چرا باید به همسرانمان عشق بورزیم ؟
( قابل توجه خانمها )
1) شانه آنها محل امنی است برای آنکه هنگام ناراحتی سر روی آن گذاشته و به خواب شیرینی بروید .
2) سایه ی آنها پشت و پناهی است برای دلگرمی به زندگی و برای آنکه بدانی پشتیبانی داری .
3) آنها خیلی دیر عاشق می شوند اما زمانی که عاشق شدند عشقشان ابد خواهد بود .
4) برای فرار از دشواریهای زندگی بازوان قوی و مستحکم آنها محل امنی است.
5) وقتی که از شما غذایی خوشمزه و یا یک کیک شکلاتی داغ طلب می کنند بدانید که بیشتر از همیشه دوستتان دارند
6) توانایی آنها در حل مشکلات زندگی شما را آب دیده و محکم می کند
7) اگر چه مردها خیلی کم گریه می کنند اما وقتی می گریند از ته دل گریه کرده و مثل یک بچه مظلوم می شوند .
8) آنها کمتر حرف می زنند و بیشتر عمل می کنند
9) آنها اغلب راننده های ماهری بوده و از رد شدن در کوچه ای تاریک و خلوت باکی ندارند
10) آنهایی که اغلب به مادرانشان علاقه ی خاصی دارند به همسرانشان سفارش می کنند که هوای پدرشان را داشته باشد
11) آنها همیشه دوست دارند که حتی اگر چاق ، کچل و یا پشمالو هستند همسرانی زیبا ، آراسته و خوش اندام داشته باشند .
12) آنها تعمیر کاران قابلی هستند که بدون گرفتن دستمزد و گاهی داوطلبانه وسایل از کار افتاده ی خانه را تعمیر می کنند
13) آنها بر خلاف زنها اعتقاد چندانی به خواندن طالع بینی شان ندارند و هرگز به سراغ فالگیر نمی روند و حرف های فامیل و در و همسایه هم برایشان اهمیتی ندارد .
14) آنها به ندرت در مورد وزن و قد و سایز لباسشان دروغ می گویند و همچنین باکی از گفتن سن حقیقی خود ندارند
15) آنها اغلب خوش اشتها و پرخور بوده و به جای ظاهر غذا بیشتر به طعم آن اهمیت می دهند .
16) اغلب آنها نیز مانند بچه ها در لو دادن هدیه هایی که برای همسرانشان می خرند بی طاقت بوده و چهره شان به سرعت رازشان را فاش میکند
17) منفی بافی و بد بینی آنها به مراتب بیشتر از خانمها بوده و البته گاهی هم به نفع همسرانشان است .
18) آنها اغلب قادرند با چرب زبانی خاص خود و با یک تعریف کوچک دل همسرانشان را به دست آورند .
19) اکثر آنها در حالیکه نقابی خشن و جدی بر چهره دارند اما قلبی مهربان و عاشق را در پشت پرده ی غرورشان پنهان کرده اند .
20) آنها دارای مهارت خاصی هستند تا بتوانند با خیره شدن و نگاهی عمیق به چشمان همسرانشان به قلب آنها راه پیدا کنند و از راز های ناگفته ی آنها سر در بیاورند
21) اکثر آنها به هماهنگی رنگ لباسهایشان اهمیتی نمی دهند اما اگر همسرانشان این نکته را به آنها گوشزد کنند به طور حتم ترتیب اثر خواهند داد .
22) آنها وقتی بیمار می شوند مثل یک پسر بچه ی کوچولو خودشان را برای اطرافیانشان لوس کرده و مشکلاتشان را بزرگتر جلوه می دهند تا جایی که دل همسرانشان را کباب کنند
23) شما می توانید به راحتی و در یک چشم بر هم زدن شادی و غم را از چهره ی آن ها بخوانید .
24) آنها شدیدا به توجه و محبت همسری دلسوز و عاقل نیازمندند تا مثل پسر بچه های شیطان به بیراهه نروند .
پژوهش و اثر آن بر فرهنگ سازمان های کار
نیروی زاینده هر فرهنگی در جریان رویدادی پدید می آید که طی آن دانایی با پرسش ، فضایی چالش انگیز پدید می آورند فضایی که مدام با دانش جدید و پرسش های متنوع تر و بیشتر روبه رو می شود وجود چنین فضایی در حقیقت اساس تعریف از دموکراسی نیز هست جالب نیست اگر تصور کنیم که دموکراسی مجرد از چنین چالشی می تواند زایانده شود از همین روی فضای آن فضایی درونی است یا بهتر بگوییم درون زا است نه برون گیر و نیروی اصلی آن همواره حاصل اثر متقابل دانایی و پرسش است .
در جریان آنچه توسعه می نامند یک رویداد مهم و اساسی اتفاق می افتد و آن ایجاد رابطه فعال میان سازمان کار با پژوهش است در سازمان کار دانایی مسلط است و پژوهش همان فضایی است که با پرسش آفرینی این دانایی را به چالش می کشد طبیعی است که دانایی موجود در فضای کار با نیروی عادت که تمایل طبیعی هر موجود زنده ای است در مقابل هر پرسش مقاومت می کند بنابراین نقش دوم پژوهش نیز باید مورد توجه قرار گیرد و آن زایش دانایی جدید از طریق همین پرسش هاست به همین دلیل فضای توسعه چیزی جز آورد گاهی از دو نیروی دانایی مسلط و پرسش از آن نیست تو گویی هر یک باید نقش طبیعی خود را بازی کند سلاح دانایی مسلط از نقطه نظر فرهنگی عادت و محافظه کاری است و سلاح پرسش تولید دانش جدید و خصوصیت رادیکالیسم مقابل آن ، اما چه می گوید نسبت به فضای کار که جوهره کارش چیزی نیست جز مشتی دستورالعمل و فرامین اجرایی که به تکرار تبدیل شده است تکراری که دانایی را در حجاب خود فرو خورده است مشکل ترین کار در چنین فضایی نهادینه کردن پژوهش است هنگامی که هنوز دانایی در بین نیست چگونه می توان پرسش را مطرح کرد ؟ مگر آنکه انگیزه پرسش را در لفافه ای از تحریک دو نیروی ترس و طمع به جریان در آورد .کاری که معمولا در قلمرو اقتصاد سیاسی به آن رو می آورند روندی که جهت طبیعی اثر متقابل دانش پرسش را به بیراهه می کشاند چرا که از یک سو باید آنان را نسبت به آینده آنچه دارند به هراس افکند و طمع آنها را به آنچه که به عنوان مشتی دستورالعمل جدید دریافت می دارند تحریک کرد . این زبان از بیخ و بن با زبان علمی که در فضایی از چالش دانایی با پرسش ها پدید می آید متفاوت است در قلمرو علمی آنچه که انگیزه واقعی میان دانایی و پرسش است همان کنجکاوی است .
نکته دیگر آن است که در فضای فرهنگی حاصل از تاثیر طمع و ترس امکان ارزش گذاری دانش به نسبت توانایی متناسب با آن پدید نمی آید بلکه بر عکس امکان تحرک و تکامل پژوهش در سازمان های کار را بسیار محدود می کند نمونه اش اینکه هنوز در اولین مرحله ظهور پژوهش در سازمان های کار خود هستیم به عبارت بهتر هنوز نتوانسته ایم از میدان فردی که معمولا این انگیزه ها عمل می کنند به میدان جمعی تحرک های حاصل از عملکرد دانایی پرسش گام گذاریم .
معمولا سه مرحله تکامل حضور پژوهش در سازمان های کار وجود دارد اینان عبارتند از :
1) حضور به مثابه فرد
2) حضور به مثابه سازمان ساده و یک منظوره
3) حضور به مثابه سازمان های کمپلکس و چند منظوره
طبیعی است وضعیت پژوهش در کشور ما هنوز بدان گونه نشده است که ما بتوانیم سخن از نهاد های پژوهشی و ایجاد فرهنگ و زبان ارتباطی چالش پذیر و دانش زا بگوییم .آن دسته از سازمان هایی هم که پدید آمده اند بیشتر دولتی بوده و قابلیت خود را همواره به صورت منفعل نشان می دهند و نه خلاق .
بنابراین اولین وظیفه ما نسبت به سازمان های کار موجود در کشور آن است که از ظرفیت حضور علم در فرهنگ ارتباطی آنها از مدیریت تا کادر ها و حتی تا بازار یک بررسی همه جانبه به عمل آوریم پاسخ به این سئوال که هر سازمانی تا چه اندازه توانسته است میدانی قابل حضور زوج دانایی پرسش در خود پدید آورد به سهولت ما را قادر می سازد بدانیم تا چه حد می توانیم میدان پژوهشی فعال در آن به وجود آوریم در هر سه شاخه اصلی تکنولوژی ، یعنی نیروی زایش ، تبدیل و مبادله ( پژوهش ، تولید و تجارت ) باید این ظرفیت مورد بررسی قرار گیرد .جالب توجه شاید این نکته باشد که ما حتی بخش های پژوهشی خود را نباید از این قاعده مستثنی کنیم بر عکس اگر سازمان کاری دارای بخشی پژوهشی باشد که ناتوان از ایجاد فضای پرسش نسبت به دانایی خود باشد طبعا قادر نیست نوعی جهش فرهنگی در فضای دیگر پدید آورد .
ســلام
پس از تشهد در پایان نماز سه سلام است سلام نخست به رسول خدا (ص) . سلام دوم به خود ما و بربندگان شایسته خدا . سلام سوم بر همه فرشتگان . مومنان و …. سلام خواستاری سلامتی و خیر و برکت است ( سلام ) یکی از نام های پروردگار است و به این معنی است که آنچه از خداوند دریافت می کنیم خیر و برکت و لطف است .سلامی که در نماز بر پیامبر می دهیم همراه با رحمت و برکات الهی است و این بهترین شکل سلام است .سلام ما به پیامبر قدرشناسی از زحمات اوست که ما را هدایت کرده و با خدا آشنا و مرتبط ساخته است .نمازگزار وقتی در سلام نماز به همه مومنان و بندگان صالح و برخودش سلام می دهد احساس می کند که تنها نیست و یکی از آحاد امت بزرگ اسلام است و با مردان خدا در هر جای زمین احساس همبستگی می کند این ها گوشه ای از آیاتی بود که مسئله سلام در آنها مطرح است .
فســــاد در صنـعـت و راه هــای مـبــارزه بــا آن
مبارزه با فساد همیشه معضل مهم جامعه ما بوده است و علت آن است که هنوز نتوانسته ایم با این معضل از طریق تحلیل انتقادی رو به رو شویم به هر صورت معضل فساد را باید از طریق پاسخ به دو پرسش زیر دنبال کرد :1) ریشه های اصلی فساد از کجا ناشی شده اند ؟ 2) روش حل مشکل فوق چگونه است ؟
در مورد ریشه های فساد باید به این اصل مهم توجه داشته باشیم که هنگامی که یک سازمان پایه و توسعه ای نتوانست وظیفه اصلی اش را انجام دهد خود به خود ضرورت هایی پدید می آیند که بدترین روش مقابله با آنها ایجاد سازمان های ثانویه است آن هم در شرایطی که رفع ضعف در سازمان پایه آسان تری و ساده ترین راه است .اما در عوض ما به سوی تاسیس سازمان های ثانویه ای گام بر می داریم که مشروعیت خود را از طریق همین ضرورت های ثانویه کسب کرده اند از این رو فساد موجود در کشور ما حاصل دو ویژگی زیر است
1) مقاومت سازمان های ثانویه برای بقای خود از طریق بزرگ نمایی ضرورت هایی که از آنها مشروعیت حضور پیدا کرده اند .
2) کوشش این سازمان برای ایجاد مشروعیت های توسعه ای به صورت بیمار گونه که حاصل استمرار عمر آنها چیزی جز فساد نیست .
بگذارید با مثالی این نکته را روشن کنیم .مهم ترین وظیفه توسعه ای بانک ها آن است که بتوانند میان کارآفرینان بدون قدرت مالی با منابع مالی خود آن هم با درجه ریسک پذیری مناسب ، رابطه برقرار کرده و از این طریق مدام بر میزان و درجه ایجاد سرمایه های مولد و توسعه ای بیفزایند اما بانک ها چنین نمی کنند در حقیقت بانک ها منابع مالی خود را به دست کسانی می رسانند که دارای ثروت کافی هستند آنها برای کاهش درجه ریسک پذیری خود و ضعف شان در شناسایی توانمندی های کار آفرینانه تنها با همین ثروتمندان رابطه برقرار می کنند و به همین دلیل ساده مهم ترین رکن توسعه را که افزایش درجه ایجاد سرمایه مولد است در محاق بحران قرار می دهند .
طبیعی است که دولت ناچار می شود برای مبارزه با این ضرورت پدید آمده به ایجاد سازمان های ثانویه تن دهد به همین دلیل با یک دو جین سازمان های به ظاهر توسعه ای اما در حقیقت ثانویه و معطوف به ضرورت ها رو به رو می شویم سازمان هایی که فرزند نامشروع ضعف بانک ها در توزیع بهینه منابع مالی هستند .
اما کار در این جا پایان نمی پذیرد این سازمان ها که در حقیقت مهم ترین وظیفه شان ارائه خدمات کارشناسانه به بانک ها برای افزایش درجه و نرخ ایجاد سرمایه است با توجه به جاذبه های حاصل از اقتصاد سیاسی نفت به سرعت اهداف ثانویه برای خود دست و پا کرده و تبدیل به سرمایه گذاران تمام عیار می شوند آنها از این طریق برای خود مشروعیت حضور پیدا کرده و با سرعت حیرت آوری اقتصاد سیاسی جامعه را در شرایطی که جهان به سوی خصوصی سازی و بهینه سازی ساختار انگیزه های توسعه ای می رود به سرمایه داری دولتی آلوده کرده اند جالب آن است که بانک ها نیز نتوانسته اند از نیروی چنین جاذبه ای رها شوند آنها نیز به صورتی تمام عیار نقش خود را در افزایش نرخ ایجاد سرمایه های کار آفرینی به کنار گذاردند و خود تبدیل به سرمایه گذار شدند طبیعی است که چنین حجم عظیمی از سرمایه گذاری دولتی و شبه دولتی در مقابل ضعف شدید دولت در اصلاح انگیزه های مادی و تبدیل آنها به انگیزه های معنوی به ویژه در مدیران نهادهای صنعتی خود به سرعت موجب ظهور فساد می شود تقریبا تمامی مدافعان چنین حرکتی فراموش می کنند که چنین تجربه ای با سرمایه گذاری بسیار اندک و بازده بیش تر در دوره رضا شاه هم انجام شد که نتیجه آن را امروز در نهادهایی که هیچ یک نتوانسته اند نقشی توسعه ای و گسترش یابنده داشته باشند ملاحظه می کنند .نمونه تمام عیارش را می توانید در صنایع دخانیات ، نساجی ، سیمان و غیره ملاحظه کنید که هیچ یک تبدیل به سازمان های درون زا نشدند و آخرینشان که دخانیات است تنها به پشتوانه نیروی انحصاری توان حضور دارد .
برای مبارزه با چنین وضعی تنها کافی است که زنجیره سازمان های ثانویه را بگیریم و از این طریق به سازمان پایه و توسعه ای اولیه رسیده و از طریق رفع مشکلات ضرورت زای سازمان های مذکور نیاز به سازمان های ثانویه را از طریق رفع مشروعیت حضورشان به صفر رسانیم .
البته باید توجه داشته باشیم که برخی از این سازمان ها تبدیل به غول های سرمایه گذار شده اند چنین غول هایی به دلیل روند تحرک انگیزه های مادی در درون خود طبعا در مقابل هر تغییری مقاومت خواهندکرد اما اگر بتوانیم منابع تحت تملک آنها را میان ملت تقسیم کنیم به سهولت قضیه حل خواهد شد .
به هر طریق برای حل معضل فساد در بخش های صنعتی و توسعه ای کشور موضوع مهم آن است که چگونه از حضور انگیزه های مادی در جایگاه های مناسب بهره مثبت بریم .انگیزه های مادی چون یک چاقویند هم می توانند به درستی به کار برده شده و تحرک توسعه ای ایجاد کنند و هم می توانند چون شیطان فساد را به هر سو بپراکنند .
ده نکــتـه مـهـم بـــرای مــوفـقـیـت مـدیـــریـت
امروزه داشتن بیش از یک شغل در زندگی امری کاملا اجتناب ناپذیر می باشد صحبت بر سر انعطاف پذیری است در جوامع علمی و در قرن 21 همه ما در طول زندگی یاد می گیریم که تکنیکها و مهارتهای جدیدی را کسب نماییم و خود را به این تفکر عادت دهیم که در آینده در 2 ، 3 و حتی 4 زمینه شغلی متفاوت فعالیت نماییم .
برای اینکه در قرن حاضر از نظر شغلی موفق باشید باید به ده نکته زیر توجه کنید : همگام بودن با تکنولوژی : تاثیر پیشرفت سریع تکنولوژی در همه ابعاد زندگی به نحوی قابل مشاهده است ولی هیچ ترسی نداشته باشید لزومی ندارد که شما در هر رشته و زمینه ای متخصص باشید فقط باید پیگیر این مساله باشید که چه تکنولوژی جدیدی وارد بازار شده است و از آن برای افزایش تواناییهای شخصی خود استفاده کنید .
مدیریت اطلاعات : داشتن اطلاعات منبع بسیار با ارزشی برای هر مدیر محسوب می شود سعی کنید که اطلاعات خود را در همه زمینه ها گسترش دهید حافظه خود را تقویت نمایید تا اطلاعات کسب شده را فراموش نکنید و از آنها بتوانید در همه جا استفاده کنید .همچنین ضروری است اطلاعات جمع آوری شده را در جایی ثبت نمایید تا در صورت فراموش کردن بتوانید دوباره به آنها دست پیدا کنید /
تعادل احساسات : تقریبا در طول روز همراه انسان است بنابراین برقراری تعادل میان کارهای شخصی و شغلی به کنترل استرس کمک می کند داشتن تعادل در احساسات نشانگر دستیابی شما به چشم انداز مورد نظرتان است .
مدیریت ارتباطات : بر ارتباطات خود مدیریت کنید نه بر کارمندانتان . نکته مهم این است که بتوانید بدون بیان مشکلات در یک محیط کاری پر تحرک از نحوه ارتباط کارمندان تمام وقت ، پاره وقت ، قراردادی و آموزش دیده به ضعفهای موجود در سیستم پی برده و از توانایی های درونی آنها برای رسیدن به اهداف سازمان سود ببرید.
توانایی سازگار شدن با محیط : در دنیای به شدت متحول کار باید یاد بگیرید که خود را با شرایط محیطی پر تحرک تطبیق دهید یک مدیر موفق باید بتواند در ظرف یک دقیقه نقش خود را از سیاستگذار به حامی یا هدایت کننده گروه تغییر دهد .
مدیریت منابع : همواره میزان بودجه تخصیص یافته کم است بنابراین استفاده بهینه از منابع تحت اختیار توسط مدیر ضروری است تجربه و دانش کارمندان اهمیت فراوانی دارد و می توان از آن به عنوان یک عامل پیشبرنده برای شرکت استفاده کرد . کار مهم مدیر ، آموزش کارمندان ، ایجاد انگیزه همراهی در آنها و همچنین ایجاد زمینه های پیشرفت چشمگیر در سازمان است .
اخلاق خوب : مهارتهای رفتاری برای سازمان در حکم فیلتر است اخلاق خوب یک مدیر به تمام کارمندان منتقل می شود با اخلاق خوب می توانید صداقت ، وفاداری و همدلی را در کارمندان خود ایجاد نمایید .تقویت این عامل شخص را به سوی موفقیتهای اقتصادی هدایت می کند .
تنوع : امروزه مدیران با قشرهای مختلفی از مردم کار می کنند از این رو آشنایی با رفتارها و دیدگاههای آنان امری ضروری است .
هدایت نه مدیریت : مدیر باید همانند یک رهبر ، خلاق بوده به دنبال هدفهای بلند مدت باشد و کارکنان خود را مورد توجه قرار دهد ایجاد اعتماد و تحرک از ویژگیهای یک رهبر موفق است .
رویای شغلی : رویای شغلی شما نباید یک هدف مقطعی یا شخصی باشد امروزه مدیرانی موفق هستند که بتوانند میزان پتانسیل کاری موجود در سازمان خود را پیش بینی کنند و تشخیص دهند که اهداف شغلیشان تا چه میزان تحقق پیدا می کنند .
مسابقه دو و میدانی
روزی دو نفر به استادیوم رفتند و مسابقه دو میدانی را که در حال برگزاری بود مشاهده می کردند .
اولی : اصغری چرا اینا همه می دوند
دومی : خوب برای اینکه یکی از آنها برنده بشود .
اولی : خوب پس چرا بقیه می دوند ؟
روز تولد
دیوانه اولی : تو کی به دنیا آمدی ؟
دیوانه دومی : جمعه !
دیوانه اولی : چرا دروغ می گویی ؟
دیوانه دومی : چرا ؟
دیوانه اولی : آخر روز جمعه که تعطیل است !
خدمتکار زبل
صاحبخانه : که گفتی آشپزی هم بلدی ؟
خدمتکار : بله ، دو جور آشپزی بلدم !
صاحبخانه : چرا دو جور ؟
خدمتکار : این بستگی دارد که دلتان بخواهد باز هم مهمان به خانه بیاید یا هرگز نیاید .
سرباز ترسو
فرمانده : سرباز !بگو در جنگ چه وقت پیشروی میکنیم و چه وقت عقب نشینی ؟ سرباز : وقتی دشمن از رو به رو می آید عقب نشینی می کنیم و وقتی دشمن از عقب می آید ، باید پیشروی کنیم .
چه بنویسیم ؟ چگونه بنویسیم ؟
شما نیازی ندارید منفی ها را بر شمرید منفی در کنار مثبت معنا دارد . شما آن گونه مثبت ها را دامن زنید زیبایی ها را جلوه گر سازید ، خوبی ها را تحسین کنید .که منفی ها ، ناپسند ها ، دست و پاگیرها و بازدارنده ها در سایه بیفتد .پرتو نوشته تان را بتابانید روی زیبایی هایی که دیده نمی شود روی آن چه دارد می آید و هنوز شناخته نشده اما آمدنش مبارک است .نگاهتان را مثبت کنید کلامتان را امید بخش ، و موسیقی بیانتان را شوق آفرین .آرزوها را سرو سامان دهید احساسها را لطیف کنید و به خوانندگان کمک کنید آرزوهای بالا بلند داشته باشند . به آنها کمک کنید دور دور دورها را ببینند . کار شما آن نیست که آنچه را همه می بینند و می شناسند و از آن خسته شده اند به رخ شان کشید . کار شما آن است که آن را که نمی بینند و نمی شناسند و نیامده است ولی خواهد آمد به تصویر بکشید : آن را که زندگی شان را پر شکوه خواهد کرد و دوست داشتنی . به آنها یاد دهید چگونه روی پای خود بایستند چگونه قدم بردارند و چگونه آن را دوست دارند ، نیاز دارند ، قبول دارند ، بیافرینند .
شما باید فرهنگ (خواستن ) را بزرگ خواستن را متعالی خواستن را سرشت ثانوی خوانندگان خود کنید .نا امید کردن مردم ، تحقیر کردن آنها ، به انزوا کشیدن آنها .زخم ها را عمیق تر خواهد کرد دردها را دردناک تر و آدمها را ناتوان تر .
آنجا که گردن کشیدن کوه ، خروش دریا ، سرسبزی دشت ، پرتو آفتاب ، نسیم صبحگاهی هست ، نباید لجن ها را به هم زد، نباید مردم را از ریزش کوه و طوفان دریا و تاریکی شبها ترساند شما باید از زندگی مردم ، با مردم ، به زبان مردم ، آن گونه حرف بزنید که اندیشه های پربارتان را ، تجربه های غنی درس آموزتان را ، دانش به روز رسیده تان را ، چون آبی گوارا بنوشند و شیرینی گفتار را مزمزه کنند .که در این گفتار ها و نوشتارها هرگز نباید برتری خود را، داناتری خود را، پیشروی خود را ، به رخ آنان کشید اصلا نباید شما در ارائه آنچه به آن نیاز دارند دیده شوید .
تـشـهـد
تشهد از واجبات نماز است پس از هر دو رکعت ( و در نماز مغرب در رکعت سوم نیز ) باید نشست و تشهد خواند که شامل گواهی دادن به یکتایی خدا و رسالت پیامبر و صلوات بر او است .
باید دو زانو نشست بگونه ای که پشت پای راست روی کف پای چپ قرار گیرد و بهتر است سنگینی بدن به سمت چپ باشد .از آنجا که در اصطلاح قرآنی راست مظهر حق و چپ سمبل باطل است.
امیر المومنین (ع) در جواب این سئوال که چرا پای راست روی پای چپ قرار داده می شود فرمود : تاویلش اینستکه خدایا باطل را بمیران و حق را بر پای دار.
در تشهد گواهی به یگانگی خدا و رسالت پیامبر در کنار هم آمده و پیوند نبوت و رهبری را با توحید و عبودیت می رساند .
در حمد به زبان جمع اظهار عبودیت و استعانت می کردیم در تشهد به زبان اول شخص (شهادت می دهم ) است ، شاید گویای این باشد که این گواهی را هرکس باید با آگاهی و اعتقاد عمیق خود اظهار بدارد و بیعت خویش را با خدا و رسول خدا (ص) تجدید کند.
در شهادت به رسالت و عبودیت حضرت محمد (ص) ، هم عظمت مقام آنحضرت نهفته که خداوند شهادت به رسالت او را در کنار توحید قرار داده است هم پیوند نمازگزار را با خط رهبری الهی و قدردانی از او می رساند و هم مقدم بودن ( عبده ) بر ( رسوله ) می رساند.
که رمز رسالت پیامبر عبودیت اوست و چون بنده خدا بوده به مقام پیامبری برگزیده شده است.
دقت کنید !
تا وقتی بچه می خندد و سر حال است بغلش می کند روی زانواش می گذارد و برایش شعر می خواند با خنده اش می خندد و او را بغلش می نشاند فقط کافی است کمی بچه بی حال باشد یا سرما خورده باشد یا خدایی نکرده دل درد داشته باشد او هم اخم هایش را در هم می کند و یک گوشه می نشیند .
بچه که گریه می کنه سرش را تکان می دهد و غر می زند باید حواسم به او باشد و هم گریه بچه ، سرم داد می کشد که مواظب بچه نبوده ام اما خودش حتی یک لیوان آب هم دستم نمی دهد مدام طعنه می زند که مادر خوبی نیستم .
آیا او پدر خوبی است ؟ آیا فقط وقتی بچه خوشحال است او پدر بچه است ؟ زمانی که مریض می شود دیگر بچه اش نیست و من هم مادر خوبی نیستم ؟ راستی وظیفه یک مرد در خانه چیست ؟ آیا من اشتباه می کنم ؟ بچه داری کار زن است . اما پدر ها چی؟
سلام و درود بر شما ، که می خواهید غبار غفلت و نسیان ، از چهره ی (( امر به معروف و نهی از منکر )) بزدایید و این عظیم ترین فریضه ی الهی را از غربت در آورید .در سایه ی احیای این فریضه ، فرایض دیگر هم حیات می یابد و جان می گیرد .خوبان و پاکان در خوبی و پاکی تشویق می شوند و خطا کاران و بدان ، عرصه را بر خویش تنگ می بینند .
مجرمان و گنهکاران ، فضای جامعه را بر پاکان تنگ و آلوده می سازند و آنان را از حق داشتن محیطی دور از مفاسد محروم می کنند امر به معروف و نهی از منکر ، حق همه ی کسانی است که می خواهند در محیط و فضایی سالم و دور از بدی ها و گناهان زندگی کنند ، هم حق آنان و هم وظیفه ی آنان است . اگر جلو جرقه های فساد گرفته نشود ، جامعه را آتش فساد فرا می گیرد .اگر به تبهکاران و مفسدان اعتراض نشود ، در تباهی و فساد ، گستاخ تر می شوند . جامعه ای زنده است که این نظارت و امر و نهی و حساسیت ، در آن زنده باشد . بی تفاوتی و بی مسئولیتی در برابر ناهنجاریها و بی بندو باری ها و فساد گستری ها ، نشانه ی بی حسی و رخوت در عصبهای ایمان و وجدان است .
مگر می شود کسی به سلامت خود و خانواده اش حساس و علاقمند باشد ، ولی نسبت به مفاسد اجتماعی و افراد خطاکار و رواج گناهان بی تفاوت باشد ؟
هر کس نسبت به خوبی ها و بدی ها و مصالح و مفاسد ، حساس تر و مسئول تر باشد به همان اندازه زنده تر است .
جلوگیری و برخورد عملی نسبت به جرائم و مفاسد و مفسدان کار حکومت و نظام است .
اما … نفرت و بیزاری قلبی و (( تذکر لسانی )) وظیفه همه است مهم آن است که این موضوع ، در میان افراد جامعه به یک فرهنگ تبدیل شود فرهنگ عمومی !!کار ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر ، نه اقدام عملی ، بلکه احیای این فریضه و جریان سازی در جامعه است تا هر کس خود را مسئول بشناسد و بی تفاوت نباشد و فرهنگ (( به من چه )) رخت بربندد.
برادران و خواهران عزیز و با ایمانی که در این مسیر و برای این هدف مقدس می کوشند به تعبیر مقام معظم رهبری ، در محدوده ی (( تذکر لسانی )) وظیفه دارند و باید بکوشند تا این مرحله را به سطح جامعه و عموم افراد بکشانند و از غربت و انزوا در آورند . رهبر عزیز و بزرگوارمان ، بارها و بارها ، در جلسات و دیدارهای خصوصی یا سخنرانیهای عمومی بر این مسئله تاکید فرموده اند و به جد ، از ما خواسته اند که این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر را که وظیفه همگانی است و بر همه ، هم لازم است و هم ممکن ، رواج دهند و به فرهنگ عمومی تبدیل کنند و از برخورد فیزیکی و حتی درگیری لفظی هم بپرهیزند فقط تذکر دهند و بگذرند .
آنچه می خوانید ، گلچین و گزیده هایی از توصیه های مقام ولایت است تا نسبت به این وظیفه ی شرعی و انقلابی جدی تر بنگریم و با حضور کارساز و اثر گذار در این میدان ، به تکلیف خود عمل کنیم .
در جامعه ی اسلامی ، تکلیف عامه ی مردم امر به معروف و نهی از منکر با زبان است 000 چیزی که جامعه را اصلاح می کند همین نهی از منکر زبانی است . اگر مردم به آدم بدکار ، خلافکار ، کسی که اشاعه ی فحشا می کند و می خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد بگویند و ده ، صد یا هزار نفر و به طور کلی افکار عمومی جامعه روی وجود و ذهن او سنگینی کند این برای او شکننده ترین چیزهاست .
من می گویم مردم باید این روحیه را پیدا کنند مردم همانطور که نماز را واجب می دانند باید امر به معروف را واجب بدانند .فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر در مرحله ی زبانی آن ، وظیفه ی عموم مسلمین است و اختصاص به گروه و سازمان خاص ندارد . ائمه محترم جماعات و نمازگزاران مساجد نیز می توانند و موظفند به هر اندازه در وسع آن هاست در انجام این وظیفه ی بزرگ اقدام نمایند .
خدای متعال در زبان این اثر را قرار داده است در امر و نهی این اثر را قرار داده است ما چرا این حکمت الهی را درک نمی کنیم و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم الهی استفاده کنیم ؟
حرف بزنید ، بگوئید ، یک کلمه بیشتر هم نمی خواهد ، لازم نیست سخنرانی کنید کسی که می بیند خلافی را مرتکب می شود دروغی را ، غیبتی را ، تهمتی را ، کینه ورزی نسبت به برادر مومن را ، بی اعتنایی به محرمات دین را ، بی اعتنایی به مقدسات را ، اهانت به پذیرفته های ایمانی مردم را ، پوشش نامناسب را ، هرکدام از این کارها را کسی انجام داد یک کلمه ، لازم نیست با خشم باشد یک کلمه ی آسان بگویید (( این کار شما خلاف است نکنید )) شما بگوئید ، دیگری بگوید ، دیگری بگوید ، گناه در جامعه می خشکد . تاثیر امر و نهی زبانی اگر انجام بگیرد از تاثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است .
شما به غیر از زبان ، هیچ تکلیف دیگری ندارید نهی از منکر برای مردم ، فقط زبانی است البته برای حکومت اینطور نیست 000 البته منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر شما بعضی منکر بیاید در حالی که منکر نباشد باید معروف و منکر را بشناسید .آنچه مسئولیت شماست مسئله زبانی است یعنی شما باید کاری کنید که مردم امر و نهی زبانی را که مهمترین عامل و حتی از جهاد بالاتر است .
یعنی تاثیر از جهادی که توپ و تفنگ و بمب اتم است بیشتر است .انجام بگیرد و تحقق پیدا کند منتهی مردم که امتحان نمی کنند . یک بار امتحان کنند تا ببینند اگر نشد !000 جوانهای ما دلشان می خواهد که وقتی ما گفتیم امر به معروف کنید یک خنجر به دستشان بدهیم بگوییم اگر نشد بزن ! در حالی که این زدن یک کار دیگری است من اصلا این کار را از تو نخواسته ام من مرحله دوم را که زبانی است از تو می خواهم اگر همین کار انجام بگیرد و شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند بگویند : آقا نکن و بروند ده نفر بگویند نکن و بروند اگر کسی طاقت پیدا کرد این خلاف رادوباره انجام دهد نمی تواند بکند اینکه می بینید وقتی شما دوبار یا سه بار گفتید ( نکن ) او عصبانی می شود و می آید یقه ی شما را می گیرد پیداست این ضربه شکننده است اگر شکننده نبود عصبانیت نداشت .ناهی از منکر بگوید نکن و برود چرا می ایستد و می گوید نکن و دست به یقه می شود آن دست به یقه مرحله ی سوم است ما آن را از اینها نخواستیم .
شما ستاد امر به معروف و نهی از منکر نباید باشید ستاد ( احیاء ) امر به معروف و نهی از منکر باید باشید 000 امر به معروف متعلق به همه مردم است مگرمی شود یک ستاد ده نفره بنشینند سازماندهی ستادی امر به معروف در سطح کشور را بکنند ؟ شما بخواهید امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه احیا کنید این ، آن است که من خواستم بارها به طور مکرر گفته ام و متاسفانه به گوش افراد هم این حرف نمی رود 000 شما احیاء امر به معروف و نهی از منکر باشید تا سازماندهی امر به معروف و نهی از منکر .
این سه مرحله را که وجود دارد ( قلبی ، زبانی ، عملی ) شما باید اینها را احیاء کنید و عمده و اساس قضیه و از همه مهمتر مرحله ی دوم است که می تواند همه ی اوضاع و احوال را به کل منقلب کند .
باید نگاه کنید ببینید کدام منکر باید نهی شود کدام منکر حالا باید نهی شود ؟ کدام منکر واقعا منکر خطرناکی برای ماست ؟ 000 ما باید ببینیم که چه چیز هست که در مقابل سلطه ی اشرار است ؟ آن امر به معروف و نهی از منکر برای ما لازم است مصداقش را شما باید پیدا کنید مواردش را شما باید پیدا کنید بینش سیاسی لازم است 000 شما در این قضیه آن درک سیاسی را به کار بگیرید ( نه اینکه ) چشم را ببندید و فقط یک شعار نهی از منکر بدهید !
اگر کلام از زبان شخص خاصی اثر دارد نه دیگران . امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن شخص واجب عینی است
اگر با اشاره ، خلافکار دست از خلاف برمی دارد برخورد شدید و بیش از این که توهین به او باشد جایز نیست .
اگر نهی ما از حجم گناه می کاهد ولی گناه را ریشه کن نمی کند باز هم واجب است در امر به معروف و نهی از منکر ، لازم نیست که صد در صد به نتیجه برسیم حتی اگر یک درصد اثر داشت واجب است .
اگر به خاطر نهی ما ، دست از گناه بزرگ بر می دارد ولی گناه کوچک انجام می دهد باز هم واجب است .
اگر نهی مکرر موثر است تکرار واجب است .
اگر امر و نهی دسته جمعی موثر است به صورت دسته جمعی واجب است .
اگر سکوت ما سبب جرات بیشتر گناهکاران می شود سکوت حرام است .
اگر امر و نهی ما در خلافکار اثری ندارد ولی در دیگران موثر است امر و نهی واجب است .
اگر سکوت ما سبب وهن اسلام ، یا ضعف عقاید مسلمانان شود سکوت حرام است .
اگر رفت و آمد با گناهکار ، از مقدار گناه می کاهد این رفت و آمد واجب است .
اگر رفت و آمد با گناهکار ، بر بعضی افراد خانه اثر موقت می گذارد این رفت و آمد واجب است .
اگر قطع رابطه با گناهکار ، او را از گناه باز می دارد این قطع رابطه واجب است .
اگر رفت و آمد با کسی ، او را در گناه جسورتر می کند این رفت و آمد حرام است .
منابع :
1) سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اعضای ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر13/8/70 و پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران 22/2/77
2) نظرات حضرت امام خمینی (ره ) در تحریر الوسیله
التماس دعا