دشمن فرستاده شد. با فرا رسیدن عملی?ات خیبر در سـال
?1362، دوباره به جبههبرگشت و در همین عملی?ات بود که برادر باوفـایشحـاج رمـضان عامـل -
?فرمانده تیپ امام صادق(ع) - به شهادت رسید. او راضى نبود به خاطر تشییع جنازه برادرش جبهه را
?ترک کند، ام?ا با اصرار زیاد مسئو?ن، براى تشییع جنازه برادرش بهمشهد آمد.
?او مىگفت: راهى کهبرادرم انتخاب کرده بود، به مقصد رسید، پس من هـم اگـر در اینجـا راه او را
?ادامه دهم، برادرم راضىتر است تا اینکه در تشییع جنازهاش حاضر شوم.
?او در مراسم یاد بود برادر شهیدش، مکرّر به مادر خود مـىگفـت: دشـمنان اسـ?م از جـزع و فـزع
?بستگان شهدا مسرور مىشوند. بنابراین عملى که موجب شادى دشمن مىشود از شما سـرنزند. وى
?احتمال شهادت خود را نیز براى مادر بیان کرد و پیشاپیش مادر را براى قبول شهادت دو?مین شـهید
خانواده آماده کرد.
?وى پس از هفت روز، دوباره به منطقه آمـد و در عملی?ـات ط?ئی?ـه شـرکت کـرد. پـس از آن، بـراى
?تعمیرات زرهى با دیگربرادران همرزم خود به انرژى اتمى آبادان رفت. پس از مد?تى که بـه مرخـص?ى
?آمد، در سال 1362، با خانم حلیمه صادقیان لطفآباد ازدواج کرد و همسرش مد?ت هفت ماه در عقد
ایشان بود.
?یکى از خصوصی?ات و کما?ت اخ?قى او این بود که هیچ وقت کارهاى خوبى را که انجام مىداد براى
?دیگران بازگو نمىکرد و براى همین هیچ کس در محل از سـمت او بـا خبـر نبـود. بـارزترین صـفت
?اخ?قى که مورد اتفّاق اکثر دوستان و آشنایان شهید بود، شجاعت و بىباکى او بود که وى را سـرآمد
بسیارى از همرزمانشکرده بود.
?به گفته دوستانش او همیشه انتظار عملی?ات را مىکشید و پس از هر عملی?اتى، با ص?بت بیشتربراى
?عملی?ات بعدى آماده مىشد. شبهاى عملی?ات آن قدر براى او شیرین و خوب بود کـه گویـا در جـشن
عروسى شرکت دارد.
?{شهید عامل در نیایشهاى خود چنین مىگفت: بارالها! قدمى که در این راه گذاشتهام سعادتى بـوده
?که تو به من عنایتکردى، پس این افتخار را همیشه براى من حفظ کن و بـه مـن تـوان شـکر ایـن
?نعمت را عطافرما.}
?در 15 اسفند 1362، او براى مأموریتى از تهران به اهواز فراخوانده شد و به انتظـار عملی?ـاتى کـه در
?پیش بود روز شمارى مىکرد.خود او قبل از عملی?ات چنین گفت: آخرینعملی?اتى است که پیش رو
دارم. باید در این عملی?ات حضور داشته باشم.
?در 20 اسفند 1362 بهخطّ مقد?م اعزام شد. در شب 23 اسفند 1362، بـه عنـوان خدمـه تانـک در
?یک عملی?ات گسترده به قلب دشمن تاخت و در محور شرق دجله، با اصابت گلوله به پهلـو بـر زمـین
?افتاد و تا صبح در آن تاریکى ماند. امدادگران صبح او را یافتند و به یـاریش شـتافتند، ام?ـا بـه دلیـل
?خون زیادى که از او رفته بود، پس از سه روز بسترى شدن در بیمارستان صحرایى، به شهادت رسید
?و همان طور که در وصی?تنامه خود عنوان کرده بود، همچون امانتى به صاحب امانتبرگردانده شد.
?شهید حسن عامل، دو?مین شهید خانواده بود و پیکـر مطه?ـرش بعـد از انتقـال بـه مـشهد و تـشییع
?جنازه، در 3 فروردین 1364 در صحن مطه?ر امام رضا)ع( در کنار مزار برادر شهیدش به خاک سپرده ?شد.
بسیاری از مردم واژه بخشایش را دوست ندارند. بخشایش یعنی رها کردن و چیز مثبتی را جایگزین چیز منفی کردن. پالایش نیز نوعی بخشایش است و همه ما به آن نیاز داریم.
اگر پالایش را در پیش بگیریم هرگز چیزی را از دست نمیدهیم. هرگز آنچه را که عالیترین خیر و صلاحمان باشد از دست نمیدهیم.هروقت ان طور به نظر برسد که چیزی را از کف داده ایم، تنها به اینعلت است که دیگر برایمان سودمند یا موهبتی بی نظیر نبوده است .البته شایدخودمان فکر کنیم که بهترین بوده است اما عملاً آن را پشت سر گذاشته و به آن احتیاج زیاد نداریم. با این شناخت میتوان کم دست از سرش برداری دم و ذهن و دلمان را برای دریافت موهبت تازه بزرگتر خود بگشاییم.
آزادکردن دیگران به معنی آزاد کردن خودمان است .هرگاه نسبت به دیگران ، بهگرایشها و رفتارها و شکوه زندگی آنها احساس دلبستگی می کنیم شاید به این دلیل است که ناخودآگاه احساس وابستگی میکنیم و از اسارتی که خود آفریده ایم ساییده میشویم. وقت شخصی ما مسأله ای اوضاع و شرایطی را که احساس میکنیم ما را در فشار قرار داده رهامیکنیم، کلید را به سوی آزادی می چرخانیم.یادمان باشد ما حاکمموقعیتها هستیم نه برده آنها.
وقتی در کمال جرأت و شهامت، چیزی که ما را به اسارت درمیآورد رها میکنیم، به جای اینکه قربانی باشیمقادرمیشویم. اگر توانسته ایم که خودمان را به اسارت درآوریم پس میتوانیم خودمان را ازاین اسارت آزاد کنیم.
اگر مردم به جای واداشتن دیگران بهاینکه به دلخواهشان یا به گونه یی خاص رفتار کنند ، آنها را به حال خود رهامیکردند، بیشتر مسائل مربوط به روابط انسانی حل میشد.
اگر بخواهیم خود را از هرگونه مشکل ذهنی و جسمی رها کنیمو در زندگی با کوچکترین مسأله ناخوشایند روبرو نشویم باید دیگران را رها کنیم تااز راهی که دوست دارند به دنبال خواسته هایشان بروند. آنگاه راه گشوده میشود تا همهبتوانند از این خوان نعمت عالیترین سهمی را که دارند برگیرند. آزادی و آسایش ما وعزیزانمان به این عمل ما بستگی دارد.
بیشتر مواقعی که دعاهایمان مستجاب نمیشود به این دلیل استکه هنوز راه پالایش: آزاد گذاشتن دیگران و رها کردن بسیاری از موقعیتها ( مشکلمالی، بیماری،...) را در پیش نگرفته ایم.به محض در پیش گفتن راه پالایش، مسأله مانحل میشود و خیر و صلاحمان پدیدار میشود.
امت فاکس میگوید:اگر به چیزی یا کسینفرت بورزید، با حلقه ای کیهانی به او متصل میشوید و به بند او درمی آیید: به اسارت زنجیری راستین ، هر چند ذهنی. اگر در تمام دنیا تنها یک نفر باشد که بهراستی از او خوشتان نیاید همانا او کسی است که با حلقه ای محکمتر از فولاد خودتانرا به او وصل کرده اید.
دلیل اینکه گاه مردم ما را می آزارنداین است که روح آنها توجه الهی و دعای خیر ما را میجوید.اگر برای آنها برکتو آمرزش بطلبیم، دیگر آزارمان نمیدهند. از زندگیمان بیرون میروند و خیر و صلاحشانرا جایی دیگر می یابند.
تنها علاج قطعی برای رستاخیز سلامت وثروت و سعادت، به کار گرفتن قدرت شفابخش محبت از راه بخشایش و پالایشاست.
پدر پسر شجاع قبل از اینکه پسر شجاع به دنیا بیاد اسمش چی بوده؟؟؟!!!...
قابل توحه کسانی که فردا امتحان دارن!!!!
میدونی فرق ببر با امتحان چیه؟؟؟؟؟؟
ببر را وقتی میبینی می ترسی !
امتحان را اول می ترسی بعد نتیجش را میبینی!!!!
از یه جوجه تیغی میپرسن آرزوت چیه میگه آرزوم اینه یه کسی دست نوازش رو سرم بکشه...!
زنه به شوهرش میگه چند تا حیوان وحشی نام ببر :
طرف میگه : خودت، خواهرت، خدا بیامرز مادرت
کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد کاش می شد از میان لحظه ها لحظه دیدار را نزدیک کرد! لحظاتی را طی کردم تا به خوشبختی برسم : اما وقتی رسیدم دیدم خوشبختی همان لحظات بود .
برداشتی از کتاب فرمول نابغه ها تالیف برایان تریسی مترجم : محمد رضا آل یاسین
مطالعه ( ضلع نخست ): مطالعه در بهره وری فردی نقش عمده و اساسی به عهده دارد نه تنها تمرکز فکر را تقویت می کند این امکان را نیز فراهم می کند تا درباره مهارت ها و استعدادهای طبیعی خودتان معلومات بیشتری به دست آورده و کارآیی ها و استعدادهای نهانی تان را پرورش دهید .مارک تواین نویسنده نامدار جهان تنها با خواندن صفحه پاره کتابی که به هنگام عبور از جنگل و بر حسب تصادف با آن برخورد کرده بود زندگی اش را متحول کرد . همین یک ورق پاره که درباره سرگذشت ژاندارک بود بر اشتیاق مارک تواین نسبت به تاریخ دامن زد و سبب شد بدون آن که خود بداند در راه ترقی و طریق افتخار و اشتهار گام بردارد .متاسفانه در دنیای امروز مطالعه در زندگی مردم نه تنها نقش عمده ای ندارد بلکه به طور جنبی و حاشیه ای هم کمتر مورد توجه قرار می گیرد حتی در کشورهای پیشرفته نظیر آمریکا مردم به طور متوسط کمتر از یک کتاب در سال مطالعه می کنند و پنجاه و هشت درصد از مردم این کشور پس از فارغ التحصیلی حتی یک کتاب را به طور کامل نمی خوانند و هشتاد درصد کتاب های موجود در کتاب فروشی ها توسط بیست در صد مردم خریداری می شود طبق بررسی های انجام شده یکی از خصوصیات مردان و زنان کامیاب جهان آن است که به طور متوسط سالانه بیست کتاب را به دقت مطالعه می کنند و از این طریق با اشخاص برجسته به رایزنی و تبادل افکار پرداخته و گاه آنان را سمبل و الگوی خود قرار داده اند .
به هر حال اگر قصد دارید قابلیت ها و تواناییهای خود را شکوفا سازید ضرورت دارد از طریق مطالعه اطلاعات خود را در زمینه های مختلف افزایش دهید و شرح مختصری از بعضی مقالات در دفترچه ای جمع آوری کرده و گاه به گاه به آن مراجعه کنید .
گوش کردن به نوارهای سخنرانی ( ضلع دوم مثلث ) در آن جا که دانش و اطلاعات قدرت و توان بالقوه محسوب می شود و عصر حاضر سرشار از دانستنی ها ، تجربیات و اکتشافات تازه است بر شماست که همواره برای آموختن در کمین موقعیت ها باشید و از روش های مختلفی برای کسب اطلاعات سود بجویید به استناد آمار و مدارک، رانندگان خودروهای شخصی سالانه به طور متوسط بین هجده تا سی و شش هزار کیلومتر رانندگی می کنند به بیانی دیگر این افراد پانصد تا هزار ساعت یعنی وقتی معادل با یک تا دو هزار ساعت ، یعنی وقتی معادل با یک تا دو ترم دانشگاهی را در اتومبیل می گذرانند . این بدان معناست که تنها از طریق گوش کردن به نوارهای صوتی در اتومبیل تان می توانید از محاسن و مواهبی چون تجربه ، دانش و قوه ابتکار دیگران ، به نحو احسن استفاده کنید و به یکی از مطلع ترین و با انگیزه ترین افراد جامعه تبدیل شوید . طبیعی است که با استفاده از خطوط اتوبوس ، مترو و سایر وسایل نقلیه عمومی برای رفت و آمد می توانید با دقت بیشتری به نوارها گوش کرده و از آن بیشتر بهره برداری کنید به هر حال با گوش کردن به نوارهای سخنرانی و آموزشی در حین رانندگی و یا در وسایل حمل و نقل عمومی ، بر روی ساعت ها از وقت خود که به راحتی از دسترستان خارج می شود سرمایه گذاری کرده و از آ، در جهت رشد و ارتقای شخصیت خویش سود می برید .
شرکت در جلسات سخنرانی ( ضلع سوم ) بر خلاف اعتقادات غالب مردم ، دوره های آموزشی تنها به فضاهای آموزشی نظیر دبیرستان و دانشگاه محدود نمی شود به همین دلیل بد نیست بعضی اوقات در سمیناری شرکت کرده و ذهنتان را از آخرین نقطه نظرها و تجربیات افراد محقق ، اندیشمند سرشار سازید .امروزه با توجه به شیوه های گوناگون و متنوع کسب دانش ، غفلت از رشد و توسعه فردی قابل قبول نیست . مطالعه ، گوش کردن