افرادی که دچار کمبود عزت نفس هستند زندگی غیر مفرح و پیش پا افتاده ای دارند چرا که سعی دارند طوری زندگی کنند که از ترس ها و هیجانات به دور باشند و به همین دلیل بسیاری از فرصت های موجود برای نیل به موفقیت و رضایت خاطر در زندگی را از دست می دهند تصمیمات آن ها بیشتر بر مبنای حفاظت از خود و راضی نگاه داشتن دیگران است و این فرآیندی است که بدبختی های بیشتری برای آن ها به ارمغان می آورد
اگر از مبتلایان به این عارضه هستید ناامید نشوید پیشنهادهای زیر می تواند کارگشا باشد :
- اعمال و رفتار خود را به دقت تحت نظر بگیرید تا متوجه شوید چه چیزی شما را برمی انگیزد .اگر دچار وسواس برای جلب رضایت و تصدیق دیگران هستید و خود را تحت کنترل نیروهای خارجی قرار داده اید اگر بیش از حد نسبت به نظرات دیگران و این که در مورد شما چه فکری می کنند حساس شده اید اگر خیال می کنید هر جا می روید همه دارند شما را نگاه می کنند و وقتی در جمعی حضور ندارید همه پشت سر شما حرف می زنند و اگر خنده های دیگران را به این حساب می گذارید که دارند شما را دست می اندازند و به شما می خندند زما ن آن فرا رسیده که این طرز تفکر غیر منطقی را در بوته آزمایش قرار دهید و تلاشی جدی را برای در اختیار گرفتن زندگی تان آغاز نمایید شروع به انجام کارهایی کنید که دوست دارید تصمیمات مستقلی بگیرید که به نظرتان درست و در راستای علایقتان هستند اگر لازم بود همیشه می توان نظر یا کمک دیگران و یا حتی تصدیق آن ها را جویا شد ولی شما باید یاد بگیرید خودتان باشید و بتوانید تصمیماتی بگیرید که با شرایطتان سنخیت داشته باشد .
به یه نفر میگن شغل شما چیه ؟ میگه : یه مامور اطلاعات هیچ وقت شغلش رو لو نمیده
یه روز یه بچه به باباش میگه : پنکه سقفی سوخت باباش میگه : پانزده نفری می خوابین زیرش خوب آخرش همین میشه دیگه
دو تا احمق میرن یک رستوران کلاس بالا ، دو تا کوکا سفارش می دن بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارن شروع می کنن به خوردن گارسونه میاد میگه : ببخشید ، شما نمی تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید احمقا یک نگاهی به هم می کنن ساندویچاشونو با هم عوض می کنند .
یه روز یه نفر کاغذی پیدا می کنه که روش یه شماره تلفن نوشته بود زنگ میزنه به همون شماره و میگه : آقا من شماره تون رو پیدا کردم آدرس بدید بیارم خدمتتون !
یه نفر میره کله پاچه فروشی یارو میگه قربون چشم بگذارم ؟ طرف میگه : نه اقا حداقل صبر کن من برم قایم شم .
یه بار یه خسیسه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن به بچه هاش میگه بچه ها اگه بچه های خوبی باشین یه دفعه دیگه هم از اینجا ردتون می کنم .
یک بار یه پرتقال خودشو داشته به در و دیوار می کوبیده ازش می پرسن : چرا اینجوری می کنی ؟ می گه : می خوام خونی شم .
از یه احمق می پرسن : اگه دنیا رو بهت بدن چیکار می کنی ؟ میگه می فروشم میرم خارج
تربیت کودک، کار بسیار دشواری است و والدین به این نکته پی برده اند که نباید کودکان خود را به گفتن کلمات مودبانه و تشکر آمیز مانند " لطفاً " و " متشکرم " وادار کنند. زیرا این شیوه، اصلاً صحیح نیست و موثر واقع نمی شود.والدین همواره در آرزوی داشتن فرزند با ادب هستند، شاید به این دلیل که ادب و تربیت، زندگی را آسانتر می کند. فردی که در قبال دیگران مهربان و آماده به خدمت است، می تواند این انتظار را داشته باشد که دیگران هم نسبت به او همین رفتار را داشته باشند. همچنین ادب نشان دهنده آشنا بودن شخص با رفتارهای اجتماعی است.
البته تربیت کودک، کار بسیار دشواری است و والدین به این نکته پی برده اند که نباید کودکان خود را به گفتن کلمات مودبانه و تشکر آمیز مانند " لطفاً " و " متشکرم " وادار کنند. زیرا این شیوه، اصلاً صحیح نیست و موثر واقع نمی شود. آنها به جای پرسیدن سوالهای بی مورد از کودک خود (به طور مثال چرا این رفتار را از خود نشان دادی؟) می توانند با رفتارشان و نشان دادن عطوفت قلبی، الگوی خوبی برای آنها باشند. گاه یک لبخند صمیمانه یا در آغوش گرفتن کوتاه، تشکر را بهتر از کلمات نشان می دهد. به طور مثال برخی از کودکان دوست دارند بابت تشکر از مداد رنگیهایی که مادربزرگشان به او هدیه داده است، به جای اینکه دست او را بفشارند یا کلمات تشکر آمیز به زبان بیاورند،عکس او را با همان مداد رنگیها بکشند.
آداب غذا خوردن نیز اهمیت بسزایی دارد و باید به کودک تفهیم شود. به طور مثال باید به کودک توضیح داد که چرا با سر و صدا یا با دست غذا خوردن باعث عصبانیت دیگران می شود یا اینکه چرا ترک کردن میز غذا در صورتی که دیگران در حال غذا خوردن هستند، صحیح نیست و احساس بدی در آنها ایجاد می کند.
البته والدین باید متوجه باشند که سخت گیری بیش از اندازه به هنگام غذا خوردن یا تذکر دادن مداوم اشتباهات، باعث از بین رفتن احساس خوب کودک به هنگام صرف غذا می شود یا ممکن است او دیگر رضایت چندانی نداشته باشد که در جمع خانواده غذا بخورد.نکته دیگر این است که والدین هیچ گاه نباید نقش خود را در تربیت کودک به عنوان الگو فراموش کنند. پدران و مادرانی که همواره مراقب رابطه خوب خود با یکدیگر و دیگران هستند، نتیجه رفتار خود را سرانجام خواهند دید و کودکانی شایسته تحویل اجتماع می دهند.همان طور که والدین از فرزندانشان انتظار احترام دارند، خود نیز باید به فرزندانشان احترام بگذارند. به طور مثال کودک انتظار دارد که والدینش از او زمانی که در چیدن میز به آنها کمک می کند یا هنگامی که قرار ملاقات خود را با دوستش لغو می کند تا با آنها به دیدن مادر بزرگ برود، تشکر کنند
غضنفر بادکنک فروشی باز کرده بود اما بعد از مدتی ورشکست شد چون بادکنک هایش را به شرط چاقو می فروخت
غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش ، داشته می برده بالای ساختمون . صاحب کارش بهش میگه : تو که فرقون داری چرا اینا رو میگذاری رو کولت ! غضنفر میگه : اون دفعه با فرقون بردم اون چرخش پشتم رو اذیت می کرد
یکی میره دزدی صاحب خونه پا میشه میگه کیه اونجا ؟ میگه : هیچکی گربسن بععععع
یه نفر داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده آسفالت زیاد میاره سرعت گیر میذاره .
یه نفر شلنگ برمی داره و تلویزیون رو آب پاشی می کنه و میگه مگه نگفتم اینجا فوتبال بازی نکنید
شاید برایتان اتفاق افتاده است که به شخصی برخورد کنید و قبل از آن که عملا با او آشنا شوید دریابید که هر چه قدر هم تلاش کنید نمی توانید با او بسازید .
باورهای قدیمی زیادی وجود دارند مبنی بر این که افرادی را که نمی توانیم به راحتی تحمل شان کنیم در واقع منعکس کنده یک نقطه ضعف یا یک صفت ناپسند شخصیت خودمان که از آن بسیار بدمان می آید هستند به عبارت دیگر اگر به این دلیل که می ترسید در جمع صحبت کنید از خودتان بدتان می آید و همواره تلاش می کنید تا این احساس را تغییر دهید احتمالا از افرادی که همین مشکل را دارند متنفرید با این وجود به محض این که مشکلتان را برطرف کنید ممکن است احساستان نسبت به آن شخص به دلسوزی و ترحم تبدیل شود و شاید سعی کنید به او کمک کنید .
همیشه به خاطر داشته باشید که برای داشتن احساس رضایت نسبت به خودتان باید هماهنگی کاملی را بین دنیای درونی و بیرونی تان یعنی بین روح و جسمتان بین افکار و اعمال ، بین خودتان به تنهایی و خودتان با دیگران ایجاد و حفظ کنید .
همه ما قبول داریم که دنیای درونی مان بر عملی که در دنیای بیرونی مان انجام می دهیم تاثیر زیادی دارد به همین دلیل متخصصان به شما توصیه می کنند که درباره چگونگی دستیابی به هماهنگی درونی ، تعمق و تفکر کنید در این جا نیز چند پیشنهاد ارایه می شود که به خاطر سپاری آن ها بسیار مفید است : سعی کنید بیش از پیش دیگران را ببخشید و عفو کنید زیرا هیچ کس کامل نیست و همه انسان ها اشتباه می کنند . اشتباهات دیگران را بپذیرید اما اشتباهات خودتان را فراموش نکنید به یاد داشته باشید که فقط یک انسان بسیار قوی ، قدرت پذیرفتن اشتباه خود را دارد و حتی اگر در ابتدا دیگران شما را سرزنش کنند مطمئن باشید که بعد از مدتی برای صداقت و راستی تان ارزش قایل می شوند .
با افراد پیرامونتان ارتباط بیشتری برقار کنید و دست رد به سینه انزوا و گوشه گیری بزنید .دانشمندان تاکید می کنند که وقتی انسان ها در اجتماع زندگی می کنند و در محیط اطرافشان افراد دیگر حضور دارند خوشحال تر هستند واحساس تکامل و فضیلت بیشتری می کنند بنابراین نباید از ایجاد روابط دوستی عمیق بترسید اگر نمی دانید چگونه این کار را عملی کنید پیشنهاد می کنیم این گونه عمل کنید : به مشکلات دیگران بیشتر گوش دهید از خودپسندی و خود محوری دست بکشید و هر لحظه که فرصت یافتید به مردم کمک کنید احساس مفید واقع شدن ، به احساس صلح و آرامش نسبت به خودتان می انجامد .
اگر چه در زندگی روزمره ، عصبانیت و نگرانی زیادی وجود دارد اما به یاد داشته باشید که با فایق آمدن بر این احساس های ناخوشایند ، شخصیت شما قوی تر و محکم تر می شود و با مثبت اندیشی می توانید به مشکلات تان خاتمه دهید .
همان طور که قبلا گفتیم به عنوان یک انسان باید هماهنگی کاملی بین جسم و روحمان وجود داشته باشد بنابراین توجه به ظاهر فیزیکی تان را فراموش نکنید .
همواره پاکیزه و آراسته باشید اگر نمی توانید مشکل را به روش مناسبی برطرف کنید در این صورت باید خودتان را همان گونه که هستید دوست بدارید . به محض این که این گونه عمل کنید با دستیابی به آرامش و شادی حاصل از سرزندگی ، همین احساسات را در نگاه دیگران خواهید دید .
آخرین توصیه متخصصان به شما این است که هرگز از کمک یا نصیحت خواستن نترسید زیرا با این کار به خودتان کمک می کنید و به دیگران اجازه می دهید تا به شما بیاموزید که چگونه شخصیت خودتان را رشد دهید این امر همیشه منجر به ایجاد احساس فضیلت و تکامل در وجودتان می شود .
خودباوری زمینه ساز خود شکوفایی است
با خودباوری از نظر ذهنی و روانی احساس راحتی کرده و خود را آن گونه که هستیم می پذیریم و باور می کنیم از استعدادهایمان بیشترین بهره را می بریم و نسبت به عیوب جسمانی و ناتوانی های خودمان دیدگاهی واقع بینانه پیدا خواهیم کرد . زمان کمی را در استرس و اضطراب و حسادت سپری می کنیم و بیشتر اوقات آرامیم و نسبت به عقاید جدید گشاده رو ، خوشبین ، شوخ طبع و دارای اعتماد به نفس هستیم . نسبت به دیگران احساس خوبی داریم و به آن ها اعتماد می کنیم به علایق شان توجه و احترام می گذاریم و سعی نمی کنیم که بر آن ها تسلط و کنترل داشته باشیم با احساس مسوولیت ، تعهد می کنیم و نیز به اعمال خودمان همان حس را داریم دارای پندارهای واقع گرا هستیم و با محیط ازاطرفمان تا اندازه ای که ضرورت دارد سازگار می شویم .
برای خودمان سطحی از سازگاری را تعیین می کنیم تا بتوانیم به راحتی و با موفقیت به زندگی ادامه دهیم و به بودن مقداری از تعارضات و محرومیت ها در زندگی مان واقفیم .از همه مهمتر از سیستمی برخورداریم که از تجارب شخصی مان سرچشمه می گیرد یک احساس شخصی مبنی بر درست یا غلط بودن موارد .از چیزهای خیلی ساده لذت می بریم و بهترین حالت را از شرایط و اوضاع خودمان انتخاب می کنیم و نیز اجازه نمی دهیم دیگران معیارهایمان را مشخص کنند کارهایی را که باور داریم و از آن لذت می بریم انجام می دهیم و خیالات بیهوده نمی کنیم چون تحمل کردن موضوعات خیالی ، سخت تر از موضوعات واقعی است . از آن جایی که حسادت ، نفرت و کینه روح را غصه دار می کند آن ها را از خود دور می کنیم وقت خودمان را با افسوس خوردن در مورد موضوعات و اشتباهات گذشته هدر نمی دهیم و واقعیت را آن طور که هست می پذیریم و در مورد هر رویداد بررسی و تحقیق کافی به خرج داده و هر آن چه که می گوییم و در آن چه که عمل می کنیم صادقیم . نواندیش بوده و و جودمان به رشد و تحول اجتماع یاری می رساند . روابط اجتماعی خود را گسترش داده و به دیگران احترام متقابل می گذاریم و نیز سازگاری ما حل شدن در مسایل و یا تسلیم شدن نیست بلکه سکوی پرش و آماده شدن برای حرکت بعدی مان است عشق و انگیزه ما به یادگیری و دانستن بالا بوده و از انتقادات سازنده تشکر می کنیم همچنین پایه و اساس کار ما تفکر ، آگاهی ، تعادل ، خودکاوی و خودباوری است در هر شرایط زندگی طبیعی مان را حفظ کرده و می کوشیم ضمن بهره بردن از مواهب زندگی ، توانایی هایمان را بشناسیم و آن را رشد دهیم و به قله سربلند خودباوری و خودشکوفایی هر چه بیشتر نزدیک شویم .
عمر به خشنودی دل ها گذار تا زتو خشنود شود کردگار
گرم شو از مهر و ز کین سر باش چون مه و خورشید جوانمرد باش
یادداشت این هفته را تقدیم می کنم به همه شما همسرانی که به هر دلیلی فرزندی به جمع دو نفره تان اضافه نشده است .عزیزان این همه تقلا برای چیست ؟ مگر تنها تضمین خوشبختی و تداوم یک زندگی مشترک رضایت بخش حضور فرزند است ؟ قبول دارم که حضور فرزند در زندگی شیرین و لذت بخش است اما همه چیز نیست .روزهای قبل از ازدواج را به خاطر بیاورید سال های اول ازدواج را 000 یادتان هست هزار آرزو و تصمیم مشترک برای زندگی تان داشتید که شاید یکی از آن ها داشتن فرزند بود پس 999 آرزوی باقیمانده تان چه شد ؟
وای بر زنی که به خاطر صاحب فرزند نشدن شوهرش قصد جدائی داشته باشد وای بر مردی که وقتی فهمید همسرش صاحب فرزند نمی شود به بهانه این که من باید از خود وارثی داشته باشم دل همسرش را بشکند و او را طلاق بدهد و یا همسر دیگری اختیار کند .
مگر همسر شما چه گناهی داشته ؟ مگر قبل از ازدواج قادر به تشخیص باروری یا عدم باروری خود بوده ؟ خودتان را لحظه ای به جای او بگذارید دوست داشتید در این شرایط چه رفتاری با شما می شد ؟
آقای فهیم ، خانم هوشمند ! اگر در زندگی دچار روزمرگی شده اید اگر در زندگی خواهان تنوع هستید با صاحب فرزند شدن شاید تامدتی تغییری ایجاد شود اما باز به روند سابق بر می گردید.بهترین راه حل این است که دست از رفتارهای تکراری بردارید و خلاق باشید هر روز برای خود و همسرتان زندگی تازه ای خلق کنید تغییر و تنوع باید از درون شما باشد نه این که به عوامل خارجی وابسته شود باور کنید آن قدر راه های خلاقانه هست که تا پایان عمر می توانید از جمع دو نفره تان لذت ببرید و هیچ گاه خسته نشوید شاید رسالت شما کشف این راه های خلاقانه و انتقال آن به سایر زوج هاست .
مهربانان ! هزاران کودک هستند که چشم انتظارند تا بوسه ای از سر مهر به گونه هایشان بنشیند چه بهتر که این رسالت شیرین بر عهده شما باشد .
دوستان خوب من ! خودتان را از زنجیر چرا و سرزنش آزاد کنید و به جای آن ببینید که چه کارهایی می توانید انجام دهید یادتان باشد خوشبختی در درون شماست .
با تشکر از آقای احمد حلت مدیر مسئول مجله موفقیت