روز قدس در کلام امام خمینی (ره)
«روز قدس، روز اسلام است.
روز قدس، روز حیات اسلام است.
روز قدس، روزی است که اسلام را باید احیا کرد.
روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملت های مستضعف معلوم شود.
روز قدس، یک روزجهانی است؛ روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است.
روز قدس که هم جوار شب قدر است، لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدأ بیداری و هشیاری آنان باشد.
مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین، بلکه مستضعفین بدانند.
روز قدس که [در]آخرین روزهای شهر الله اعظم [واقع]است، سزاوار [آن] است که همه مسلمانان جهان، از قید اسارت و بردگی شیاطین بزرگ و ابرقدرت ها رهاشده و [به] قدرت لایزال الله بپیوندند».(1)
روز قدس درکلام مقام معظم رهبری
«روز قدس را گرامی بدارید و آن را گرامی بشمارید».(2)
«خودتان را برای راهپیمایی روز قدس آماده کنید، آن هم صحنه عظیمی است برای اینکه همه بدانند که ملت ایران در صحنه است، بیدار است، پابرجاست و از هیچ قدرتی و از هیچ قلدری در سطح عالم، باک ندارد».(3)
«مردم ایران به عنوان متولیان روز قدس، باید کاری بکنند که برای دیگر ملت ها سرمشق شود؛ چون هر سال ملت های دیگر در گوشه و کنار، حتی در خود اروپا و جاهای دیگر به تبع شما، روز قدس را گرامی می دارند».(4)
«روز قدس از روزهای مهم و تعیین کننده است. سال های متمادی است که سعی می شود مسئله قدس فراموش بشود. روز قدس درست تیری است به قلب این توطئه، حرکتی است برای خنثی کردن این توطئه خباثت آمیزی که استکبار و صهیونیسم و طرفداران و همکارانشان دست به یکی کرده اند تا به کلی مسئله فلسطین را به دست فراموشی بسپارند».(5)
پی نوشت
1-کلمات قصار،صص147 و 148.
2-سخنرانی 1370/1/16، به نقل از: نرم افزار به سوی نور، کاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
3-همان، سخنرانی 1371/12/7.
4-همان، 1376/10/26.
5-همان،1377/10/11.
منبع:نشریه اشارات، شماره 124
صبر
|
تحیة و سلام
منبع : مستدرک جلد2 ص68
منبع : وسائل جلد3 ص209
سلام به کودک دو اثر روانی دارد : برای سلام کننده باعث تقویت خوی پسندیده ی تواضع و فروتنی است، و برای کودک وسیله ی احیاء شخصیت و ایجاد استقلال است . طفلی که بزرگسالان به او سلام کنند و بدین وسیله از وی احترام نمایند، لیاقت و شایستگی خود را باور می کند و از کودکی معتقد می شود که جامعه او را انسان می شناسد و مردم به او اهمیت می دهند
منبع : مستدرک جلد 2 ص69
منبع : مستدرک جلد 2 ص69
منبع : غررالحکم ، ص579
از دوستان عزیز خواهشمندم، این مطالب را بخوانند تا متوجه شوند که چرا می گوییم مرگ بر امریکا یا مرگ بر سایر رژیم های مستکبر.
آثار محبت به خدا
1- دوستی با دوستان خدا:
وقتی محبت خداوند در دلی خانه کرد، آن دل محبت همه ی کسانی را که رنگ و نشانی از او دارند، در خود می یابد و به مقداری که این رنگ و نشان بیش تر و قوی تر باشد، علاقه و محبت نیز فزون تر می شود. در منظومه ی عاشقان و دوستان الهی که بر گرد کعبه ی وجود او حلقه زده اند، نزدیک ترین آن ها، رسول خدا (ص) و اهل بیت ایشان (ع) هستند که مظهر تمام و کمال حق و جلوه ی زیبایی های اویند. هرکس این خانواده را بشناسد و با فضائل اخلاقی آنان آشنا گردد، عشق به آنان را در خود می یابد.
2- پیروی از خداوند:
نمی شود انسان از صمیم دل کسی را دوست داشته باشد اما از فرمانش سرپیچی کند. این سرپیچی نشانه ی عدم صداقت در دوستی است. در شعری منسوب به امام صادق(ع) آمده است.:
خدا را نافرمانی کنی و اظهار دوستی با او نمایی؟
به جان خودم این رفتاری شگفت است.
اگر دوستی ات راستین بود، اطاعتش می کردی؛
زیرا دوستدار، مطیع محبوب خود است.1
برخی می گویند: قلب انسان با خدا باشد، کافی است و عمل به احکام دین ضرورتی ندارد، اعمال ظاهری و ظاهر انسان مهم نیست، آن چه اهمیت دارد، درون و باطن انسان است.
قُل اِن کُنتُم تُحِبّونَ اللهَ فَاتَّبِعونى یُحبِبکُمُ اللهُوَ یَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم و اللهُ غَفورٌ رَحیمٌ(2)
بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز دوستتان بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خدا آمرزنده ی مهربان است.
این توجیه، با کلام خداوند سازگار نیست. خداوند می فرماید اگر مرا دوست دارید و اگر محبت من در قلب شما قرار گرفته، شایسته است از دستورات من پیروی کنید. چگونه ممکن است کسی به دیگری اظهار ارادت و علاقه قلبی کند اما برخلاف خواسته ی او عمل نماید؟
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:
ما اَحَبَّ اللهَ مَن عَصاهُ 3 - کسی که از فرمان خدا سرپیچی می کند، او را دوست ندارد.
خواسته و فرمان خداوند، یعنی ((دین))، همان برنامه ی سعادت و راه رستگاری و کمال ماست. او نیازی ندارد تا به ما فرمان دهد و نیازش را برطرف کند. خداوند، در فرمان هایش فقط و فقط به مصلحت ما نظر دارد. مانند دوست ریاکاری نیست که فقط به خواسته ی دل ما توجه کند. او ناصحانه به ما هشدار می دهد که چه بسیار چیزهایی که شما خوشتان می آید ولی به ضرر شماست و چه بسیار چیزهایی که بدتان می آید اما به نفع شماست. حتی اگر احساس کنیم برخی دستور های خداوند سخت است، باید مطمئن باشیم که این دستور برای سعادت ما ضروری است. باید بگذاریم عشق به سعادت حقیقی در دل ما جوانه بزند، آن گاه خواهیم دید که سختی بر ما آسان خواهد شد.
امام سجّاد (علیه السّلام) در ابتدای یک مناجات، به خدا عرض می کند:
(( خدایا! کیست که شیرینی دوستی با تو را چشیده باشد و غیر تو را طلب کند؟))
آن گاه، پس از مقداری راز ونیاز، می گوید:
((ای آرزوی دل مشتاقان
و ای نهایت آرمان دوستان
دوستی تو را از تو می خواهم
و دوستی هر که تو را دوست می دارد
و دوستی هر کاری که مرا به تو نزدیک می کند.))4
3- بیزاری از دشمنان:
عاشق روشنایی، از تاریکی می گریزد. دوستدار زندگی و بقا، از نیستی و نابودی متنفر است. دل بسته ی عدالت و آزادی و صداقت و وفا، از ظلم و استبداد و ریا و بی وفایی بیزار است و آن کس که به دوستی با خدا افتخار می کند، با هر چه ضد خدایی است، مقابله می نماید. او دوستدار حق و دشمن باطل است.
لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَ الیَومِ الاخِرِ یُوادّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسولَه وَ لَو کانوا ءاباءَهُم اَو اَبناءَهُم اَؤ اِخوانَهُم اَؤ عَشیرَتَهُم5
هیچ قومی را نمی یابی که به خدا و روز واپسین ایمان آورده باشند در حالی که با کسانی که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند دوستی کنند، هر چند آنها پدران یا پسران یا برادران یا خویشانشان باشند.
حضرت علی(ع) در یکی از مراسم حج، که مسلمانان از نقاط مختلف به مکه آمده بودند، از طرف رسول خدا(ص) مأموریت یافت این خبر را به مردم برساند که خدا و رسولش از مشرکین بیزارند و به مشرکین اعلام کند که بهتر است توبه کنید و خود را از گمراهی نجات دهید6
4- مبارزه با دشمنان خدا:
عاشقان خدا پرچمدار مبارزه با زشتی ها، ستم و ستمگران بوده اند. همه ی پیامبران، از حضرت نوح(ع) و حضرت ابراهیم(ع) تا پیامبر اسلام ( صَلّی الله علیه و آله) زندگی خود را در مبارزه ی با ستم و پلیدی گذراندند و پرچم مبارزه را از نسلی به نسل بعد منتقل کردند. نمی شود کسی را دوستدار فضیلت ها و کرامت ها باشد و در جهان زشتی و نامردمی و ستم ببیند و در عین حال بتواند قرار و آرام بگیرد.
قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَه اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنا بُرَءاءُ مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللههِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدابَینَنا و َ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَالبَغضاءُ اَبَدًا حتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه7
همانا برای شما در (حالات) ابراهیم و کسانی که با او بودند سرمشق خوبی است، آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم و (آیین) شما را منکریم، و میان ما و شما برای همیشه دشمنی و کینه پدید آمده است تا وقتی که به خدای یگانه ایمان بیاورید.
از این رو ((جهاد در راه خدا)) در برنامه ی تمام پیامبران الهی بوده و بیش تر آنان در حال مبارزه ی با ستمگران به شهادت رسیده اند. امروزه نیز وقتی به حوادث جهان می نگریم، مشاهده می کنیم که مستکبران و ستمگران برای رسیدن به منافع و لذایذ دنیایی خود حقوق ملت ها را زیر پا می گذارند و حتی از داشتن یک سرزمین برای زندگی شرافت مندانه محروم می کنند. رنج و محرومیت مردم فلسطین نمونه ی آشکاری از رفتار مستکبران است که جز با مبارزه، برطرف نخواهد شد.
نتیجه این که:
دینداری با دوستی خدا آغاز می شود و برائت و بیزاری از باطل و دشمنان خدا را به دنبال دارد. به همین جهت اگر کسی بخواهد قلبش را خانه ی خدا کند باید شیطان و امور شیطانی را از آن بیرون نماید. جمله ی ((لا اِلهَ اِلَّا اللهُ)) که پایه و اساس بنای اسلام است، مرکّب از یک نفی و یک اثبات است: ((نه)) به هر چه غیر خدایی است و ((آری)) به خدای یگانه.8
پس دینداری بر دو پایه استوار است: تولّی (دوستی با خدا) و تبرّی (بیزاری از باطل) و به میزانی که دوستی با خدا عمیق تر باشد نفرت از باطل هم عمیق تر است.
امام خمینی((رحمة الله علیه)) در پیام ارزشمندی، بعد از تبیین دقیق مرزهای دوستی و بیزاری می گوید: (( مگر تحقق دیانت، جز با اعلام محبت و وفاداری نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود.))9
بر مبنای همین تحلیل، ایشان به مسلمانان جهان سفارش می کنند: (( باید مسلمانان، فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند.))10
(1): جاذبه و دافعه ی علی (علیه السّلام)، استاد شهید مرتضی مطهری،ص60
(2): آل عمران،31
(3): امالی شیخ صدوق،ص369
(4): مفاتیح الجنان، مناجات المحبّین از مناجات های خمس عشرة
(5): مجادله،22
(6): توبه،1تا3
(7): ممتحنه،4
(8): سیری در نهج البلاغه،استاد شهید مرتضی مطهری،ص285
(9)و(10): پیام امام خمینی رحمة الله علیه به مناسبت حج 1407 ه.ق برابر با 1366 ه.ش
روایات مختلفی به بیان آثار، فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم.
1- فرمایش حضرت ولی عصر (علیه السّلام) : بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت می شود.
3- اظهار محبت قلبی است.
4- نشانه ی انتظار است.
5- زنده کردن امر ائمه اطهار (علیه السّلام) است.
6- مایه ی ناراحتی شیطان لعین است.
7- نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان است.
8- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است، که اداء حق هر صاحب حقی،واجب ترین امور است.
9- تعظیم خداوند و دین خداوند است.
10- حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) در حق او دعا می کند.
11- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
12- شفاعت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ان شاءالله شامل حالش می شود.
13- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است.
14- مایه ی استجابت دعا می شود.
15- اداء اجر رسالت است.
16- مایه ی دفع بلا است.
17- سبب وسعت روزی است ان شاءالله.
18- باعث آمرزش گناهان می شود.
19- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود ؛ ان شاءالله.
20- سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود ؛ ان شاءالله.
21- از برادران پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خواهد بود.
22- فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) زودتر واقع می شود.
23- پیروی از پیغمبر و امامان (علیه السّلام) خواهد بود.
24- وفای به عهد و پیمان خداوندی است.
25- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می شود.
26- فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.
27- زیاد شدن اشراف نور امام (علیه السّلام) در دل او است.
28- سبب طولانی شدن عمر است، ان شاءالله.
29- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است.
30- رسیدن به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است.
31- سبب هدایت به نور قرآن مجید است.
32- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.
33- به ثواب طلب علم نائل می شود؛ ان شاءالله.
34- از عقوبت های اخروی ان شاءالله در امان می ماند.
35- هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.
36- این دعا اجابت دعوت خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
37- با امیرالمومنین (علیه السّلام) و در درجه آن حضرت خواهد بود.
38- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.
39- عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.
40- ان شاءالله از اهل بهشت خواهد شد.
41- دعای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شامل حالش می شود.
42- کردارهای بد او به کردارهای نیک مبدل می شود.
43-خداوند متعال در عبادت ، او را تأیید می فرماید.
44- ان شاءالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.
45- ثواب کمک به مظلوم را دارد.
46- ثواب احترام به بزرگ تر و تواضع نسبت به او را دارد.
47- پاداش خونخواهی حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السّلام) را دارد.
48- شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار (علیه السّلام) را می یابد.
49- نور او برای دیگران نیز- روز قیامت – درخشان می گردد.
50- هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.
51- دعای امیرالمومنین (علیه السّلام) در روز قیامت ، شاملش می گردد.
52- بی حساب داخل بهشت شود.
53- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند.
54- در بهشت جاودان است.
55- مایه ی خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل او است.
56- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.
57- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت نصیبش می فرماید.
58- در سایه ی گسترده ی خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل می شود – مادامی که مشغول آن دعا باشد.
59- پاداش نصیحت مومن را دارد.
60- مجلسی که در آن برای حضرت قائم – عجل الله فرجه – دعا شود، محل حضور فرشتگان می گردد.
61- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود.
62- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.
63- از نیکان مردم – پس از ائمه اطهار (علیه السّلام) – می شود.
64- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند اطاعتشان را واجب ساخته است.
65- مایه ی خرسندی خداوند عزوجل می شود.
66- مایه ی خشنودی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می گردد.
67- این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.
68- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد، ان شاءالله.
69- حساب او آسان می شود.
70- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود.
71-این عمل بهترین اعمال است.
72- باعث دوری غصه ها می شود.
73- دعای هنگام غیبت بهترازدعای هنگام ظهور امام (علیه السّلام) است.
74- فرشتگان درباره اش دعا می کنند.
75- دعای حضرت سید الساجدین (علیه السّلام) – که نکات و فوائد متعددی دارد- شامل حالش می شود.
76- این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.
77- چنگ زدن به ریسمان الهی است.
78- سبب کامل شدن ایمان است.
79- مانند ثواب همه ی بندگان به او می رسد.
80- تعظیم شعائر خداوند است.
81- این دعا ثواب کسی که با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شهید شده را دارد.
82- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم (علیه السّلام) شهید شده را دارد.
83- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان – عجل الله فرجه – را دارد.
84- در این دعا ، ثواب گرامی داشتن عالم هست.
85- پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.
86- در میان گروه ائمه اطهار (علیه السّلام) محشور می شود.
87- درجات او در بهشت بالا می رود.
88- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.
89- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود.
90- و رستگاری به سبب شفاعت فاطمه زهرا (علیه السّلام) را در پی دارد.
منبع : مکیال المکارم، ج 1 ، ص 351 ( ترجمه سیّد مهدی حائری قزوینی )
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (1)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (2)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (4)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
3. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل میشود.
4. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان میگردد.
5. فرشتگان و روح در آن شب نازل میگردند.
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان(عج) میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
1) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
2) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
3) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است.
4) برتر از هزار ماه: نزول همهی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است روشنیبخش که با تکرار تلاوت آنها، آموزشهای آنها به صورت هدفهایی برای ما در میآیند. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدفهای مطرحشده در دعاها گام برداریم.
بسم الله الرحمن الرحیم انشاءالله |
پاسخ اول:
مىدانیم یکى از صفات خداوند متعال، حکیم است; یعنى هیچ کارى را بدون حکمت انجام نمىدهد. اینکه خداوند نماز را واجب کرده است ـ با اینکه مىتوانست به صرف راز و نیاز اکتفا کند ـ حتماً دلیلى و حکمتى داشته که او با علم و تدبیر بىنهایتش از آن اطلاع دارد; چون اگر این گونه نباشد باید ـ نعوذ باللّه ـ بگوییم خداوند در واجب کردن نماز، کار عبث و بیهودهاى انجام داده است. پس، از حکیم بودن خداوند مىفهمیم که در وجوب و اقامه نماز فایدهها و آثار بسیار زیادى وجود دارد که چیزى جاى آن را نمىگیرد.
پاسخ دوم:
یکى از علتهاى تشریع احکام از طرف خداوند بر بندگانش، امتحان کردن آنهاست. خداوند از بین بندگان، آنان را که روحیه اطاعت کامل دارند بر مىگزیند و آنان که بىچون و چرا به فرمانهاى خدایشان عمل مىکنند در امتحان اطاعت از خدا نمره قبولى مىگیرند. پس یکى از علل واجب شدن نماز این است که خداوند قصد داشته است که با این دستور بندگانش را بیازماید تا معلوم شود چه کسى راز و نیاز خود با خدا را به همان صورت که خداوند فرموده انجام مىدهد و چه کسى سرپیچى مىکند; تا هر دو به پاداش و جزاى عملشان برسند.
پاسخ سوم:
مىپرسیم: پاکى دل یعنى چه؟ اگر بگویید: به معناى این است که انسان در دل خود نسبت به همه کس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیتهاى پلید و زشت نباشد; مىگوییم: پاکى دل به این معنا ـ یا به هر معناى دیگرى ـ وقتى مىتواند جاى نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بىنیاز کند که تمام فایدهها و آثار و حکمتهایى را که در نماز وجود دارد دارا باشد; آیا پاکى دل چنین جامعیتى دارد؟ اینک با ذکر فایدهها و آثار و فلسفه وجوب نماز پاسخ این پرسش را به خود شما وامىگذاریم.
آثار و فواید نماز [1]
نماز، آثار و فواید زیادى دارد که در اینجا به اهم آنها اشاره مىکنیم:
1ـ از بین بردن گناهان
قرآن کریم مىفرماید:
( و أقِم الصلوة طَرَفَى النّهار و زُلَفاً من اللّیل انّ الحسنات یُذهِبْنَ السیئات ذلک ذکرى للذّاکرین ) [2]
«در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بپادار، چه آنکه حسنات، سیئات را از بین مىبرد. این تذکرى است براى آنان که اهل تذکرند.»
در روایتى پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«کسى که طبق دستور خداوند وضو بگیرد و نماز بخواند تمام گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود.» [3]
2ـ طهارت روح
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«مَثَل نماز در بین شما مَثَل نهرى است که در نزد هر یک از شماست که در شبانه روز پنج بار خود را در آن مىشویید و با این شست و شو دیگر چرک و آلودگى در شما باقى نمىماند; گناهان نیز با نمازهاى پنج گانه شست و شو مىشوند.» [4]
3ـ راندن شیطان
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز، شیطان را روسیاه مىکند.» [5]
4ـ بازدارى از فحشاء و منکر
قرآن کریم مىفرماید:
( انّ الصلاة تَنهى عن الفحشاء و المنکر ) [6]
«نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مىدارد.»
5ـ استقامت و پایدارى
قرآن کریم مىفرماید:
( یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة ) [7]
«اى ایمان آورندگان! از صبر (روزه) و نماز یارى بجویید.»
از حذیفه روایت شده است که پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ هرگاه به اندوه یا مشکلى برخورد مىکرد نماز مىخواند. [8]
6ـ نزول رحمت الهى
امیرمؤمنان على ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«هنگامى که مؤمن به نماز مىایستد، شیطان به طرف او مىآید و به سبب رحمتى که آن مؤمن را از جانب خداوند در برگرفته، به او از روى حسد مىنگرد.» [9]
7ـ استجابت دعا
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«براى کسى که نماز واجبى را بخواند، در نزد خدا یک دعاى مستجاب وجود دارد.»
8ـ رسیدن به تمام خیرات
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز کلید هر خیرى است.» [10]
9ـ تقرب به خداوند متعال
نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: «نماز، مایه تقرب مؤمن است.» [11]
10ـ وارد شدن به بهشت برین
رسول خدا ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز، کلید بهشت است.» [12]
آن حضرت در روایتى زیبا براى نماز ده ویژگى ذکر کرده است:
«نماز ستون دین است; و در آن ده ویژگى وجود دارد: نورانى شدن صورت، نورانى شدن قلب، آرامش دهنده جسم، انیس قبر، محل فرود رحمت، چراغ آسمان، باعث سنگینى کفه ترازوى اعمال صالح، باعث کسب خشنودى خداوند، بهاى بهشت، سپر آتش; آن گاه فرمود: هر کس نماز را به پا دارد، به راستى دین خود را به پا داشته است و هر کس آن را ترک کند پس بىگمان دین خود را نابود کرده است.» [13]
در تفسیر نمونه نیز آثارى براى اقامه نماز ذکر شده است:
1ـ نماز سدى در برابر گناهان آینده است; چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مىکند و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانیم «ایمان» و «تقوى» نیرومندترین سد در برابر گناه هستند;
2ـ نماز غفلت زداست; نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىدهد، هشدار مىدهد، هدف آفرینش و موقعیت او را در جهان به او گوشزد مىکند;
3ـ نماز، خودبینى و کبر را درهم مىشکند; چه آنکه انسان وقتى در هر شبانه روز 17 رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانى بر خاک مىگذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مىبیند و پردههاى غرور و خودخواهى را از خود کنار مىزند;
4ـ نماز وسیله پرورش فضائل اخلاقى و تکامل معنوى انسان است; چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مىبرد و به ملکوت آسمانها دعوت مىکند; با فرشتگان هم صدا مىشود و خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مىبیند. تکرار این عمل در شبانه روز، آن هم با تکیه بر صفات خداوند، اثر قابل ملاحظهاى در پرورش فضایل اخلاقى در وجود انسان دارد;
5ـ نماز قطع نظر از محتواى خود، با توجه به شرایط صحت، به پاکى در زندگى دعوت مىکند; چرا که مىدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، آبى که با آن وضو یا غسل را انجام مىدهد باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج وقت، خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران;
6ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت مىکند; چرا که دقیقاً باید در اوقات معینى انجام گیرد و تأخیر و تقدیم آن، هر دو، موجب بطلان نماز است. [14]
فلسفه واجب شدن نماز
1ـ هشام بن حکم مىگوید: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسیدم چرا نماز واجب شده است با آنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان باز مىدارد و باعث زحمت و رنج جسمى آنها مىشود؟ حضرت در پاسخ فرمود:
«اگر به مردم به غیر از آمدن دین و وجود قرآن در بین آنها تذکرى داده نمىشد و بدون یاد و خاطره پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ رها مىشدند، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار مىشدند; آنها براى خود دینى و کتابى داشتند و عدهاى را به سوى آیین خود فرا خواندند و در راه آن، جنگیدند. اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خداى تبارک و تعالى چنین خواست که مسلمانان نام و یاد پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ و دین او را از یاد نبرند. از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزى پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را بر زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.» [15]
2ـ در روایتى از حضرت على ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود:
«خداوند براى پاک شدن بندگان از شرک ایمان را و براى دور ماندن آنان از غرور و کبر نماز را واجب کرد.» [16]
3ـ در روایتى امام رضا ـ علیهالسلام ـ در بیان علت وجوب نماز فرمود:
«نماز، طاعتى است که خداوند، بندگان را به آن امر کرده است; در نماز تعظیم و بزرگداشت خداوند است و هنگامى که بنده سجده مىکند، در واقع به آستان حق تعالى خضوع کرده است; نیز در نماز، اقرار کردن بنده به این است که بالاتر از او خداوندى وجود دارد که این بنده او را عبادت و سجده مىکند.» [17]
با توجه به آثار و فوایدى که تنها از نماز حاصل مىشود و با توجه به حکیم بودن خداوند و لزوم داشتن روحیه اطاعت بىچون وچرا از او و با نظر به این که وجوب نماز عللى داشته است، نتیجه مىگیریم که هیچ گونه مناجات و راز و نیازى غیر از نماز، فواید و آثار نماز را نخواهد داشت و صرف پاکى دل نیز ـ به فرض اینکه بدون نماز بتوان به آن رسید ـ براى انسان فایدهاى نخواهد داشت.
[1] - الصلاة ، محمد محمدى رىشهرى، ص 139. [2] - سوره هود (11) آیه 114. [3] - سنن ابن ماجه ، ج 1، ص 447. [4] - امالى مفید ، ص 189. [5] - الفردوس ، ج 2، ص 405. [6] - سوره عنکبوت (29) آیه 45. [7] - سوره بقره (2) آیه 153. [8] - مجمع البیان ، ج 1، ص 217. [9] - خصال ، ص 632. [10] - تنبیه الخواطر ، ج 2، ص 76. [11] - الجامع الصغیر ، ج 1، ص 314. [12] - عوالى اللآلى ، ج 1، ص 322. [13] - الاثنا عشریة ، ص 327. [14] - تفسیر نمونه ، ج 16، ص 291 ـ 294. [15] - علل الشرایع ، ص 317. [16] - نهجالبلاغه ، حکمت 252. [17] - الصلاة ، رى شهرى، ص 24. |