علل و عوامل گرایش به اعتیاد در نوجوانان و جوانان
خصوصیات شخصی:
اعتماد به نفس پائین : برخی از نوجوانان و جوانان علیرغم داشتن استعداد و توانمندی نگرش منفی به خود داشته ، خود را بی ارزش می پندارند و در اکثر موارد احساس شکست و ناکامی نموده ، به جای حل مشکل ، خود را سرزنش می نمایند .
عدم ابراز وجود : برخی از نوجوانان و جوانان قادربه اظهار و ابراز توانمندیهای خود نمی باشند آنها در برخورد با محیط به صورت غیر فعال رفتار می کنند قادر به بیان افکار ، نظرات و پیشنهادات خود نمی باشند و در برابر خواسته های غیر منطقی دیگران نمی توانند مخالفتی از خود نشان دهند . عدم توانایی (( نه )) گفتن نمونه ای از این موارد است .
عدم توانایی نه گفتن در مقابل فشار همسالان و دوستان : گاهی ما قدرت (نه) گفتن در مقابل پیشنهادات غیر منطقی دیگران را نداریم و فکر می کنیم اگر به آنها ( نه ) بگوییم نشانه ی ضعف ماست و در جمع آنان پذیرفته نخواهیم شد و تصور می کنیم همیشه باید مورد تایید دیگران باشیم و اگر غیر از این باشد فاجعه آمیز خواهد بود بنابراین با این طرز تفکر به خواسته های غیر منطقی آنان تن در می دهیم .
تزلزل در تصمیم گیری : تجزیه و تحلیل نادرست موضوعات ، عدم ارتباط صحیح بین آنها و ترس از عواقب احتمالی ، می تواند منجر به تزلزل در تصمیم گیری شود .
گوشه گیری و انزوا طلبی : در برخی موارد مشاهده می شود که نوجوانان و جوانان از اطرافیان خود ، دوری کرده و ارتباط بین فردی و اجتماعی کمی دارند به همین دلیل ممکن است به مرور منزوی شوند .
نگرش مثبت به مواد : گاهی نوجوانان و جوانان تصور می کند که مصرف مواد می تواند آنها را در جمع مطرح سازد و به این ترتیب احساس بزرگی نمایند که این تصور اشتباه ممکن است زمینه ساز گرایش به مصرف مواد باشد .
عدم مسئولیت پذیری : جامعه و ارزش های آن نقش های متفاوتی را به افراد محول نموده و در مقابل هر نقش مسئولیتی قرار داده مانند نقش پدر ، مادری ، فرزندی و اجتماعی ، عدم پذیرش مسئولیت ها می تواند زمینه را برای بروز ناهنجاریهای فردی ، اجتماعی به وجود آورد
عدم تحمل ناکامی و شکست : زندگی گاهی همراه با شکست و ناکامی است برخی از ما احساس می کنیم که نباید با ناکامی مواجه شویم و زندگی همیشه باید بر وفق مراد ما باشد بنابراین به خودمان می قبولانیم که همیشه باید بدون مشکل باشیم لذا با این طرز تفکر ، قدرت تحمل شکست را نداریم و به محض روبرو شدن با ناکامی از هم می پاشیم .
تکانشگری : برخی از ما بنا به خصوصیات شخصیتی که داریم بدون تفکر و تجزیه و تحلیل مسایل به صورت ناگهانی و براساس احساسات و هیجانات اقدام به عمل می کنیم در حالی که به عواقب نهایی آن کار نمی اندیشیم .
عدم پایبندی مذهبی : نقش اعتقادات دینی و مذهبی در پیشگیری از آسیب ها و انحرافات اجتماعی انکار ناپذیر است لذا عدم پایبندی به اصول مذهبی می تواند یکی از علل گرایش به سمت مصرف مواد باشد .
باورهای نادرست در مورد مصرف مواد : برخی از جوانان و نوجوانان به اشتباه تصور می کنند که با دیگران فرق دارند و مصرف گاه گاه مواد مخدر برایشان مشکل ایجاد نمی کند در حالی که براساس تحقیقات موجود مشخص شده که اکثر معتادان ، اعتیاد خود را با مصرف تدریجی و به اصطلاح تفریحی و گاه به گاه شروع کرده اند .
افسردگی : گاهی در دوره ای از زندگی احساس می کنیم که خلقمان تغییر کرده است غمگین و پژمرده ایم و نسبت به خود، جهان و آینده بدبین شده ایم و تمایل نداریم با دیگران ارتباط برقرار کنیم از زندگی کردن و از همراهی با دیگران لذت نمی بریم و حوصله ی انجام کارها را نداریم این حالات باعث آزار و اذیت ما می شود برای رهایی از این حالتها به جای این که برای درمان به متخصصان مربوطه مراجه نماییم مصرف مواد را به غلط راهکار مناسب انتخاب می کنیم .
اضطراب : برخی از ما ممکن است بیش از حد دلواپسی ، گوش به زنگ حوادث و نگران آینده باشیم ، حتی ممکن است علایم جسمی اضطراب ( تپش قلب و … ) در ما ظاهر شود این حالات بسیار ناخوشایند بوده و لازم است با مراجعه به متخصصان نسبت به درمان خود اقدام کنیم .
اختلال شخصیتی : برخی ازافراد طی مراحل رشد شخصیتی خود دچار مشکلاتی می شوند که باعث بروز صفات و رفتارهای نابهنجار در آنان می گردد در چنین مواردی امکان گرایش به انحرافات اجتماعی زیاد است ( به عنوان مثال افرادی که مبتلا به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی اند قانون گریز بوده و اغلب درگیری قانونی دارند )
بیماریهای جسمی : برخی از بیماریهای جسمی ( سردرد ، کمر درد و … ) ماهیتی مزمن داشته و در دوره ای طولانی از زندگی با فرد همراه می باشند این بیماریها ممکن است نسبت به درمان های رایج مقاوم باشند ما باید نسبت به این وضعیت آگاهی داشته و از توسل به روشهای غیر علمی ( خود درمانی ) پرهیز نماییم .
پیشگیری از اعتیاد در نوجوانان و جوانان :
پیشگیری به مفهوم رعایت کلیه ی عوامل و اقدامات ، قبل از بروز هر گونه بیماری یا اختلال می باشد بنابراین پیشگیری از اعتیاد شامل مجموعه یی از فعالیتها می باشد که در جهت کاهش عوامل خطر و افزایش عوامل حفاظت کننده اقدام می کند لذا با توجه با این که پیشگیری بهترین انتخاب است به بررسی روش های کاربردی به شرح ذیل می پردازیم .
افزایش آگاهی از خطرات و مضرات مواد مخدر : با مطالعه کتاب ها ، مجلات و مقالات می توانیم اطلاعات مفیدی درباره ی مواد مخدر ، آثار و عوارض آنها به دست آوریم .
برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت و تقویت فعالیت های جایگزین : اوقات فراغت زمانی است که ما فارغ از برنامه های روزمره زندگی هستیم اهداف اصلی در برنامه ریزی اوقات فراغت شامل برنامه هایی برای استراحت و رفع خستگی ، ایجاد امکان و فرصت لازم برای تفریح ، گسترش استعدادهای فردی و فرهنگی و مشارکت اجتماعی می باشد بنابراین در این گونه برنامه ریزی ها ، اهداف ذکر شده باید مورد توجه قرارگیرد اوقات فراغت برای نوجوانان و جوانان می تواند نقش کلیدی در به وجود آمدن یا جلوگیری از آسیب را داشته باشد .
تقویت مهارت ها ی فردی و اجتماعی : برای برقراری ارتباط با دیگران لازم است با آنها همدلی و هم حسی نموده و اصولی مانند توجه به حقوق دیگران ، مسئولیت پذیری ،
انتقاد پذیری و 000 را رعایت کنیم .
تقویت اعتماد به نفس و داشتن تصور مثبت از خود : اگر توانمندیهای خودمان را باور داشته باشیم می توانیم با آرامش کامل و به طور موثر با حوادث محیطی مواجهه و مقابله نماییم .
افزایش مهارت های زندگی مانند مهارت حل مساله: در برخورد با مشکل ابتدا باید با تفکر منطقی ، موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده راه حل های متفاوتی را در نظر بگیریم و در نهایت منطقی ترین ، مناسب ترین و ساده ترین راه را انتخاب کنیم .
تقویت مسئولیت پذیری : باید در قبال خود و دیگران ، متعهد و مسئولیت پذیر بوده و عواقب اعمال خود را بعهده بگیریم
عدم ارتباط با افراد معتاد : یکی از عوامل مهمی که می تواند ما را به سمت اعتیاد بکشاند معاشرت با افراد معتاد است زیرا آنان دوست دارند ما نیز مثل آنها باشیم بنابراین برای سالم ماندن ، همواره باید دوستان سالمی داشته باشیم .
عدم شرکت در مجامع آلوده : براساس تحقیقات و آمارهای موجود 8/59 % از معتادان اولین بار اقدام به مصرف مواد را ، شرکت در جشن ها و میهمانی های ناسالم ذکر کردده اند بنابراین عدم حضور در این گونه مراسم لازم و ضروری است .
حتما برای شما پیش آمده است که به دوستی زنگ بزنید و از آن طرف سیم ، پیامگیر یا پاسخگوی اتوماتیک برایتان یک قطعه موسیقی بنوازد یا شعری زمزمه کند بین ایرانیان با ذوق کسانی هستند که به جای دو کلمه خشک و خالی عدم حضور خود در خانه را با کلام منظوم در تلفن اعلام می کنند .
یکی از همین جماعت از دوست شاعر خود که شاعری طناز ( طنز پرداز ) است درخواست کرده بود برایش یک دوبیتی بسازد تا روی دستگاه ضبط کند ایشان هم اینگونه سارییده است .
شرمنده از آنم که نباشم به سرایم تا با تو سلامی و علیکی به نمایم
گر لطف کنی نمره و پیغام گذاری پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم
اما کار به همین جا خاتمه پیدا نمی کند ، درخواست دوست ، راهنمای ذهن شاعر می شود که سری بزند به خانه شعرای پیشین و بیندیشد که اگر حافظ ، خیام ، فردوسی و مولانا در عصر پیغام گیر و پاسخگویی اتوماتیک زندگی میکردند چه کلامی روی این تلفن می گذاشتند .و این است حاصل این تحقیق در منزل حافظ !!
رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام آن زمانی کو باز گردد خانه ی خود غم مخور
در منزل سعدی از آوای دل انگیز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ فلک گر فرصتی دادی به دستم
در منزل خیام این چرخ فلک عمر مرا داد به باد ممنون توام که کرده ای از ما یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد
در منزل فردوسی نمی باشم امروز اندر سرای که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب چو فردا برآید بلند آفتاب
در منزل مولانا به هر سماع از خانه ام ، رفتم برون رقصان شوم ، شوری برانگیزم به پا خندان شوم ، شادان شوم برگو به من پیغام خود ، هم نمره و هم نام خود ، فردا تو را پاسخ دهم ، جان تو را قربان شوم .
از حضرت فاطمه (س) روایت است که از پدر بزرگوارش نبی اکرم (ص) سئوال کرد یابن رسول الله افرادیکه از مردان و زنان نسبت به نماز بی اعتنا هستند و نماز را سبک می شمارند چه عواقبی در پیش دارند .نبی اکرم (ص) فرمودند : یا فاطمه هر کس از مردان و زنان به شئون نماز بی اعتنا باشند خداوند او را مبتلا می سازد به پانزده بلا ، شش تای از آن ها در دنیا دامنگیرش می شود سه تا موقع مردن و سه تای دیگر در میان قبر و سه تا هم زمان خروج از قبر ،
اما بلاهایی که در دنیا دامنگیرش می شود .
اول : خداوند برکت را از عمرش بر می دارد ( موفق به کا رخیر نمی شود )
دوم : خداوند برکت را از رزقش بر می گیرد ( یعنی همیشه وانفسا می گوید )
سوم : سیمای صالحین را از چهره اش می گیرد .
چهارم : هر عملی که انجام می دهد پاداش داده نمی شود .
پنجم : دعایش به آسمان نمی رود .
ششم : حظ و نصیبی در دعای خوبان و صالحان ندارد .
اول : آنکه ذلیل از دنیا می رود
دوم : گرسنه جان می دهد .
سوم : اگر چه همه ی آبهای دنیا را به حلقومش بریزند باز هم تشنه می میرد
اول : خداوند ملکی می گمارد او را در قبرش زجر دهد
دوم : او را در میان قبر در فشار و تنگنایی قرارش می دهد .
سوم : قبرش را تاریک و ظلمانی می گرداند .
اول خداوند ملکی را موکل می سازد او را با صورت در زمین می کشد در حالیکه خلائق به او می نگرند
دوم حسابش را سخت می گیرد
سوم : خداوند با نظر لطف و عنایت به او نظر نمی کند و او را پاک نمی گرداند و برای او عذابی است دردناک .
کتاب : فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی ص 275 تالیف حاج شیخ احمد رحمانی همدانیعید سعید غدیر که عید ولایت سید اوصیای الهی امام علی (ع) است همانند عید قربان و عید فطر از ایام الله محسوب می شود .پیامبر اکرم درباره روز عید غدیر فرمود : روز غدیر خم برترین اعیاد امت من است و آن روزی است که خدای متعال به من فرمان داد تا برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچم هدایت امت نصب کنم و آن روزی است که خدا دین را در آن کامل کرد و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برایشان پسندید .
آداب عید غدیر : 1- روزه داری که اجر فراوانی دارد و کفاره گناهان است .2- زیارت امیر مومنان یا زیارتهای مخصوص ، از جمله زیارت امین ا…3- دعاهای مخصوص و مشترک این روز از جمله دعای ندبه 4- نمازها و سجده های مخصوص این روز 5- تهنیت گفتن به برادران دینی در ملاقاتها با جمله ( الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین والائمه (ع)
6- پوشیدن جامه های نیکو ، زینت کردن و استفاده از بوی خوش .7- شادی کردن و شاد کردن شیعیان و در گذشتن از خطاهای ایشان 8- برآوردن نیازهای مومنان و هدیه دادن به آنان 9- صدقه دادن به فقیران 10- ارتباط با خویشاوندان و توسعه دادن بر خانواده خود ( افزون امکانات رفاهی )11- اطعام مومنان که همانند اطعام پیامبران و صدیقان است 12- مصافحه با مومنان ، رفتن به زیارت آنان و تبسم کردن به رویشان 14- شکرگزاری به درگاه خدای سبحان به پاس نعمت بزرگ ولایت
درود فرستادن بر پیامبر و خاندان او شعار اسلام و به خصوص شیعه است و نماز بدون آن ناقص است گرچه اهل سنت این جمله را در تشهد نمی خوانند ولی امام شافعی از رهبران اهل سنت در شعری چنین سروده است : ای خاندان پیامبر محبت شما بر ما فرض است و خدا این را در قرآن نازل کرده است در عظمت قدر شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش نماز نیست .
در کیفیت صلوات بر پیامبر و آلش و نیز در اصل آن حدیث های متعددی در کتب تفسیر و فقه و حدیث اهل سنت نیز آمده است .حتی در صحیح بخاری روایت است که از پیامبر ( ص) پرسیدند : ما چگونه صلوات بفرستیم ؟ فرمود : بگویید اللهم صل علی محمد و علی آل محمد
در احادیث دیگری نیز آل محمد در کنار نام پیامبر آمده است .یاد کردن از آل پیامبر در صلوات نشانه قدر شناسی از دودمان پیامبر و عمل به توصیه آنحضرت است .و خود صلوات بر محمد و آل او ( طبق احادیث) نوری می شود که صراط قیامت شما را روشن می کند و درود های ما به پیامبر می رسد و آنحضرت پاسخ می دهد صلوات کفاره گناهان و سبب تزکیه ماست .
رسول خدا (ص) فرموده است : صلوات شما بر من سبب استجابت دعا و رضایت پروردگار و پاکی و رشد اعمالتان می شود .در روایاتی دیگر آمده که هر کس بر پیامبر صلوات بفرستد خدا و فرشتگان هم بر او صلوات می فرستند و در روز قیامت از نزدیکترین افراد به پیامبر است .
سلام کردن نه تنها سبب کوچک شدن نیست بلکه عزت و محبوبیت می آورد .رسول خدا (ص) به همه حتی به کودکان سلام می کرد و به این کار افتخار می نمود .در حدیث است : برای یک سلام هفتاد ثواب است که 69 ثواب به سلام دهنده است و یک اجر برای پاسخ دهنده می باشد .اگر روزی می خواستم حقوق بشر را بنویسم چنین می نوشتم :آزادی حق (( حس گرهای )) ما و یا (( گیرنده های )) ماست و در مقابل انتخاب حق (( عمل کننده ها )) و (( اثرگذارهای )) ما می باشند در این صورت این سئوال مطرح می شود که آن چه نیرویی است که می تواند آزادی و انتخاب را به ما عطا کند یکی از متفکران قرن بیستم می گفت : آن کس که نمی خواهد حقیقت را بشنود از هرکری ، کرتر است .معنی این جمله آن است که آزادی تنها و همیشه از سوی قدرت های بیرونی مورد هجوم قرار نمی گیرد بلکه قدرت اصلی و مهم محدود کننده آزادی در درون ماست این ماییم که به دلایل مختلف آزادی اخذ اطلاعات را از خود سلب می کنیم اما چگونه ؟
انسان از خود بیگانه مهم ترین ویژگی خود را آن گاه آشکار می کند که دقیقا جای این دو حق را معکوس می کند یعنی اطلاعات را انتخاب می کند و آن گاه توقع دارد هر کاری که دلش می خواهد انجام دهد یعنی اثر گذاری هایش را آزاد می گذارد او که اسیر نیروهایی خاص در درون خود شده است هر اطلاعاتی که ساختار امنیت پایدار ذهنی اش را مورد هجوم قرار می دهد نفی می کند پیامد این حذف بحران زا چیزی جز رها سازی آنارشیک عمل کننده ها نیست .
اما چه نیروهایی می توانند نظام زاینده آزادی واقعی را در میان دو دستگاه مهم گیرنده ها و عمل کننده های ما تخریب کنند ؟
اینان را می توان به سه گروه مهم تقسیم کرد در قلمرو سیاسی دو نیروی زور و ترس ( یکی از بیرون و دیگری از درون ) این نقش را بازی می کنند زور می تواند ذهن یعنی این مهم ترین عامل پیوند میان این دو را دچار ترس کند و ترس که حضورش تابعی از حضور زور است آدمی را وادار به بروز رفتاری دو گانه می کند او در حضور عامل زور و طبعا هراس آور ، عمل کننده ها ی خود را وا می دارد تا آنچه را که عامل زور می خواهد انجام دهند اما به محض غیبت عامل زور این روند معکوس می شود یعنی عمل کننده ها تبدیل به عوامل مخرب و آنارشیک می شوند در این شرایط تنها آن گروه از اطلاعات انتخاب می شوند که می توانند به عنوان عناصر اصلی توجیه هیچ انگارانه همین اعمال آنارشیک تلقی گردند پس آن مدیری که روابط خود را با کارکنانش در مدار نظم حاصل از زور و ترس قرار می دهد باد می کارد و طوفان درو می کند در قلمرو اقتصاد نیز زوج نیروهای پول – طمع وارد میدان می شوند تفاوت طمع با ترس در این است که ترس موجب تهی شدن فرد از تحرک می شود و سرانجام او را در گرداب
اعمال آنارشیک رها می سازد اما طمع فرد را به تحرکی وا می دارد که حاصلش دستیابی به همان قدرتی است که این قدرت را پدید می آورد به همین دلیل خروج از عصر سیاست ( پیش از انقلاب صنعتی ) و ورود به عصر اقتصاد سیاسی ( عصر مدرن ) توانست زمینه را برای نوعی تحرک استعلایی مادی در زمینه ای از رقابت فراهم سازد برای اولین بار نیروی طمع بر ترس فائق شد و اولین سوداگران انقلاب صنعتی به راستی طمع کاران شجاعی بودند .
دست آخر در فرهنگ دو نیروی اصلی عبارتند از تحلیل استدلالی و انتقادی ، هر فرهنگی اطلاعات خود را از طریق همین دو نیرو به آگاهی یا فرمان بدل می کند فرهنگ جزم شده فاقد نیروی تحلیل انتقادی است بنابراین اسیر جزمیت و بی استدلالی خود می شود این جزمیت با هر نوع اطلاعاتی که ناتوان از تحلیل آنها باشد مقابله می کند و از ورود آنها به حیطه ذهنیت فعال خود جلوگیری می کند هر فردی در این نوع فرهنگ تنها می تواند ناظر بر واژگونی حق طبیعی خود باشد او که اسیر ترس و طمع شده است گیرنده های خود را محدود و در مقابل اثرگذاری های خود را آزاد می گذارد و به دین ترتیب حق طبیعی او از دست می رود .
جسم انسان بهترین تصویر روح او است .
در دنیای واقعی ادامه ارتباط فقط در یک صورت امکان پذیر است و آن اینکه سعی کنید نسبت به طرف مقابل بخشنده و دهنده باشید ، نه اینکه بخواهید چیزی بدست آورید .
دلی که پر از محبت باشد برای هر چیزی جا دارد ، و اگر خالی از محبت باشد برای هیچ چیز جا ندارد .
امروزه این تکنولوژی است که ارزش منابع مادی و مقدار واقعی آنها را معین می کند
انسانهای بزرگ از آرمان ها و ایده ها سخن می گویند
دارایی ، محصول ظرفیت تفکر انسان است .
ثروت واقعی نوعی احساس است : احساس بی نیازی .
بروید و به آنچه اطمینان دارید ، عمل کنید .
رفتار شما از هر موعظه ای موثر تر استامروزه اخلاق یکی از اصول مهم در کار به شمار می رود و باید تاکید زیادی بر آن انجام شود اگر اخلاق را به عناصر تشکیل دهنده آن تجزیه کنیم می توانیم با یکی از عناصر آن به نام صداقت شروع کنیم آیا کارکنان می توانند یاد بگیرند که در محیط کار صادق باشند ؟ قبل از اینکه خودتان به این سئوال پاسخ دهید از کسانی که خود را صادق می دانند این سئوال را بپرسید آنها بدون شک می گویند مطمئنا !!
حال باید پرسید تاکنون واقعا چه بر سر افراد صادق در شرکت های معتبر آمده است ؟ پاسخ این است که هیچ ! آنها همچنان فقط صادق هستند حداقل محیط از آنها این طور برداشت می کند زیرا وقتی از این افراد سئوالی می شود حقیقت را می گویند البته همه ما این طور نیستیم بسیاری از ما یاد گرفته ایم که کی و کجا زبان خود را نگه داریم .
اکنون شما چه فکر می کنید ؟ اگر شما هم صادق باشید چه چیزیبیشتری به دست خواهید آورد ؟ به محض اینکه یک سئوال دو پهلو از شما بکنند فکر نمی کنید که ممکن است پاسخ صادقانه موجب دلخوری شود ؟ با توجه به آنچه گفته شد چگونه می توان درباره صداقت فکر کرد و آن را رشد داد ؟ آیا این تلاش ها ارزش دارد ؟ شرط می بندیم که ارزش دارد .
صداقت زیر بنای همکاری است .
همه می دانیم مطالعات زیادی در مورد گرایش به کار گروهی ، افزایش نو آوری ، ارتقای بهره وری و غیره در اثر صداقت انجام شده است .(البته اگر این مطالعات لازم باشد !) اما وقتی 50 درصد یا بیشتر کارکنان خود را هر ساله از دست می دهید آن وقت چه پیش خواهد آمد ؟ در مورد تغییر شرایط اقتصادی و شدت یافتن رقابت بین سازمان های پیشرو بسیار صحبت شده است مطالعات وسیعی که در آمریکا بین 40000 کارگر در 350 شرکت انجام شده نشان می دهد آنچه کارکنان می خواهند رهبری است که بتوانند به او اعتماد کنند و در عوض او نیز با آنها خوب رفتار کند و درباره آنها حساس باشد و شرایط مناسبی برای نگهداری آنها فراهم کند .
در راس قابلیت های یک رهبر برای نگهداری نخبگان خود از توان ایجاد اعتماد ، قابلیت ایجاد ارزش و همچنین توان ایجاد فضای مناسب نام برده شده است
رهبرانی که این قابلیت ها را دارند راه هایی را ایجاد می کنند تا با فراهم کردن محیطی مناسب فضای احساس مسئولیت ، آزادی عمل و شایسته بودن را به وجود آورند .
از دیدگاه کارکنان ، صداقت موجب ایجاد روابط رضایت بخش تری است که سبب می شود تنش ها و نگرانی ها برطرف شوند همه ما می توانیم به گسترش صداقت کمک کنیم پس باید بدانیم چگونه می توان صداقت را آموزش و توسعه داد .به این پیشنهادات توجه کنید :
صداقت را تعریف کنید : اولین گام در آموزش صداقت تعریف کردن آن است برای رسیدن به هدف (ارتقای سازمان و همکاران )باید صداقت را به عنوان روشی برای نگهداری و مراقبت سازمان و کارکنان در نظر بگیریم همچنین باید در همکاران این باور را به وجود آوریم که عدم مشارکت در امور یک نوع بی صداقتی است برای آموزش صداقت ابزارهای متعددی وجود دارند از جمله استفاده از فیلم های ویدیویی ، شبیه سازی ها ، دوره های on-line و بازسازی از وقایع حقیقی تا رفتارهای اخلاقی آموزش داده شوند .
صداقت را ایجاد کنید : برای اینکه کارکنان در ابراز صداقت مشارکت کنند باید محیط کاملا سالمی ایجاد کنیم تا آنها به راحتی حقیقت را بگویند بیشتر ما علاقه داریم دیگران ما را قبول کنند و دوست داشته باشند پس ساده تر است که ساکت بمانیم تا اینکه در اثر صداقت بد جلوه کنیم یا به احساسات دیگران لطمه وارد کنیم .
به صداقت پاداش دهید : صحبت از ناگفتنی ها برای بیشتر مردم کاری سخت است و فقط افراد با شهامت این کار را می کنند شنیدن انتقاد از جانب همکاران نیز کاری سخت است و نحوه واکنش شما در این مورد است که سبب می شود همکاران صداقت را امری با ارزش بدانند . پس سعی کنید صداقت را آموزش بدهید و اطرافیان خود را تشویق کنید به افراد صادق پاداش دهند یکی از راه های نگهداری کارکنان این است که قلبا از آنها برای بیان عقاید شان قدردانی کنیم .
صداقت را نشان دهید : روزی گاندی گفت (آن تغییری را که می خواهید در دنیا شاهدش باشید باید اول در خود به وجود آورید ))داشتن صداقت در محل کار قابل توصیه و یا کنترل نیست بلکه باید توسط رهبران و همکاران صادق تشویق و نشان داده شود .
به جای موعظه کردن در مورد صداقت آن را از طریق رفتارهای شخصی خود در محل کار به نمایش بگذارید در این صورت همه همکاران از آن تبعیت خواهند کرد . بررسی های انجام شده توسط ( موسسه ملی اخلاق در محیط کار ) در سال 2003 حاکی از آن بود که از بین کارکنانی که معتقد بودند رفتار مدیریت اخلاقی است فقط 15 درصد رفتار غیر اخلاقی را در اداراتشان مشاهده کرده بودند و از بین کارکنانی که معتقد بودند گفتار مدیریت اخلاقی است ، 65 درصد رفتار غیر اخلاقی مشاهده کرده بودند پس همیشه نسبت به ابراز احساسات و ادای جملات و انجام اعمال خود به ویژه درمورد ذکر دروغ های بدون منظور آگاه باشید وقتی واقعا نمی دانید چه موقع کارهایتان تمام خواهد شد هرگز به همکارتان نگویید من یک دقیقه دیگر با شما صحبت خواهم کرد !
در سازمان ها چون زمان منبع بسیار با ارزش و محدودی است پیدا کردن حقیقت موجب صرفه جویی در زمان می شود باید این گفته را به خاطر بیاوریم که (( آموزش فقط یادگیری علم نیست بلکه روشن کردن آتش است .) )
پس اگر شما می خواهید امری مهم و بحرانی مانند صداقت را آموزش دهید باید انتظار شرایط ناخوشایند و اجتناب ناپذیر ناشی از تعصبات انسانی را که قطعا رخ خواهد داد داشته باشد .
با این حال تلاش برای آموزش صداقت بسیار با ارزش است در دنیای پیچیده ای که مازندگی می کنیم با وجود تغییرات مهم و رقابت های پیچیده دیگر فقط استراتژی ها یا نظام های سازمان ها کلید رسیدن به موفقیت نیستند این شخصیت رفتار و مهارت های رهبران ، مدیران و کارکنان سازمان هاست که باید آنچه را موعظه می کنند خود نیز انجام بدهند و نقش خود را در پالایش ارزش ها و رفتارهای درست بشناسند .
وقتی صداقت و بازده طبیعی آن یعنی اعتماد در روابط درون سازمان ها به وجود آید تقریبا همه امور به طور ساده و با انگیزه به اجرا در خواهند آمد و این امر راه را برای رفتار اخلاقی تر در محیط کار آماده می کند
در گذشته به دنبال این بودیم که پرسنلی استخدام کنیم که صرفا متعهد باشند ولی امروز به فکر این هستیم که پرسنلی داشته باشیم که دارای کیفیت هم باشند و فردا به افرادی نیاز داریم که بتوانند در سطح جهانی مطرح شوند و توانایی آنان در سطح بهترین ها از نوع خود در جهان باشند . قبلا در این اندیشه بودیم که پرسنل باید فقط کار انجام دهند امروز در این فکر هستیم که نیروی انسانی ما باید (( فکر کنند و کار کنند )) و در آینده باید نیروی انسانی تربیت کنیم که دانش مدار باشند قبلا به فکر تهیه میز و صندلی برای اداراتمان بودیم اما اکنون به فکر این هستیم که در اداراتمان ترمینال ایجاد کنیم تا بتوانیم با دیگران به سهولت ارتباط برقرار کنیم در آینده در نظر داریم که ادارات را از صورت فعلی به صورت مجازی تغییر دهیم بنابراین افراد ماهر در ادارات مجازی به سهولت می توانند جا به جا شوند و در مکان دیگر کار خود را انجام دهند البته باید توجه داشت که در ادارات مجازی به انضباط کاری بیشتری نیاز داریم در گذشته ارتباطات ما یک به یک بود امروز با استفاده از پست الکترونیکی یک به چند نفر و در آینده چند نفر به چندین نفر خواهد بود مانند تله کنفرانس که همزمان تعداد افراد بسیاری با هم صحبت و تبادل افکار می کنند .دیروز و سیله انجام کار ماشین حساب بود امروز با استفاده از ترمینال ، امورات انجام می شود و در آینده ابزار کار اینترنت خواهد بود .
می گویم زن ندارم ! این من ، این دفترچه حساب پس اندازم .این هم کیف پولم ! همه اش مال تو ! اما مگر قبول می کند جواب می دهد به من چه ؟ من چه کار کنم اداره کردن یک خانواده چهار نفری با این شندرغاز مگر می شه برو کار دوم بگیر !
می گویم : من که کار دوم هم دارم بعد از شرکت میرم مسافرکشی ، می گوید : آن هم که همه اش خرج ماشینت می شه ! راست می گه زندگی سخته و زنم در اداره کردن زندگی معجزه می کنه اما خوب غر هم میزنه ولی نه زیاد و نه همیشه ، چون خودش میدونه من تلاشم را می کنم حالا دیگر به غر زدن هایش عادت کردم از سر زیاده خواهی نیست دوست دارد سر به سرم بگذارد .حق دارد